نحوه محاسبه همبستگی در بازار
بازده:
بازده پاداشی است که سرمایه گذار در سرمایه گذاری بدست می آورد. نرخ بازده از روش زیر محسابه می گردد:
نرخ بازده ؛ قیمت دارای در پایان دوره ؛ ارزش دارایی در ابتدای دوره ؛ سود و یا سایر دریافت ها.
در هر سرمایه گذاری، سرمایه گذار از دو قسمت منتفع خواهد شد: تغییر قیمت در دارایی ؛ سود یا سایر دارایی ها.
بازده نسبی: در محاسبه بازده به روش بازه نسبی با افزودن عدد یک به بازده کل، بازده نسبی به دست می آید. با انجام این کار بازده منفی حذف شده و در صورتی که واقعاً بازده منفی در یک سرمایه گذاری ایجاد شود، در بازده نسبی به صورت عددی کوچکتر از یک بیان خواهد شد.
ارزش دارایی در پایان دوره ؛ سود دریافتی ؛ ارزش دارایی در ابتدای دوره.
در محاسبه بازده می توان از میانگین حسابی و میانگین هندسی استفاده کرد.
ریسک:
ریسک عبارتست از احتمال تفاوت بین بازده واقعی و بازده پیش بینی شده و یا می توان گفت ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی.
در صورتی که اگر بازده یک دارایی را در سال آینده دقیقاً 10 % پیش بینی کنیم، ریسک بازدهی این دارایی صفر است. اگر بازده پیش بینی کنیم بازده یک دارایی در سال آینده بین 8 تا 15 درصد است، می گوییم بازده این دارایی دارای ریسک است. هر چه بازده دارایی را متغیرتر پیش بینی کنیم ریسک آن بیشتر است. در یک طرح سرمایه گذاری دامنه پراکندگی احتمال بازده بیانگر ریسک آن طرح است. هر چه دامنه پرداکندگی احتمال بازده بیشتر باشد ریسک طرح بیشتر است.
اندازه گیری ریسک:
برای محاسبه ریسک از شاخص های پراکندگی مانند انحراف معیار و ضریب تغییرات استفاده می کنیم.
برای اندازه گیری ریسک باید توزیع احتمالات بازده را اندازه گیری کنیم، برای این کار از مقیاسی به نام انحراف معیار استفاده می کنیم.
در مقایسه دو طرح در صورتی که بازده منتظره آنها ( ) مساوی باشد پروژه ای که انحراف معیار بیشتری داشته باشد ریسک بیشتری دارد.
در صورتی که دو طرح دارای انحراف معیار مساوی بوده اما بازده منتظره آنها مساوی نباشد نمی تواند گفت که ریسک این دو پروژه مساوی است.
در صورتی که بازده منتظره دو طرح نامساوی باشند برای ارزیابی ریسک باید از ضریب تغییرات استفاده کنیم. هر طرحی که ضریب تغییرات بیشتری دارد ریسک آن نیز بیشتر است.
چگونگی سطح توزیع احتمالات بازده می تواند بیانگر ریسک پروژه باشد.نحوه محاسبه همبستگی در بازار
تئوری مطلوبیت و ریسک گریزی:
در مورد ریسک گریزی سرمایه گذاران، تئوری های مختلفی مطرح است یکی از این تئوری های معروف به تئوری مطلوبیت نهایی نزولی پول می باشد. یعنی آخرین درآمدی که یک نفر به دست می آورد مطلوبیت کمتری نسبت به درآمدهای قبلی او دارد.
می توان گفت مطلوبیت نهایی پول نزولی است یعنی آخرین درآمدهای دریافتی مطلوبیت کمتری نسبت به درآمدهای قبلی دارد. برای سرمایه گذاری نیز چون از اخرین درآمد مطلوبیت کمتری بدست می آورد لذا ریسک کمتری را نیز حاضر است بپردازد.
مقایسه نحوه محاسبه همبستگی در بازار دو طرح از نظر ریسک و بازده:
اگر بازده دو طرح مساوی باشند، پروژه ای مطلوبتر است که ریسک آن کمتر باشد.
اگر ریسک دو پروژه مساوی باشد، پروژه ای مطلوبتر است که بازده منتظره بیشتری داشته باشد.
در صورتی که بازده طرح الف بیشتر از بازده طرح ب باشد و ریسک طرح الف کمتر از ریسک طرح ب باشد، پروژه الف مطلوبتر است.
