بهترین تریدرهای فارکس چه کسانی هستند و رمز موفقیت آنها چیست؟
چه یک معاملهگر مبتدی باشید و چه یک تریدر حرفهای، به احتمال زیاد شما نیز دنبال کسب سود هستید. تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود ندارد، ولی متاسفانه اکثر افرادی که وارد بازارهای مالی به خصوص مارکت فارکس میشوند، سودای یک شبه پولدار شدن و ره صد ساله پیمودن دارند.
اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، باید همین ابتدای کار به شما بگوییم که بازار فارکس جای مناسبی برای شما نیست. ضرب المثل بسیار قشنگی در فرهنگ ما ایرانیان وجود دارد که میگوید: نابرده رنج گنج میسر نمیشود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
موفق شدن در هر کاری، نیازمند آموزش و آگاهی، تمرین، پشتکار و شهامت است. شاید اکثریت تریدرهای جهان همگی با هم یک آرزوی بزرگ داشته باشند و آن هم این است که، چطور میشود تبدیل به یک تریدر موفق و پولساز شد.
در یکی دیگر از سری مقالات فارکس وبسایت دنیای ترید، این بار میخواهیم شما را با بهترین تریدرهای موفق جهان آشنا کنیم و رمز موفقیتشان را با شما به اشتراک بگذاریم.
نکاتی که قرار است با هم در این مقاله یاد بگیریم، به شرح زیر است:
چه تعداد از معاملهگران فارکس موفق هستند، مهارتهای معاملهگری، بهترین تریدرهای فارکس در دنیا و رمز موفقیت آنها، آیا برای موفق شدن در فارکس باید نابغه بود و نتیجه گیری.
چه تعداد از معاملهگران فارکس موفق هستند؟
به نظر شما معاملهگران بزرگ دنیا چه چیزی دارند که آنها را از دیگر تریدرها، متمایز میکند؟ یک آمار بسیار معتبر نشان میدهد که حدود 90 درصد از تریدرهای جهان، موفق نمیشوند! حتی برخی رسانهها این آمار را 95 درصد اعلام میکنند.
شاید با خواندن این آمار شوکه شده باشید! یا شاید هم با خودتان میگویید که احتمالا این شغل مناسب شما نیست، صبر کنید. دلیل این آمار به نحوه نگرش آنها، عملکرد ضعیف، آموزش ندیدن، تمرین نکردن در فضای دمو، نداشتن انضباط و استراتژی شخصی و بسیاری چیزهای دیگر برمیگردد.
پس، چه چیزی آن 5 تا 10 درصد دیگر را از دیگر معاملهگران، جدا میکند؟
احتمالا با خودتان فکر میکنید که اگر تنها 5 تا 10 درصد تریدرهای فارکس موفق هستند، حتما این معاملهگران باید نوابغ بینظیری باشند و یا خداوند به آنها ویژگیهای بینظیری را عطا کرده باشد. عجله نکنید! در ادامه این مقاله به نکاتی طلایی درباره دلیل موفقیت این گروه اقلیت در فارکس، تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ خواهیم پرداخت.
مهارتهای معاملهگری
قبل از اینکه کمی جلوتر برویم، میخواهم تا شما هم با تعریف موفقیت در بازارهای مالی و فارکس، آشنا شوید. به محض اینکه صحبت از موفقیت می شود احتمالا ذهن شما نیز معطوف تریدرهایی میشود که فقط قادرند خوب پول دربیاورند!
ولی باید به شما بگوییم که منظور ما از موفقیت، اصلا پول نیست. چیزهای خیلی زیادی وجود دارد که یک تریدر را موفق میکند.
تریدرهای موفق کسانی هستند که عاشق کارشان هستند و با شور و شوق زیادی روزشان را آغاز میکنند. در حقیقت آنها عاداتی را درون خودشان پرورش دادهاند که باعث موفقیت و وجه تمایزشان با دیگر معامله گران میشود.
در ادامه این مقاله، ما برخی مهارتهای معاملهگران موفق را به شما یاد خواهیم داد.
تریدرهای موفق همیشه استراتژی خاص شخصی خودشان را دارند و به آن استراتژی، پایبند هستند. از آنجایی که فارکس یک شغل بدون مدیر است، امکان اینکه شما خیلی از اصول بازار را زیر پا بگذارید، بسیار زیاد است.
یکی از مهارتهای بزرگ معاملهگری، صبر کردن است. چه بسیارند معاملهگرانی که به شدت عجول هستند و هنوز معاملهشان به ثمر نرسیده، از پوزیشنی که در سود است، خارج میشوند. این دسته از معاملهگران که بسیار هم زیاد هستند، همان افرادی هستند که اگر گیاهی بکارند، هر روز خاک اطراف آن گیاه را زیر و رو میکنند و با تعجب از عدم رشد گیاه، در آخر از انجام آن کار منصرف میشوند.
یکی دیگر از مهارتهای بزرگ تریدرهای موفق، احساساتی عمل نکردن است. بازارهای مالی به خصوص مارکت فارکس، جای تریدرهای احساساتی نیست. اگر شما به عنوان یک معاملهگر حرفهای استراتژی خودتان را داشته باشید، هرگز با نوسانات بازار به هم نمیریزید.
معاملهگران بزرگ همیشه حد ضرر میگذارند و قبل از ورود به هر معاملهای، ریسکشان را مدیریت میکنند. آنها نحوه استفاده از اهرم یا لورجها را خوب میدانند و هرگز تمام سرمایهشان را به خطر نمیاندازند.
فراموش نکنید که بازار فارکس جای قمار کردن نیست!
یکی از بزرگترین مهارتهایی که تریدرهای موفق یاد گرفتهاند این است که آنها به خوبی میدانند، ضرر کردن بخش بزرگی از بازار فارکس است. ولی تفاوت آنها با آماتورها در این است که حرفهایها یاد گرفتهاند چطور ضررهایشان را کم و سودهایشان را زیاد کنند.
معاملهگران موفق، هرگز به صرف اینکه فقط معاملهای کرده باشند، وارد بازار نمیشوند. اگر فرصت معاملاتی مطابق با استراتژیشان پیدا کنند، ترید میکنند در غیر این صورت، هرگز وارد مارکت نمیشوند.
یکی از بزرگترین تفاوتهای معاملهگران موفق و ماهر، بالا بردن دانش و آگاهی، از طریق یادگیری تحلیل تحلیل تکنیکال فارکس، تحلیل فاندامنتال فارکس و روانشناسی بازار فارکس است.
یادتان باشد تریدرهای موفق، از شکم مادرشان موفق زاییده نمیشوند بلکه آنها شروع به آموزش مهارتهایی میکنند که دیگران حاضر نیستند بهای یادگیری آنها را بپردازند.
بازار فارکس هم مثل دیگر بازارهای جهان، از عدهای افراد حرفهای و به نام تشکیل شده است. به عنوان مثال هر وقت سخن از بهترین سرمایهگذاران حال حاضر جهان میشود، همه به یاد فرانکلین گراهام و وارن بافت میافتند.
هر زمان کسی درباره شطرنج سخنی به میان می آورد، کسی نیست که به یاد، گری کاسپاروف روسی نیفتد. این مساله در بازار فارکس نیز صادق است. در این قسمت مقاله، قصد داریم تا شما را با برخی از نوابغ دنیای ترید آشنا کنیم.
1- جورج سوروس (George Soros)
بهترین معاملهگر بازار ارزهای بین المللی فارکس، جورج سوروس است. وی متولد 1931 و اهل مجارستان است. هیچ تریدر حرفهای نیست که درباره ترید جادویی سوروس در سال 1992، زمانی که از فروش پوند انگلستان میلیاردها دلار به جیب زد، نداند. از جورج سوروس به عنوان کسی که بانک مرکزی انگلستان را ورشکست کرد، یاد میکنند.
