از نظرات دوستان برای بهبود و پیشرفت این وبلاگ از قبل متشکرم.
وبلاگ جامع مدیریت رسول حسن زاده
مجموعه ای از دو یا چند نفر که به طور منظم و مرتب با هم برای کسب یک یا چند هدف مشترک کار می کنند را گروه می نامند .
شاخصهای چهارگانه جامعه شناختی گروه عبارتند از :
- دو یا چند نفر که به طور آزاد باهم تعامل دارند .
- هنجارهای جمعی دارند
- در پی کسب هدفهای جمعی هستند .
- هویت مشترکی دارند .
مهمترین ویژگی گروهها در عملکرد کاری ، خاصیت هم نیروزایی (سینرژی ) آنهاست . هم نیروزایی عبارت است از ایجاد کلی که بزرگتر از جمع اجزای تشکیل دهنده آن است . هنگامی که هم نیروزایی رخ می دهد گروهها بیش از جمع تواناییهای تک تک اعضای خود کار انجام می دهند . برخی از صاحبنظران هم نیروزایی را با معادله (3=1+1) اثر یا نتیجه تشریح می کنند .
کار گروهی اغلب سه مزیت عملکردی نسبت به کار فردی دارد :
- هنگامی که از حضور «متخصص و کارشناس » نامطمئن هستیم به نظر می رسد قضاوت گروهی بهتر از قضاوت شخصی افراد متوسط باشد .
- هنگامی که حل مساله از طریق تقسیم کار و تبادل اطلاعات ممکن می باشد گروهها نوعاً موفقتر از افراد عمل می کنند .
- گروهها به دلیل تمایلشان به گرفتن تصمیمهای مخاطره آمیز می توانند خلاقتر و نوآورتر از افراد در انجام کارهایشان باشند.
1-گروه مقدماتی (غیررسمی ) : عبارت از گروهی است که هدف اصلی آن ارضای نیاز اساسی مشارکت با دیگران (تعلق گروهی ) و دوستی است .
2-گروههای ثانوی (رسمی ) : فلسفه وجودی این گروهها، انجام دادن وظیفه و تحقق هدف است . انواع این گروهها :
1-گروه حل مساله به منظور غلبه بریک معضل سازمانی یا موقعیت ناسازگار برای رسیدن به هدف سازمان تشکیل می شوند .
2-گروه تصمیم گیری : وظیفه این گروه انتخاب یک موقعیت از میان چند موقعیت موجود و ممکن است مانند کمیته گزینش
3-گروه مطالعه : هدف اصلی این گروه جمع آوری اطلاعات و آشنایی با ایده ها و افکار جدید است .
4-گروه درمانی : این گروه را همچنین گروه مقابله با مشکلات کارکنان و گروه اموزشی نیز می نامند . که تلاش همگی آنها فراهم آوردن راههای حل مشکلات و مسائل شخصی اعضای گروه و سازمان است .
5-کمیته (شورا) : به گروهی از کارکنان که معمولاً برای انجام دادن وظایف وسیع انتخاب می شوند کمیته می گویند .
نکته : در گروههای رسمی ، ساختار گروه ممکن است به وسیله موقعیت موجود دیکته شود ولی در گروههای غیر رسمی ساختار و عضویت در گروه به صورت خود انتخابی است و اعضا تاثیر زیادی بر ساختار و نقشهای گروه دارند .
برای یک رقابت سازنده درفعالیتهای گروهی 3 شرط اساسی لازم است :
1-انگیزش : تحریک درونی و هیجان برای تحقق یک هدف
2-دانش : تئوریها و اطلاعات و راههایی که برای تحقق هدف در گروه باید داشته باشیم
3-مهارت : یعنی توانایی فرد در به عمل روندها به سه دسته تقسیم میشوند دراوردن دانش خود در گروه
معیارها و دلایل پیوستن به گروهها :
1)نیازهای درون شخصی
4)جاذبه های درون شخصی
5)جاذبه های گروهی
مراحل چرخه حیات گروه :
در رابطه با شکل گیری و استمرار فعالیتهای گروه ، صاحبنظران مختلف دسته بندی های متفاوتی ارائه کرده اند به طوری که رابینز آن را در پنج مرحله بیان می کند ولی این مراحل در کتاب «مدیریت رفتارسازمانی » تالیف دکتر علی رضائیان به هفت مرحله تقسیم بندی شده است .
1)مرحله توجیهی (دوره خروج از انجماد)
2)مرحله تضاد و چالش
7)مرحله افول (مرگ و منحل شدن )
نکته 1 : در طول سه مرحله اول مانع عمده ، عدم اطمینان نسبت به اختیار و قدرت است و در طول سه مرحله دوم مانع عمده ، عدم اطمینان نسبت به روابط میان فردی خواهد بود .
نکته 2: بیشتر گروهها در مرحله تضاد و چالش به دلیل کشمکش بر سر قدرت و رفتارهای سیاسی که منجربه طغیان آشکار می شود متوقف می شوند .
نکته 3: دشوارترین مرحله ، بدست آوردن توافق اولیه (انسجام) است . در این مرحله یک عضو مورد احترام غیر از رهبر گروه ، گروه را به چالش وا می دارد تا کشمکش بر سر قدرت را کنار گذاشته و به کار بپردازند .
نکته 4: در مرحله اغفال ، فشارهای ایجاد شده در مراحل قبلی برای ایجاد هماهنگی یا نشان دادن حسن نیت موجب می شود اعضا شکایتهای خود را مطرح نکنند .
نکته 5: احساس غیر واقعی از سازگاری و یکدلی در مرحله چهارم بر سرموضوعهای حساس ، در مرحله هوشیاری بتدریج کاهش می یابد . افزایش غیبت ، عدم تعهد و اظهار نظرهای مخرب نشان دهنده کاهش انسجام گروهی است .
