توانایی تهاجم و متاستاز کردن در تمایز سلول سرطانی از سلول سالم طبیعی بسیار مهم است، اما بسیاری از تمایزات مهم دیگر نیز وجود دارد.
بخش ۳. دریافت بازخورد از مشارکتکنندگان
به طور کلی منظور از دریافت بازخورد از مشارکتکنندگان، به معنی شنیدن واکنشها، اظهارنظرها و انتقادها نسبت به روند اجرای پروژه از زبان افرادیست که به نوعی از روند اجرای آن تاثیر میپذیرند. دریافت بازخورد ازمشارکتکنندگان به ما کمک میکند روند اجرای اقدامات را براساس نیاز و خواسته اعضای باهمستان و یا مشارکتکنندگان در پروژه تعریف و اجرا کنیم. هرچه سازوکارهای دریافت بازخورد از مشارکتکنندگان قویتر باشد و طیف بیشتری از فعالیتها را از مرحله برنامهریزی تا ارزشیابی دربر بگیرد، میزان کارآمدی اقدامات بیشتر خواهد شد.
بازخورد لزوما به معنای انتقاد یا گلایه نیست. بازخورد بازتابی است از نوع نگرش، برداشت و یافتههای فردی یا گروهی از افراد در مورد یک موضوع مشخص. دریافت بازخورد از افراد مشارکتکننده در یک اقدام یا ابتکار به طراح و مجری آن اقدام کمک میکند تا عملکرد و تاثیر آن را از زاویه گستردهتری رصد کند تا بتواند مسیر حرکت پروژه را به نحوی پیشبرد که همه ذینفعان و مشارکتکنندگان به دریافت مشترکی از چرایی اجرای پروژه و نتایج حاصل از آن برسند.
بدون تردید، بازخوردها گاهی مثبت و سازنده هستند، گاهی منفی و بازدارنده و گاهی بیطرفانه.
علاوه بر این عوامل مختلفی بر نوع بازخورد تاثیر میگذارند:
- گاهی کاملا عینی و مبتنی بر شواهد و مستندات هستند و گاهی نتیجه واکنشهای احساسی یا دفاعی افراد. ویژگیهای فرهنگی و یا میزان اعتماد به سایر مشارکتکنندگان نیز بر نوع بازخورد تاثیر دارد.
- میزان دانش و تجربه افراد در مورد باهمستان یا مناسبات و روابط بین اعضای آن نیز بر کیفیت و نوع بازخورد تاثیر میگذارد.
- نوع دریافت بازخورد هم عامل تعیین کننده دیگری است. بازخوردها گاهی به صورت داوطلبانه و بدون برنامهریزی قبلی اعلام میشوند و گاهی دریافت بازخورد از مشارکتکنندگان مستلزم طراحی یک سازوکار مشخص و ارسال درخواست رسمی از آنان است.
علاوه بر این بازخوردها انواع مختلفی دارند و معمولا تنوع بازخوردها حاصل به کارگیری تلفیقی از شیوههای مختلف است:
- بازخوردهای کلامی مستقیم که اغلب مفیدترین نوع بازخورد هستند و در پاسخ به سوالی صریح و ساده به صورت شفاهی یا کتبی بیان میشوند. اما متاسفانه امکان دریافت بازخوردهای کلامی همیشه مهیا نیست.
- بازخوردهای کلامی غیرمستقیم که معمولا بدون طرح سوال یا درخواست، بطور اتفاقی در خلال گفتوگوها یا فعالیتهای مختلف و در موقعیتهای مختلف بیان میشود.
- بازخوردهای غیرکلامی مستقیم، که در واکنش و رفتار مشارکتکنندگان نسبت به کاری که قرار است انجام دهند دیده میشود. مانند بیتوجهی به تسهیلگر هنگام برگزاری جلسات، حاضر نشدن در کارگاه آموزشی، بیمسئولیتی نسبت به وظایف تعیین شده. بازخوردهای غیرکلامی مستقیم، در برخی موارد ممکن است به صورت رفتارهای خشونت آمیز دیده شوند بهویژه از سوی کودکان و نوجوانان و افرادی که در معرض آسیبهای اجتماعی هستند.
