شرح عناصر صورتهای مالی در حسابداری
عناصر صورتهای مالی در خدمات حسابداری یعنی طبقات کلی اقلام تشکیل دهنده صورت های مالی مانند تکه هایی از یک پازل هستند که توسط آن ها صورت های مالی ساخته میشوند . این عناصر اصلی که شامل دارایی ها ، بدهی ها ، حقوق صاحبان سرمایه ، درآمدها ، هزینه ها ، آورده صاحبان سرمایه و ستانده صاحبان سرمایه است معرف منابع اقتصادی یک واحد تجاری ؛ ادعاهای علیه با علایقی نسبت به آن منابع ؛ و آثار مالی مبادلات یا سایر رویدادهای اقتصادی که موجب تغییر در آن منابع اقتصادی یا ادعاهای علیه آن ها شدهاند میباشند .
دارایی ها
دارایی عبارت است از حقوق نسبت به منافع اقتصادی آتی یا سایر راههای دستیابی مشروع به آن منافع که درنتیجه معاملات با سایر رویدادهای گذشته به کنترل واحد تجاری درآمده است.
بدهی ها
بدهی عبارت از تعهد انتقال منافع اقتصادی توسط واحد تجاری ناشی از معاملات یا سایر رویدادهای گذشته است. درواقع بدهی ها بهعنوان اختصاص احتمالی آتی منافع اقتصادی که درنتیجه تعهدات فعلی شخصیت حسابداری در رابطه با انتقال دارایی ها با ارائه خدمات به سایر شخصیت ها در آینده که درنتیجه مبادلات یا رویدادهای گذشته ایجادشده است، تعریف میگردند.
حقوق مالکانه ( حقوق صاحبان سرمایه )
حقوق مالكانه یا خالص داراییها، حق مالی (منافع) باقیمانده در داراییهای یک واحد تجاری پس از کسر کل بدهیها از کل داراییها است. به علت اینکه حقوق مالکانه، یک حق باقیمانده است، نمیتوان آن را مستقل از داراییها و بدهیها اندازهگیری نمود. رابطه بین داراییها، بدهیها و حقوق مالكانه، مبنایی است برای معادله حسابداری :
حقوق مالكانه + بدهی ها = دارایی ها
که با تغییر محل عناصر تشکیلدهنده معادله حسابداری خواهیم داشت :
بدهی ها - دارایی ها = حقوق مالکانه
حقوق مالکانه را حقوق صاحبان سهام یا سرمایه نیز می نامند.
درآمد ها و هزینه ها
صورتهای مالی بین تغییرات در حقوق صاحبان سرمایه ناشی از معاملات با صاحبان سرمایه (بهعنوان صاحب سرمایه) و دیگر تغییرات حقوق صاحبان سرمایه تمایز قابل میشود. تغییرات اخیر، درآمد و هزینه نامیده میشود که تعریف آنها به شرح زیر است:
درآمد
افزایش در حقوق صاحبان سرمایه بجز مواردی که به آورده صاحبان سرمایه مربوط میشود.
هزینه
کاهش در حقوق صاحبان سرمایه بجز مواردی که به ستانده صاحبان سرمایه مربوط میشود.
بر این اساس درآمد و هزینه واژه هایی کلی هستند که دربرگیرنده همه تغییرات در حقوق صاحبان سرمایه است مگر آن تغییراتی که مرتبط با آورده یا تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن ستانده صاحبان سرمایه باشد. بنابراین درآمد دربرگیرنده درآمد ناشی از فعالیتهای اصلی و مستمر واحد تجاری (درآمد عملیاتی) و سایر انواع درآمد (نظیر درآمدهای غیرعملیاتی و سایر اقلام سود و زیان جامع) میباشد. بهگونهای مشابه، هزینه دربرگیرنده هزینههای تحمل شده ناشی از فعالیتهای اصلی و مستمر واحد تجاری (هزینه عملیاتی) و سایر انواع هزینه (نظیر هزینههای غیرعملیاتی و سایر اقلام سود و زیان جامع) میباشد.
درآمدهای عملیاتی
درآمدهای عملیاتی، جریان های ورودی ادواری داراییها یا تسویه بدهی ها و یا ترکیبی از هر دو میباشند که درنتیجه تحویل یا تولید کالا، ارائه خدمات با سایر فعالیتهای درآمد زا حاصل میشود و تشکیل دهنده عملیات اصلی یا عمده فعالیت های یک واحد تجاری است.
هزینههای عملیاتی
هزینههای عملیاتی، مصرف ادواری داراییها و یا تحمل بدهیها و یا ترکیبی از هر دو میباشد که درنتیجه تحویل یا تولید کالا، ارائه خدمات با سایر فعالیتهای درآمدزایی که فعالیتهای اصلی یا عمده واحد تجاری را تشکیل میدهند، به وقوع میپیوندند.
سود یا زیان عملیاتی
اختلاف بین درآمد ها و هزینه های عملیاتی نشاندهنده سود یا زیان عملیاتی میباشد. نتیجه خالص فعالیت های اصلی و مستمر، شاخصی است که توان واحد تجاری را از نظر سودآوری به نمایش میگذارد.
درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی
درآمد های غیرعملیاتی افزایش در حقوق مالکان یا خالص دارایی ها می باشند که درنتیجه مبادلات فرعی (جانبی) و یا اتفاقی واحد تجاری ایجاد میشوند. بهبیاندیگر، درآمدهای غیرعملیاتی از آن دسته مبادلات و رویدادهای اقتصادی منتج میگردند که از درآمدهای عملیاتی، عملیات متوقفشده و سایر اقلام سود و زیان جامع ناشی نمیشود . هزینههای غیرعملیاتی ، کاهشهایی در حقوق مالکان یا خالص داراییها هستند که درنتیجه مبادلات فرعی جانبی و یا اتفاقی واحد تجاری ایجاد میشوند . هزینههای غیرعملیاتی از آن دسته مبادلات و رویدادهای اقتصادی ناشی میگردند که از هزینههای عملیاتی ، عملیات متوقفشده و سایر اقلام سود و زیان جامع ناشی میشوند
سود یا زیان عملیات در حال تداوم (مستمر)
کلیه عملیات واحد تجاری بهاستثنای عملیات متوقفشده، عملیات در حال تداوم تلقی میشود. سود یا زیان عملیات در حال تداوم به دو بخش عملیاتی و غیرعملیاتی تقسیم میشود که پیشازاین درباره آنها بهتفصیل بحث کردیم
هزینه های غیر عملیاتی - درآمد های غیر عملیاتی + سود یا زیان عملیاتی = سود یا زیان عملیات در حال تداوم (مستمر)
عملیات متوقف شده
یک بخش از واحد تجاری است که واگذار یا برکنار شده یا بهعنوان نگهداری شده برای فروش طبقهبندیشده است و دارای سه ویژگی های زیر است :
بیانگر یک فعالیت تجاری با حوزه جغرافیایی عمده و جداگانه از عملیات است .
قسمت از یک برنامه هماهنگ برای واگذاری با برکناری یک فعالیت تجاری با حوزه جغرافیایی عمده و جداگانه از عملیات است .
و یا یک واحد فرعی است که صرفاً به قصاد فروش مجدد خریداریشده است .
سود یا زیان حاصل از عملیات متوقف شده باید بهطور جداگانه در متن صورت سود و زیان نمایش شود.
سود خالص یا زیان خالص
بر اساس استاندارد های حسابداری ، سود خالص یا زیان خالص حال به عبارتدیگر، خالص دارایی های یک واحد تجاری در نتیجه مبادلات سود خالص یا زیان خالص حاکی از تغییرات ادواری در حقوق مالکان دارایی های یک واحد تجاری در نتیجه مبادلات با سایر رویداد های اقتصادی که منجر به درآمدها و هزینهها میشوند ، میباشد . ازاینرو سود خالص با زیان خالص شامل تمام تغییرات صورت گرفته طی یک دوره در حقوق مالکان ، بهاستثنای سرمایهگذاری های مالکان و توزیع بین آنها و چند تغير حاد دیگر در خالص داراییها میباشد. ازنظر ریاضی ، سود خالص با زیان خالص با استفاده از درآمد ها و هزینه های عملیاتی و غیر عملیاتی به شکل زیر تعیین میشود سود یا زیان عملیات متوقف شده و درآمد ها و هزینههای غیرعملیاتی به سود یا زیان عملیاتی به سود خالص یا زیان خالص .
سود (زیان) جامع
به تغییر در حقوق صاحبان سرمایه خالص داراییهای یک واحد تجاری در طی یک دوره که از مبادلات و سایر رویدادها و وضعیت های حاصل از منابع غیر مالکانه ناشی میشود، سود (زبان) جامع اطلاق میشود . به بیاندیگر سود (زیان) جامع عبارت است از سود ( زیان ) خالص به علاوه ( منهای ) تمامی تغییرات دیگر در حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره، بهاستثنای سرمایهگذاریهای مالکان و توزیعهای بین آنها یعنی ستانده آنها به شکل سود سهام، دریافت دارایی در تصفیه ، دریافت دارایی در باز خرید سهام توسط واحد تجاری و . .
با توجه به مراتب فوق ، درآمدها و هزینههای تحقق نیافته ناشی از تغییرات ارزش آن دسته از داراییها و بدهیهایی که اساساً بهمنظور قادر ساختن واحد تجاری به انجام عملیات نگهداری شده و بهموجب استانداردهای حسابداری مربوطه ، مستقیماً به حقوق صاحبان سرمایه منظور میشود (از قبیل درآمدها و هزینههای ناشی از تجدید ارزیابی داراییهای ثابت مشهود)، تنها در صورت سود و زیان جامع گزارش میگردد . در مورد صورت سود و زیان جامع و اجزای تشکیلدهنده آن به تفصیل در مقالات مورد استفاده برای یک شرکت حسابداری بحث خواهیم کرد .