ساختار گروه و ترکیب آن :
نقشهای کارکردی و غیر کارکردی اعضای گروه :
نقشهایی که افراد در گروه ایفا می کنند به 3 نوع عمده تقسیم می شود :
1-نقشهای کارگرا : به فعالیتهای که به انجام موفقیت آمیز کار و دستیابی به هدف موجب می شود مثل : مبتکر ، آگاهی دهنده ، روشنگر ، جمع بندی کننده ، واقع نگر
2-نقشهای نگاهدارنده : به فعالیتهای احساسی – اجتماعی اعضای گروه که همکاری و تعهد شخصی به گروه را حفظ می کند اشاره دارد این نقشها عبارتند از : هماهنگ کننده ، نگهبان ، آزمون اجماع نظرها (پرسش به منظور بررسی اینکه آیا گروه به تصمیم نزدیک شده است ) تشویق کننده ، مصالحه کننده
3-نقشهای خود محورانه (غیر کارکردی یا نامفید یا مانع ) به فعالیتهایی که موجب از هم گسیختگی یا نابودی گروه می روندها به سه دسته تقسیم میشوند شود اشاره دارد . این نقشها عبارتند از : مهام ، مانع ، سلطه گر ، دلقک مآب ، اجتناب کننده از قبول تعهد .
تفاوت گروه و تیم :
- هدف : هدف از ایجاد گروه ، سهیم شدن در اطلاعات است . در حالیکه هدف از تشکیل تیم عملکرد گروهی است .
- هم افزایی (سینرژی ) : در گروه هم افزایی مثبت مطرح نیست . در حالیکه در یک تیم کاری ، روندها به سه دسته تقسیم میشوند پدیده هم افزایی مشاهده می شود .
- حساب پس دهی : جوابگویی در گروه به صورت انفرادی است در حالیکه دریک تیم کاری ، هم انفرادی و هم گروهی است .
- مهارتها : مهارتها در گروه ، تصادفی و گوناگون است در حالیکه در یک تیم کاری ، مهارتهای افراد مکمل یکدیگرند .
بامن و رایتربند برای تحقق هدف توسعه گروه ، یک مدل چهار مرحله ای پیشنهاد می کنند که مراحل آن عبارت است از :
1)اعتماد و عضویت
2)آغاز ارتباطات و تصمیم گیری
4)کنترل و اصلاح مستمر
پویایی و اثر بخشی گروه :
با توجه به اینکه در سطح تحلیل رفتارگروهی ، موضوعات مختلفی مطرح می شود و افراد گرایشهای فکری و سازمانی مختلف با یکدیگر تعامل برقرار می نمایند پدیده ای به نام «پویایی گروه » شکل می گیرد . این پویایی ناشی از تمایلات افراد است که تلاش می کنند منابع گروهی را به محصولات یا خدمات تبدیل کنند . در حین این فرآیند مباحثی همچون تضاد ، ارتباطات و همکاری متقابل شکل می گیرد . به این فعل و انفعالات درون گروهی «پویایی گروه » گفته می شود .
جورج هومانز مدلی سنتی از پویایی گروهی ارائه می کند که این تعاملات را به خوبی نشان می دهد :
یک سیستم اجتماعی ترسیم شده که 3 عنصر اساسی بر روی یکدیگر تاثیر گذارند .
1-فعالیتها : همان کارهایی هستند که افراد گروه انجام می دهند .
2-تعاملات : عبارت است از کنش و واکنش هایی که بین افراد گروه در حین کار به صورت کلامی و غیر کلامی ایجاد می شود .
3-عواطف و نگرشها : حاصل قضاوتهایی ست که میان افراد و در درون گروه شکل می گیرد .
صورتهای دوگانه پویایی گروه :
جورج هومانز در مدل سنتی خود بر این باور است که تمایز میان فعالیتها ، عواطف و تعاملهای اعضای گروه از 2 حالت ناشی می شود :
1-رفتارهای«خواسته شده» سهمی است که سازمان به طور رسمی از اعضای گروه می طلبد .
2-رفتارهای «پدیدآمده » چیزهایی هستند که اعضای گروه علاوه بر رفتارهای رسمی برای سازمان باید انجام دهند .
اثر بخشی گروهها با دو معیار اندازه گیری می شود :
1-رسیدن به هدف های عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن
2-رضایت اعضای گروه از کارهای خود و روابط میان فردی
این وبلاگ به منظور توسعه سطح علمی مدیران کشور و پل ارتباطی بین دانشجویان مدیریت و حسابداری ساخته شده است.و سعي شده است كه از جديدترين و پر مخاطبترين مطالب استفاده گردد و اينجانب اعلام ميدارم در تمامي مراحل آماده پاسخگويي به سوالات مدیران و دانشجويان و دوستان گرامي در زمينه مديريت، حسابداری، سرمایه گذاری در بورس و مشاوره پایان نامه و تجزیه و تحلیل آماری مي باشم.
از نظرات دوستان برای بهبود و پیشرفت این وبلاگ از قبل متشکرم.
به پاس حرمت قلم و اندیشه، در صورت برداشت از این وبلاگ ، منبع آن را نیز ذکر کنید.
(www.hasanzadeh9.blogfa.com )
صاحب امتیاز: رسول حسن زاده (بناب)
[email protected]
تلفن :09144216383
انواع روش تحقیق
انواع روش تحقیق در مدیریت را معمولاً با توجه به هدف، روشهای گردآوری دادهها و ماهیت مقادیر تقسیم بندی میکنند. روش تحقیق براساس هدف به دو دسته پژوهش بنیادی و پژوهش کاربردی تقسیم میشود. مطالعات بنیادی با طراحی الگو و مدلسازی شناخته میشوند و هدف آنها اضافه کردن به علم است. در پژوهشهای کاربردی کوشش میشود با استفاده از دستاوردهای مطالعات بنیادی به حل یک مساله کاربردی پرداخته شود.
روشهای پژوهش براساس ماهیت دادهها نیز به پژوهشهای کمی، کیفی و پژوهش آمیخته قابل تقسیم هستند. البته باید دقت کنید مرز شفافی بین انواع پژوهشهای علمی وجود ندارد. روش پژوهش یک پیوستار است و همیشه انواع رویکردهای مختلف پژوهشی در آن دخیل هستند. در این مقاله کوشش شده است تا تعریف روشنی از انواع روش تحقیق ارائه شود.
انواع روش تحقیق بر اساس هدف
براساس هدف پژوهشها به پژوهشهای بنیادی و کاربردی تقسیم میشوند. البته زهره سرمد معتقد است پژوهشها براساس هدف به سه دسته تقسیم میشوند: تحقیق بنیادی، تحقیق کاربردی و تحقیق و توسعه. با عنایت به توضیحات زیر میتوان گفت تحقیق و توسعه خود یک نوع تحقیق کاربردی است.