- بازخوردهای غیرکلامی غیرمستقیم که برآمده از پیامهای غیرکلامی مانند حرکات چهره یا بدن، یا لحن صحبت است. اینکه مشارکتکنندگان در ابتدای برنامه و حضور در جلسات احساس راحتی نکنند، هنگام صحبت کردن صدایشان بلرزد یا موضعی پرخاشگرانه و یا منفعل نسبت به تسهیلگران داشته باشند طبیعی است. اما اگر این حالت در آنها ادامه پیدا کند نشانهایست که باید به عنوان یک بازخورد غیرکلامی جدی گرفته شود.
علیرغم اهمیت زیادی که دریافت بازخورد دارد، اما این به معنی درستی و اعتبار صددرصدی آنها نیست. دریافت بازخورد تنها یک مرحله از سازوکار بازخورد است که نیاز به بررسی و تحلیل دارد. این بررسی معمولا بر اساس کیفیت عملکرد پروژه، مقایسه با سایر بازخوردها و همچنین جایگاه و نقش منبع بازخورد انجام میشود.
چرا به بازخورد مشارکتکنندگان نیاز داریم؟
- دریافت بازخورد به معنی در نظر گرفتن مشارکتکنندگان است.
- بازخوردها مبنا و ابزار معتبری برای محک زدن کیفیت برنامه و بهبود عملکرد هستند.
- بازخوردها به ما کمک میکنند که در کوتاهترین مدت تغییر روند به چه معنا است؟ تاثیر عملکرد پروژه را در بخشهای مختلف باهمستان مشاهده کنیم یا نسبت به آن آگاه شویم.
- با توجه به بازخوردها متوجه میشویم چه بخشها یا روشهایی نیاز به بازبینی یا اصلاح دارند.
- با تحلیل مداوم بازخوردهایی که دریافت میکنیم میتوانیم از اولویتهای مشارکتکنندگان باخبر شویم و بر آن اساس برنامهریزی کنیم. ای بسا این اولویتها در اهداف اصلی نیامده باشد.
- براساس بازخوردی که دریافت میکنیم، متوجه میشویم مشارکتکنندگان از نحوه برخورد ما و اعضای تیم مجری در حین اجرای پروژه چه برداشتی دارند. گاهی اوقات رفتار یا لحن گفتاری که از نظر تیم مجری محترمانه است ممکن است از نظر مشارکتکنندگان خوشایند نباشد و یا سوءتفاهم ایجاد کند.
بازخورد کدامیک از مشارکتکنندگان اعتبار بیشتری دارد؟
در روند مداخله بازخورد همه مشارکتکنندگان مادامکه آگاهانه، داوطلبانه و صادقانه باشد دارای اعتبار است. بازخورد کودکان، نوجوانان و بزرگسالان فارغ از تغییر روند به چه معنا است؟ اینکه چه خاستگاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند و یا میزان تحصیلات و تجربههایشان چقدر باشد میتواند سازنده باشد. اما آنچه که نقش مشارکتکنندگان را در ارایه بازخورد پررنگتر میکند مرتبط بودن زمینه بازخورد به خاستگاه فردیست که بازخورد میدهد. برای مثال در پروژهای که با هدف برنامهریزی برای اوقات فراغت نوجوانان طراحی شده، بازخورد نوجوانان دارای اعتبار بیشتری است و یا در پروژهای که با هدف کاهش سموم شیمیایی در محصولات کشاورزی در حال اجراست، بازخورد کشاورزان و افرادی که در روند تولید محصول مشارکتدارند دارای اعتبار است. علاوه بر این بازخوردهای مختلف وقتی در کنار هم تحلیل و بررسی میشوند دارای معنا و فایده بیشتری میشوند.