2- جیمز سایمونز (James Simmons)
نفر بعدی، جیمز سیمونز (James Simmons) است. وی یکی از موفقترین روسای موسسات مالی و سرمایهگذاری حال حاضر جهان است. در واقع ایشان را به عنوان موفقترین مدیر حال حاضر موسسات سرمایهگذاری میشناسند.
در زمان رکود و بحران مالی سال 2008 که تقریبا همه معاملهگران مینالیدند و در ضرر بودند، جیمز موفق شد تا 80% بازگشت سرمایه و سودآوری داشته باشد.
3- استانلی دراکن میلر (Stanley Druckenmiller)
سومین تریدری که در لیست ما قرار دارد، استانلی دراکن میلر (Stanley Druckenmiller) امریکایی است. وی مدیریت یکی از شرکتهای سبدگردان را بر عهده دارد و در حال حاضر یکی از بهترین تریدرهای فارکس در جهان است. پیش از اینکه وی مستقلا شرکت سرمایهگذاری خود را راه اندازی کند، بهترین معاملهگر جورج سوروس بوده است.
استانلی نیز در معامله بسیار بزرگ سال 1992 و فروش پوند انگلستان سهیم بود. ایشان یکی از بزرگترین سخنرانان در رویدادهای بزرگ بینالمللی مثل نشستهای جهانی اقتصاد و کنفرانسهای بزرگ است. وقتی دراکن میلر صحبت میکند، تمام سرمایهگذاران سرا پا و با جان دل به سخنان وی، گوش میسپارند.
4- بیل لیپشوتس (Bill Lipschutz)
تریدر حرفهای بعدی لیست ما، بیل لیپشوتس (Bill Lipschutz) است. بیل به این مشهور است که موفق میشود 12.000 دلار امریکا را به 250.000 دلار تبدیل کند و سپس تمام سرمایه خود را از دست میدهد. جالب است بدانید که وی تمام پولش را تنها در یک ترید، از دست داد.
بیل بعد از این شکست تلخ، درس بسیار گرانبهایی درباره مدیریت ریسک میآموزد و سپس به دانشگاه میرود تا در دوره MBA تحصیل کند. پس از گذراندن این دوره، به برادران سلیمان میپیوندد و شرکتی در راستای معاملات ارزی تاسیس میکند. بعد از آن بیل به تنهایی و برای خودش، شرکت مدیریت سرمایه گذاری Hathersage را راه اندازی کرد.
ایشان در حال حاضر سالانه 300 میلیون دلار درآمد دارد.
5- بروس کاونر (Bruce Kovner)
آخرین نابغه لیست ما، بروس کاونر (Bruce Kovner) است. بروس در سال 1945 دیده به جهان گشود و در حال حاضر یکی از موفقترین مدیران موسسات و صندوقهای مالی بینالمللی است. وقتی که کاونر 32 ساله بود، شرکت Caxton را تاسیس کرد.
وی سرمایه اولیه خود را توسط اعتباری که روی کارت بانکیاش بود جور کرد؛ به زبانی ساده، با کارت اعتباری یا همان Credit Card خود توانست این مبلغ ناچیز اولیه را، فراهم کند.
بروس در یک معامله قرارداد آتی، مقداری لوبیا خرید و سپس 20.000 دلار امریکا به جیب زد. امروزه صندوق Caxton با بیش از 14 میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت، یکی از موفقترین صندوقهای سرمایهگذاری در جهان است.
فراموش نکنید که معاملهگران بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که موفق شدهاند قلههای وال استریت را فتح کنند. نکتهای که برای ما و شما مهم است این است که، وجه تمایز این تریدرهای بزرگ را با بقیه معاملهگران بدانیم.
رمز موفقیت تریدرهای بزرگ
یادتان باشد هیچ قرص، آمپول یا دوای جادویی وجود ندارد که این نوابغ بزرگ دنیای ترید و معاملهگری استفاده کنند و شما از آن بی خبر باشید. یادتان باشد که مارکت درست مثل یک اقیانوس است و تریدرها، موج سوار. این موج سواری نیاز به کمی استعداد، تعادل، صبر، استفاده از ابزار مناسب، روانشناسی و غیره دارد.
حال، سوال اینجاست که کدام انسان عاقل است که درون یک دریای طوفانی و پر از کوسههای خطرناک، موج سواری کند؟!
اولین رمز مشترک بین تمام تریدرهای حرفهای و موفق بازار، کسب دانش و آگاهی و شروع به یادگیری است. در واقع دانش، کلید موفقیت در هر زمینه و درست نقطه مقابل جهل و نادانی است. منظور کلی ما از یادگیری و آموزش دیدن، تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و روانشناسی مارکت است.
در ادامه به توضیح نکات طلایی میپردازیم که چکیده تجربه اکثر تریدرهای حرفهای و موفق بازار است.
بعد از یادگیری گام اول، زمان به کارگیری و استفاده از علم و دانشی است که کسب کردهاید. شما باید یک حساب مجازی و غیر واقعی با یک بروکر خوب و قابل اعتماد که تمام مجوزهای لازم را در اختیار دارد، باز کنید.
سپس اگر گام اول را خوب آموخته باشید، میدانید که باید یک استراتژی مناسب شخص خودتان داشته باشید. استراتژی شما باید تمام این موارد را پوشش دهد: چه نوع شخصیتی دارید؛ آیا اهل ریسک هستید یا خیر؟ پاسخ این سوال شما را به مرحله بعد یعنی انتخاب نوع مارکت و دارایی مورد نظرتان، منتقل میکند.
دوست دارید معاملهگر ارزها باشید یا کامودیتی؟ آیا مایلید در بازار سهام سرمایهگذاری کنید یا بازار اوراق قرضه آمریکا؟ پس از انتخاب نوع دارایی، باید شروع به ترید کردن در فضای دمو کرده تا بتوانید خودتان و آموختههایتان را محک بزنید.
بعد از مشاهده نتایج آزمون و خطاها در فضای غیر واقعی، نوبت داشتن نظم و انضباط در معاملههایتان است. اینکه دید شما به بازار فارکس چیست، در نحوه تریدهای شما بسیار اهمیت دارد. آیا فارکس را مثل قمار کردن میبینید و یا واقعا قصد دارید یک تریدر حرفهای باشید؟
تمام معاملهگران حرفهای یک دستورالعمل بسیار ساده دارند که خودشان را ملزم به اجرای آن میکنند. آنها تمام ریسکهایشان را مدیریت میکنند، برای تمام معاملاتشان حد ضرر میگذارند و هرگز با بیشتر از 2 تا 3 درصد سرمایهشان وارد معاملهای نمیشوند.
اگر تجربه سومین تریدر حرفهای ما؛ استانلی را به یاد داشته باشید، میدانید که ایشان تمام سرمایه خود را به خاطر نگذاشتن حد ضرر، از دست داد.
معاملهگران موفق هرگز مخالف روند بازار ترید نمیکنند. آنها جمله مشهوری دارند که میگوید: روند دوست شما است. پس فراموش نکنید که هیچ وقت با مارکت لجبازی نکنید.
حرفهایهای بازار واقعبین و مسئولیتپذیر هستند و اکثر آنها یک ژورنال معاملاتی برای ثبت تمام تریدهایشان دارند تا بتوانند الگوهای مخربشان را کشف کرده و از انجام اشتباهات تکراری، خودداری کنند.
تریدرهای حرفه ای یک سیستم معاملاتی مناسب با شخصیتشان دارند. به عنوان مثال اینکه چه نوع تریدری میخواهید باشید: اسکالپر و کوتاه مدت، میان مدت و یا معاملهگر بلند مدت.
برخی از تریدرها تمایل به خریدن سهامهای خوب بنیادی مثل اپل و نگه داشتن آنها دارند و برخی دیگر چون وقت کافی برای رصد کردن تریدهایشان ندارند، در کمتر از چند ساعت شیرجهای درون بازار میزنند و برای خوشان صیدی دست و پا میکنند.
