تحلیل ریسک سرمایه گذاری
ریسک یعنی احتمال محقق نشدن پیش بینیها. ریسک پذیری بدین معناست که ما دراین لحظه از فرصت هایی چشم پوشی می کنیم تا در آینده فرصت های بیشتری داشته باشیم و در حقیقت خطر و فرصت را در کنار هم می بینیم. بیشترین اهمیت ریسک پذیری در سرمایه گذاری تلقی می شود زیرا با پول سر کار دارد.
ریسک سرمایهگذاری چیست؟
در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
اصل ثابتی در سرمایهگذاری وجود دارد مبنی بر اینکه سرمایهگذار از ریسک و خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد؛ به همین خاطر است که سرمایهگذاران ریسک گریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایهشان هست، امتناع میکنند. ریسک گریزی را میتوان اینطور بیان کرد که سرمایه گذاران طرحهای مخاطره آمیز را نمی پذیرند مگر آنکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد.
معیارهای سنجش ریسک سرمایه گذاری
شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسک های متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند. معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهم ترین آن ها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایه گذاری است، بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشان دهنده بالا بودن ریسک سرمایه گذاری است.
انواع ریسک
بر اساس معیارهای مختلف ریسک را به انواع مختلفی تقسیم میکنند. در یک تقسیم بندی کلی ریسک به دو نوع اساسی سیستماتک و غیر سیستماتیک تقسیم میشود:
۱-ریسک سیستماتیک
سرمایه گذار در این ریسک نقشی ندارد و مربوط به کل بازار است و غیر قابل حذف است. ریسک سیستماتیک غیر قابل پیش بینی و اجتناب ناپذیر است. این ریسک به یک شرکت یا صنعت مرتبط نبوده و شامل کل بازار می شود. مواردی نظیر سیاست های اقتصادی، نرخ تورم، شرایط سیاسی بر سود سهام و ارزش سرمایه تاثیر گذار است و سرمایه گذار دخالتی در آن ها ندارد.
۲- ریسک غیر سیستماتیک
این نوع ریسک مرتبط با یک سهم یا یک صنعت خاص است، این ریسک قابل حذف بوده و میتوان آن را کاهش داد. مثلا زمانی که یک شرکت در اثر اشتباه در تصمیم گیری های کلان و مدیریت ضعیف با چالش مواجه میشود و ارزش سهام آن پایین میآید، سرمایه گذار میتواند با بررسی وضعیت شرکت از خرید سهام چنین شرکتی اجتناب کند.
ریسک کلی = ریسک سیستماتیک + ریسک غیر سیستماتیک
ریسک های غیر اساسی شامل:
۱- ریسک نرخ سود
فرض کنید دو گزینه خرید سهام با سود مورد انتظار ۳۰ درصد و خرید اوراق مشارکت با سود ثابت ۲۰ درصد برای سرمایه گذاری دارید. کسی که ریسک پذیری بالاتری داشته باشد خرید سهام را ترجیح خواهد داد. اما اگر بانک تصمیم بگیرد که نرخ سود را به ۳۰ درصد برساند در این حالت فردی که اوراق مشارکت خریداری کرده است بدون تحمل ریسک به این سود دست یافته است. این ریسک مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایهگذاری گردد، این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد.
۲- ریسک تورم
فرض کنید شما سهامی خریده اید که انتظار دارید در پایان سال سود ۴۰ درصد برای شما داشته باشد، اگر نرخ تورم سالانه را ۱۵ درصد فرض کنیم. انتظار دارید در پایان سال ۲۵ درصد سود کرده باشید و این میزان بازدهی برای شما رضایت بخش است. حالا اگر نرخ تورم به ۳۰ درصد برسد، شما در انتهای سال ۱۵ درصد سود کرده اید که این میزان از بازده مورد نظر شما کمتر بوده است و ممکن است اصلا برایتان به صرفه نباشد. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل می شود، ریسک تورم میگویند.