آیا بازخورد کسانی که در پروژه مشارکت ندارند یا تمایلی به ارائه بازخورد ندارند دارای اهمیت است؟
- معمولا در طول فرایند، برخی افراد به دلایل مختلف خواسته یا ناخواسته از مشارکت باز میمانند. بعضی از این افراد به حاشیه رانده میشوند، بعضی از آنها تغییری در زندگیشان رخ نمیدهد و بعضی از آنها موانعی در پیشرفت پروژه ایجاد میکنند. بازخورد این افراد ابزاریست که به تسهیلگران و برنامهریزان کمک میکند دلایل عدم مشارکت آنها را دریابند. با دریافت بازخورد از آنان متوجه میشویم به چه دلیل مشارکت نداشتهاند. به چه دلیل فرایند را ترک کردهاند؟ به چه دلیل از ارایه بازخورد تغییر روند به چه معنا است؟ طفره میروند، چه عواملی در تصمیمشان تاثیر داشته و یا در چه صورتی میتوانند در پروژه مشارکت کنند. برخی از دلایل عدم مشارکت افراد:
- احساس ناامنی از بازگو کردن حقایق
- نداشتن سواد خواندن و نوشتن
- چالشهای روحی و روانی
- تفاوتهای زبانی، فرهنگی، سنی و غیره. موجب میشود گروه مجری فرصتهای مناسب برای دریافت بازخورد از کودکان، مهاجران در باهمستانهای میزبان، اقلیتهای قومی یا اجتماعی و سایر افراد که به نوعی از گروه اکثریت متفاوت هستند، فراهم نکنند.
- ضعیفبودن استراتژیهای جلب مشارکت
- ناکارآمد بودن سازوکار دریافت بازخورد
- کافینبودن انگیزه و مشوقها برای مشارکت
چه زمانی برای دریافت بازخورد مناسب است؟
زمان دریافت بازخورد با توجه به اینکه در چه مقطعی از اجرای پروژه یا روند مداخله باشیم اهمیت پیدا میکند. بازخوردهایی که در هر یک از مراحل برنامهریزی، اجرا، بازبینی و ارزشیابی انجام میشوند دارای معانی و فواید مشخصی خواهند بود. برای مثال بازخورد مشارکتکنندگان در مرحله برنامهریزی اطلاعات مفیدی در زمینه وضعیت موجود، ظرفیتها و فرصتها و همینطور میزان آمادگی و نوع اولویتهای مشارککنندگان به دست میدهد. یا بازخوردهایی که در مرحله ارزشیابی ارائه میشوند بازتاب میزان تاثیر فرایند بر مشارکتکنندگان است. بنابراین بهتر است در طراحی سازوکار دریافت بازخورد مراحل مختلف پروژه را در نظر گرفته شود و سوالات و روشهای دریافت بازخورد بر مبنای نیاز هر مرحله از پروژه تعریف شود.
بازخورد را چگونه دریافت کنیم؟
احتمالا در نگاه اول دریافت بازخورد از مشارکتکنندگان به سادگی پرسیدن یک سوال مشخص از افراد است. گاهی دریافت بازخورد همین قدر ساده و بی دردسر است اما اگر به دلایل عدم مشارکت افراد در فرایند بازخورد توجه کنیم به این نتیجه میرسیم که روند دریافت بازخورد نیاز به طراحی دقیق و به کارگیری ابزار و شیوههای مناسب دارد. ابزاری که به مشارکتکنندگان کمک کند فارغ از محدودیتها و ملاحظاتی که دارند داوطلبانه اظهار نظر کنند. انتخاب ابزار و روش دریافت بازخورد براساس ویژگیهای مشارکتکنندگان و نیازهای پروژه صورت میگیرد. یک روش ساده برای انتخاب ابزار و روش دریافت بازخورد به ویژه در ابتکارهایی که در آن بین مشارکتکنندگان تنوع وجود دارد، تهیه یک چک لیست ساده برای پیشبینی یا پیشنهاد روشهای مناسب برای دریافت بازخورد است. مانند این نمونه ساده:
5 اندیکاتور کاربردی برای تشخیص روند
مسلماً تجزیه و تحلیل روند ، مهمترین حوزه تجزیه و تحلیل تکنیکال است و برای تعیین روند کلی قیمت، امری کلیدی است. روندها میتوانند افقهای زمانی متفاوتی داشته باشند، به همین خاطر در این مقاله به معرفی پرکاربردترین اندیکاتور های تشخیص روند خواهیم پرداخت.