آورده و ستانده صاحبان سرمایه
گذاری مالکان (آورده مالکان) در واحد تجاری و توزیع بین مالکان (ستانده مالكان) را مبادلات مالکانه با معاملات صاحبان سرمایه مینامند . انتشار سهام عادی شرکت به سرمایهگذاری مالکان منجر میشود . سود نقدی سهامی که توسط شرکت اعلام و به دارندگان سهام عادی پرداخت میشود، توزیعی است که بین مالکان صورت میگیرد . انتشار سهام و پرداخت سود نقدی سهام، هر دو، از مبادلات مالکانه محسوب میشوند.
آورده صاحبان سرمایه عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سرمایه ناشی از سرمایهگذاری در واحد تجاری جهت کسب یا افزایش حقوق مالکانه. ستانده صاحبان سرمایه نیز عبارت است از کاهش در حقوق صاحبان سرمایه ناشی از انتقال دارایی ها به صاحبان سرمایه با ایجاد بدهی در قبال آنها بهمنظور کاهش حقوق مالکانه و یا توزیع سود .
نکته مهم : در مبادلات مالکانه درآمد با هزینه شناسایی نمیشود .
صورتهای مالی اساسی و عناصر تشکیلدهنده آن
در تشریح اهداف گزارشگری مالی گفتیم گزارشگری مالی باید اطلاعاتی در رابطه وضعیت مالی، عملکرد مالی و انعطافپذیری ارائه نماید. صورتهای مالی ابزاری جهت دستیابی به این اهداف هستند. حال ، مختصر به توصیف محتویات چهار صورت مالی اساسی میپردازیم.
ترازنامه که آن را صورت وضعیت مالی نیز مینامند، داراییها، بدهیها و حقوق مالکانه یک واحد تجاری را در پایان هر دوره حسابداری گزارش میکند. صورت سود و زیان ؛ درآمدها و هزینههای عملیاتی و غیرعملیاتی و سود با زیان عملیات متوقف شده و در نتیجه سود یا زیان خالص را گزارش مینماید. بنابراین، این صورت مالی ، عایدات یک شرکت را طی یک دوره حسابداری خلاصه میکند. صورت سود و زیان جامع ، شامل خلاصهای از مبادلات تأثیرگذار بر حقوق مالکانه (بهجز مبادلات مالکانه) طی یک دوره حسابداری میباشد. صورت جریان وجوه نقد بهطور خلاصه، جریانهای نقدی ورودی و خروجی ناشی از فعالیتهای عملیاتی ، بازده سرمایهگذاریها و سود پرداختی بابت تأمین مالی، مالیات بر درآمد، سرمایهگذاری و فعالیتهای تأمین مالی طی یک دوره حسابداری را دربر دارد.
لازم به ذکر است که یادداشتهای توضیحی جزء لاینفک صورتهای مالی بوده و مجموعه کامل صورتهای مالی شامل موارد ذیل هستند :
- صورتهای مالی اساسی (شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع و صورت جریان وجوه نقد)
- یادداشت های توضیحی
اصول شناسایی (شناخت) و اندازه گیری برای عناصر صورتهای مالی
در قسمت قبل، عناصر صورتهای مالی را تعریف کردیم ، به روابط بین آنها اشاره نموده و عناصر تشکیلدهنده آن را معرفی کردیم . همچنین اینکه چگونه مبادلات و سایر رویدادهای اقتصادی بر این عناصر اثر میگذارند را موردبحث قراردادیم . اما سخنی از زمان ثبت عناصر موردنظر به میان نیامد. اصول شناسایی (شناخت) و اندازهگیری برای این عناصر، رهنمودی در رابطه با این موضوعات در اختیار میگذارند. در این قسمت به شناسایی و اندازهگیری عناصر صورتهای مالی میپردازیم.
آنچه از خاطرتان میگذرد در دو قسمت ارائه میگردد . اول ، بحث در مورد اصل بنیادین شناسایی که اساس شناسایی تمام عناصر صورتهای مالی قرار میگیرد. سپس بحث در مورد اصولی که بیشتر بهطور اخص اساس اصول عمومی پذیرفتهشده حسابداری قرار میگیرند. علاوه بر این، برخی اصول شناسایی و اندازهگیری را موردبحث قرار میدهیم که بدیل های دری اصول عمومی پذیرفتهشده حسابداری هستند.
اصل بنیادین شناسایی (شناخت)
شناسایی عبارت است از فرآیند رسمی ثبت اثرات مالی یک مبادله یا رویداد اقتصادی دیگر مشمول آن اطلاعات در صورتهای مالی بهعنوان یک دارایی، یک بدهی، یک درآمد، یک هزینه، یا نظير آن. شناسایی هم شامل شناسایی اولیه (ثبت) یک قلم و هم شامل تغییرات متعاقب در مبلغ ثبت شده آن قلم میشود. با استناد به اصل بنیادین شناسایی، یکقلم که از یک مبادله یا رویداد اقتصادی دیگر ناشی میگردد درصورتیکه ضوابط زیر را برآورده سازد ، باید شناسایی شود (در صورتهای مالی گزارش گردد) :
قلم مورد نظر تعریف یک عنصر صورت های مالی را در برگیرد.