چقدر بازده در سال نیاز شما را برآورده میکند؟ آیا معاملهگر صبوری هستید یا تحمل اضطرابهای ناشی از تریدهای روزانه را ندارید؟ آیا شخص فعالی هستید و یا در تصمیمگیریهایتان زیاد تعلل میکنید؟ چقدر میتوانید برای تریدهایتان زمان بگذارید؛ تمام وقت، پاره وقت و یا چیزی بین این دو؟
پاسخ به این سوالات و سوالاتی از این دست، به شما کمک بزرگی میکند تا بتوانید یک سیستم معاملاتی خوب و مناسب با خصوصیات فردی و شخصیتان بسازید.
فراموش نکنید اینها برخی از رموز موفقیت تریدرهای حرفهای و به نام بازار فارکس است که ماحصل ساعتها آزمون و خطا، دانش و آگاهی و بسیاری چیزهای دیگر است.
جمله معروفی است که میگوید: اگر فردی در گوشهای از جهان موفق به کسب پیروزی چشمگیری شده است، چنانچه شما نیز همان گامها را بردارید، موفق و سربلند خواهید شد.
اگر تا اینجای این مقاله را با دقت مطالعه کرده باشید، پاسخ این سوال را پیشاپیش می دانید. در هیچ کجای تجارب این افراد، ما حرفی از اینکه فلان تریدر از ابتدای به دنیا آمدنش یک نابغه بوده، نزدیم.
برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق و حرفهای، هیچ نیازی به اینکه یک نابغه باشید، نیست. موفقیت در بازار فارکس در عین اینکه بسیاری افراد فکر میکنند دشوار و مشکل است، اصلا این طور نیست.
فرمول نهایی موفقیت در بازار فارکس بدین گونه است:
کسب دانش و آگاهی + انتخاب دارایی مورد نظر + تمرین در فضای دمو + داشتن یک سیستم معاملاتی مناسب با شخصیت شما + رعایت حد ضرر، انتخاب نسبت ریسک به ریوارد مناسب و مدیریت ریسک صحیح + ثبت تریدها در یک ژورنال معاملاتی + مقداری صبر و شکیبایی و پرهیز از تریدهای وسواسی.
نتیجه گیری
اگر قصد دارید در بازار فارکس بمانید و فارکس را به چشم یک ماشین قمار و پولسازی که قرار است شما را یک شبه ثروتمند کند نگاه نمیکنید، پیام واضح و شفاف این مقاله را که حاصل ساعتها تلاش تیم کارشناسان دنیای ترید و سالها تجربه معاملهگران حرفهای جهان است، به خوبی دریافت کردهاید.
حال که با برخی از بهترین تریدرهای حرفهای حال حاضر جهان در بازار فارکس و قسمت مهمی از رموز موفقیت آنها آشنا شدید، زمان آن است که بروید و این تجارب ارزنده را امتحان کنید.
مطمئن باشید که با بکارگیری اصول سادهای که در این مقاله بسیار ارزشمند مطالعه کردید، زندگی مالی شما عوض خواهد شد. فراموش نکنید که اکثر افراد نابغه، از شکم مادرشان نابغه زاییده نشدهاند بلکه با تمرین و تکرار خودشان را تبدیل به افرادی حرفهای کردهاند.
سبدگردانی یا صندوق درآمد ثابت؟
برای یک سرمایهگذاری موفق باید اقدامات گوناگونی را انجام داد. تحقیق در مورد اینکه در کدام بازار و به چه شیوهای سرمایهگذاری کنیم مهمترین اقدامی است که هر سرمایهگذار باید قبل از ورود به بازار انجام دهد. بازارهای مختلف ریسک و بازده متفاوتی دارند که هرکدام متناسب با شخصیت افراد است و با برنامهریزی سرمایهگذاری آنها تطابق دارد.
کسانی که سرمایهگذاری در بازار سرمایه را انتخاب میکنند راههای متعددی، پیشرو دارند که یا خود اقدام به معاملهگری در بازار سرمایه کنند و یا از روشهای غیرمستقیم سرمایهگذاری استفاده کنند صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانی دو شیوه غیرمستقیم سرمایهگذاری در بازار به شمار می آیند.
سبدگردانی
سبدگردانی یک خدمت خاص و شخصیسازی شده شرکت مشاور سرمایه گذاری آیکو در بازار سرمایه است که درآن سرمایهگذار سرمایه خود را در اختیار فرد یا شرکت سبدگردان قرار میدهد. سبدگردان بعد از تعیین میزان ریسکپذیری سرمایهگذار، با توجه به آن اقدام به خریدوفروش سهم میکند.
در سبدگردانی بر خلاف صندوقهای سرمایهگذاری سرمایه افراد تجمیع نمیشود و سرمایهگذار این امکان را دارد که از طریق سامانه، سبد سهام خود را مشاهده و گزارشگیری کند. برای فعالیت سبدگردانی اختصاصی یک قرارداد رسمی بین شرکت سبدگردان و سرمایهگذار منعقد میشود.
از مهمترین مزایای سبدگردانی در مقایسه با صندوق سهامی این است که در بازار نوسانی، شرکت سبدگردان این امکان را دارد تا با نوسانگیری برای سرمایهگذار سودسازی کند اما در صندوق سهامی با توجه به حجم بالای سرمایه صندوق، امکان نوسانگیری به ندرت وجود خواهد داشت.
با توجه به موارد ذکر شده، سبدگردانی یک خدمت ویژه در بازار سرمایه است و سرمایهگذارانی که تمایل به این خدمت دارند باید کارمزد بیشتری را نسبت به صندوق سهامی پرداخت کنند.
همچنین سرمایه اولیه برای سبدگردانی بیشتر از صندوقهای سرمایهگذاری است. حداقل سرمایه برای استفاده از خدمات شرکتهای سبدگردان، یک میلیارد تومان است.
صندوقهای سرمایهگذاری
صندوقهای سرمایهگذاری با توجه به ماهیت خود، بازدههای متفاوتی را برای سرمایهگذار ایجاد میکنند. برخی از سرمایه گذاران اصلا تمایلی به ریسک کردن ندارند و فقط به دنبال بازدهی بالاتر از سود بانکی هستند. این سرمایهگذاران از صندوقهای درآمد ثابت استفاده میکنند.
صندوق درآمد ثابت، صندوق سهامی و صندوق مختلط سرمایهگذاری ( ترکیبی از اوراق و سهام )، سه مورد از پرکاربردترین صندوقهای سرمایهگذاری است که با وجود بازده مناسب از ریسک کمی برخوردار است.
این صندوقها با توجه به اینکه سرمایه شما را در بانک سپرده میکنند و یا اوراق بهادار خریداری میکنند، کمترین ریسک را در بازار سرمایه دارند. طبعا بازدهی این صندوق ها بالا نبوده و تنها مقداری بیشتر از سود بانکی است.
گروهی از سرمایهگذاران به دنبال یک سرمایهگذاری بلندمدت با ریسک بالا هستند تا بتوانند عایدی مناسبی را برای خود ایجاد کنند، این افراد در صندوقهای سهامی سرمایهگذاری میکنند که احتمال دارد بازده بالاتری را در بلند مدت برای آنها فراهم کند.
صندوقهای دیگری نیز مانند صندوق طلا در بازار وجود دارد. در این صندوق سرمایهگذاران به جای خرید طلای فیزیکی میتوانند بر روی طلا سرمایهگذاری کنند. صندوق جسورانه، صندوق پروژه، صندوق زمین و ساختمان، صندوق خصوصی و . از دیگر انواع صندوقهای سرمایهگذاری است.
ماهیت صندوقهای سرمایهگذاری این است که سرمایهگذاران بتوانند با سرمایه خرد واحدهای صندوق را خریداری کنند. با این شیوه، افرادی که سرمایه کلان در اختیار ندارند و یا تخصص و وقت کافی برای حضور مستقیم در بازار سرمایه را ندارند هم می توانند وارد بازار شوند.