۳- ریسک مالی
اگر شرکتی که سهام آن را خریداری کرده اید، حجم زیادی وام از بانک دریافت کرده باشد، باید اصل وام و سود حاصل از آن را در یک دوره زمانی به بانک پرداخت کند، بنابراین تعهدات مالی زیادی نسبت تعریف ریسک در سرمایه گذاری به بانک دارد و در صورتی که نتواند در سررسید مقرر به تعهدات خود عمل کند با مشکلات مالی زیادی مواجه خواهد شد و سهام این شرکت در معرض ریسک مالی زیادی قرار خواهد گرفت.
۴- ریسک نقدشوندگی
یکی از ویژگی های دارایی خوب آن است که به سرعت به پول نقد تبدیل شود. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، خریداری برای آن سهام پیدا نمی شود، در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. در واقع هرقدر خرید و فروش یک دارایی سریع تر انجام شود، ریسک نقد شوندگی کمتر میشود.
۵- ریسک نرخ ارز
اگر شرکتی که سهام آن را خریداری کردهاید، عمده مواد مصرفی خود را از خارج از کشور تهیه میکند، زمانی که قیمت ارز افزایش پیدا می کند باید بهای بیشتری برای تهیه مواد اولیه بپردازد و در نتیجه هزینه های شرکت زیاد میشود و به تبع آن ارزش سهام شرکت پایین میآید.
۶-ریسک کشور
مدیریت ریسکی که به ثبات اقتصادی و سیاسی یک کشور بستگی دارد. اگر کشوری که از ثبات اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردار است، از ریسک کشوری پایینی برخوردار است.
مدیریت دارایی و کنترل ریسک سرمایه گذاری
در مباحث قبلی هم اشاره کردیم به اینکه همه تخم مرغ های خود را در یک سبد نگذارید. تنوع بخشی به دارایی احتمال ریسک را خیلی پایین می آورد. در واقع با سرمایه گذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. تنوع بخشی باعث می شود که با کنار هم قرار دادن دارایی های مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل می شویم. استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایه گذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک می شود. این تنوع بخشی باید با استفاده از تحلیل ریسک و با دانش کافی انجام پذیرد، افرادی که دارای دانش و زمان کافی نیستند بهتر است به شرکتهای مدیریت دارایی مراجعه کرده تا بتوانند با استفاده از سرویسهای مالی آنها، ریسک سرمایهگذاری خود را مدیریت کنند.
شرکتهای مدیریت دارایی در ابتدا با تحلیل ریسک و میزان خطرپذیری سرمایهگذار، کار خود را آغاز میکنند، سپس کارشناسان و تحلیل گران با بررسی علایق و سوابق سرمایهگذاری فرد و با استفاده از مدلهای علمی و تجربی اقدام به تشکیل سبد سرمایهگذاری برای فرد مینمایند.
ارتباط ریسک پذیری و سودآوری
در کنار مفهوم ریسک، مفهوم دیگری به نام سودآوری نیز همواره در ادبیات سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرد. منظور از سود، درآمد حاصل از سرمایهگذاری است. فرض کنید که اگر شما بتوانید با سرمایهگذاری در بورس سرمایه خود را از ۱۰۰ ملیون تومان به ۱۶۰ میلیون تومان افزایش دهید، یعنی توانستید ۶۰% سود را طی یک سال کسب کنید. اما با وجود همه این تردیدها، هنوز هم بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح میدهند به جای بسنده کردن به سود ۲۰ درصدی، ریسک بیشتری را متحمل شده و سود بیشتری به دست آورند. به همین علت است که به سود ، پاداش ریسک هم می گویند؛ یعنی کسب سود بیشتر، در ازای پذیرش ریسک بیشتر و کسب سود کمتر، در ازای پذیرش ریسک کمتر. این دقیقا همان مفهموم ریسک و سود است! قطعا برای رسیدن به هر میزان سود باید ریسک متناسب با آن را پذیرفت.