قلم موردنظر دارای خاصهای (صفتی) باشد که بتوان آن را به شکل قابل اتکایی در قالب ریال (واحد پولی) ، اندازهگیری نمود.
شواهد کافی مبنی بر وقوع تغییر در یک عنصر صورتهای وجود داشته باشد. وجود شواهد، رفع ابهام است بهعبارت دیگر ، هر چه در مورد یک قلم، شواهد بیشتری وجود داشته باشد و هر چه کیفیت این شواهد بیشتر باشد ، در مورد وجود ، ماهیت و اندازهگیری آن قلم ابهام کمتری وجود خواهد داشت و آن قلم از اتکاپذیری بیشتر برخوردار خواهد بود.
این سه ضابطه شناسایی در مورد تمام عناصر صورت های مالی کاربرد دارند و مشمول محدودیت قانونی منافع بر هزینه ها قرار میگیرند . منافع مورد انتظار از شناسایی یک قلم باید از هزینههای مورد انتظار ارائه و استفاده از اطلاعات موردنظر بیشتر باشد . علاوه بر این، فقدان اهمیت ، برخورد اقتضایی را توجیه میکند . توجه کنید چگونه این سه ضابطه شناسایی پیشگفته ، به همراه محدودیت فزونی منافع بر هزینهها و آستانه اهمیت، خصوصیات کیفی و تعاريف عناصری که در بخشهای قبلی مورد بحث قرار گرفت را تکمیل کرده و به هم پیوند می دهند .
قبل از بحث پیرامون اصل های مشخص تری که اساس اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری قرار میگیرند، باید بر ضابطه شماره ۲ شناسایی تعمق ورزیم، زیرا ممکن است روشن نباشد منظور از واژه "خاصه" یا "صفت" در ضابطه ۲ چیست خاصه یا صفت به ویژگی یکقلم اطلاق میگردد. برای مثال، خاصههای یک دارایی شامل حجم آن، رنگ آن و وزنش میباشد. استفادهکنندگان صورتهای مالی به خاصههای مالی نظیر بهای تمامشده تاریخی یا قیمت های جایگزینی جاری یک قسم علاقمند هستند. گرچه ضابطه شماره ۲ اجازه میدهد هر خاصهای گزارش شود، ولی خاصه منتخب باید بهطور قابلاتکایی قابل اندازهگیری برحسب ریال باشد.
تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن
بیانگر اين است كه تا چه اندازه مي توان از محل سود قبل از كسر بهره و مالیات هزينه ي بهره را پوشش داد هرچه اين نسبت افزايش يابد ريسک مالي( عدم پرداخت بدهي) افزايش يافته لذا ريسک ورشكستگي افزايش میابد. با توجه به احتمال نوسان سود قبل از مالیات و بهره ممكن است سود مزبور كاهش يابد بنابراين توان پرداخت بهره بزرگتر از يک غالبا مطلوب و مناسب است زيرا به اين معني است كه در سالهاي اتي نیز بهره هاي پرداختني به وام دهنگان پرداخت خواهند شد
2.14 = هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) = نسبت توان پرداخت بهره(پوشش هزينه بهره)
همانطور كه مشاهده مي كنید اين نسبت منفي شده و بیانگر اين موضوع مي باشد كه در اين دوره مالي نمي توان از محل سود قبل از كسر بهره و مالیات هزينه ي بهره را پوشش داد
در این وبلاگ سعی بر این است تا دانش آموخته های خود و دیگر همکاران عزیز به اشتراک گذاشته شود
همچنین سعی دارم به اکسل که مهمترین ابزار کار این حرفه است، به حد کافی توجه گردد
و البته مشارکت در پروژه های دوستان و انجام خدمات مالی
تحلیل نقطه سر به سر چیست و چه اهمیتی برای کسب و کارها دارد ؟
تحلیل نقطه سر به سر یکی از اصطلاحاتی است که در اقتصاد، بازرگانی و کسبوکارهای مختلف ممکن است زیاد به گوشتان خورده باشد. برای آن که بتوانید تحلیل درستی از میان سودآوری بیزنس و کسبوکار خود داشته باشید، لازم است که تحلیل نقطه سر به سر را یاد بگیرید و از آن در کسبوکار خود استفاده کنید. به طور کلی، زمانی که تمایل به جذب سرمایه و تأمین بودجه از خارج از محل شرکت را دارید نیز، تحلیل نقطه سر به سر میتواند به شما کمک کند که سرمایهگذاران و یا وامدهندگان را از نظر زمان به سود رسیدن مجموعه یا کسبوکار خود، قانع کنید.
در این مقاله از مجموعه مقالات بلاگ رسمی سامانههای مدیریت، قصد داریم به این سؤال بپردازیم که نقطه سر به سر چیست، و پس از آن، بهترین روش برای استفاده از تحلیل نقطه سر به سر را به شما عزیزان یاد بدهیم تا بتوانید از آن در بیزنس خود استفاده کنید و پیشبینی دقیقی از سوددهی شرکت خود در آینده به دست آورید.
نقطه سر به سر چیست؟
در متون سرمایهگذاری، «نقطه سر به سر» (Break Even Point | BEP) ناحیهای است که قیمت بازاری یک دارایی با هزینه اصلی آن، برابر میشود.