نکته مهمی که در تمامی صندوقها وجود دارد این است که مدیریت صندوق توسط مدیر صندوق بوده است و سرمایهگذار هیچ دخالتی در نوع خریدها ندارد. مدیر، گزارشی از سهام و اوراق خریداری شده را ارائه نمیکند و فقط به صورت روزانه گزارشی از ارزش داراییهای تحت مدیریت صندوق منتشر میکند که بر همین اساس ارزش هر واحد صندوق نیز مشخص میشود.
ویژگی های خاص صندوق درآمد ثابت
این یک واقعیت است که «ریسک» همیشه جواب نمیدهد. کسانی که در سال 1399 وارد بازار شدهاند تاکنون نزدیک به نیمی از دارایی خود را از دست دادهاند! با احتساب تورم، میزان ضرر و زیان سرمایهگذاران بیش از 50 درصد است. در این بین افرادی که سرمایه خود را وارد صندوق درآمد ثابت کردند، نه تنها از اصل سرمایه ضرری ندادند، بلکه سود هم بردهاند. سود این افراد کمی بیشتر از سود بانکی است که با توجه به دو سال اخیر می تواند بازدهی خوبی محسوب شود.
به عنوان مثال، اگر شما با 100 میلیون تومان وارد بازار سهام میشدید بعد از دو سال نزدیک به 50 میلیون سرمایه داشتید، اما اگر همین تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ سرمایه را وارد صندوق درآمد ثابت میکردید در حال حاضر 150 میلیون سرمایه در اختیار داشتید. این مهمترین ویژگی صندوق درآمد ثابت است که در بازارهای نزولی هم میتواند یک سود حداقلی و مطمئن را برای شما به همراه داشته باشد.
برای یک سرمایهگذاری مطمئن همیشه لازم است تا مقداری از سرمایه خود را برای پوشش ریسکهای احتمالی قرار دهید. به این منظور میتوان از صندوق درآمد ثابت استفاده کرد تا در صورت بروز اتفاقات مختلف ضرر و زیان را به حداقل رساند.
در حال حاضر صندوق درآمد ثابت بهتر است یا سبدگردانی؟!
در روزهایی که بازار رمق حرکت صعودی ندارد و با یک حرکت کوتاه مدت صعودی وارد یک حرکت بلندمدت نزولی می شود، برخی از سرمایهگذاریها معنای خود را از دست میدهد ( در ایران بازار سرمایه دو طرفه نیست و نمیتوان از نزولی بودن بازار کسب منفعت کرد ). در این حالت باید به صورت حرفهای نوسانگیری و از فرصتهای کوتاهمدت صعودی حداکثر استفاده را کرد( سبدگردانها میتوانند در این مسیر به شما کمک کنند ).
اگر تمایلی به استفاده از خدمات شرکتهای سبدگردان ندارید، میتوانید سرمایه خود را در صندوق درآمد ثابت بگذارید تا خیالتان از بابت اصل سرمایه راحت باشد و سودی بیشتر از سود بانکی را کسب کنید تا بازار تعادل نسبی پیدا کند.
ریسک پذیری خود را رایگان، بسنجید
سرمایه گذاری در بازارهای مالی همواره با مخاطراتی همراه است. بازدهی حاصل از سرمایهگذاری هم، ناشی از همین ریسک است.
اتخاذ هر تصمیم، باید تابعی از ریسکی باشد که توانایی تحمل آن را دارید. دقت داشته باشید که سبدگردانی در ذات خود امری ریسکپذیر و صندوق درآمد ثابت کم ریسک است. برای اطلاع از میزان ریسکپذیری خود، در آزمون ریسک سنجی شرکت کنید.
در این بخش به ذکر چند عامل موثر در تعیین ریسکپذیری افراد میپردازیم:
- سن: کسانی که سن و سال کمتری دارند تمایل بیشتری به خطرپذیری دارند، در حالی که وقتی سن به سمت میانسالی میرود ریسکپذیری کاهش یافته و تمایل اصلی حفظ سرمایه است.
- میزان مسئولیت در زندگی: یک فرد مجرد ریسکپذیر تر از یک فرد متأهل است. هرچه مسئولیت افراد در زندگی بیشتر شود و افراد تحت تکفل آنها بیشتر باشد، ریسکپذیری کمتری دارند.
- تفکیک سرمایه مازاد و برنامه سرمایهگذاری سرمایهگذاران: سرمایهگذاران باید با سرمایهای وارد شوند که سرمایه مازاد به حساب میآید. وارد کردن سرمایهای که با تلاش سالیان زیاد بهدست آمده به بازارهای با ریسک بالا اشتباه است.
- برنامه سرمایه: زمانی که با برنامه 5 ساله وارد بازار شوید ریسک کمتری را تحمل میکنید و زمانی که به دنبال یک سود کوتاهمدت در بازار باشید ریسک بیشتری را متحمل خواهید شد.
شما می توانید به صورت شخصی اقدام به معامله در بازار سرمایه کنید. در صورتی که وقت آزاد دارید و به مباحث مالی تسلط دارید؛ میتوانید با تحلیل خودتان اقدام به خرید و فروش سهام نمایید. شاید این کار جذابیت ظاهری داشته باشد ولی در مواقع بحرانی شما نمیتوانید به خوبی یک تیم تصمیمگیری کنید و متحمل ضرر و زیان شوید. برای همین سعی کنید این ریسک را در نظر داشته باشید تا بتوانید بهترین شیوه سرمایهگذاری را انتخاب نمایید.
حد ضرر چیست؟
هدف مشترک تمام افراد از انجام معامله به خصوص دربازارهای سودآوری مثل بورس، کسب سود و منفعت است.
حفظ اصل سرمایه در بورس از سودی که به ارمغان میآورد مهمتر است. بنابراین باید علاوهبر توجه به انتخاب سهام مناسب و سودی که دارد، باید به ضرری هم که ممکن است از طریق آن سهام وارد شود توجه کافی داشت.
ممکن است سهمی را خریداری کنیم و سپس، آن سهم دچار افت قیمت شود. در چنین شراطی حد ضرر کمک میکند که متوجه شویم تا چه زمانی و چه قیمتی سهم را نگه داریم و یا چه زمانی تصمیم به فروش آن بگیریم.
زمانی که قیمت برخلاف انتظار ما حرکت میکند اگر به موقع از بازار خارج شویم، در واقع از گسترش زیان جلوگیری میکنیم و سرمایه خود را حفظ میکنیم.
یکی از ملزومات طراحی یک پلن معاملاتی موفق در اصل تعیین حد ضرر است.
حد ضرر چیست؟
حد ضرر یا stop loss شرطی است که شما میگذارید که اگر سهم به یک حد مشخص رسید، پوزیشن شما را در آن قیمت ببندد که غالبا با ضرر همراه است.
به عبارت سادهتر شما سهمی را خریداری میکنید و بعد از مدتی متوجه میشوید که روند قیمتی آن سهم برخلاف میل شما بوده، پس برای اینکه سریعتر بتوانید جلوی ضرر را بگیرید، بهتر است قبل از خرید هر سهمی حد ضرر را برای خودتان مشخص کنید.
زمانی که حد ضرر شما در بازار فعال شد شما میتوانید حتی با میزان ضرر کمی از بازار خارج شوید و هرچقدر که اجازهی پیشروی حد ضرر داده شود در واقع شما باید سود بیشتری از بازار کسب کنید تا اصل پولتان را دریافت کنید.
به عنوان مثال شما اگر 10 درصد در بازار ضرر کنید باید حدود 12 درصد سود کنید تا به اصل پولتان برسید و اگر 50 درصد ضرر کنید باید 100 درصد سود کنید تا به اصل پول خود برسید.
برای حد ضرر فاکتورها و الزامات زیادی داریم که یکی از ملزومات تعیین حد ضرر، حجم خرید است. یعنی اگر حجم معاملاتی بالایی داشته باشید، نمیتوانید حد ضرر کوتاهی را انتخاب کنید؛ پس باید یک سهم را در نقطه مناسب خریداری کنیم.