روش هایی برای مدیریت ریسک
۱-انعطاف ¬پذیری در پذیرش ریسک
۲-طرح ریزی برنامه ای مناسب و داشتن برنامه جایگزین
۳-در نظر گرفتن بدترین نتایج
۴- مشخص کردن آستانه تحمل
۵- تمرکز کمتر بر نتایج
۶- غلبه بر ترس
۷- تعادل در ریسک
چه ارتباطی بین مطالعه امکان سنجی و تحلیل ریسک وجود دارد؟
مطالعات امکان سنجی در واقع ارزیابی عملی بودن یک سیستم یا پروژه پیشنهادی است. هدف ما از انجام مطالعات امکان سنجی شناسایی نقاط قوت و ضعف و همچنین فرصت ها و تهدید های موجود در محیط، منابع مورد نیاز برای ادامه مسیر و تعریف ریسک در سرمایه گذاری نهایتا چشم انداز موفقیت یک کسب و کار موجود یا پیشنهادی به صورت واقع گرایانه و دقیق است. در مطالعه امکان سنجی تمامی محاسبات برآورد و بر مبنای آن می توان به تحلیل درستی از ریسک رسید به عنوان مثال امروز ما با یک میلیون سرمایه گذاری دویست تومان سود داریم حال اگر با تغییر نرخ تورم، حاشیه سود را محاسبه و می توانیم میزان ریسک را در تعریف ریسک در سرمایه گذاری سرمایه گذاری خود تحلیل کنیم که آیا این سرمایه گذاری سود آوری بالا و ریسک کمی دارد و یا بالعکس سودآوری غیرقابل پیش بینی و ریسک بالایی دارد. مطالعه امکان سنجی ارتباط مستقیمی با تحلیل ریسک در سرمایه گذاری دارد و ما را به سمت سرمایه گذاری بهینه و نتایج مطلوب سوق می دهد.
ریسک چیست؟
ریسک در تعریف عام، احتمالی است که یک کنش یا کنشوری (یا بیکنشی) مشخص منجر به زیان یا بروندادها و پیامدهای ناخوشایند و ناخواسته گردد.
تقریباً همهٔ کوششهای بشری دربردارندهٔ درجاتی از آن هستند، با این همه برخی از آنها میزان بیشتری را به همراه دارند. به عبارت دیگر آن را می توان ضرر بالقوه نامید بنابراین میتواند مثبت یا منفی باشد.
به بیان ساده تر یعنی احتمال به وجود آمدن خطر یا زیان.
بزرگی این موضوع آنگونه که تصور عمومی بر آن است، در درجه اول به میزان باخت دلالت ندارد، بلکه مهم است که چند درصد احتمال برد در آن وجود دارد.
چرا ریسک وجود دارد؟
از آغاز پیدایش تمدن، انسانها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بودهاند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیشبینی کند و برای مقابله با آنها آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر میشود، در معرض تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار میگیرد، متقابلا بیشتر در معرض آن خواهد بود.
به طور کلی، موقعیتهایی که افراد با آن مواجه میشوند معمولا شامل دو دسته میشود:
در واقع همان خطرات فیزیکی مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و …. هستند که عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. عموماً قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان میشوند.
این نوع معمولا در شرایط اقتصادی قابل اندازهگیری هست و نتیجه احتمالی آنها میتواند سود یا زیان باشد. شامل انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی، بازیهای مبتنی بر شرطبندی و…. هستند.
طبقه بندی افراد از نظر پذیرش انواع Risk
- افراد ریسکگریز: این افراد رویکرد محافظهکارانه دارند. این شخص ترجیح میدهد، بازده مطمئنی داشته باشد و احتمال موفقیت وی بالا باشد.
- افراد ریسکپذیر: این افراد رویکرد جسورانه دارند شخص این احتمال را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرد.
- افراد خنثی: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
ریسک کلی برای هر دارایی مالی
ریسک بازار است؛ به عبارت دیگر قسمتی از ریسک کل است که شرایط کلی بازار بر آن تأثیرگذار است و غیرقابل کاهش و غیرقابل کنترل است و بر روی کلیه اوراق موجود در بازار اثر دارد.