در صورتی که بازده طرح الف بیشتر از بازده طرح ب باشد و ریسک طرح الف بیشتر از ریسک طرح ب باشد در مورد انتخاب طرح مطلوب بستگی به ریسک پذیری و ریسک گریزی تصمیم گیرنده دارد. در هر صورت یک تصمیم گیرنده که می خواهد بین چند طرح که بازده و ریسک متفاوتی دارند، مطلوبترین آنها را انتخاب کند می تواند از تناسب بازده و ریسک استفاده کند و طرحی مطلوبتر است که بازده متناسب با ریسک آن بیشتر باشد.
ریسک گریزی:
یکی از مفروضات مهم رفتاری در شرایط عدم اطمینان ریسک گریزی سرمایه گذاران است. یعنی سرمایه گذاران طرح های مخاطره آمیز (دارای ریسک) را نمی پذیرند مگر اینکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد در نتیجه ریسک گریزی به این مفهوم نیست که سرمایه گذاران اصلاً ریسک نمی پذیرند بلکه از ریسک گریزانند مگر بازده خیلی زیاد را در قبال پذیرش ریسک بدست آورند.
منابع ریسک:
چه چیزی باعث تغییرات بازده یک دارایی مالی می شود؟ ریسک کلی دارایی مالی تابعی است از چندین عامل که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
1) ریسک نوسان نرخ بهره: ریسکی که سرمایه گذار به هنگام خریداوراق قرضه (با سود ثابت) می پذیرد، را ریسک نوسان نرخ بهره می گویند. قیمت اوراق مزبور در صورت تغییر نرخ بهره تغییر می کند. قیمت اوراق با نرخ بهره رابطه عکس دارد.
تأثیر نرخ بهره بر بازده اوراق قرضه خیلی بیشتر از تأثیری است که در بازده سهام عادی ایجاد می کند.
2) ریسک بازار: عبارتست از تغییر در بازده که ناشی از نوسانات کلی بازار است. همه اوراق بهادار تحت تأثیر ریسک بازار قرار می گیرند. سهام عادی نسبت به سایر اوراق بیشتر تحت تأثیر ریسک بازار قرار خواهد گرفت. ریسک بازار ناشی از رکود اقتصادی، جنگ و تغییرات ساختاری در اقتصاد می باشد.
3) ریسک تجاری: ریسک ناشی از انجام تجارت در یک صنعت خاص.
4) ریسک تورم: ریسک قدرت خرید یا کاهش قدرت خرید وجوه سرمایه گذاری شده، این نوع ریسک با ریسک بهره مرتبط است.
5) ریسک مالی: ریسک مالی ناشی از بکارگیری بدهی در شرکت است و هر چه نسبت بدهی بیشتر باشد ریسک مالی بیشتر است، ریسک مالی به وسیله اهرم مالی اندازه گیری می شود.
6) ریسک نقدینگی: ریسک نقدینگی یعنی میزان عدم احتمال تبدیل به نقد شدن دارایی، هر چه اطمینان نسبت به نقد شدن دارایی بیشتر باشد ریسک نقدینگی کمتر است. آن دسته از سرمایه گذاری هایی که خرید و فروش آن به آسانی صورت می گیرد و هزینه مبادله آن بالا نباشد از قدرت نقد شوندگی بالایی برخوردار بوده و ریسک نقدینگی آن کمتر است.
7) ریسک نرخ ارز: سرمایه گذاران بین المللی در تبدیل سود ناشی از تجارت جهانی به پول رایج کشور خود با ریسک نرخ ارز مواجه هستند. ریسک نرخ ارز، ریسک ناشی از تغییر در بازده اوراق بهادار در نتیجه نوسانات ارزهای خارجی است.
8) ریسک کشور: ریسک کشور یا ریسک سیاسی به ثبات یک کشور از ابعاد سیاسی و اقتصادی مربوط می شود. کشورهایی که از ثبات سیاسی و اقتصادی بالایی برخودارند این نوع ریسک در آن کشورها پایین است.
انواع ریسک:
ریسک به دو قسمت تقسیم می شود: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک
تغییرپذیری در بازده کلی اوراق بهادار که مستقیماً به تغییرات بازار یا اقتصاد بستگی دارد، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار گفته می شود، ریسک سیستماتیک ریسک غیرقابل کنترل بوده و کاهش پذیر نیست. این ریسک شامل ریسک های تورم، بازار، نرخ بهره است.
ریسک قابل کنترل یا ریسک کاهش پذیر، آن قسمت از تغییرپذیری در بازده کلی اوراق بهادار که به تغییرپذیری کلی بازار بستگی ندارد ریسک غیر سیستماتیک نام دارد. این ریسک قابل کنترل بوده و کاهش پذیر است و با ایجاد تنوع می توان این نوع ریسک را کاهش داد.