همچنین نمیتوان در سقف قیمتی یا در مقاومتهای ماژور و عمده سهم را خریداری کرد و بعد حد ضرر هم تعیین کرد.
قبل از خرید باید حتما حد ضرر را مشخص کرد و این حد ضرر زمانی که فعال شود شما را ملزم میکند به موقع از بازار خارج شوید.
اگر در یک روند صعودی خرید داشته باشید، بهترین روش در تعیین حد ضرر این است که آن را به صورت دستی بالا ببرید.
مثلا اگر سهمی را 100 تومن میخرید باید رقمی معادل 95 تومان را برای حد ضرر آن در نظر بگیرید.
وقتی مقاومتهای سهمی را تعیین کردید باید با شکست هر مقاومتی، حد ضرر را هم بالا ببرید تا بتوانید سودتان را از بازار حفظ کنید.
چگونه حد ضرر را تعیین میکنیم؟
مشخص کردن محدوده ضرر به استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد به همین دلیل نمیتوان یک راهکار را برای عموم در نظر گرفت.
تعیین محدوده ضرر به این بستگی دارد که خریدهایتان را براساس تحلیل تکنیکال انجام میدهید یا تحلیل بنیادین!
اما برخی نکات هستند که حتما باید به آنها توجه داشت که در ادامه به تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ این موارد اشاره خواهیم کرد؛
یکی از رایجترین اشتباهات تغییر حد ضرر بدون دلیل فنی و منطقی است یعنی زمانی که قیمت به حد ضرر نزدیک میشود، معاملهگر آن را تغییر یا حذف میکند و منتظر کمتر شدن ضرر و یا از بین رفتن آن میماند.
شاید این اقدام در مواردی موجب جبران یا کمتر شدن زیان شود ولی در بلندمدت موجب از بین رفتن استراتژی سرمایهگذاری خواهد شد.
حد ضرر نباید بیشتر از 10 درصد مبلغ خرید باشد و این یعنی بیش از 10 درصد نباید از دست بدهید.
حد ضرر را نباید با فاصله خیلی زیاد یا با فاصله خیلی کم قرار دهید.
در تعیین حد ضرر دیدگاه زمانی یک سرمایهگذار از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چراکه تعیین حد برای معاملههای کوتاه مدت با معاملههای بلندمدت بسیار متفاوت است.
در خریدهای بلندمدت حد ضرر را روی محدودههای حمایتی معتبر تعیین کنید یعنی بین 10 تا 20 درصد پایینتر از قیمت خرید باشد.
در معاملات کوتاه مدت حد ضرر را روی محدوده حمایت در موج نزولی قبلی قرار بدهید البته اگر بین 8تا 10 درصد باشد باید این کار را انجام داد.
اگر روند بازار صعودی باشد باید بعد از رسیدن به حد سود بدون اینکه سهم را بفروشیم، حد را تعیین کنیم.
اگر روند بازار نزولی باشد باید بعد از رسیدن به حد سود، یا کاملا از بازار خارج شویم یا بخشی از سهام را با سود بفروشیم و برای مابقی آن، حد ضرر شناور در نظر بگیریم.
زمانی ک مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوه مقاومتی تثبیت شد، باید حد را روی مقاومت شکسته شده که به عنوان حمایت عمل میکند قرار بدهید.
همیشه به حد ضرر تعیین شده عمل کنید و اگر بعد از عمل کردن به حد ضرر رشد سهم شروع شد، سعی کنید خودتان را ملامت نکنید و خوشحال باشید که براساس استراتژیتان معامله را انجام دادید نه براساس طمع!
اشخاصی که قصد سرمایهگذاری بلندمدت دارند اعتقادی به تعیین حد ضرر ندارند. اما اگر شما هم چنین قصدی دارید ابتدا باید نسبت به وضعیت بنیادی شرکت مطمئن شوید و سپس سرمایهگذاری بیش از 9 ماهه را بدون تعیین حد ضرر انجام دهید.
تفاوت معاملهگر حرفهای در مواجه با زیان
یکی از تفاوتهای اصلی معاملهگران حرفهای در قبال سایر معاملهگران نحوه برخورد آنها با شرایط نامطلوب بازار است.
اگر زمانی که قیمت برخلاف آنچه تصور میکردیم حرکت کند، از بازار خارج شویم از افزایش زیان جلوگیری میشود و سرمایه ما حفظ میشود که این یکی از کارهایی است که معاملهگران حرفهای به موقع آن را انجام میدهند.
تفاوت دیگر این است که معاملهگر غیرحرفهای بعد از رسیدن به حد ضرر و خارج شدن از معامله، چنانچه قیمت سهام افزایش پیدا کند از مشخص کردن حد ضرر پشیمان میشود اما معاملهگر حرفهای به دنبال ضعف و اشکال موجود در استراتژی معاملاتی خود است.
در نتیجه…
همانطور که پیشتر هم به اهمیت تعیین حد ضرر اشاره کردیم، تعیین حد از سوی سرمایهگذار گاهی تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ مهمتر از خود معامله است و عدم تعیین حد ضرر به معنی عدم مدیریت سرمایه به حساب میآید.
نکته مهم اینجاست که همیشه باید به حد ضرر پایبند باشید و طمع نکنید!
رعایت تمام این نکات و اصولها موجب حفظ سرمایه و به دست آوردن سود میشود اما غافل ماندن از هرکدام آنها، موجب ضرر میشود.
اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂
چرا در بورس سرمایهگذاری کنیم؟ |مزایای سرمایهگذاری در بورس چیست؟
تا همین چند سال گذشته کلیشه رایج بین سرمایهگذاران این بود که اگر مبلغ قابل توجهی پول مازاد داشتند، آن پول را صرف خرید ملک یا زمین میکردند. اگر هم این پول کفاف خرید ملک را نمیداد، پول روانه بانک یا صرف خرید طلا و ارز میشد.
به علت آشنایی نداشتن با روش های دیگر سرمایهگذاری، عموم مردم بین انتخاب چند دارایی محدود بودند. مثلاً آنها نمیدانستند که یک فرد عادی میتواند با سرمایهگذاری در واحدهای یک شرکت تولیدی، به اندازه دارایی خود در مالکیت آن شرکت مشارکت کند. حال سوال این است که مگر یک فرد عادی میتواند با سرمایه اندک خود در سرمایهگذاری های بزرگ شریک شود؟ در پاسخ میگوییم: بله، بازار سرمایه این امکان را فراهم کرده است.
اما مفهوم بازار سرمایه چیست؟ واژه بورس از کجا میآید؟ چطور در بورس سرمایهگذاری کنیم؟ برای موفقیت در بورس و کسب سود چه باید کرد؟
در ادامه مقاله به این سوالات پاسخ خواهیم داد و بورس را تعریف میکنیم. اگر میخواهید از سرمایهگذاری در بورس و مزایا و معایب آن بدانید، این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.
نظام مالی و اقتصادی براساس سررسید به دو بخش تقسیم میشود:
1-بازار پول و 2-بازار سرمایه
بازار پول
بازار پول توسط نظام بانکی کشور اداره میشود و مهمترین کارکرد آن تامین اعتبارات کوتاه مدت است.
بازار سرمایه
هدف بازار سرمایه تامین مالی بلندمدت فعالیتهای تولیدی و خدماتی مولد است.
اما بازار پول و بازار سرمایه چه تفاوتی باهم دارند؟ هدف بازار پول جمعآوری پول برای تامین مالی نیازهای کوتاهمدت خود است؛ اما بازار سرمایه قصد تامین نیازهایی مثل تامین مالی یک کارخانه را دارد.