انواع تحقیق براساس هدف
تحقیق بنیادی: تحقیق بنیادیی یا Pure Basic Research پژوهشی است که به کشف ماهیت اشیاء پدیدهها و روابط بین متغیرها، اصول، قوانین و ساخت یا آزمایش تئوریها و نظریهها میپردازد و به توسعه مرزهای دانش رشته علمی کمک مینماید. هدف اساسی این نوع پژوهش تبیین روابط بین پدیده ها، آزمون نظریهها و افزودن به دانش موجود در یک زمینه خاص است. ب
رای مثال “بررسی رابطه اعتماد و تعهد در روابط صنعتی” یک نمونه تحقیق بنیادی است. سطح گفتمان کلی و انتزاعی در حوزه یک علم است. تحقیق بنیادی میتواند نظری یا تجربی باشد. تحقیق بنیادی نظری از روشهای استدلال عقلانی و قیاسی استفاده میکند و بر پایه مطالعات کتابخانهای انجام میشود. تحقیق بنیادی تجربی از روشهای استدلال استقرائی استفاده میکند و بر پایه روشهای میدانی انجام میشود.
تحقیق کاربردی: تحقیق کاربردی یا Applied Research پژوهشی است که با استفاده از نتایج تحقیقات بنیادی به منظور بهبود و به کمال رساندن رفتارها، روشها، ابزارها، وسایل، تولیدات، ساختارها و الگوهای مورد استفاده جوامع انسانی انجام میشود. هدف تحقیق کاربردی توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. در اینجا نیز سطح گفتمان انتزاعی و کلی اما در یک زمینه خاص است. برای مثال “بررسی میزان اعتماد مشتریان به سازمان فرضی” یک نوع تحقیق کاربردی است.
انواع روش تحقیق بر اساس روش گردآوری دادهها
پژوهشها براساس نحوه گردآوری دادهها به دو دسته تقسیم میشوند:
تحقیق توصیفی (غیر آزمایشی) شامل ۵ دسته است:
تحقیق آزمایشی به دو دسته تقسیم میشود: تحقیق تمام آزمایشی و تحقیق شبه آزمایشی
تحقیقات آزمایشی مختص علوم تجربی است و در مدیریت جایگاهی ندارد. بنابراین روش تحقیق توصیفی یا غیر آزمایشی توضیح داده شده است.
تحقیق توصیفی یا غیر آزمایشی
تحقیق توصیفی یا غیر آزمایشی شامل تحقیقات پیمایشی، همبستگی، پس رویدادی، اقدام پژوهی، بررسی موردی و … است.
تحقیق پیمایشی (Survey Research)
تحقیق پیمایشی روشی است برای بدستآوردن اطلاعاتی در باره دیدگاهها، باورها، نظرات، رفتارها، انگیزهها یا مشخصات گروهی از اعضای یک جامعه این روش آماری است که از راه انجام تحقیق و پژوهش علمی میسر میشود. همچنین پیمایش را میتوان روشی علمی در تحقیقات اجتماعی قلمداد کرد که شامل، روشهای منظم و استاندارد برای جمعآوری اطلاعات درباره افراد، خانوادهها یا مجموعههای بزرگتری از گروههای مختلف جامعه است. در حقیقت پیمایش را میتوان هم به ابزار استفاده برای جمعآوری دادهها و هم به فرایندهای بکار گرفته شده هنگام بهرهگیری از آن ابزار تلقی کرد.
هدف این نوع تحقیق بررسی توزیع ویژگیهای یک جامعه است و بیشتر تحقیقهای مدیریت از این نوع میباشد. در پژوهش پیمایشی پارامترهای جامعه بررسی میشوند. در اینجا پژوهشگر با انتخاب نمونهای که معرف جامعه است به بررسی متغیرهای پژوهش میپردازد. پژوهش پیمایشی به دودسته تقسیم میشود:
- تحقیقات پیمایشی مقطعی
- تحقیقات پیمایشی طولی
تحقیق پیمایشی مقطعی
روش مقطعی (Cross Sectional) بر گرد آوری دادهها درباره یک یا چند صفت در یک مقطع زمانی خاص دلالت دارد. برای مثال بررسی میزان علاقه دانشجویان سال اول دبیرستان به ادامه تحصیل در یک رشته خاص. بیشتر تحقیقات مدیریت در دوره کارشناسی ارشد تحقیقات پیمایشی-مقطعی هستند.
روش مقطعی به منظور گردآوری دادهها درباره یک یا چند صفت در یک مقطع از زمان (یک روز، یک هفته، یک ماه) از طریق نمونهگیری از جامعه انجام میشود. اینگونه پژوهش به توصیف جامعه براساس یک یاچند متغیر میپردازد. برای مثال به منظور بررسی میزان علاقه دانشجویان کارشناسی مدیریت به ادامه تحصیل در شاخههای مختلف مدیریت میتوان از روش تحقیق پیمایشی به شیوه مقطعی استفاده کرد. در تحقیقات مدیریت، مطالعات مقطعی به منظور شناخت ماهیت و میزان تغییرات که نمایانگر سطوح سنی مختلف است انجام میشود.
تحقیق پیمایشی طولی
در روش تحقیق طولی (Longitudinal)، دادهها در طول زمان گردآوری شده تا رابطه بین متغیرها در طول زمان سنجیده شود. برای مثال «سیر تحول ثبت نام دانشجویان دختر در دورههای تحصیلات تکمیلی» یا «بررسی تحول مهارتهای زبان فارسی پایه اول تا پنجم ابتدائی». تحقیقات تحولی که به بررسی روندها و تحول پدیدهها در طول زمان میپردازند از این دسته هستند.
در تحقیقات پیمایشی طولی دادهها در زمانهای مختلف گردآوری میشود تا تغییرات بر حسب زمان بررسی شده و به رابطه این متغیرها از نظر تغییرات در طول زمان پی برده شود. بررسی روند فرایندها، بررسی یک گروه ویژه یا بررسی یک گروه منتخب در این نوع مطالعه استفاده میشود. این مطالعات در طول یک زمان ۵ ساله یا ۱۰ ساله انجام میشود. این مطالعات نیاز به زمان و هزینه بالایی دارند و برای دانشجویان دوره ارشد مدیریت مناسب نیستند.