به عبارتی دیگر، نقطه سر به سر نقطهای است که میزان هزینههایی که تا به حال برای کسبوکار خود کردهاید با میزان درآمد از کسبوکار، برابر میشود و به عبارتی، درآمدها، هزینهها را پوشش میدهند.
تحلیل نقطه سر به سر چیست؟
با توجه به تعریف نقطه سر به سر در بالا، تحلیل نقطه سر به سر یک نوع تجزیه و تحلیل مالی میباشد که به بنیانگذاران و یا سرمایهگذاران یک کسبوکار اجازه میدهد تا بدانند که این کسبوکار، محصول جدید و یا خدمات، تا چه مدت زمانی به نقطه سر به سر میرسد و تمامی هزینههایی که برای بیزنس خرج شدهاند، جبران شده و از آن به بعد، شرکت شروع به سوددهی میکند.
موارد مهم استفاده از تحلیل نقطه سر به سر در کسبوکار
همان طور که اشاره شد، صاحبان کسبوکار به طور کلی باید با این مفهوم آشنایی داشته باشند ولی در برخی موارد، استفاده از تحلیل نقطه سر به سر، بسیار مهمتر میباشد و رایجتر است که در این موارد، از این تحلیل استفاده شود.
در ادامه، این موارد مهم را برای شما عزیزان شرح دادهایم:
گسترش کسبوکار
برای آن که بیزنس خود را گستردهتر کنید، لازم است که در بخشهای مختلف و یا بخش خاصی از آن، سرمایهگذاری نمایید.
تحلیل نقطه سر به سر در این مقطع از سفر کسبوکار شما کمک میکند تا بتوانید با دیدی واقعی نسبت به مدت زمانی که طول میکشد تا سرمایهگذاری که کردهاید، جبران شده و سوددهی شما شروع شود، اقدام به گسترش کسبوکار خود کنید.
از دیگر فاکتورهای موثر در گسترش کسب و کارها، استفاده از نرم افزار crm است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سی آر ام به صفحه نرم افزار سی آر ام مراجعه کنید.
کاهش قیمتها
یکی از مهمترین ابزارها برای رقابت در بازارهای بازرگانی در دنیای کسبوکارها، قیمتگذاری محصولات و یا خدماتشان است. بیزنسهای مختلف برای آن که بتوانند مشتریان بیشتری را جذب کسبوکار خود کنند و سهم بازار بیشتری به دست آورند، مجبور هستند که با یکی از مهمترین فاکتورها از دید مشتریان، یعنی قیمت، بازی کنند و آن را پایین بیاورند تا خدمات و یا محصولاتشان ارزندهتر نسبت به رقیبان به نظر برسد. ولی در صورتی که درک درستی از میزان انعطاف بیزنس خود برای بازی با قیمتها را نداشته باشید، در رقابت شکست میخورید؛ چرا که شما سود خود را با بیش از حد پایین آوردن قیمت، از دست میدهید.
یکی از مهمترین مفاهیمی که میتواند به شما کمک کند درک درستی از انعطاف قیمتگذاری خود در بیزنس داشته باشید همین تحلیل نقطه سر به سر میباشد.
محدود نمودن گزینهها
یکی از نکاتی که صاحبان کسبوکار باید در نظر داشته باشند این است که اداره کردن هر کسبوکاری، مستلزم این است که بتوانید تغییرات مداوم را در کسبوکار خود اعمال کنید تا نسبت به شرایط مختلف بیرونی و یا داخلی، وفق بهتری پیدا کرده و هر لحظه در مسیر پیشرفت و ترقی باقی بمانید. برخی از مواقع ممکن است این تغییرات نسبت به فشارهای بیرونی باشند و رد برخی موارد نیز ممکن است این تغییرات، داخلی باشند.
به هر حال، تحلیل نقطه سر به سر میتواند به شما در اداره یک کسبوکار با وجود تغییرات مختلفی که مستلزم بقا و پیشرفت آن است، کمک کند.
نحوه محاسبه و تحلیل نقطه سر به سر
قبل از آن که یاد بگیرید چطور میتوان نقطه سر به سر را محاسبه و تحلیل کرد، باید بتوانید اطلاعات لازم از بیزنس خود را به دست آورید. در ادامه، مهمترین آنها را نوشتهایم:
- تمام هزینههای ثابت مرتبط با سرمایهگذاری جدید، محصول، کانال فروش و موارد مشابه دیگر
- هرگونه هزینه متغیر
- قیمت در نظر گرفته شده برای محصول
هزینههای ثابت، شامل تمامی هزینههایی میشود که فارغ از در نظر گرفتن مقدار تولید و یا فروش، باید آنها را پرداخت کنید. از جمله مهمترین هزینههای ثابت در تحلیل نقطه سر به سر میتوان به اجاره مکان کسبوکار، بیمه، حقوق کارمندان و موارد مشابه دیگر اشاره کرد.