بورس چیست؟
بورس یک نهاد سازمان یافته است که از جمله نهادهای عمده و اساسی در بازار سرمایه محسوب میشود. در کنار سایر موسسات و سازمانها، بورس وظایف چندگانهای را بر عهده دارد. بورس زیرنظر واحد های نظارتی با هدف توسعه بازار سرمایه فعالیت میکند و چرخ آن با مشارکت مردم و فعالان بخش خصوصی میچرخد.
اندیشه ایجاد بورس زمانی شکل گرفت که عدهای از بازرگانان اروپایی متضرر شدند و در نتیجه به فکر پیدا کردن راه حل افتادند. نتیجه آن شد که تعدادی از بازرگانان عدهای را در فعالیتهای خود شریک کردند تا با این روش سود و زیان احتمالی را با آنها تقسیم کنند. این تجربه موفقیتآمیز بود و رفته رفته قانونمند شد تا به تشکیل شرکتهای سهامی منجر گردید. جالب است بدانید که بورس کلمهای فرانسوی به معنای “کیف پول” است. در ایران نیز در سال ۱۳۴۵ قانون تشکیل بورس به تصویب رسید و از سال ۱۳۴۶ آغاز به کار کرد.
چرا سرمایهگذاری در بورس
اگر شما قصد سرمایهگذاری دارید، قطعا به دنبال بازار مناسبی برای این کار و دلایل منطقی برای انتخاب آن هستید. لذا برای شما این سوال پیش میآید که چرا بهتر است به سراغ بازار سرمایه برویم؟ اصلا مزیت های بورس چیست؟ سرمایهای که جمعآوری کردهایم را در بانک تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ سپردهگذاری کنیم یا وارد بازار بورس کنیم؟
در پاسخ میگوییم نظام بازار سرمایه ساختاری قانونمند و منظم دارد. بورس علاوه بر بالا بردن شانس رشد پول شما، مزیت های بسیاری دارد که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد. البته که ویژگی های بورس تنها مختص به نکات مثبت نیست و بورس هم مثل دیگر بازارها معایب و ریسک هایی دارد. برایند مزایا و معایب بورس باعث شده تا این بازار در مقایسه با دیگر بازارها در ادوار گذشته، بیشترین میزان بازدهی را داشته باشد.
مقایسه بازدهی بورس با بقیه بازارهای مالی در ده سال گذشته
طبق این نمودار شاخص کل بورس با میزان بازدهی 5904% در یک دهه گذشته، نه تنها از تورم با نرخ 636% جلو زده، بلکه نسبت به سرمایهگذاری در سایر داراییها مثل طلا، دلار، مسکن و سپرده بانکی بیشترین بازدهی را دارد.
در پاسخ به این سوال که سپردهگذاری در بانک بهتر است یا سرمایهگذاری در بورس، به نمودار استناد میکنیم که براساس آن شاخص بورس نسبت به سپرده بانکی، بازدهی 9.6 برابری دارد.
سرمایهگذاری در بورس چه مزایایی دارد؟
1- ایجاد درآمد با سرمایهگذاری در بورس
اگر شما یک بسته شمش طلا بخرید، بعد از ۱۰ سال هنوز یک بسته شمش طلا دارید که فقط قیمت خرید و فروش آن فرق کرده است. اما اگر با همان مقدار پول، زمینی بخرید و در آن درخت سیب بکارید و هرساله درآمدی از فروش سیب کسب کنید؛ پس از 10 سال هم از مابهالتفاوت قیمت خرید و فروش تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ زمین سود میبرید، هم هر ساله از فروش سیب ها پولی به جیب زدهاید.
وقتی شما سهام یک شرکت را میخرید دقیقا همین کار را میکنید. شرکت مالک زمین و تجهیزات تولیدی است. این دارایی ها بر اثر تورم گران میشوند؛ درست مثل اینکه طلا خریده باشید. اما با این تفاوت که شرکت با سرمایه شما کار میکند و از فروش محصولات خود سود میسازد. این سود برای شما مثل درآمد است.
سرمایهگذاران در بورس به دو روش می توانند درآمد کسب کنند:
- کسب درآمد از افزایش قیمت سهام
- دریافت سود حاصل از فعالیت شرکتها
همین مسئله باعث انتفاع بیشتر سرمایهگذاران در بورس نسبت به سایر دارایی ها و بازدهی بالای این بازار شده است.
2- قابلیت نقدشوندگی
هر سرمایهگذار بورس میتواند به راحتی و با سرعت، سهام خود را به پول نقد تبدیل کند. این در حالی است که سرمایهگذار برای تبدیل به نقد کردن داراییهای دیگر باید زمان زیادی را صرف کند. مثلا فروشنده ملک باید برای پیدا شدن خریدار منتظر بماند. اما سهام خریداری شده در هر روز کاری قابلیت فروش را خواهد داشت؛ مگر آنکه نماد سهم بهدلایلی مثل برگزاری مجمع عمومی سالانه بسته شده باشد. البته معمولا مدت زمان توقف و بازگشایی نمادها طبق قانون مشخص است.
3- اطمینان از محل سرمایهگذاری و شفافیت بازار
همه ما به دنبال آن هستیم تا پول خود را در جایی سرمایهگذاری کنیم که سود بیشتری نصیبمان کند و در عین حال از قانونی بودن محلی که در آن سرمایهگذاری میکنیم، مطمئن باشیم. شرکتهای بورسی بر اساس قانون موظف هستند اطلاعات مجاز خود را به صورت دورهای و مرتب در اختیار خریداران و فروشندگان قرار دهند. سازمان بورس و اوراق بهادار با نظارت بر کلیه فعالیت های بورسی، با توجه به مجوز قانونی آن ها، باعث افزایش شفافیت بازار شده که در نتیجه آن سرمایهگذاران میتوانند با اطمینان بیشتری اقدام به معامله کنند.
4- هدایت سرمایههای سرگردان به سمت سرمایهگذاریهای متمرکز و هدفمند
بورس به شما این امکان را میدهد که پساندازهای کوچکتان را با شرایط ایدهآل خود، به سمت سرمایهگذاریهای بزرگ هدایت کنید. به غیر از بورس هیچ امکان دیگری برای شما وجود ندارد تا بتوانید با مبالغ ناچیز در سود و زیان هر کسب و کار، شرکت، کارخانه یا حتی صنعت، شریک شوید.
5- بورس خاصیت سود مرکب دارد
منظور از سود مرکب چیست؟ در محاسبه سود ساده، فقط اصل سرمایه و سودی که به آن تعلق میگیرد مهم است. اما سود مرکب، حاصل جمع سود سرمایه و سودی که به آن تعلق میگیرد است. در واقع سود مرکب مثل یک گلوله برفی است که در حین حرکت با چسبیدن برفها به این گلوله، بزرگ و بزرگتر میشود.
مجموع این دلایل باعث شده بازار بورس برای سرمایهگذاران جذابیت پیدا کند. همانطور که در نمودار رو به رو ملاحظه میکنید، طی سال های گذشته بازار بورس بیشترین سودآوری را به خود اختصاص داده است.
حالا که از مزایای بورس گفتیم، لازم است به معایب آن هم اشاره کنیم.
سرمایهگذاری در بورس چه معایبی دارد؟
ریسک بالا
ریسک، تفاوت بین بازده تحقق یافته و بازده پیشبینی شده یا همان بازده موردانتظار ماست.سرمایهگذاری ریسکی یعنی اینکه ندانیم چند درصد احتمال دارد که بتوانیم به سودی که هدف ما بوده برسیم. سرمایهگذاری در بورس ریسک بالایی دارد. شرایط سیاسی، اقتصادی، بحران ها، تغییرات صنعت، مدیریت شرکت و تصمیمگیری ها، همگی بر نوسانات قیمت سهام تاثیرگذارند. لذا اکثر معاملهگران بازار بورس اخبار بورس را بصورت روزانه دنبال میکنند. شما هم میتوانید اخبار بورس را به کمک چشم بورس از همه منابع خبری دنبال کنید.
با مطالعه مقاله ریسک و بازدهی در بورس میتوانید ریسک و دستهبندی آن را بشناسید و درباره تناسب ریسک و بازده بخوانید.