تحقیق همبستگی
در تحقیق همبستگی (Correlational Research) رابطه میان متغیرها بر اساس هدف پژوهش تحلیل میگردد. در تحقیقات همبستگی اگر هدف پیشبینی متغیرهای وابسته بر اساس متغیرهای مستقل باشد به متغیر وابسته متغیر ملاک و به متغیر مستقل متغیر پیش بین گویند. همچنین وجه تمایز روش همبستگی با تحقیق آزمایشی در این است که در اینجا متغیرهای مستقل دستکاری نمی شوند. براساس هدف به سه دسته تقسیم میشود:
همبستگی دو متغیری: هدف بررسی رابطه همزمانی متغیرها است به عبارت دیگر میزان هماهنگی تغییرات دو متغیر است. در بیشتر تحقیقات همبستگی دو متغیری از مقیاس فاصلهای با پیش فرض توزیع نرمال و محاسبه ضریب همبستگی پیرسون استفاده میشود. مثال: رابطه اسناد ثبات و مرکز علیت با موفقیت در عملکرد
تحلیل رگرسیون: در تحلیل رگرسیون هدف پیشبینی یک یا چند متغیر ملاک براساس یک یا چند متغیر پیش بین است. اگر هدف بررسی یک متغیر ملاک از یک متغیر پیش بین باشد از رگرسیون ساده استفاده میشود. چنانچه بررسی یک متغیر ملاک براساس چند متغیر پیش بین باشد از رگرسیون چندگانه (Multiple) استفاده میشود. اگر همزمان چند متغیر ملاک براساس چند متغیر پیش بین بررسی شود از رگرسیون چند متغیری (Multivariate) استفاده میشود.
تحلیل کوواریانس: در برخی بررسیها هدف بررسی مجموعهای از همبستگیهای دو متغیر متغیرها در جدولی به نام ماتریس همبستگی یا کوواریانس است که با پیشرفت در زمینه نرم افزارهای آماری میسر شده است. تحلیل عاملی و حل معادلات ساختاری از این دسته هستند.
تحقیق پس رویدادی
به تحقیق پس رویدادی (Ex-Post Facto) پسرویدادی تحقیق علی-مقایسهای نیز گویند. تحقیق پسرویدادی به تحقیقی گفته میشود که پژوهشگر علت احتمالی متغیر وابسته را مورد بررسی قرار میدهد. چون متغیر مستقل و و ابسته در گذشته رخ داده روندها به سه دسته تقسیم میشوند اند لذا این نوع تحقیق غیر آزمایشی را تحقیق پس رویدادی میگویند.
در بیشتر پژوهشهای علوم انسانی نظر به اینکه هدف اصلی از انجام پژوهش بررسی یک موضوع به روش میدانی است میتوان گفت پژوهش مذکور از نظر هدف در حیطه پژوهشهای کاربردی میباشد. از سوی دیگر با توجه به اینکه در این پژوهش از روشهای مطالعه کتابخانهای و نیز روشهای میدانی نظیر پرسشنامه استفاده شده است، میتوان بیان کرد که پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش گردآوری داده ها، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است.
انواع روش تحقیق براساس ماهیت دادهها
تحقیقات میتوانند براساس ماهیت دادهها به تحقیقات کمی، کیفی و آمیخته تقسیم شوند.
انواع تحقیق از منظر نوع داده
مهمترین ابزار گردآوری دادهها در تحقیقات کیفی مصاحبه است. تحقیق کیفی عبارت از مجموعه فعالیتهایی (چون مشاهده، مصاحبه و شرکت گسترده در فعالیتهای پژوهشی) است، که هرکدام بهنحوی محقّق را در کسب اطلاعات دست اول، دربارهٔ موضوع مورد تحقیق یاری میدهند. بدینترتیب، از اطلاعات جمعآوری شده، توصیفهای تحلیلی، ادراکی و طبقهبندیشده حاصل میشود. در تحقیقات کمی نیز معمولاً از ابزار پرسشنامه یا دادههای واقعی (مانند دادههای صورتهای مالی، حجم فروش، سودآوری و …) استفاده میشود. روش تحقیق آمیخته نیز تکنیکی است که هم به صورت کمی و هم به صورت کیفی انجام میشود.
تفاوت نوع تحقیق و روش تحلیل
یک اشتباه رایج بین پژوهشگران ایرانی آن است که تمایز درستی بین روش تحقیق و نوع تحقیق و نوع تحلیل قائل نیستند.
روش تحقیق کوششی نظاممند جهت دستیابی به هدف پژوهش است که دارای گامهای مشخصی میباشد.
اولین گام در تدوین روش تحقیق تعیین نوع تحقیق است. نوع تحقیق براساس هدف، شیوه گردآوری دادهها و ماهیت دادهها تعیین میشود. در هیچ کتاب روش تحقیق نیز تحقیقات براساس شیوه تجزیهوتحلیل دادهها تقسیمبندی نشدهاند.
آخرین گام در تدوین روش تحقیق، بیان شیوه تجزیهوتحلیل دادهها است. روش تجزیهوتحلیل دادهها نشان میدهد پژوهشگر با استفاده از چه روشهایی دادههای گردآوری شده را تحلیل خواهد کرد. بنابراین این گامی جدا از بحث نوع تحقیق است و شما براساس روش تحلیل نمیتوانید نوع تحقیق را تشخیص دهید.
خلاصه و جمعبندی
روشهای تحقیق در مدیریت و علوم اجتماعی براساس هدف به تحقیقات بنیادی و کاربردی تقسیم میشوند. در سالهای اخیر شیوه کاربردی-توسعهای نیز به انواع روش تحقیق براساس هدف اضافه شده است. البته از نظر نویسنده این شیوه دارای سند و اعتبار علمی کافی نیست. از نظر شیوه گردآوری دادهها نیز تحقیقات به دو دسته آزمایشی و غیرآزمایشی (توصیفی) تقسیم میشوند. بیشتر مطالعات مدیریتی به شیوه توصیفی انجام میشوند. شیوه توصیفی خود شامل تحقیق پیمایشی، اقدامپژوهی، همبستگی، پسرویدادی و مواردی از این دست میباشد. در نهایت باید اذعان کرد مرزبندی شفاف و روشنی برای این منظور وجود ندارد. برای نمونه نمیتوان تفاوت دقیقی بین روش همبستگی و روش پسرویدادی بیان کرد.
فعالان بازار آتی به چند دسته تقسیم میشوند؟
معاملاتی که در بازارهای آتی انجام میشود به دلیل این که، هم برای خریدار و هم فروشنده کالا، دارای منفعت میباشد، طرفداران زیادی دارد. نوسانگیران بهراحتی در این بازارها میتوانند سود کسب کنند.