به طور مثال میتوان گفت، یک روند صعودی کلی در بازه زمانی هفتگی میتواند شامل روند نزولی روزانه باشد، درحالیکه در تایم فریم ساعتی در حال افزایش است. تجزیه و تحلیل در چارچوب چندگانه به معامله گران کمک میکند تا روند را بهتر درک کنند.
تجزیه و تحلیل روند را میتوان با استفاده از خطوط روند و با در نظر گرفتن سطوح قیمتی که حمایت و مقاومت سهم را نشان میدهند، انجام داد.
معامله گران با تشخیص روند معاملات سعی میکند از طریق تجزیه و تحلیل حرکت یک سهم در یک جهت تغییر روند به چه معنا است؟ خاص، سود خود را به دست آورند.
همچنین علاوه بر تجزیه و تحلیل، معامله گران باید به مدیریت ریسک و روانشناسی معاملات مسلط باشند. اما برخی از استراتژیها امتحان خود را پشت سر گذاشتهاند و اندیکاتورهایی را بهعنوان ابزار تحلیل روند در اختیار معامله گرانی که به تحلیل روند شاخصها علاقهمند هستند، قرار دادهاند.
1. میانگین متحرک (Moving Average)
میانگین متحرک یک ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال است که در یک بازه زمانی با استفاده از خط میانگین، میتوان قیمت را مشخص کرد.
این اندیکاتور بر اساس بازه زمانی مشخص، از میانگین قیمتها به عنوان داده استفاده میکند و آن را به صورت یک خط، روی نمودار نشان میدهد.
میانگین متحرک در یک بازه زمانی خاص در نظر گرفته میشود 10 روز، 20 دقیقه، 30 هفته یا هر بازه زمانی که معاملهگر انتخاب میکند.
برای سرمایهگذاران و دنبالکنندگان روند بلندمدت، میانگین متحرک ساده 200 روزه، 100 روزه و 50 روزه گزینههای مناسبی هستند.
فرمول ساخت مووینگ اوریج در سادهترین حالت به شکل زیر است:
SUM(CLOSE, N)/N
جمع = SUM
تعداد دوره =N
قیمت پایانی = CLOSE
بهطورکلی، مووینگ اوریجی که از آن در چارت استفاده میشود با تایم فریم نسبت مستقیم دارد. برای مثال زمانی که مووینگ اوریج در بازه زمانی 100 روی تایم فریم روزانه تنظیم شود، به معنای داشتن یک میانگین قیمت 100 روزه روی چارت میباشد. تصویر زیر نشاندهنده مووینگ اوریج ساده 100 روزه روی نماد خساپا است.
بر اساس فرمول داخلی انواع MAها شامل:
- میانگین متحرک ساده Simple Moving Average) SMA)
- میانگین متحرک نمایی Exponential Moving Average) EMA)
- میانگین متحرک صاف شده Smoothed Moving Average) SMMA)
- میانگین متحرک خطی وزنی Linear Weighted Moving Average) LWMA or WMA)
روشهای مختلفی برای استفاده از میانگین متحرک وجود دارد.
روش اول: بررسی زاویه میانگین متحرک است.