نوسان قیمت
در بورس هیچ تضمینی برای رشد یا حتی ثابت ماندن قیمت سهام وجود ندارد. بنابر مصوبه سازمان بورس هیچ شخص یا نهادی مجاز به تضمین نرخ سود و پیشبینی صد در صدی قیمت آینده یک سهم نیست.
خطر از بین رفتن سرمایه
سپردهگذاری در بانک یا سرمایهگذاری در املاک، طلا یا سایر دارایی های اینچنینی نیازمند دانش پیچیدهای نیست. اما سرمایهگذاری در بورس نیازمند دانش، تجربه و آگاهی است. همین مسئله زنگ خطری شده که ممکن است سرمایه افراد کم تجربه را به خطر بیندازد. افرادی که بدون دانش و آگاهی، به پشتوانه اطلاعات خود و یا با اتکا به حرف دیگران وارد بازار بورس شدهاند، ریسک زیادی به سرمایه خود تحمیل میکنند. نتیجه این ریسک بالا، به خطر افتادن سرمایه و احتمال ضرر است.
ورود به بورس
آنچه تا اینجا گفته ایم اهمیت بورس و ویژگی های آن بوده است. اما برای ورود به بورس باید از کجا شروع کرد؟ پله اول کدام است؟
کلام آخر
در این مقاله بورس را تعریف کردیم و از مزایا و معایب آن گفتیم. گفتیم که بورس بازار پر رونقی برای سرمایهگذاران است به شرط آنکه دانش معامله داشته باشند. موفقیت در بورس مستلزم شناخت قواعد معامله، تجربه، خودشناسی و دانش به روز است. ممکن است بپرسید پس اگر شخصی دانش لازم و زمان کافی برای یادگیری نداشته باشد، نمیتواند وارد بورس شود؟ در پاسخ میگوییم: سرمایهگذاری در بورس به دو روش مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. تازهواردان به بورس یا افرادی که زمان و دانش کافی برای معامله ندارند، میتوانند به روش غیرمسقیم (از طریق صندوق های سرمایهگذاری یا شرکت های سبدگردانی) وارد بازار بورس شوند.
ترید یا معامله چیست؟ (آشنایی با اصول ترید در بازار سرمایه)
ترید یا معامله در بازارهای مالی به معنای خرید دارایی در قیمت پایین و فروش آن در قیمت بالاتر است. البته در برخی بازارها میتوان ابتدا فروش انجام داد و سپس خرید (به این نوع معاملات Short trading گفته میشود).
دارایی که در بازارها خرید و فروش میشود میتواند هر چیزی باشد: سهام ، اختیار معامله (آپشن)، ارز دیجیتال، یک ارز خاص و…
برخی از مزایای معاملهگری:
- آزادی مکان و زمان
- نقدشوندگی بالای سرمایه نسبت به سایر روشها
- پتانسیل کسب سود بالا
برخی از معایب معاملهگری:
- نیاز به انضباط، پیگیری و یادگیری مداوم
- احتمال بالای زیان و از دست دادن سرمایه
- استرس و آسیبهای ناشی از کار طولانی با کامپیوتر
ما معتقدیم معاملهگری (تریدینگ) و سرمایهگذاری باهم تفاوت دارند. سرمایهگذار کسی است که یک دارایی را با هدف نگهداری چند ماهه یا چند ساله خریداری میکند و هدفش کسب سود از طریق نوسانات کوتاه مدت نیست. درحالیکه هدف معاملهگر، کسب سود از نوسانات ریز و درشت سهم در بازههای کوتاه مدتی مانند روزانه و چند ساعت است. به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن بازارها در کوتاه مدت، معاملهگری نسبت تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ به سرمایهگذاری نیازمند دانش و مهارت بیشتر است. زیرا نزولی یا صعودی بودن روندهای کوتاه مدت را سختتر میتوان تشخیص داد.
به طور مثال اگر شما امروز سکه طلا بخرید و یک سال دیگر بفروشید، به احتمال خیلی زیاد سود خواهید کرد. چندان مشکل نیست که صعودی بودن قیمت سکه را در یک سال بتوانید تشخیص دهید. اما از سمت دیگر، تشخیص روند قیمت سکه در چند ساعت آینده یا چند روز آینده مشکل است. این موضوع در سایر بازارها از جمله سهام، ارزهای دیجیتال ، آتی زعفران و کالاهای دیگر صدق میکند.
نکاتی در مورد انجام معامله و ترید:
ورود به معامله و صبر
زمانی که تریدرها صبور نباشند، خیلی زود وارد یک موقعیت احتمالی میشوند از ترس اینکه مبادا موقعیت از دستشان در برود. آنها نمیخواهند سیگنال را از دست بدهند و فکر کنند که اگر زودتر وارد بازار میشدند میتوانستند پول بیشتری را به دست بیاورند. همه ما میدانیم که این طرز فکر به کجا منتهی خواهد شد و به همین خاطر از ورود زودهنگام پرهیز میکنیم.
خروج از معامله و صبر
هنگامیکه معاملهای انجام میدهید باید صبور باشید و اجازه بدهید که سودهایتان بزرگتر شوند. خیلی از تریدرها وقتی معاملهای انجام میدهند بسیار کم صبر و تحمل هستند و به همین خاطر تریدشان را بسیار بد مدیریت میکنند. بستن تریدها با سودهای کم بدترین مشکلی است که خیلی از تریدرها با آن دست و پنجه نرم میکنند.
رشد حساب معاملاتی و صبر
اکثر تریدرها میخواهند پولدار شوند و متأسفانه میخواهند همین الان این کار انجام شود. رشد حساب معاملاتی زمان میبرد و کم صبر بودن و انجام ریسکهای بسیار خطرناک همیشه باعث از دست رفتن کل سرمایهتان خواهد شد. این مورد مخصوصا برای تریدرهایی صدق میکند که با حسابهای کوچک کار میکنند و ترید کردن در حسابهای کوچک بسیار سختتر است. چراکه اکثراً مجبورید از اهرمهای بالاتر و حجمهای بیشتری برای رشد دادن سریعتر حساب استفاده کنید.
به تأخیر انداختن لذت
“به تأخیر انداختن لذت” به معنای مقاومت در برابر لذت حاصل از برداشت سود سریع است. ما در همه روزهای زندگیمان با قضیه “به تأخیر انداختن لذت” مواجهیم.
جوانترها با صبر و تحمل و به تأخیر انداختن لذت در اکثر موارد مشکل دارند. شما یک ماشین عالی را همین امروز میخواهید. دوست دارید با یک پرواز فرست-کلاس به یک جای معرکه بروید و در ویلای شخصیتان زندگی کنید و اینکه نمیخواهید برای این چیزها ۱۰ سال صبر کنید. همهچیز را همین حالا میخواهید درحالیکه زندگی فعلیتان با رویاهای تان فاصله زیادی دارد. به قول سر “بابی رابسون” اسطوره فوتبال انگلستان که میگوید:”مردم موفقیت را سریع میخواهند؛ خیلی سریع. مثل یک فنجان قهوه!”. افرادی که میخواهند خیلی سریع به چیزی برسند درواقع خود را برای شکست خوردن آماده میکنند و شکست خوردن در معاملهگری بسیار سریع رخ میدهد.
اصول ترید یا معامله:
چنانچه پول کمی دارید بایستی وقت کمتری بگذارید یعنی تایم فریمهای بلندتری معامله کنید نه تایم فریم کوتاه چون ارزشش را ندارد وقت زیادی بگذارید حدودا 90% اوقات نظارهگر بازار باشید. بازار همیشه شکارهای خوبی برای شما دارد. عجله برای ترید = ضرر! حتماً و حتماً و حتماً بازار فرصتهای فوق طلایی و مطمئن پیش روی شما خواهد گذاشت. فرصتهایی که کمترین ریسک ممکن را دارد.