بازار آتی به دلیل کاهش ریسک، برای مصرفکننده وتولیدکننده و حتی کسانی که به دنبال سود بالاتر از طریق معاملات با ریسک بالاتر هستند، این امکان را فراهم کرده و باعث رونق اقتصادی می شود.
معاملات در بازار آتی از روندها به سه دسته تقسیم میشوند مقررات و قوانین مطمئن پیروی میکند و فعالیت با علم و دانش در این بازار میتواند سودهای کلانی را نصیب افراد کند.
از دیگر منافع بازارهای آتی میتوان به معافیتهای مالیاتی شرکتهای پذیرفتهشده در این بازار اشاره کرد. حتی گرفتن تسهیلات از بانکها، برای شرکتهای پذیرفته شده امکانپذیر است.
و همینطور برای فعالان آن نیز منافع زیادی به شرح ذیل دارد:
1.به مبلغی که در حساب کارگزاری مشتری قرار دارد، سود تعلق خواهد گرفت.
2. مکان برداشت موجودی حساب خود در مدت زمان یک روز کاری
3. کارمزد پایین معاملات
4. در هر روز معاملاتی، امکان معاملات نامحدود برای مشتری امکانپذیر میباشد.
بخش بندی بازار – تقسیم بندی بازار و مشتریان چگونه به ما کمک میکند؟
بخش بندی بازار (تقسیم بندی بازار و مشتریان) در متمم، زیرمجموعهی درس مدیریت بازاریابی است.
اما به علت اهمیت موضوع تقسیم بندی بازار و نیز کاربرد آن در حوزههای بازاریابی و فروش، تصمیم گرفتیم آن را در قالب یک مجموعهی مستقل ارائه کنیم تا این درسها، در لابهلای درسهای متنوع مدیریت بازاریابی، به دست فراموشی سپرده نشود.
تلاش ما بر این است که در بحث بخش بندی بازار، همزمان با وفاداری به اصول کلاسیک بخش بندی بازار (الگوی کاتلر در کتاب مدیریت بازاریابی)، نیازهای جدید و روندهای جدید در بازاریابی را هم مورد توجه قرار دهیم.
تعریف بخش بندی بازار (Market Segmentation)
اجازه بدهید پیش از هر توضیح دیگری، تعریف بخش بندی بازار را از دید دو کارشناس مطرح این حوزه (کاتلر و وایناشتاین) بخوانیم:
تعریف تقسیم بندی بازار (کاتلر)
در بخش بندی بازار (Market Segmentation)، یک بازار را به بخشهایی با تعریف مشخص تقسیم میکنیم.
یک بخش (یا سگمنت) گروهی از مشتریان هستند که مجموعه نیازها و خواسته های مشابهی دارند.
وظیفهی بازاریاب این است که تعداد بخشهای مناسب برای بخش بندی بازار را یافته و ویژگی های هر بخش را تشخیص دهد.
سپس تصمیم بگیرد که میخواهد کدام بخشها را هدف قرار دهد (هدف گذاری بازار یا Targeting).
تعریف تقسیم بندی بازار (آرت واین اشتاین)
تقسیم بندی (Segmentation) فرایندی است که طی آن، بازار به بخشهای مختلف از مشتریان بالقوه، با نیازها و/یا ویژگی های مشابه تقسیم میشود.
ویژگی مشتریان هر بخش این است که رفتارهای خرید (Purchase Behavior) مشابهی دارند.
بر اساس این تقسیم بندی، میتوان فرصتها را شناسایی کرده و محصولات و برنامه های بازاریابی ویژه طراحی کنید.
این کار درنهایت، به شما در دستیابی به موقعیت رقابتی برتر کمک خواهد کرد.
در تعریفهای بالا به چند نکته توجه داشته باشید:
- تقسیم بندی برای بازار تعریف میشود و نه صنعت؛ یعنی سمت تقاضا را بررسی میکنیم و نه سمت عرضه را (تفاوت بازار و صنعت).
- کاتلر، فلسفهی تقسیم بندی بازار را هدف گذاری میداند. یعنی بازار را بخش بندی میکنیم تا تصمیم بگیریم کدام بخشها مشتری ما باشند و کدام بخشها را نمیخواهیم در دایرهی مشتریان بالقوه خود در نظر بگیریم.
- واین اشتاین (که به طور ویژه در زمینهی بخش بندی بازار متخصص است) بر چنین قیدی که کاتلر در نظر گرفته، چندان تأکید نمیکند و بیشتر به جنبهی طراحی و توسعه محصول و ارزش پیشنهادی برای مشتری توجه دارد.
چرا از تقسیم بندی بازار استفاده میکنیم؟
بعد از اینکه دو تعریف جدی و رسمی از تقسیم بندی بازار یا Market Segmentation را خواندیم، به زبان سادهتر چند نکته را دربارهی تقسیم بندی بازار مرور میکنیم:
- بخش بندی بازار به ما کمک میکند در مورد انتخاب اینکه چه کسانی مشتری ما هستند و چه کسانی مشتری ما نیستند، بهتر تصمیم بگیریم.
- بخش بندی بازار، میتواند نقش مهمی در تعیین شیوه تبلیغات و طراحی کمپین تبلیغاتی داشته باشد. بدون توجه به بخشبندی بازار، ممکن است بخش قابل توجهی از بودجه تبلیغاتی ما برای مخاطبانی که در سگمنت هدف قرار ندارند، تلف شود.
- بخش بندی بازار میتواند مبنای مهمی برای تعیین استراتژی قیمت گذاری و سایر بخشهای برنامه بازاریابی باشد و اثربخشی آنها را افزایش دهد.
- به عنوان یک استارت آپ یا کسب و کار نوپا، وقتی میخواهیم مدل کسب و کار تعریف کنیم و بیزینس پلن بنویسیم، مهم است که بخش بندی بازار را به شکل ساده – ولو با حدس و گمان یا مطالعات مختصر – انجام دهیم؛ تا برنامههایی که تدوین میکنیم واقعیتر باشند.
- بخش بندی بازار، اگر به شکل کامل و حرفهای انجام شود، بر روی تمام مراحل طراحی و تولید محصول هم تاثیر میگذارد.