بخشی که به شرایط کلی بازار بستگی ندارد و تنها به اوراق بهادار خاص مربوط است. به بیان دیگر ریسک قابل کنترل و قابل حذف.
معیارهای سنجش انواع ریسک سرمایه گذاری
اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع مطرح میشود. معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد.
رشد نرخ تورم بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود.
شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد.
بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل financial risk فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم خطر تر میروند.
دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با liquidity risk مواجه است. در مورد سهام نیز این موضوع وجود دارد.
در مورد شرکتهای واردات تعریف ریسک در سرمایه گذاری محور، currency risk بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش آن خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود.
با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
در اینجا به این موضوع توجه میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد.
این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
ریسک اعتباری یا ریسک نکول
عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین اتفاقب، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز صدمه وارد میشود. آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد.
نکتهای که در مورد آن وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، بیشتر میشود.
ریسک سرمایه گذاری
اصل ثابتی در سرمایهگذاری وجود دارد مبنی بر اینکه سرمایهگذار از خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد؛ به همین خاطر است که سرمایهگذاران ریسک گریز (سرمایه گذاران طرحهای مخاطرهآمیز را نمیپذیرند مگر آنکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد) از ورود سرمایه خود به جایی که خطر وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایهشان هست، امتناع میکنند.
البته ریسک به طور مطلق همیشه به معنای از دست دادن نیست. در تئوری بازی و سرمایهگذاری، تنها یک مقیاس برای ناسازگاری نتایج پیشآمده است. بیمه یک مثال کلاسیک از سرمایهگذاری است که ریسک تولید میکند. خریداران مبلغی را به عنوان ضمانت میپردازند تا از آنها در برابر از دست دادن کالایشان محافظت شود.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش تعریف ریسک در سرمایه گذاری ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، تعریف ریسک در سرمایه گذاری چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا تعریف ریسک در سرمایه گذاری در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
شناسایی سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک
یادگیری نحوه سرمایه گذاری و مدیریت ریسک، دو مهارت لازم برای توسعه کسب و کار است که این دو عامل نه تنها در بازار ارز دیجیتال بلکه در انواع تجارت های دنیا کاربرد دارد. هیچ فرمول جهانی برای اندازه گیری ریسک وجود ندارد اما روش هایی برای مدیریت آن ابدا شده که با آموزش های لازم می توانید تا حداقال امکان دارایی خود را حفظ کرده و ریسک ضرر را کاهش دهید. برخی از بازرگانان و فعالان حوزه ارز دیجیتال، معملات پر سود ولی پر ریسک high-risk investment را برای تجارت انتخاب می کنند و برخی دیگر از معاملات low-risk investments و سود های کوچک تر استفاده می کنند. اما انتخاب استراژی درست و شناسایی این دو معامله کدام است؟ با ما همراه باشید تا پاسخ این سوال را به شما بدهیم.