تشخیص کف و سقف مطلق با خداوند متعال است و بس! به کف سقف نسبی بسنده کنید و بدون استرس از بازار فاصله بگیرید.
ویژگیهای تریدر موفق :
۱. منظم بودن
اولین ویژگی یک تریدر موفق، داشتن نظم و انضباط است. منظم بودن در ترید کردن به این معنا نیست که روزانه ۱۰۰ درصد زمان خود را پای کامپیوتر صرف کنید، بلکه به معنی رعایت کلیه اصول و قواعد ترید میباشد. به عبارت دیگر نظم داشتن در معاملهگری به معنی متعهد بودن به بهبود روزانه در معاملهگری میباشد. باید به معاملهگری به عنوان یک فعالیت جدی برای کسب سود نگاه کنید. منظم بودن در معاملهگری حد وسط ندارد شما یا منضبط هستید یا نیستید. به عبارت دیگر منظم بودن یا نبودن معادل صفر تفاوت معاملهگر با سرمایهگذار چیست؟ یا یک بودن است و هیچ حد وسطی وجود ندارد.
۲. یادگیری مداوم
بازارها همواره متغیر میباشند. همیشه روندهای جدید، استراتژیهای متفاوت و ایدههای تازه در این صنعت شکل میگیرد. باید اطمینان حاصل کنید که نسبت به این تغییرات انعطافپذیری و آمادگی دارید. امروزه اینترنت، دسترسی به این روندها و تغییرات را بسیار آسان کرده است.
۳. پذیرش و درس گرفتن از زیانها
پذیرش و درس گرفتن از زیانها، یکی از دیگر ویژگیهای یک تریدر موفق میباشد. همه معامله گران چه دیر چه زود ضرر میکنند و شما هم باید ضرر کردن را به عنوان یک واقعیت بپذیرید. بعضی از افراد با توجه به ذهنیتی که از قبل داشتند به هیچ عنوان زیان مالی را نمیتوانند هضم کنند. پولشان را همیشه در بانک میگذارند و با کوچکترین زیان مالی آشفته میشوند. اگر چنین افرادی قصد ورود به حوزه معاملهگری دارند باید در ابتدا باید ذهنیت خود را تغییر دهند.
در این عبارت که “همه ضرر میکنند” منظورمان تریدهای موفق هم میباشند. تفاوت تریدرهایی که موفق میشوند با افرادی که از بازار خارج میشوند، این میباشد که موفقها از ضررها درس گرفتهاند و ضرر را به عنوان یک جزء از فعالیتشان قبول دارند. توجه داشته باشید که یادگرفتن از ضررهای قبلی، تریدهای موفق را قادر میسازد ضررها را کاهش و سودها را افزایش دهند.
۴. عدم پیروی از دیگران
ویژگی بارز تریدر موفق عدم پیروی از دیگران میباشد. تریدهای شما منعکسکننده شخصیت شما هستند. استراتژیهای هر شخصی برای خودش مناسب میباشد. نباید کاری که شخص دیگری کرده است را شما هم انجام دهید. باید آن قدر وقت بگذارید تا بازار را درک کنید، به اهداف شخصی خود در ترید توجه کنید و با توجه به ریسک پذیری خودتان و تمایلی که برای ریسک کردن دارید از ناحیه امن خود خارج شوید.
البته توجه کنید که میتوانید از دیگران یاد بگیرید ولی کپی کننده محض نباشید (کورکورانه نپذیرید) شما اگر سبک شخصی خود را در ترید دنبال نکنید، شاید یکبار یا دو بار سود ببرید ولی احتمال کمی وجود دارد که در بلندمدت موفق باشید. اطلاع از خبرها و رویدادها در رسانههای مختلف خوب است اما باید مطمئن شوید که تصمیمات را خودتان گرفتهاید و تحت تأثیر چیزهایی که خواندهاید یا توصیههای دیگران گرفته نشده است. باید آن قدر تجربه کسب کنید و یاد بگیرید که خودتان بتوانید تصمیمات خرید و فروش را اتخاذ کنید و تمامی مسئولیت آن تصمیمات را نیز بر عهده بگیرید.
۵. مدیریت احساسات و استفاده از ترید پیشگیرانه
شما به عنوان یک تریدر موفق باید به این درک برسید که احساسات شما بزرگترین دشمن شماست. واکنش بیش از حد و احساساتی شدن نسبت به رویدادها میتواند بسیار مخرب باشد. درست است که احساسات را نمیتوان از بین برد ولی یک تریدر موفق، احساسات خود را میپذیرد و آنها را مدیریت میکند. تریدر موفق میداند زمانی که ترس یا حس طمع به او دست داد چگونه رویکردی معقولانه در پیش بگیرد.
ترید پیش گیرانه (Proactive) یعنی به جای اینکه به رویدادها واکنش نشان دهید، بازار را از طریق دانستههای قبلی درک کنید.
۶. یادگیری همه جنبههای معاملهگری
همه جنبههای معاملهگری را فرابگیرید، شما میتوانید به دنبال یادگیری امواج الیوت، الگوهای هارمونیک و بسیاری دیگر از روشهایی باشید که در آنها مهارت ندارید. اگر نحوه کارکرد بازارها و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر را درک نمایید، به این ترتیب تصمیمات بهتری در خرید و فروش ها خواهید گرفت. حتی اگر در ابتدا خیلی سخت باشد و چیزی متوجه نشوید سعی کنید آن را یاد بگیرید.
بعضی اوقات وسوسه خواهید شد که کنار بکشید البته این موضوع طبیعی میباشد. اگر تصمیم به حرفهای شدن گرفتهاید باید در هر حال به کار خود ادامه دهید.
۷. صبور و فروتن بودن
یک تریدر موفق خیلی سریع ضررهای خود را محدود میکند ولی برای ذخیره سود عجلهای ندارد و دست به معامله عجولانه نمیزند. تازه کارها بعضی اوقات وقتی یک معامله وارد سود میشود فوری آنها میبندند چون میترسند سودشان از بین برود.
ثروت یک شبه یا چند هفته یا چند ماه به دست نمیآید، بلکه باید به طور آهسته و با پیادهسازی استراتژی صحیح معاملاتی به دست آید. بنابراین یک تریدر موفق صبور است و علاوه بر مداومت در کار، دست به خرید و فروش عجولانه نمیزند. ممکن است فروتن ماندن بعد از موفقیتهایی که به دست آوردهاید سخت باشد، اما این ویژگی نیز ازجمله ویژگیهای یک تریدر موفق میباشد. آنها هیچگاه غرور و تکبر بیش از حد ندارند.
تفکر صحیح یک تریدر موفق چگونه است؟
بسیاری از مواقع تریدرها فقط روی نتیجه کار تمرکز میکنند که آیا سودی از ترید به دست آوردهاند یا نه؟ چقدر به دست آوردهاند؟ مخصوصا زمانی که به عنوان یک تازهکار شروع به کارکردید، احتمال زیاد در این دام میافتید. به عنوان یک تازهکار فکر میکنید تریدهای شما حد وسطی وجود ندارد یا سود میکنید یا زیان، یا شکست میخورید یا برنده میشوید.
مشکل این نوع طرز فکر، در جستجو بودن برای یک ترید بینقص میباشد. اما این اشتباه است که بخواهید همیشه برنده باشید. نیازی هم به همیشه برنده بودن نیست، حتی اگر ۶۰ درصد تریدهای شما همراه با سود باشند با گذشت زمان میتوانید ثروت بالایی به دست آورید.
بازارها را هیچ شخصی نمیتواند به طور دقیق پیشبینی کند. در واقع هیچکس کنترلی روی بازارهای بزرگ ندارد به همین دلیل، باید ضرر را بخشی از ترید بدانید ولی تعداد و مقدار ضررها را تا حد ممکن کم کنید تا این ضررها از سودهای شما بیشتر نشوند و آن را به ضرر تبدیل نکنند.
دیدگاه شما