این نوع ریسک منحصر به اوراق بهادار خاصی است و به عواملی همچون ریسک تجاری، مالی و ریسک نقدینگی بستگی دارد.
رابطه ریسک و بازده:
ریسک و بازده مورد انتظار رابطه مستقیم دارند. هر چه ریسک اوراق بهادار افزایش یاید بازده مورد انتظار سرمایه گذار نیز افزایش خواهد یافت.
خط SML (خط ورقه بهادار) بیانگر رابطه ریسک و بازده مورد انتظار یک سهم است.
صرف ریسک ( ): تفاوت بازده دارایی از بازده بدون ریسک را صرف ریسک می نامند.
بتا ( ): بتا معیار اندازه گیری ریسک سیستماتیک اوراق بهادار است.
بازده دارایی ؛ بازده بدون ریسک ؛ بازده بازار ؛ کواریانس بین بازده سهم بازار و بازده بازار ؛ واریانس بازده بازار.
اگر باشد یعنی تغییرات پراکندگی بازده آن سهم نسبت به تغییرات بازده بازار بیشتر است، در نتیجه ریسک سیستماتیک این سهم از ریسک بازار بیشتر است.
اگر باشد تغییرات بازده سهم همانند تغییرات بازده بازار است و ریسک سیستماتیک سهم همانند ریسک بازار است.
اگر باشد تغییرات بازده سهم کمتر از تغییرات بازده بازار است و ریسک سهم کمتر از ریسک بازار است.
بتا شیب خط رگرسیونی است که بازده یک ورقه بهادار را با بازده اوراق بهادار موجود در بازار مرتبط می سازد و یا می توان گفت بتا ضریب حساسیت تغییرات بازده سهم در مقابل تغییرات بازده بازار است.
ضریب بتا نشان می دهد که اگر بازده پرتفوی بازار یک درصد تغییر کند، بازده سهم چند درصد تغییر خواهد کرد.
مجموعه سرمایه گذاری ( Portfolio ):
مجموعه سرمایه گذاری، مجموعه ای از اوراق بهادار متفاوت است، این اوراق هر کدام دارای بازده و ریسک جداگانه ای می باشند. به مجموعه سرمایه گذاری، پورتفولیو، سبد سرمایه گذاری و یا پورتفوی گفته می شود. هدف از این بحث اولاً محاسبه بازده و ریسک مجموعه سرمایه گذاری همچنین شناسایی عناصری است که بر بازده و ریسک مجموعه تأثیر می گذارند. ثانیاً تعیین مجموعه کارا است یعنی مجموعه ای که بیشترین بازده متناسب با ریسک را دارا می باشد.
بازده مجموعه سرمایه گذاری:
بازده یک مجموعه سرمایه گذاری میانگین موزون بازده سهام مختلف است و از رابطه زیر محاسبه می شود:
در این رابطه بازده مجموعه ؛ و درصد سرمایه گذاری در سهام و ؛ و بازده سهام و می باشند.
ریسک مجموعه سرمایه گذاری:
ریسک پرتفوی تنها متأثر از میانگین وزنی انحراف معیار اعضای مجموعه تشکیل دهنده آن نیست، بلکه تنوع در سرمایه گذاری و چگونگی ارتباط بازده اعضا با یکدیگر نیز بر ریسک مجموعه تأثیر خواهد گذاشت. به بیان دیگر در یک مجموعه سرمایه گذاری هر چه تنوع بیشتری باشد ریسک مجموعه کمتر خواهد شد.
همان طور که قبلاً گفته شد ریسک از دو قسمت تشکیل شده، ریسک سیستماتسک و ریسک غیرسیستماتیک. با ایجاد تنوع در یک مجموعه سرمایه گذاری ریسک کل کاهش می یابد، این کاهش ریسک در ریسک غیرسیستماتیک ایجاد می شود یعنی با ایجاد تنوع ریسک غیرسیستماتیک کاهش می یابد.
ضریب همبستگی بیانگر چگونگی ارتباط تغییرات دو پدیده می باشد. این ضریب از 1+ تا 1- تغییر می کند. در صورتیکه ضریب همبستگی بین صفر و 1+ باشد همبستگی مستقیم بوده و هر چه ضریب همبستگی به سمت 1+ میل کند همبستگی مستقیم شدیدتر خواهد شد. اگر ضریب همبستگی صفر باشد دو پدیده مستقل از یکدیگر بوده و در صورتیکه ضریب همبستگی بین صفر تا 1- باشد همبستگی معکوس بوده و هر چه ضریب همبستگی به سمت 1 – میل کند همبستگی معکوس شدیدتر خواهد شد.