همچنین باید بدانید که هزینههای متغیر، با توجه به میزان فروش و یا تولید، کاهش یا افزایش مییابند و تغییر میکنند. از جمله مهمترین هزینههای متغیر در کسبوکارهای مختلف را میتوان هزینه مواد اولیه و موجودی کالا، هزینه خدمات رفاهی، هزینه حقوقهای متغیر کارمندان همچون کارمندان پروژهای و یا فریلنسرها و موارد مشابه را در نظر گرفت.
پس از آن که تمامی اطلاعات لازم که در بالا ذکر شد را به دست آورید، نقطه سر به سر کسبوکار خود را میتوانید از طریق فرمول زیر محاسبه کنید:
نقطة سر به سر= هزینههای ثابت / (قیمت – هزینههای متغیر)
مزایای تحلیل نقطه سر به سر
برخی از مهمترین مزایای تحلیل نقطه سر به سر را در ادامه برای شما شرح دادهایم:
- تخمین دقیقی از واحدهایی که باید به فروش برسد تا رسیدن به سود محقق شود.
- کمک به شناسایی هزینههای ثابت و متغیر و ایجاد هماهنگی بین هزینههای ثابت و متغیر
- ابزاری مؤثر برای تعیین اهداف فروش
- پیش بینی سودآوری تولید با استفاده از تغییرات و کارایی هزینهها
- پیش بینی سود و زیان در سطوح مختلف تولید و فروش
- پیش بینی اثرات تغییرات قیمت محصول
- ارزیابی تقاضاهای آتی محصولات
- استفاده از فرصتهای جذب سرمایهگذار با دریافت وام با تحلیل BEP
- در اختیار قراردادن اطلاعات مهم و مؤثر در تصمیمگیری مدیران واحد اقتصادی
معایب تحلیل نقطه سر به سر
این مفهوم نیز در عین حال که مزایایی برای افراد در تحلیل بخشهای مختلف یک کسبوکار دارد، معایبی را نیز به همراه دارد. در ادامه برخی از معایب این مفهوم را در کسبوکار شرح دادهایم:
- یکی از فروض این مفهوم این است که تولید با درآمد و هزینه تغییر نخواهد کرد.
- فرض ثابت بودن فروش و تولید در نقطه سر به سر
- معمولا برای یک محصول بکار میرود
- فرض یکسان بودن قیمت فروش در هر میزان تولید
- زمان بر بودن محاسبه و تحلیل این نقطه
- بعضی از سازمانها بعد از دسترسی به این نقطه هدف بسیار بالایی برای خود تعیین میکنند که بسیار تنشزا خواهد بود.
- كوتاه مدت بودن تجزيه و تحليل نقطه سربه سر
- محاسبه نقطه سر به سر در طرح توجیهی در شرایط عدم اطمینان است.
- در واقعیت هزينهها علاوه بر ثابت و متغير شامل هزينه نيمه متغير يا نيمه ثابت هم هست اما در تجزيه و تحليل سر به سر فرض بر داشتن هزينه ثابت و هزينه متغير است.
- در شرایط واقعی کل میزان تولید و فروش هزینههای متغیر و ثابت در سطوح مختلف قابل تغییر است در صورتی که در تحلیل این نقطه فرض بر ثابت بودن قیمت فروش و هزینههای متغیر هر واحد محصول در کل سطوح تولید است.
سخن پایانی
در این مقاله از مجموعه مقالات بلاگ رسمی وب سایت سامانههای مدیریت، به توضیح تحلیل نقطه سر به سر پرداختیم و پس از آن که شرح دادیم نقطه سر به سر چیست، نحوه استفاده از این تحلیل را در کسبوکار به همراه مزایا و معایب آن را نیز به شما عزیزان توضیح دادیم.
امیدواریم که این مقاله به شما اطلاعات کاربردی و مفیدی در زمینه تحلیل نقطه سر به سر داده تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن باشد تا بتوانید به خوبی از آن در بیزنس خود استفاده کنید.
اگر نکتهای در زمینه تحلیل نقطه سر به سر وجود دارد که از ذکر آن در این مقاله غافل شدهایم، خوشحال میشویم تا در قسمت نظرات زیر همین مقاله آن را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.
آشنایی با نسبت های مالی مهم حسابداری
یکی از عوامل مهم موفقیت حسابداران در کارشان، تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی و ارائه گزارش های تخصصی به مدیران است تا مدیران و صاحبان سهام بتوانند بر اساس این آمار و اطلاعات و تحلیل ها تصمیم گیری درستی داشته باشند به نحوی که نتایج مطلوبتری به تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن دست آورند.
در واقع حسابداران با تحلیل دقیق صورت های مالی یعنی صورتحساب عملکرد، سود و زیان و ترازنامه، نقش بسیار مهمی در پیشرفت موسسات و شرکتهای محل فعالیت خود ایفا خواهند کرد.
در ادامه چند مورد از مهم ترین نسبت های مالی که در شرکت ها و موسسات بازرگانی تهیه می شود را مختصرا مورد بررسی قرار می دهیم.