خطرات موجود در سرمایه گذاری
منظور از دسته بندی معاملات به کم ریسک و پر ریسک به این معنی نیست که معاملات کم ریسک شامل ضرر و زیان نمی شوند بلکه در low-risk investments شما کل دارایی خود را وارد سرمایه گذاری اتان نمی کنید و به همین ترتیب خطر از دست رفتن کل دارایی از بین می رود اما ممکن است تجربه ضرر نیز داشته باشید. ریسک معاملات به معنی از دست دادن سرمایه است و شناسایی ریسک موجود در سرمایه گذاری مهم ترین عاملی است که در معاملات پر خطر و کم ریسک باید مورد توجه قرار گیرد اما هیچ معیار اندازه گیری مشخصی در آن وجود ندارد. در همین حین برخی از شرکت ها ریسک سرمایه گذاری را بر اساس نوسانات بازار تعریف می کنند که بسیار فریبنده بوده و هیچ قطعیتی در آن وجود ندارد. اگرچه ممکن است بازار ارز دیجیتال ثابت نماند و سرمایه گذاران را در معرض مقادیر بیشتری از نتایج بالقوه قرار دهد اما این لزوما به این معنی نیست که می توان از آن نتایج به عنوان سرمایه گذاری های پرخطر نام برد. زمانی دارایی شما شامل ریسک می شود که بازار آن به صورت مستمر روند نزولی را طی کند به همین دلیل نوسانات را نمی توان ریسک قطعی نامید. چند عامل موثر در کنترل ریسک به شرح زیر می باشد:
• بازده یا Reward
• تحقیق در مورد عملکرد سالانه یک دارایی
• تحت نظر گرفتن نقدینگی دارایی
بازده یا Reward یکی از اصطلاحات مربوط به ریسک است که معنی آن احتمال کسب سود می باشد. با توجه به مفهوم ریوارد سرمایه گذاری پر ریسک و خطرناک محسوب می شود که نسبت ریسک به ریوارد آن بالا تراست. پس اگر میزان ریوارد یک سرمایه گذاری از نسبت ریسک آن پایین تر باشد یعنی احتمال از دست دادن سرمایه کمتر است، البته منظور از کلمات بالا و پایین در ریوارد به معنی محسبات عددی نیست زیرا همانطور که گفته شد میزان ریسک یک محاسبه دقیق ندارد. برای مثال بیت کوین و طلا هر دو برای کسب سود و مبادله به کار می روند اما طلا نسبت به BTC نوسانات کمتری را تجربه می کند به همین دلیل بیت کوین در برابر طلا یک سرمایه گذاری پر ریسک به حساب می آید اما بسیاری از معامله گران با سرمایه گذاری در طلا نیز دارایی خود را از دست داده اند. در نتیجه محاسبه ریسک موجود در سرمایه گذاری کاملا نسبی است و بسته به بازده دارایی، در دسته کم خطر یا پر خطر قرار می گیرد.
عوامل بازدارنده ریسک
تا این بخش از مقاله روش های شناسایی معاملات پر ریسک و کم ریسک را به شما آموزش دادیم که در محاسبه تقریبی ریسک معاملات شما تاثیر بسزایی دارند. اما پس از شناسایی ریسک معاملات علاوه بر جلوگیری از ریسک نوبت به برسی خطرات احتمالی و مقدار تخریب این عوامل می رسد که در میزان از دست رفتن سرمایه شما تاثیر گذار است. بسیاری از افراد با تفکر کم ریسک بودن سرمایه گذاری های دولتی مانند اوراق قرضه این معاملات را کم خطر و بدون ضرر می دانند در صورتی که اگر بخواهید تمام وجوه خود را در اوراق قرضه دولتی سرمایه گذاری کنید با پیدایش اولین مشکل برای دولت سرمایه شما نیز به خطر می افتد، اینجاست که اهمیت سبد سرمایه گذاری که در ادامه توضیح داده ایم مشخص می شود.
سبد سرمایه گذاری در معاملات چیست؟
سبد سرمایه گذاری یا portfolio ابزاری مهم برای کاهش ریسک معاملات است و شامل تمام کلاس های دارایی مانند اوراق قرضه دولتی، اوراق قرضه شرکتی، سرمایه گذاری در املاک، صندوق های سرمایه گذاری، سهام های بورس، طلا، ارز دیجیتال و غیره می شود. در واقع سبد سرمایه گذاری یک ایده است که می گوید کل سرمایه در یکی از کلاس های دارای قرار نگیرد بلکه میان دارایی ها پخش شود. فرض کنید شما یک سرمایه گذار نهادی هستید و می خواهید کل دارایی خود را وقف تجارت و کسب سود کنید، در این شرایط اگر فقط در بیت کوین معامله کنید با کاهش قیمت بیت کوین کل سرمایه شما از بین می رود اما اگر دارایی خود را در بازار های مختلف بیت کوین، طلا، سهام بورس و. تقسیم کنید با سقوط یکی از دارایی ها تنها بخشی از سرمایه شما از دست می رود یا حتی ممکن است همزمان با سقوط یکی از سرمایه گذاری هایتان به طور مثال بیت کوین، یکی دیگر از بازار هایی که در آن فعالیت دارید رشد کند و ضرر و زیان شما جبران شود.