این حرف کاتلر را هم نباید فراموش کنیم:
بخش بندی بازار به عنوان یکی از زیرمجموعه های مهم استراتژی بازاریابی، به ما کمک میکند تا بخش هایی از بازار را هدف قرار دهیم که سودآور بوده و با استراتژی های مجموعه ما همسو باشند.
حذف بخش هایی از بازار که سودآوری کمتر دارند یا احتمالاً سود نخواهند داشت، از دستاوردهای مهم بخش بندی بازار است.
پیشنهاد ما این است که مجموعه درسهای بخش بندی بازار را به ترتیبی که در اینجا مطرح میشود مطالعه کنید.
گام اول – آشنایی با بازارهای همگن
بازار همگن، همانطور که از نامش پیداست، ساختار یکنواختی دارد و مشتریان مشابهی را پوشش داده است.
شما باید به دو علت، بازار همگن را به خوبی بشناسید و از بازار ناهمگن تشخیص دهید.
علت اول این است که اگر بازار شما نسبتاً همگن باشد، ممکن است اصلاً به تقسیم بندی بازار نیاز نداشته باشید. تقسیم بندی بازار و طراحی محصولات اختصاصی برای هر بخش، به صرف هزینه و تخصیص منابع نیاز دارد.
بنابراین صرفاً زمانی به سراغ بخش بندی بازار بروید که مطمئن شدهاید به آن نیاز دارید.
دومین علت که ما تأکید میکنیم بازارهای همگن را به خوبی درک کنید این است که هدف از بخش بندی بازار، تقسیم یک بازار ناهمگن به چند بازار همگن کوچکتر است.
اگر این مفهوم را به خوبی درک نکرده باشیم، نمیتوانیم مطمئن شویم که بخش بندی بازار را به شکل درستی انجام دادهایم.
گام دوم – بخش بندی بازار، همیشه یک استراتژی دفاعی نیست
چون معمولاً دو اصطلاح بخش بندی بازار و انتخاب بازار هدف را در کنار هم بهکار میبرند، بسیاری از ما فکر میکنیم پیام بخشبندی این است که: «تو که نمیتوانی همهی بازار را پوشش دهی، پس به بخش کوچکی از بازار قانع باش.»
در حالی که بخش بندی گاهی اوقات میتواند یک استراتژی تهاجمی باشد.
به این معنا که شما در حال عرضهی محصول خود به بازار هستید، اما برای به دست آوردن بخشی از بازار شرکت رقیب، محصولی اختصاصی برای یک سگمنت خاص (که مشتریان او هستند) تعریف و ارائه میکنید.
ما یک درس را به فلسفه بخش بندی بازار اختصاص دادهایم تا عادت کنید هر دو روی سکهی بخش بندی را ببینید:
گام سوم – معیارهای بخش بندی و انواع تقسیم بندی بازار
یکی از مراحل مهم در بخش بندی بازار، تعیین معیارهای بخش بندی بازار (Segmentation Dimensions) است:
- آیا لازم است به شیوهی کلاسیک، بازار را بر اساس سن یا جنسیت مشتریان بخش بندی کنیم؟
- آیا لازم است به سراغ موقعیت جغرافیایی مشتریان برویم و آنها را بر اساس مناطق شهرداری و یا استانی که در آن قرار دارند بخش بندی کنیم؟
- وقتی از بخش بندی بازار در صنعت بانکداری صحبت میکنیم، بهتر است به سراغ عوامل دموگرافیک (جمعیت شناختی) برویم یا اینکه تقسیم بندی بازار را بر اساس رفتار مشتریان انجام دهیم؟
- اگر میخواهیم بخش بندی بازار را بر اساس رفتار مشتریان انجام دهیم، بهتر است معیار ما تعداد کل تراکنشها باشد یا رقم تراکنشها و یا فاصله زمانی با آخرین تراکنش انجام شده یا متوسط فاصله زمانی تراکنشها و یا متوسط مانده حساب و شاید هم ترکیبی از اینها؟
ما در اینجا روش های تقسیم بندی بازار را به دو دسته تقسیم میکنیم: روشهای داده محور و روشهای مبتنی بر پیشفرض.
در روش داده محور، شما اطلاعات و دادههای موجود را گردآوری میکنید و سعی میکنید با روشهای ریاضی، بر اساس آنها بازار را بخش بندی کنید.
در روش استفاده از پیش فرض، بر اساس مفروضات و حدسهای خودتان یا تجربههای دیگران و مدلهای موجود، بازار را بخشبندی میکنید.
این دو روش را در درس زیر مقایسه کردهایم:
گام چهارم – برخی از رایجترین معیارهای بخش بندی بازار
این قسمت از درس، از قدیمی ترین بحثهای مطرح در مدیریت بازاریابی است.
باید دربارهی معیارهای مختلف از جمله معیارهای زیر صحبت کنیم:
- بخش بندی بازار بر اساس موقعیت جغرافیایی مشتریان
- بخش بندی بازار بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی (دموگرافیک)
- بخش بندی بازار بر اساس الگوهای رفتاری مشتریان
- بخش بندی بازار بر اساس ویژگی های روانشناختی مشتریان
- تقسیم بندی بازار بر اساس ویژگی های تکنوگرافیک
از میان پنج شیوه تقسیم بندی بازار، احتمالاً مورد پنجم (تکنوگرافی) کمی ناآشنا باشد.
این شیوه تقسیم بندی، طی دهههای اخیر که استفاده از تکنولوژی و فناوری اطلاعات توسعه یافته، رواج پیدا کرده و به کمک روشهای کلاسیک آمده است. چون بسیاری از معیارهای سنتی، ممکن است در بازارهای جدید کارکرد خود را از دست داده باشند.
ما تکنوگرافی را از چهار روندها به سه دسته تقسیم میشوند مورد دیگر جدا کرده و در یک درس مستقل مطرح کردهایم:
گام پنجم – آشنایی با روش K-Means (برای بخش بندی بر اساس دادهها)
اگر خیلی به بحثهای ریاضی و الگوریتم های عددی علاقه ندارید، پیشنهاد میکنیم از روی این درس عبور کنید؛ یا آن را صرفاً به شکل کلی مرور کنید.
روش K-means یکی از روشهای ساده و ابتدایی در بخش بندی بازار بر اساس داده های مشتریان است.
این روش، شکلی از خوشه بندی محسوب میشود. به این معنا که همهی دادههای موجود را در اختیارش قرار میدهیم و انتخاب معیار و شیوهی تقسیم بندی را به الگوریتم میسپاریم.