در یک مجموعه سرمایه گذاری هر چه ضریب همبستگی بین بازده اعضای مجموعه به سمت 1- میل کند ریسک مجموعه کاهش می یابد (تئوری پورتفولیو).
برای محاسبه ریسک پرتفوی از رابطه زیر استفاده می شود:
چون بین کواریانس و ضریب همبستگی رابطه مقابل وجود دارد:
در رابطه فوق اگر تغییر کند و بقیه عوامل ثابت باشند ریسک مجموعه نیز تغییر خواهد کرد. در صورتی که باشد ریسک مجموعه حداکثر خواهد شد و اگر به سمت 1- میل کند ریسک مجموعه کاهش یافته و در صورتیکه باشد ریسک مجموعه حداقل خواهد شد.
رابطه فوق نشان می دهد که ریسک یک مجموعه سرمایه گذاری متأثر از عوامل زیر است:
انحراف معیار هر یک از اعضا ؛ درصد سرمایه گذاری در هر عضو ؛ ضریب همبستگی بین بازده اعضا.
در صورتیکه مجموعه سرمایه گذاری دارای سه عضو باشد، ریسک مجموعه از رابطه زیر محاسبه می شود:
تعیین پرتفولیو کارا (مجموعه کارا):
با تشکیل مجموعه های سرمایه گذاری مختلف ناشی از ترکیبات سهام مختلف، توانسته ایم پرتفوی های متفاوتی از نظر ریسک و بازده تشکیل دهیم.
سئوال این است که کدام پرتفوی متناسب با ریسک معین، بازده بیشتری ایجاد می کند و یا در مقابل بازده معین ریسک کمتری خواهد داشت.
مجموعه کارا مجموعه ای است که در ریسک معین بیشترین بازده را داشته باشد و یا در سطح بازده معین کمترین ریسک را داشته باشد.
مرز کارایی عبارت است از مکان هندسی کلیه پرتفولیوهایی که نسبت به سایر پرتفوی هایی که ریسک مشابه دارند بازده بیشتری دارند و یا در مقایسه با پرتفولیوهایی که بازده مشابه دارند ریسک کمتری دارند.
برای انتخاب یک ترکیب ریسک و بازده مورد انتظار که انتظارات فوری سرمایه گذاران را پوشش می دهد از منحنی بی نحوه محاسبه همبستگی در بازار تفاوتی استفاده شده است. این منحنی ها ترجیحات سرمایه گذاران را نشان می دهد. پرتفولیو بهینه برای هر سرمایه گذاری در نقطه تلاقی میان بالاترین منحنی بی تفاوتی سرمایه گذاران و منحنی (مرز) کارایی اتفاق می افتد.
همبستگی جفت ارزها (Correlation)
نمودار قیمت در جفت ارزهای بازار فارکس، مخصوصا" جفت ارزهای اصلی که بیشتر موضوع بحث ما هستند، برخی مواقع به طور شگفت انگیزی هم روند شده و برخی مواقع هم، در جهات کاملا" متفاوتی حرکت می کنند و البته برخی هم کاملا" نسبت به هم خنثی عمل می نمایند. نگاهی به دو چارت زیر که مربوط به دو جفت ارز EUR/USD و USD/CHF در تایم فریم 1 ساعتی که هر دو مربوط یک زمان مشابه هستند، تا حد زیادی موضوع را برای تان روشن می نماید، موضوعی که به راحتی با نگاه به جفت ارزهای مختلف در تایم فریم ها و زمانهای مشابه قابل راستی آزمائی می باشد. البته همانطور که قبلا" نیز گفته شد، جفت ارزها دارای عکس العمل ها، حرکات و رفتارهای مخصوص به خود می باشند و نمی توان گفت دو جفت ارز متفاوت دارای رفتارهای 100 درصد شبیه هم یا 100 درصد متفاوتی هستند.
درجه همبستگی
درجه همبستگی ارزها نسبت به هم به صورت درصد و در طیف 99- (کاملا" مختلف الجهت) تا 99+ (کاملا" هم جهت) قرار می گیرد که در سایتهای مختلف، با رنگهای گوناگونی نمایش داده می شود و در چهار گروه، قابل طبقه بندی است:
1. بدون همبستگی: جفت ارزهای که به صورت کاملا" مستقل حرکت می کنند. درجه همبستگی این نوع جفت ارزها در طیف ( 0 تا 20-) و ( 0 تا 20+) قرار می گیرد.
2. همبستگی ضعیف: جفت ارزهای که به صورت نسبتا" مستقل عمل می کنند. درجه همبستگی این نوع جفت ارزها در طیف ( 21- تا 49-) و ( 21+ تا 49+) قرار می گیرد.