اگر قیمت برای مدتزمان طولانی، عمدتاً به صورت افقی حرکت کند به این معنا است که قیمت آن روندی ندارد و بهاصطلاح حالت رنج گفته میشود.
محدوده متغیر معاملاتی زمانی اتفاق میافتد که برای مدتی اوراق بهادار بین آستانه قیمتهای بالا و پایین معامله میشود.
روش دوم: میتوان با رسم کراس اور سیگنال خرید یا فروش را دریافت کرد.
زمانی که تقاطع میانگین 50 روزه با نمودار 200 روزه روبهبالا باشد، سیگنال خرید و اگر تقاطع میانگین 50 روزه و 200 روزه رو به پایین باشد، سیگنال فروش صادر میشود.
بازههای زمانی باتوجهبه استراتژی سیستم معاملاتی قابل اصلاح است.
2. همگرایی و واگرایی MACD
مکدی (Moving Average Convergence Divergence) نوعی اندیکاتور برای نوسانگیری است که باگذشت زمان، پیرامون خط مرکزی و محور صفر نوسان میکند. این اندیکاتور علاوه بر آنکه اندیکاتور روند نما است، بهعنوان اندیکاتور نوسانگر مومنتوم نیز استفاده میشود. در این
با توجه به اینکه خط مکدی بالای خط صفر قرار میگیرد یا در پایین آن، روند مشخص میشود.
- خط مکدی بالای صفر قرار گیرد، احتمالاً روند صعودی خواهد بود.
- خط مکدی پایین صفر قرار گیرد، احتمالاً روند نزولی خواهد بود.
MACD داری دو خط سریع و کند است. زمانی که خط سریع خط کند را رو به بالا قطع کند، سیگنال خرید صادر و اگر خط سریع خط کند را رو به پایین قطع کند، سیگنال فروش صادر خواهد شد.
3. اندیکاتور آر اس آی RSI
سومین اندیکاتوری که برای تشخیص روند مورد استفاده قرار میگیرد اندیکاتور Relative Strength Index) RSI) میباشد.
RSI بهعنوان یک نوسانساز نمایش داده میشود و میتواند از 0 تا 100 حرکت کند؛ بنابراین حرکت بین صفر تا 100 اطلاعات متفاوتی نسبت به MACD ارائه میدهد. در این اندیکاتور دو سطح 30 و 70 بسیار مهم و کاربردی هستند
- تفسیر و استفاده از RSI این است که مقادیر 70 یا بالاتر نشان میدهد که اوراق بهادار بیش از حد خریداری میشود (اشباع خرید) یا بیش از حد ارزشگذاری میشود و ممکن است برای تغییر روند اصلاح قیمت آغاز شود.
- حرکت RSI به سمت 30 یا کمتر نشاندهنده وضعیت بیش از حد فروش (اشباع فروش) است.
در یکروند صعودی قوی، قیمت اغلب برای دورههای طولانیمدت به 70 و فراتر از آن میرسد. برای روندهای نزولی، قیمت میتواند برای مدت طولانی در 30 یا کمتر باقی بماند.
در یکروند صعودی سیگنال خرید زمانی صادر میشود که RSI به پایین 50 میرسد و سپس به بالای آن سطح برمی گردد.
اما بهطورکلی سطوح اشباع خریدوفروش را نمیتوان بهعنوان سیگنال در نظر گرفت.
4. اندیکاتور OBV
حجم به خودی خود یک شاخص با ارزش است و حجم موجود (OBV) اطلاعات قابل توجهی از حجم را گرفته و آن را به یک اندیکاتور و با یک خط سیگنال تبدیل میکند.
این شاخص فشار تجمعی خریدوفروش را با افزودن حجم در روزهای "مثبت" و کم کردن حجم در روزهای "منفی" اندازهگیری میکند.