نسبت های مالی صورت حساب عملکرد و سود و زیان
نسبت برگشت از فروش به فروش غیرخالص
برای محقق شدن امر فروش کالا، هزینه های مختلفی وجود دارد. این هزینه ها شامل صرف وقت، هزینه تبلیغات، هزینه حمل کالا و برخی هزینه های اداری و تشکیلاتی است. پس برگشت از فروش یعنی انجام این هزینه ها بدون انجام فروش و به دست آمدن سود.
نسبت برگشت از فروش و تخفیفات به فروش غیرخالص=برگشت از فروش و تخفیفات/فروش غیرخالص *۱۰۰
کوچک بودن این نسبت در مقایسه با نسبت شاخص و عرف محیط اقتصادی، مطلوب و نشانه ای از کارآیی مدیران فروش مجموعه است. این نسبت به صورت درصد بیان می شود.
نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش خالص
این نسبت هم به صورت درصد بیان می شود. هرچه فاصله بهای تمام شده کالای فروش رفته و فروش خالص بیشتر باشد سود حاصل از فروش کالا بیشتر و این نسبت کوچکتر است.
نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش رفته خالص= قیمت تمام شده کالای فروش رفته/فروش خالص*۱۰۰
در شرکتها و موسسات بازرگانی تلاش می شود این نسبت به کوچکترین حد ممکن برسد.
نسبت سود ناویژه به فروش خالص
حاصل تفریق قیمت تمام شده کالای فروش رفته از فروش خالص، سود ناویژه موسسات تجاری است.
سود ناویژه= قیمت تمام شده کالای فروش رفته – فروش خالص
پس اگر نسبت قیمت تمام شده کالای فروش رفته به فروش خالص از ۱۰۰درصد کم کنیم نسبت سود ناویژه به فروش خالص به دست می آید.
نسبت سود ناویژه به فروش خالص= ۱۰۰% – قیمت تمام شده کالای فروش رفته/فروش خالص
در صورت در اختیار داشتن سود ناویژه و فروش خالص هم نسبت موردنظر به نحو زیر قابل محاسبه است:
نسبت سود ناویژه به فروش خالص=سود ناویژه /فروش خالص*۱۰۰
بزرگتر بودن این نسبت مطلوب نظر مدیران و صاحبان شرکتهاست.
نسبت سود ویژه دوره مالی به فروش خالص
بزرگی این نسبت که به درصد بیان می شود، نشانه کارآیی و لیاقت مدیران موسسه و نیز کارآیی بخش فروش و بازرگانی موسسه تلقی می شود.
نسبت سود ویژه به فروش خالص=سود ویژه/فروش خالص *۱۰۰
نسبت برگشت از خرید به خرید غیرخالص
نسبت برگشت از خرید و تخفیفات به خرید غیرخالص=برگشت از خرید و تخفیفات/خرید غیرخالص*۱۰۰
بزرگ بودن این نسبت مطلوب نیست، چرا که نشان دهنده آن است که هزینه های صرف شده برای امر خرید کالا، نتیجه مطلوب که همان خرید و پس از آن فروش کالا و کسب سود است را به همراه نداشته است.
نسبت هزینه حمل کالای خریداری شده به خرید غیرخالص
نسبت هزینه های حمل کالای خریداری شده به خرید غیرخالص= هزینه حمل کالای خریداری شده/ خرید غیرخالص*۱۰۰
عموما هزینه حمل کالای خریداری شده، یکی از اقلام مهم در قیمت تمام شده خرید است. پس موسسات بازرگانی تا جایی که ممکن باشد سعی در کاهش این هزینه خواهند داشت و هرچه کوچکتر بودن این نسبت بنابر شرایط، مطلوبتر خواهد بود.
نسبت های مالی صورتحساب ترازنامه:
نسبتهای جاری
نسبت جاری= دارایی های جاری/بدهی های جاری
بدهی های جاری از محل تبدیل به نقد دارایی های جاری پرداخت می شوند و چون کلیه دارایی های جاری به یکباره امکان نقد شدن پیدا نمی کنند؛ بنابراین این نسبت باید مساوی ۲ یا بزرگتر از آن باشد تا موسسات و شرکتها برای پرداخت تعهدات خود دچار مشکل نشوند.
سرمایه جاری
سرمایه جاری= دارایی های جاری – بدهی های جاری
مانده سرمایه جاری هر موسسه باید به میزانی باشد که در صورت پرداخت کلیه بدهی ها با میزان نقدینگی باقی مانده بتوان موسسه را برای مدت معقولی اداره نمود.
نسبت آنی
نسبت آنی= صندوق+بانک+خالص بدهکاران/بدهی های جاری
انجمن های حرفه ای حسابداران عقیده دارند که اگر چنانچه این نسبت از عدد یک کمتر باشد، خطر عدم توانایی پرداخت سریع بدهی ها در صورت عدم تحمل زیان تبدیل به نقد عجولانه سایر دارایی ها، حیثیت تجاری موسسه را تهدید می کند.
نسبت ثابت
نسبت ثابت=دارایی ثابت/بدهی های طویل المده
دارایی های ثابت، در واقع تضمین پرداخت بدهی های طویل المدت هستند. این نسبت چنانچه عدد ۲ یا بیشتر باشد نشان دهنده آن است که شرکت موقع پرداخت بدهی های طویل المدت با مشکل مواجه نمی شود.