3. همبستگی متوسط: جفت ارزهای که به صورت تا حدودی وابسته عمل می کنند. درجه همبستگی این نوع جفت ارزها در طیف ( 50- تا 75-) و ( 50+ تا 75+) قرار می گیرد.
4. همبستگی قوی: جفت ارزهای که به صورت کاملا" وابسته عمل می کنند. درجه همبستگی این نوع جفت ارزها در طیف ( 75- تا 99-) و ( 75+ تا 99+)قرار می گیرد.
کاربرد درجه همبستگی
برای ورود به پوزیشن های متفاوت یا مشابه، در جفت ارزهای با درجه همبستگی دو گروه اول، محدودیت خاصی وجود ندارد ولی برای ورود به پوزیشن در جفت ارزهای با درجه همبستگی دو گروه آخر، باید مراقب بود، چرا که ممکن است ما را با مشکلات جدی مواجه سازد. برای مثال فرض کنید درجه همبستگی جفت ارز EUR/USD با جفت ارز USD/CHF 83- باشد و ما بعد از بررسی تکنیکال به این نتیجه رسیدیم که یک پوزیشن خرید در جفت ارز EUR/USD باز نمائیم. در این حالت چنانچه در جفت ارز USD/CHF نیز با پوزیشن مشابه وارد شویم، با توجه به درجه قوی و منفی هبستگی این دو جفت ارز که در گذشته، حرکت به طور قطع در خلاف جهت یکدیگر را داشته اند، زیان معامله در بهترین حالت با سود دیگری خنثی شده و درحالت دیگر، دو برابر می گردد.
بنابراین شایسته است، قبل از ورود به پوزیشن در دو جفت ارز، به درجه همبستگی آن دقت شود تا با انتخاب پوزیشن های درست و پیش بینی روند صحیح به سودهای چند برابری دست پیدا نمائید. میزان درجه همبستگی را برای تایم فریمها و دوره های زمانی مختلف، می توان در سایتهای متفاوتی جستجو کرد. برای این کار کافی است در گوگل کلمه Forex Currency Correlation را جستجو کنید تا جداول گوناگون این پارامتر بسیار مهم را به صورت آنلاین ببینید.
مقایسه حجم بازار بیت کوین و طلا
یک شاخص معروف نشان میدهد که بر خلاف ادعاهای منتشرشده، بیت کوین (BTC) هنوز مسیری طولانی برای در اختیار گرفتن ۱۰ درصد از ارزش بازار طلا در پیش دارد. به گفته کی یانگ جو (Ki Young Ju)، مدیر عامل شرکت تحلیلی کریپتوکوانت (CryptoQuant)، ارز دیجیتال بیت کوین کمتر از آن چیزی که ادعا میشود، موفق به تصرف بازار طلا شده است. در این مقاله میخواهیم مارکت کپ یا حجم بازار بیت کوین و طلا را با هم مقایسه کنیم.
دریافت ۳۰,۰۰۰ شیبا رایگان
حجم بازار بیت کوین و طلا
به دنبال رشد قیمت بیت کوین در ماههای ابتدایی 2021 ادعاهایی منتشر شده است مبنی بر اینکه سرمایهگذاران طلاهای خود را با بیت کوین مبادله کردهاند و به این ترتیب، ارزش بازار این ارز دیجیتال به حدود ۷ درصد از ارزش بازار ۱۱ تریلیون دلاری طلا رسیده است.
با این حال، یانگ جو توضیح میدهد که محاسبه ارزش و حجم بازار بیت کوین با روشی متفاوت و دقیقتر، نشان میدهد که ارزش و حجم بازار بیت کوین در واقع تنها ۲ درصد از ارزش بازار طلا است.
در این روش، ارزش بازار واقعی بیت کوین بر اساس آخرین حرکات هر بیت کوین اندازهگیری میشود. همچنین این روش، کوینهایی را که در صرافیهای متمرکز قرار دارند در نظر نمیگیرد. به این ترتیب، حرکات احتکارآمیز حذف میشوند. علاوه بر این، بیت کوینهایی که مدتها است گم شدهاند نیز، در این روش محاسبه نمیشوند. بنابراین، به نظر میرسد که قیمت واقعی بیت کوین احتمالاً بسیار پایینتر از قیمت فعلی آن است.
یانگ جو توضیح میدهد:
مردم میگویند که بیت کوین ۷ درصد از بازار طلا را به خود اختصاص داده است. نه، اینطور نیست! در این میان، بیت کوینهای مطالبهنشده، غیرقابل دسترس و گمشده وجود دارند. بر اساس ارزش واقعی بازار، این رقم تنها ۲ درصد است. برای اینکه طلای دیجیتال بتواند ۱۰ درصد از ارزش بازار طلا را به خود اختصاص دهد، قیمت آن باید ۱۵۴ هزار دلار باشد.