در حالت ایدهآل، حجم باید روندها را تأیید کند. افزایش قیمت باید با افزایش OBV و کاهش قیمت نیز باید با کاهش OBV همراه باشد.
تصویر زیر نمونهای از یک سهم را نشان میدهد که همراه با OBV روند صعودی دارد. ازآنجاکه OBV نسبت به خط روند خود پایین نیامد، این نشانه خوبی است که قیمت حتی پس از پولبک نیز به روند صعودی خود ادامه میدهد.
- اگر OBV در حال افزایش است اما قیمت آن افزایش نمییابد، بهاحتمال زیاد قیمت در آینده از OBV پیروی میکند و شروع به افزایش میکند.
- اگر قیمت در حال افزایش است و OBV به صورت تخت یا در حال افت است، ممکن است قیمت حالت رنج باشد.
- اگر قیمت در حال سقوط است و OBV در حال صاف شدن یا افزایش است، قیمت ممکن است کاهش یابد.
- اگر OBV در حال افزایش است اما قیمت آن افزایش نمییابد، بهاحتمال زیاد قیمت در آینده از OBV پیروی میکند و شروع به افزایش خواهد کرد.
5. باند بولینگر Bollinger Band
باند بولینگر توسط مجموعهای از خطوط روند طراحی شده است که دو انحراف استاندارد (مثبت و منفی) را از میانگین متحرک ساده (SMA) قیمت اوراق بهادار ترسیم میکند، اما میتواند بر اساس ترجیحات کاربر تنظیم شود.
این اندیکاتور نوسانهایی که در سهم به وجود میآید را بهخوبی نشان میدهد. برای تنظیمات پیشفرض باند بولینگر اکثراً از میانگین متحرک با دورهی زمانی ۲۰ در نمودارهای معاملاتی استفاده میشود.
باند بولینگر روند مرز حرکت بین سقف و کف قیمت را بر اساس تایم فریم معاملاتی مشخص میکند. معاملهگر به کمک این اندیکاتور میتواند از بیشترین و کمترین قیمت سهم آگاه شود.
همچنین برای سنجش نوسانهای صعودی و نزولی، باند بالا و پایین میتواند به معامله گران بسیار کمک کند.
- هرچه روند قیمتها به باند بالایی نزدیکتر شود، بازار بیشتر به حالت اشباع خرید نزدیک میشود و هرچه حرکت قیمت به باند پایینی نزدیکتر میشود، بازار در معرض فشار فروش قرار میگیرد.
برای استفاده از باندهای بولینگر 22 قانون برای سیستم معاملهگری توسط جان بولینگر ارائه شده است.
اندیکاتور تشخیص روند رنج
جمعبندی
در این مقاله سعی شد به معرفی پرکاربردترین اندیکاتورهای تشخیص روند پرداخته شود که در تمام تایم فریمهای معاملاتی مورد استفاده قرار میگیرند و معمولاً هر معاملهگر باتوجهبه ترجیحات خود متغیرهای موردنیاز را تنظیم میکند.
این اندیکاتورها به کمک سایر اندیکاتورها برای تشخیص روند و تعیین نقاط ورود و خروج به معامله گران کمک میکنند.
معروفترین اندیکاتورهای تشخیص روند که به آن ها اشاره شد: اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average)، مکدی (MACD)، اندیکاتور آر اس آی (RSI)، اندیکاتور OBV و باند بولینگر (Bollinger Band) میباشند.
- اندیکاتور میانگین متحرک که آن را بهاختصار (MA) مینامند، رفتار روند قیمتی را درگذشته و حال مورد بررسی قرار میدهد و نوسانات بازار را به صورت خطی ملایم و صاف روی نمودار نمایش میدهد.
- واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) نوعی شاخص نوسانی است که میتواند به معامله گران کمک کند تا در کوتاهمدت بهسرعت عمل کنند. میزان جهت، قدرت و شتاب به کمک 3 میانگین متحرک 9،12 و 26 روزه تعیین میشود.