کاهش معاملات پر ریسک
طمع عامل شکست در هر سرمایه گذاری است که تا به حال دیده اید. بسیاری از معامله گران با تفکر سود های کلان و یک شبه پولدار شدن آگاهانه به سمت انواع معاملات پر ریسک می روند. با آنکه سرمایه گذاری در معاملات high-risk ممکن است خوب پیش برود و معامله گر را دارای یک سرمایه عظیم کند اما در اکثر مواقع ممکن است نه تنها کل دارایی از بین برود بلکه ضرر و زیان از آنچه که فکر می کنید بیشتر شود. پس این سوال پیش می آید "چرا زمانی که می توان با صبر و با استفاده از سبد سرمایه احتمال موفق شدن را بالا برد با طمع و عجله کل سرمایه از دست برود؟" این سوالی است که پس از کمی تفکر به آن باید طبق استراتژی سبد سرمایه پیش رفته و از معاملات پر خطر جلوگیری کنید.
همچنین بیشتر بخوانید: حوزه defi چیست؟
ارز دیجیتال یک سرمایه گذاری پر ریسک یا کم ریسک؟
با توجه به گستردگی بازار ارز دیجیتال و وجود انواع مختلف دارایی ها نمی توان کل بازار را پر ریسک یا کم ریسک معرفی کرد زیرا جنبه های مختلفی مورد برسی قرار می گیرد، مثلا سرمایه گذاری در حوزه دیفای با معاملات رمز ارز های مبتنی بر بلاک چین قطعا متفاوت است به همین دلیل بازار ارز دیجیتال را از جهت های مختلف می توان دسته بندی کرد. برای مثال با آنکه قیمت بیت کوین دچار نوسانات زیادی می شود اما تعریف ریسک در سرمایه گذاری ریسک سرمایه گذاری بر BTC کم خطر تر از سرمایه گذاری بر توکن های عرصه دیفای است زیرا بازده سالانه بیت کوین به مراتب بیشتر از توکن های دیفای است. بهترین روش برای انتخاب یک معامله کم ریسک استفاده از انواع روش های حرفه ای ترید و تحلیل بازار است، با آموزش های ترید و تحلیل بازار شما می توانید مانند یک سرمایه گذار مجرب عمل کرده و از معاملات سود ده و زمان های مناسب با خبر بشوید. در نتیجه بازار ارز دیجیتال شامل هر دو نوع معاملات پر ریسک و کم ریسک می شود که با آگاهی های لازم و کمی خوش شانسی می توان تجربه خوبی از معامله در این عرصه داشت. البته استفاده از سبد سرمایه در بازار ارز دیجیتال نیز بسیار کاربردی است و شما می توانید به جای معامله یک رمز ارز دارایی خود را در معامله چند ارز رمز نگاری شده تقسیم کنید.