ارزش واقعی بازار بیت کوین در مقایسه با ارزش بازار استاندارد آن
بر اساس دادههای ارائهشده توسط شرکت تحلیلی مساری (Messari)، در تاریخ ۲۱ فوریه ارزش واقعی بازار بیت کوین برابر با ۲۷۵ میلیارد دلار بود، اما ارزش بازار استاندارد آن، ۹۱۲ میلیارد دلار.
عملکرد بیت کوین، طلا را شکست خواهد داد!
علیرغم رشد آهستهتر بیت کوین (BTC)، این ارز دیجیتال هنوز هم در مقایسه با طلا بسیار خوب عمل میکند.
بر اساس دادههای وبسایت Buy Bitcoin Worldwide، قیمت بیت کوین در زمان انتشار این مقاله برابر با 27.646 اونس طلا است.
نمودار همبستگی نرخ بازگشت ۹۰ روزه بیت کوین با شاخص دلار آمریکا، شاخص نوسانات بازار (VIX)، طلا و شاخص S&P 500
در ماه ژانویه، همبستگی بیت کوین با طلا به سمت صفر پیش رفت که در مقایسه با بالاترین میزان آن در ماه اکتبر، کاهش معناداری داشت.
سخن پایانی
در این مطلب، به مقایسه حجم بازار بیت کوین و طلا پرداختیم. با اینکه در ماههای اخیر، علاقه سرمایهگذاران سازمانی به بیت کوین به صورت روزافزون بیشتر شده است، اما انتقادات طرفداران طلا نسبت به این ارز دیجیتال همچنان ادامه دارد. به عنوان مثال، اخیراً پیتر شیف (Peter Schiff)، یکی از طرفداران سرسخت طلا، وضعیت بیت کوین را به عنوان یک پناهگاه امن و همچنین علاقه سرمایهگذاران سازمانی به آن را زیر سؤال برد.
به گفته شیف، بیت کوین با توجه به نوسانات قیمتی آن، پناهگاه امنی برای ذخیره ارزش یا یک محافظ مناسب در برابر تورم نیست. شیف میگوید:
اگر میخواهید روی بیت کوین قمار کنید، آن را بخرید. اما اگر میخواهید فقط از تورم جلوگیری کنید، طلا بخرید.
چرا با رشد بورس، برخی سهامداران سود نکردند؟ | نمادهای همسو با شاخص کل را چگونه شناسایی کنیم؟
از ۳ خرداد ماه تا ۲ شهریور ماه سال جاری شاخص کل بیش از ۴۱ درصد رشد داشته است، اما بسیاری از سهامداران در این بازار نتوانسته اند سودی را دریافت کنند و سبد سهام آنها تکان آنچنانی نخورده است. چرا با رشد بورس برخی سهامداران سود نکردند؟ چگونه نمادهای مستعد رشد را در ابتدای یک روند صعودی پیدا کنیم؟
به گزارش نبض بورس، از ۳ خرداد ماه سال جاری بود که شاخص کل شروع به رشد کرد و از سطح یک میلیون و ۹۵ هزار و ۶۹۷ واحدی به سطح یک میلیون و ۵۴۳ هزار و ۴۷۶ واحدی در ۲ شهریور ماه سال جاری رسید. این بدان معنا بود که شاخص کل ۴۱ درصد رشد را در سه ماه تجربه کرد. به عبارت دیگر، بازدهی بورس در سه ماه ۴۱ درصد شد، اما سبد سهام برخی از سهامداران تکان نخورد و حتی قرمزپوش ماند.
چرا با رشد بازار، سبد سهام برخی سهامداران سبز نشد؟
شاید پاسخ این پرسش به فرمول شاخص کل باز گردد. در فرمول شاخص کل شرکتهایی که ارزش بازار (تعداد سهام ضربدر قیمت سهام) بیشتری دارند، تاثیرگذاری بالاتری بر روی شاخص کل دارند. این بدان معناست که اگر چند شرکت بزرگ بازار سرمایه رشد کنند و تاثیر مثبت بر روی شاخص کل بگذارند، تاثیر منفی شرکتهای کوچک خنثی شود.
معمولا ترکیب سبد سهام سهامداران به این صورت است که تعدادی سهام شاخص ساز و تاثیرگذار بر شاخص کل و تعدادی سهام کوچک با تاثیرگذاری بسیار کم بر روی شاخص کل را در سبد خود دارند. حالا هر چقدر تعداد سهام کوچک در سبد یک سهامدار بیشتر باشد، طبیعتاً تاثیرپذیری سبد از روند شاخص کل کمتر خواهد شد.