گام ششم – مطالعه درسهای تکمیلی و جمع بندی
در این گام، سه درس برای شما در نظر گرفتهایم.
چک لیست بخش بندی بازار به شما کمک میکند تا حاصل بخش بندی خود را ارزیابی کنید و ببینید واقعاً آنچه به دست آوردهاید، مفید و قابل استفاده است یا نه.
مثال تقسیم بندی بازار در قالب چند پرسش و پاسخ به تقسیم بندی بازار خدمات موبایل میپردازد و به درک بهتر مفاهیم مطرح شده در درس کمک میکند.
یک درس هم اختصاصاً به جمع بعدی مطالب پرداخته و با مرور آن، بحثِ تقسیم بندی بازار به پایان میرسد.
کتاب بخش بندی بازار
ما به همان شیوهای که در سایر درسهای متمم رعایت کردهایم، اگر جایی در بحث تقسیم بندی بازار، از کتاب، مقاله یا مثالی استفاده کنیم، همانجا به منبع آن اشاره میکنیم تا بررسی و پیگیری منابع سادهتر باشد.
در عین حال، برخی کتابها را که به ما در تهیه چارچوب کلی بحث کمک کردهاند، در نخستین درس به عنوان منابع اصلی و مورد اتکا معرفی میکنیم.
برای مباحث ساده و اولیهی بخش بندی بازار، کتاب بازاریابی نوشتهی کاتلر و همکارانش میتواند مفید و قابل استفاده باشد.
در برخی مباحث هم که نیازمند توضیحات دقیقتر و جزئیات بیشتر بودهایم، به دو کتاب زیر مراجعه کردهایم:
کتاب بخش بندی بازار (Market Segmentation) نوشتهی ملکوم مک دونالد
هندبوک روش های بخش بندی بازار (Handbook of Market Segmentation) نوشتهی آرت واین اشتین
واین اشتین در زمینهی روش های عددی در تقسیم بندی بازار، تجربههای فراوانی دارد و در این زمینه کتابها و مقالات معتبر دیگری هم تألیف کرده است.
سایر درسهایی که به نوعی با تقسیم بندی بازار در ارتباط هستند
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
توضیح: تصویر شاخص درس توسط دوست متممی عزیز، رحیمه سودمند ثبت شده است.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری بخش بندی بازار به شما پیشنهاد میکند:
- بخش بندی بازار – تقسیم بندی بازار و مشتریان چگونه به ما کمک میکند؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهی درباره متمم مراجعه کنید.
ما برای هر یک از درسهای متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک میکند.
میتوانید با مراجعه به صفحه نقشه راه یادگیری، عنوان درسهای مختلف متمم را ببینید.
همچنین میتوانید دوره MBA متمم را ببینید.
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.
پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۷۴ هزار تومان)، فصلی (۱۹۰ هزار تومان)، نیمسال (۳۴۵ هزار تومان) و یکساله (۵۸۵ هزار تومان) بخرید.
برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحهی ثبت نام مراجعه کنید.
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
۱۲ نظر برای بخش بندی بازار – تقسیم بندی بازار و مشتریان چگونه به ما کمک میکند؟
پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممیها در این بحث
نویسندهی دیدگاه : محسن سعیدی پور
ممنونم از متمم بابت این کارگاه .
از درس تعریف پرسونای مخاطب یادمان هست که:" بر خلاف بخشبندی بازار که یک مشتری یا در یک بخش هست یا نیست، در بحث پرسونا، هر مخاطب ممکن است به یکی از پرسوناها نزدیکتر و به پرسونای دیگر دورتر باشد و معمولاً به صورت مطلق زیر چتر یک پرسونا قرار نمیگیرد."و اینکه بخش بندی بازار میتواند به عنوان یک ورودی ارزشمند برای تعریف پرسونا مورد استفاده قرار گیرد."چیزی که من فهمیدم اینه که ما بخش بندی بازار رو انجام میدیم ؛این بخش بندی شامل مخاطبهایی هستند که در آن بخش قرار میگیرند؛مامیتوانیم برای این مخاطبها پرسونا تعریف کنیم .
امروزهم یا دگرفتم که :"ساده ترین و در عین حال کاملترین تعریف بخش بندی بازار این است که: بخش بندی بازار با هدف طراحی یا بهینه سازی پیشنهاد محصول (Product Offer) مورد استفاده قرار میگیرد."
اما پیشنهاد محصول یعنی چی؟آیا منظور این است که:بعد از بخش بندی بازار براساس منطقه جغرافیایی یا سن یا شرایط مالی و تعداددفعات خرید ،(یا هر نوع بخش بندی دیگر)ما بهترین محصول را متناسب با آن بخش به مشتریان پیشنهاد بدهیم ؟
چرخه حسابداری چیست و مراحل آن
سیستم حسابداری باید تمامی اطلاعات مالی موسسه را شناسایی، اندازه گیری، ثبت، طبقه بندی و در قالب صورتهای مالی تخلیص نموده تا اطلاعات مفیدی را برای استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری فراهم نماید. فرآیند عملیات حسابداری شامل یک سری عملیاتی است که به طور پیاپی در هر دوره مالی تکرار می شود. این عملیات پیاپی را " چرخه حسابداری " گویند.
مراحل چرخه حسابداری به ترتیب زیر می باشد:
1- جمع آوری کلیه اطلاعات مالی موسسه
2- تجزیه و تحلیل کلیه معاملات و عملیات مالی موسسه
3- ثبت کلیه معاملات و عملیات مالی موسسه در دفتر مالی
4- انتقال کلیه عملیات ها از دفتر روزنامه به دفتر کل
5- تهیه تراز آزمایشی (اصلاح نشده)
6- اصلاح و تعدیل حسابهای دفتر کل
7- تهیه تراز آزمایشی (اصلاح شده)
8- تهیه صورت سود و زیان و صورت تغییرات سرمایه
9- بستن حسابهای موقت
10- تهیه تراز آزمایشی (اختتامی)
11- تهیه ترازنامه و بستن حسابهای دائمی
به طور کلی عملیات حسابداری در دو دوره زمانی به شرح زیر انجام می شود:
الف) در طول دوره مالی
ب) در پایان دوره مالی
موارد زیر در طول دوره مالی انجام می شوند:
▪ جمع آوری کلیه اطلاعات مالی موسسه،
▪ تجزیه و تحلیل کلیه معاملات و عملیات مالی موسسه،
▪ ثبت کلیه معاملات و عملیات مالی موسسه در دفتر مالی،
▪ انتقال کلیه عملیاتها از دفتر روزنامه به روندها به سه دسته تقسیم میشوند دفتر کل است.