نسبت سود ویژه به جمع دارایی
نسبت سود ویژه به جمع دارایی ها=سود ویژه/(جمع دارایی های پایان سال+جمع دارایی های ابتدای سال/۲) *۱۰۰
این نسبت از تقسیم سود ویژه به متوسط جمع دارایی های موسسه طی سال بدست می آید.
در پایان باید گفت، نتیجه گیری و اظهارنظر نهایی در این مقوله، تا حد زیادی به تجربه، دانش و آگاهی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کارشناس امور مالی حسابداری وابسته است و لزوما نتیجه مشخص و یکسانی وجود نخواهد داشت. چون کارشناسان مختلف از تجربیات مختلف و سطح دانش متفاوت برخوردارند. برای هر حسابداری که علاقمند به پیشرفت در کار است بالابردن آگاهی، افزایش قدرت تجزیه و تحلیل و تسلط به انواع اطلاعات مالی بسیار ضروری به نظر می رسد.
فرمول سود خالص چیست؟
شاید برای برخی از افراد جای سوال باشد که تعریف سود چیست؟ اگر در اقتصاد بخواهیم به نوعی فایده اشاره کنیم آن فایده سود می باشد. سود در واقع نوعی فایده ی مالی است و به صاحبان شرکت تعلق دارد. سود آنچنان هم کلمه ی دشواری نمی باشد و بسیاری افراد می توانند به سوالات گیج کننده در این مورد پاسخ دهند. صاحبان شرکت تصمیم می گیرند که سود به دست آمده را در شرکت برای کسب و کار استفاده کنند یا خیر. در شرکت ها در واقع سود به پولی گفته می شود پس از کم کردن همه ی هزینه های اضافی از فروش محصولات و یا خدمات به دست می آید. تمامی افرادی که در این عملیات شریک هستند باید مالیات درآمد خود را پرداخت کنند. در یک کار شخصی اگر جمع درآمد فرد از جمع مبالغ تجاری آن بیشتر شود در این صورت فرد سود کرده است. مدیر مالی سود را این چنین تعریف می کند: پس از در نظر گرفتن همه هزینه ها در یک کسب و کار پولی که به دست می آید سود گفته می شود. مسیر سودآور مسیری طولانی و بسیار مشکل است.
منظور از سود خالص و ناخالص چیست؟
سود خالص به سودی گفته می شود که یک شرکت و یا سازمان بعد از کم کردن تمامی هزینه های مربوط به عملیات و کارهای شرکت در اختیار افراد قرار می گیرد. سود خالص به منظور نشان دادن توانایی شرکت در عملیات فروش بسیار حائز اهمیت می باشد. سود ناخالص به پولی گفته می شود که پس از جمع و تفریق کردن همه ی هزینه ها از درآمد اصلی باقی می ماند. سود ناخالص اهمیت زیادی داشته و چگونگی کارایی شرکت را در عملیات تولید و قیمت گذاری نشان می دهد. برخی از تفاوت های سود خالص و ناخالص را در زیر شرح داده ایم:
معنی سود خالص و ناخالص
یکی از تفاوت های اساسی که سود خالص با سود ناخالص دارد این است که دو اصطلاح حسابداری متفاوت تعریف شده است. در سود ناخالص در واقع فقط مبالغی که به طور مستقیم با عملیات تولید ارتباط دارند کم می شود اما در سود خالص درآمد باقی مانده در یک شرکت همه ی هزینه ها در طول یک سال یا یک دوره باید کسر شود. برای به دست آمدن سود خالص تمام هزینه ها اعم از مستقیم و غیر مستقیم کم شود زیرا سود خالص سودی کاملا واقعی بوده و عملکرد آن نیز با سود ناخالص تفاوت دارد.
هدف سود خالص و ناخالص
با توجه به مفهوم این دو سود و شباهت آن ها به یک دیگر اما از نظر هدف کاملا از هم جدا می شوند. سازمان های حسابداری سود ناخالص را مورد بررسی قرار می دهند تا بتوانند تاثیرات هزینه ها را بر روی سود درک کنند. این سازمان ها با کنترل کردن هزینه ها این اطمینان را می دهند که سود مناسبی را به دست می آورند.
قابلیت اطمینان در سود خالص و ناخالص
سود ناخالص واقع بینانه نمی باشد زیرا از هزینه هایی نظیر مالیات و بهره های وام صرف نظر شده و فقط هزینه ی تولید کم می شود. اما سود خالص سود واقعی شرکت بوده و صاحبان شرکت می توانند از این نوع سود برای تصمیم گیری ها درباره ی توسعه ی شرکت استفاده کنند. در محاسبات سود خالص تمامی هزینه ها کسر می شود تا محاسباتی منطقی و واقعی از عملکرد شرکت نشان داده شود. سود خالص سودی منطقی بوده و به پیشرفت یک شرکت کمک زیادی کرده و سریع آن را به مراتب بالاتر ارتقا می دهد.
دیدگاه شما