طبیعتا در تقریبا یک سال و نیم گذشته معمولا سهامداران با تبلیغاتی که در فضای مجازی وجود داشت به سمت سهام کوچک حرکت کردند و با سقوط بورس، این نمادها در صفهای فروش قفل شدند و روز به روز بر ضرر آنها افزوده شد و سنگینتر شدن ضرر و قفل شدن نمادها در صف فروش اجازه خروج به این سهامداران از سهام کوچک را نداد.
با شروع روند رو به رشد بازار از ۳ خرداد ماه سال جاری، شاخص کل با همان نمادهای شاخص ساز و بزرگ بازار شروع به رشد کرد، اما خبری از رشد سهام کوچک نبود؛ بنابراین هر روز شاخص کل روند رو به رشدی را داشت، اما سبد برخی سهامداران تکان نمیخورد و همچنان در ضرر گرفتار بودند.
نمادهای همسو با شاخص کل را چگونه شناسایی کنیم؟
وقتی یک روند صعودی آغاز میشود، همان گونه که گفته شد معمولا در ابتدا نمادهای شاخص ساز شروع به حرکت میکنند. هر چقدر ضریب همبستگی یک نماد با شاخص کل بیشتر باشد یعنی حرکت آن سهم منطبق با شاخص کل میباشد و برعکس هر چقدر ضریب همبستگی یک نماد با شاخص کل کمتر باشد یعنی حرکت آن سهم مخالف حرکت شاخص کل میباشد.
حالا چگونه این ضریب همبستگی یک نماد با شاخص کل را پیدا کنیم؟
برخی سایتها این ضریب را اعلام میکنند. به عنوان نمونه اگر به سایت سهامیاب مراجعه کنید در بخش سهام نگر هر نماد این ضریب همبستگی به نمایش درآمده است. محدوده این ضریب بین مثبت ۱۰۰ تا منفی ۱۰۰ میباشد. هر چه عدد به مثبت ۱۰۰ نزدیکتر باشد یعنی حرکت آن سهم منطبق با حرکت شاخص کل میباشد و برعکس هر چه به منفی ۱۰۰ نزدیکتر باشد به این معنی است که روند سهم خلاف جهت روند شاخص کل میباشد.
به عنوان نمونه نماد ضریب همبستگی نماد شپنا با شاخص کل ۵۶ درصد است و این بدان معناست که حرکت این نماد منطبق با حرکت شاخص کل است. یا ضریب همبستگی گدنا منفی ۵۱.۵۹ درصد میباشد و روند حرکتی این نماد خلاف جهت شاخص کل است.
هر چند که این تکنیک نمیتواند به صورت قطعی شما را در ابتدای یک روند صعودی به سود برساند، اما میتواند یک سیگنال مناسب برای یافتن سهامی که احتمالا با شروع صعود شاخص کل شروع به صعود میکنند باشد.
تحقيقات همبستگي چيست؟
این تحقیقات برای کسب اطلاع از وجود رابطه بین متغیرها انجام میپذیرد؛ ولی در آنها الزاماً کشف رابطۀ علت و معلولی مورد نظر نیست. در تحقیق همبستگی بر کشف وجود رابطه بین دو گروه از اطلاعات تأکید میشود؛
اینها اطلاعاتی است که در خصوص یک متغیر در دو جامعه یا دو موقعیت گردآوری شده، یا اطلاعاتی است که در خصوص دو یا چند متغیر در یک جامعه تهیه شده است. در این تحقیقات محقق میخواهد بداند که آیا بین دو چیز یا دو گروه اطلاعات رابطه و همبستگی وجود دارد یا خیر؛
یعنی اینکه آیا تغییر در یکی با تغییر در دیگری همراه است یا خیر، و اگر چنین ارتباطی وجود دارد، از چه نوع و میزان آن چقدر است. همانطور که گفته شد نتایج این تحقیقات الزاماً رابطۀ علت و معلولی را اثبات نمیکند؛ یعنی حتماً نمیگوید که عامل «الف» باعث پیدایش «ب» میشود، ولی ممکن است چنین ارتباطی را نیز توضیح دهد.
اساساً همبستگیها به دو شکل وجود دارند: مثبت و منفی.
همبستگی مثبت آن است که جهت تغییر در یک متغیر با جهت تغییر در متغیر دیگر همسو باشد؛ مثلاً جهت تغییرات هر دو ممکن است افزایشی یا کاهشی باشد؛ یعنی اگر یکی افزایش یافت دیگری نیز افزایش مییابد و برعکس اگر یکی کاهش یافت دیگری نیز کاهش مییابد، مانند رابطۀ بین شیب رودخانه و شدت آن یا رابطۀ بین قدرت خرید مردم و حجم تقاضا.