تعریف ریسک در سرمایه گذاری
هزینه اصطکاک چیست
هزینههای پنهان چیست
کمی فکر کنید یک روز که از خواب بیدار میشویم چه حوادثی امکان دارد برای ما رخ دهد؟ تک تک ما روزانه با خطرات زیادی روبهرو هستیم اما به واسطهی عقلی که داریم عاقل و هوشمند هستیم و هوشمندانه خطرات مختلف را از خود دور میکنیم، به طور مثال زمانی که قصد داریم از خیابان عبور کنیم هر لحظه امکان دارد خودرویی به ما برخورد کند و ما آسیب ببینیم اما عقل ما میگوید این خطر را از خودت دور کن به همین دلیل ابتدا دو طرف خیابان را نگاه میکنیم و در صورتی که خطری نباشد از خیابان عبور میکنیم، زمانی که به کوه میرویم اگر روی کوه با ماری مواجه تعریف ریسک در سرمایه گذاری شویم عقل ما میگوید سریع از مار دوری کن تا مبادا مار به ما آسیب بزند، اگر طوفان شدیدی رخ دهد سریعا عقل ما میگوید در و پنجرههای منزل خود را ببند تا طوفان به وسایل داخل منزل ما آسیبی وارد نکند، یا اگر زمینلرزهای رخ دهد عقل ما ناخودآگاه هشدار میدهد سریع در یک مکان امن قرار بگیر تا آسیبی به تو وارد نشود و همینطور زمانی که از قصد استفاده از مواد شیمیایی را داریم عقل ما میگوید قبل از استفاده از موادشیمیایی نکات ایمنی را رعایت کن تا آسیبی به تو وارد نشود و ما هم خیلی محتاطانه و با ایمنی کامل از آن مواد استفاده میکنیم، پس خطرات در هر لحظه با ما زندگی میکنند اما در نهایت خود ما هستیم که به آنها اجازه میدهیم به ما آسیب بزنند یا نه…..
مفهوم خطر
خطر یعنی هر منبع یا شرایطی که پتانسیل آسیبرسانی و صدمه به افراد یا تجهیزات را داشته باشد به طور مثال زمانی که میگوییم خطر الکتریسیته یا برقگرفتگی به معنی این است که در صورت برخورد ما به آن منبع برق یا الکتریسیته احتمال صدمه دیدن ما وجود دارد، خطر یک امر غیرعقلانی و غیرمنطقی است و ما در زندگی خود دائما در حال کنترل خطرات احتمالی تعریف ریسک در سرمایه گذاری تعریف ریسک در سرمایه گذاری هستیم. به طور مثال اگر دست خود را وارد آتش کنیم صد در صد دست ما آسیب خواهد دید پس آتش برای ما یک خطر است یا اگر خود را از بالای یک آپارتمان ده طبقه به پایین بیاندازیم قطعا آسیب خواهیم دید پس پریدن از بالای یک آپارتمان هم یک خطر است و فردی که این کارها را انجام میدهد خطرپذیر است.
ریسک چیست
زمانی که از ریسک صحبت میشود برای برخی افراد کلمهی خطر برجسته میشود اما باید بدانیم که ریسک با خطر بسیار تفاوت دارد، شخصی که یک کار و فعالیتی را بدون فکر کردن و کاملا غیرمنطقی انجام میدهد خودش را با خطرات مختلف درگیر میکند اما فردی که یک کار و فعالیتی را انجام میدهد تا به یک منفعتی دست یابد ریسک میکند، در واقع زمانی که فرد خطر میکند هر دو طرف کاری که انجام داده است خطر و زیان است، اما وقتی که فرد ریسک میکند یک طرف کارش ضرر وجود دارد و یک طرف دیگر اقدامش منفعت است پس خطر یک امر دو سر باخت است ولی ریسک یک امر برد یا باخت است.
تفاوت ریسک و خطر
تصور کنید شما تصمیم میگیرید وارد قفس شیری گرسنه شوید در اینجا آیا شما خطرپذیر هستید یا ریسک پذیر؟ قطعا اگر شما وارد قفس شیر گرسنه شوید شیر گرسنه شما را خواهد خود و هیچ احتمالی وجود ندارد که از دست شیر گرسنه جان سالم به در ببرید یعنی دو طرف این اقدام شما خوردن شما توسط شیر است، اما حالا تصور کنید که همان شیر غذایش را خورده و خوابیده است و در ضمن در کنار شیر یک تکه الماس وجود دارد و شما تصمیم میگیرید به تعریف ریسک در سرمایه گذاری آرامی وارد قفس شیر شوید و الماس را بردارید و سریع خارج شوید، خوب در اینجا آیا شما خطرپذیر هستید یا ریسکپذیر؟ شما وارد قفس شیر میشوید چون شیر غذایش را خورده و گرسنه نیست و هم اینکه خواب است احتمال اینکه شما الماس به دست و با جان سالم از قفس شیر خارج شوید وجود دارد و در مقابل یک درصد کمی هم امکان دارد به طور ناگهانی شیر بیدار شود و به شما آسیب بزند یعنی یک طرف این اقدام شما برداشتن الماس و ثروتمندشدن است و یک طرفش هم آسیب دیدن است پس شما در این شرایط ریسکپذیر هستید نه خطرپذیر.