✔ بقیه عملیات در پایان دوره مالی انجام می شود.
بستن حسابها به چه معنا است؟
با توجه به انتقال یا عدم انتقال مانده به سال بعد، حسابها را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
- حساب های دائمی
- حساب های موقت
- حساب های مختلط (نهایتا حساب های مختلط هم با انجام اصلاحات و ثبت های اصلاحی وارد حساب های دائمی یا روندها به سه دسته تقسیم میشوند موقت می شوند)
بنابراین در پایان سال حساب ها یا دائمی هستند یا موقت. بعد از تهیه صورت سود و زیان، حساب های موقت نیز بسته می شوند و فقط حساب های دائمی باقی می ماند که این حساب ها از طریق صدور سند اختتامیه به سال بعد منتقل می شوند (در قالب سند افتتاحیه).
چگونگی بستن حساب های موقت در انتهای دوره مالی در شرکت های خدماتی
همانطور که گفته شد حساب های موقت باید در پایان دوره مالی بسته شوند. مانده مالی این گونه حساب ها به سال مالی بعد منتقل نمی شود.
حساب های موقت شامل حساب های درآمد، هزینه ها و حساب برداشت است. جهت بستن این حساب ها باید از یک حساب رابط و واسطه به نام " حساب خلاصه سود و زیان " استفاده کنیم.
مراحل بستن حساب های موقت در شرکت های خدماتی به صورت زیر است:
مرحله اول: بستن حساب درآمد؛
ابتدا حساب درآمدها را بدهکار و حساب خلاصه سود و زیان را بستانکار می کنیم.
مرحله دوم: بستن حساب هزینه ها؛
حساب سود و زیان را معادل با جمع هزینه ها، بدهکار می کنیم و سپس تک تک حساب های مرتبط با هزینه ها را بستانکار می روندها به سه دسته تقسیم میشوند کنیم.
مرحله سوم: بستن حساب خلاصه سود و زیان
مانده خلاصه حساب سود و زیان را مشخص می کنیم:
- اگر مانده حساب سود و زیان بستانکار باشد، معادل آن را بدهکار و حساب سرمایه را بستانکار می کنیم؛ در صورت بستانکار بودن مانده حساب خلاصه سود و زیان، آن مانده را " سود " می گویند.
- اگر مانده حساب سود و زیان بدهکار باشد، این حساب را بستانکار و حساب سرمایه را بدهکار می کنیم؛ که در این صورت به این مانده حساب " زیان " می گویند.
مرحله چهارم: بستن حساب برداشت؛
در انتها نیز برای بستن حساب برداشت، حساب سرمایه را معادل مانده حساب برداشت بدهکار، و حساب برداشت را بستانکار می کنیم.
بستن حساب های موقت در انتهای دوره مالی در شرکت های بازرگانی
به طور کلی بستن حساب های موقت در موسسات بازرگانی بسیار شبیه به شرکت های خدماتی است. تنها تفاوت در این است که حساب هایی در شرکت های بازرگانی وجود دارند، که در شرکت های خدماتی وجود ندارند.
این حساب ها شامل حساب های خرید، فروش، برگشت از فروش و تخفیفات، برگشت از خرید و تخفیفات، تخفیفات نقدی خرید، تخفیفات نقدی فروش و موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای انتهای دوره هستند.
مراحل بستن حساب های موقت در شرکت های بازرگانی به صورت زیر است:
مرحله اول: حساب خلاصه سود و زیان بدهکار، و موجودی کالای اول دوره بستانکار می شود. سپس حساب موجودی کالای پایان دوره بدهکار، و حساب خلاصه سود و زیان بستانکار می شود.
مرحله دوم: حساب های فروش، تخفیفات نقدی خرید، و برگشت از خرید و تخفیفات بدهکار، و حساب خلاصه سود و زیان بستانکار می شود.
مرحله سوم: حساب های خرید، هزینه ها، برگشت از فروش و تخفیفات و تخفیفات نقدی فروش بستانکار، و حساب خلاصه سود وزیان بدهکار می شود.
مرحله چهارم: این مرحله کاملا شبیه مرحله سوم شرکت های خدماتی است. اگر مانده حساب خلاصه سود و زیان بستانکار باشد، آن را " سود " و اگر بدهکار باشد آن را " زیان " می گویند.
مرحله پنجم: این مرحله کاملا شبیه مرحله چهارم شرکت های خدماتی است. به این معنی که برای بستن حساب برداشت، حساب سرمایه را به اندازه مانده حساب برداشت بدهکار، و حساب برداشت را بستانکار می کنیم.
نحوه تهیه کردن تراز آزمایشی اختتامی
پس از انجام اصلاحات بر روی حساب های موقت و انتقال آنها به دفتر کل، مانده حساب ها در دفتر کل صفر می شود. در این مرحله، از مانده حساب ها در دفتر کل یک تراز آزمایشی تهیه می کنیم که به آن " تراز آزمایشی اختتامی " می گویند. این تراز فقط شامل حساب های دائمی می شود.
نحوه انتقال حساب های دائمی به سال بعد
حساب های دائمی شامل دارایی ها، بدهی ها و سرمایه است. مانده این حساب ها به سال بعد منتقل می شوند؛ برای این کار از " تراز اختتامیه " استفاده می کنیم بدین صورت که، تمام حساب هایی که در تراز اختتامیه بدهکار هستند را بستانکار، و حساب تراز اختتامیه را بدهکار می کنیم. سپس تمام حساب هایی که دارای مانده بستانکار هستند را بدهکار، و حساب تراز اختتامیه را بستانکار می کنیم.
نحوه افتتاح حساب های دائمی در ابتدای سال مالی جدید
ثبت مربوط به افتتاح حساب های دائمی دقیقا برعکس ثبت مربوط به انتقال آنها در پایان سال است. بدین صورت که حساب هایی که در تراز اختتامیه مانده بدهکار دارند بدهکار، و حساب تراز افتتاحیه بستانکار می شود. سپس حساب هایی که در تراز اختتامیه مانده حساب بستانکار دارند را بستانکار، و حساب تراز اختتامیه را بدهکار می کنیم.
دیدگاه شما