همبستگی منفی آن است که جهت تغییرات یک متغیر با جهت تغییرات متغیر دیگر همسو نباشد. یعنی اینکه افزایش یکی با کاهش دیگری همراه باشد، مانند رابطۀ بین تورم قیمتها و قدرت خرید مردم.
در تحقیقات همبستگی پس از تشخیص وجود همبستگی و تعیین جهت آن اقدام به محاسبۀ مقدار و ضریب همبستگی میشود. طیف یا دامنۀ تغییرات ضریب همبستگی از 1+ تا 1- نوسان دارد؛ یعنی اگر همبستگی وجود نداشته باشد ضریب همبستگی محاسبه شده، صفر است و از فقدان همبستگی بین دو متغیر حکایت میکند. اگر ضریب همبستگی بین صفر تا 1+ باشد، گفته میشود که جهت همبستگی مثبت و تغییرات متغیرها همسوست. مسلماً هر چه مقدار آن به صفر نزدیک باشد، همبستگی مثبت ضعیفتر و هر چه به 1+ تمایل پیدا کند همبستگی مثبت شدیدتر خواهد بود.
اگر ضریب همبستگی بین صفر تا 1- باشد، گفته میشود که جهت همبستگی منفی بوده، تغییرات متغیرها همسو نیست. باز هم هر چه قدر عددی به سمت صفر میل کند، همبستگی منفی ضعیفتر و هر چه به سمت 1- تمایل پیدا نماید همبستگی منفی شدیدتر خواهد بود.
در این نوع تحقیق، همبستگی بین دو مجموعه یا داده، مورد مطالعه قرار میگیرد که این دادهها ممکن است دربارۀ دو متغیر در یک جامعه باشد؛ مثلاً همبستگی بین تغییرات قد با تغییرات وزن افراد یک جامعه. همچنین، دادهها ممکن است دربارۀ یک متغیر در دو جامعۀ جداگانه باشد؛ مثل قضاوت دو گروه از دانشجویان دختر و پسر دربارۀ مدیریت یک دانشگاه یا استاد درس خاص.
با محاسبۀ ضریب همبستگی میتوان جهت همبستگی و مقدار آن را نیز محاسبه کرد و با استفاده از دستگاه مختصات نمودار آن را ترسیم نمود. نمودارهای زیر معرف هر یک از انواع همبستگی است.
در اینجا اشاره به این نکته ضروری است که همبستگی بین دو متغیر همیشه از نوع خطی نیست و ممکن است نمودار آن از نوع منحنی باشد؛ مثلاً در سنجش همبستگی بین متغیرهای سن و قدرت جسمانی چنین رابطهای میتوان یافت. در این مورد تا مدتی قدرت جسمانی و سن با همدیگر همجهت بوده همبستگی مثبت دارند، ولی بعد از مدتی بهخصوص با فرا رسیدن دورۀ کهولت هر چه سن افزایش مییابد قدرت بدنی کاهش پیدا میکند. در چنین وضعیتی، نمودار مربوط به صورت خطی نیست. مثال دیگر رابطۀ بین
سرمایهگذاری و بازده یک واحد تولیدی است که سرمایهگذاری تا حدی منجر به افزایش تولید میگردد ولی از آن حد که گذشت، تابع قانون بازده نزولی میشود.
برای اندازهگیری ضریب همبستگی بین متغیرها با توجه به نوع مقادیر و کمیّتها از روشهای مختلف استفاده میشود؛ مثلاً برای مقیاسهای اندازهگیری فاصلهای و نسبی از روش پیرسون و برای مقیاسهای اندازهگیری رتبهای از روش اسپیرمن و کندال استفاده میکنند.
نمونه هایی از تحقیقات همبستگی عبارتند از: رابطۀ نمرات دورۀ تحصیل دبیرستان با نمرات دانشگاه در یک جامعۀ آماری؛ سنجش همبستگی بین نگرشها، داوریها و قضاوتهای دو جامعه آماری دربارۀ یک موضوع؛ سنجش همبستگی بین تغییرات مصرف با قیمت کالاها در جامعه؛ سنجش رابطه شرایط جسمی انسان نظیر وزن، سن، قد، بینایی، قدرت، ترکیبات خون، تغذیه، سلامتی و . ؛ سنجش رابطۀ تغییرات اجتماعی و اقتصادی خانوادهها نظیر سواد، شغل، پایگاه اجتماعی، هزینه، درآمد، تحصیلات، دسترسی با امکانات، تغذیه و بهداشت و .
دیدگاه شما