رابطهی آگاهی و ریسک
هر چه اطلاعات و آگاهی ما بیشتر شود متناسب با آن ریسک ما کمتر خواهد شد، در همین مثال قفس شیر اگر شما از گرسنه نبودن و غذا خوردن شیر اطلاع داشته باشید و زمانی وارد قفس شوید که شیر گرسنه نیست احتمال ریسک آسیب دیدن خود را کمتر خواهید کرد.
پروژه پر ریسک را انتخاب کنیم
اطلاعات و آگاهی کمک میکنند تا ریسک کمتر شود در واقع بین آگاهی و ریسک رابطهی معکوسی وجود دارد. یعنی هر چه آگاهی و اطلاعات ما نسبت به موضوعی بیشتر شود ریسک ما هم کمتر خواهد شد و زمانی که ما با آگاهی و اطلاعات بیشتر یک کار پر ریسک را انتخاب میکنیم بازدهی آن کار هم بیشتر خواهد بود، زیرا قبل از اقدام کردن و وارد شدن به آن کار، آن کار خاص را به طور کامل بررسی کردهایم و ریسکهایش را شناسایی کردهایم و بازدهی آن کار را هم به طور کامل بررسی کردهایم و در صورتی که بازدهی آن پروژه بیشتر از ریسک آن باشد آن کار را انجام خواهیم داد.
سرمایهگذاری موفق
مهمترین چیزی که یک سرمایه گذار موفق نیاز دارد علم و دانش و مهارت است، اگر سرمایه گذار به دو سلاح بسیار مهم اطلاعات و آگاهی مجهز باشد احتمال موفقیتش بیشترین حد ممکن خواهد بود و درجهی ریسکش به پایینترین حد ممکن میرسد، ولی اگر سرمایه گذار به طور شانسی و بدون این دو سلاح ارزشمند اقدام به سرمایه گذاری کند احتمال موفقیتش هم کاملا شانسی میشود و درجهی ریسک او به بالاترین حد ممکن میرسد به طوری که فرد دیگر ریسکپذیر نیست بلکه خطرپذیر است، پس سرمایهگذاری موفق خواهد بود که همراه با کسب اطلاعات و آگاهی ریسکپذیری هم دارد. باید سرمایه گذار بلد باشد تا ریسکش را مدیریت کند و همینطور هیجانی و احساسی تصمیم نگیرد و شانسی خودش را وارد آتش نکند، اگر شما به تازگی تصمیم گرفتهاید تا وارد دنیای سرمایهگذاری شوید چقدر خوب است که قبل از ورود به این دنیا، این دو سلاح بسیار ارزشمند را برای خود تهیه کنید تا از همین ابتدا با ریسک بسیار کم اقدام کنید و بازدهی بیشتر کسب کنید یا اینکه اگر یک سرمایهگذار هستید و تاکنون به دلیل ناآگاهی و نداشتن این سلاحها متحمل هزینههایی شدهاید میتوانید از همین نقطهایی که در آن قرار دارید آگاهتر شوید و با یادگیری چگونگی مدیریت ریسکهای خود بازدهی سرمایهگذاریهای خود را بیشتر کنید و جلوی ضرر و زیانهای خود را بگیرید، به طور کلی شما مخاطب عزیزی که در حال خواندن این مقاله هستید اگر تمایل دارید تا ریسک سرمایهگذاریهای خود را با آگاهی کم کنید، میتوانید از طریق تماس با شماره تلفن 09151678284با مشاور اقتصادی و مالی و سرمایهگذاری با تجربهی ما در ارتباط باشید.
دیدگاه شما