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک شاخص حرکت است که میزان تغییرات قیمت اخیر را برای ارزیابی شرایط خرید اندازهگیری میکند.
- شاخص حجم موجود (OBV) فشار تجمعی خریدوفروش را با افزودن حجم در روزهای "بالا" و کسر حجم در روزهای "پایین" اندازهگیری میکند.
در رابطه با توضیح بیشتر در مورد هریک از اندیکاتورهای تشخیص روند، توصیه میشود مقالات آموزشی مربوط به آن ها را مطالعه کنید.
یادگیری معامله با شاخصها میتواند یک فرایند پیچیده باشد. اگر شاخص خاصی برای شما جذاب است، در مورد آن بیشتر تحقیق کنید.
مهمتر از همه، این ایده خوبی است که قبل از استفاده از اندیکاتورها تحقیق کرده و برای انجام معاملات آن را آزمایش کنید.
تنکانسن و کیجونسن در ایچیموکو
اندیکاتور ایچیموکو یکی از بهترین ابزارها برای تحلیل روند در بازارهای بورس و دیگر بازارهای مالی است که کاربرد بسیار راحتی دارد. بهعلاوه نتایج دقیق این تحلیل باعث شده که بسیاری از فعالان این بازار جذب ایچیموکو شوند. این اندیکاتور دارای ۵ ساختار اصلی است که از این میان تنکانسن و کیجونسن مهمترین بخشهای آن در تحلیل بازار هستند. تا انتها با این مقاله همراه شوید تا شما را با این دو فیلتر و ساختار مهم آشنا کنیم.
تنکانسن چیست ؟
اگر بخواهیم سادهترین پاسخ به سوال تنکانسن چیست را ارائه دهیم؛ باید بگوییم که خط آبی در اندیکاتور ایچیموکو همان تنکانسن است. اما این خط آبی چگونه به وجود میآید؟ نقاط این خط از طریق یک فرمول ساده به وجود میآیند:
تنکانسن = حاصل جمع بالاترین و پایینترین قیمت در ۹ دوره اخیر تقسیم بر ۲
نتیجه این فرمول یک عدد است که یک نقطه از خط تنکانسن را تشکیل میدهد. خط تنکنسن بهعنوان خط تبدیل شناخته میشود.
کیجونسن چیست؟
تنکانسن و کیجونسن دو بردار دوقلو در اندیکاتور ایچیموکو هستند که همراهی آنها با هم میتواند شما را به نتایج مهمی در تحلیل بازار برساند. کیجونسن با یک خط قرمز رنگ در این اندیکاتور نمایش داده میشود که نقاط روی آن از طریق فرمول زیر به دست میآیند:
کیجونسن = حاصل جمع بالاترین و پایینترین قیمت در ۲۶ دوره اخیر تقسیم بر ۲
خط کیجونسن بهعنوان خط پایه شناخته میشود.
نکته مهم: منظور از دوره در تعریف تنکانسن و کیجونسن، چارچوبهای زمانی است. اینکه این چارچوبها چند دقیقه باشند؛ در هیچیک از این ساختارها، محدودیتی ندارد. زیرا هردوی آنها میتوانند هر چارچوبی را اختیار کنند.تنکانسن و کیجونسن در چه مواردی کاربرد دارند؟
اگر میخواهید حرکت قیمتی بازار را در کوتاهمدت مورد بررسی قرار دهید؛ باید از خط تنکانسن استفاده کنید. tankan sen دارای ماهیت قیمتی است و همراه با کندلها حرکت میکند؛ به همین دلیل بهخوبی میتواند تغییرات کوتاهمدت را در بازار به شما نمایش دهد.
حد بالا در زمان تعیین نقاط برای خط تنکانسن، جایی است که عرضه بیشتر از تقاضا است؛ اما در حد پایین تقاضا افزایش پیدا میکند. خط تنکانسن معمولا نوسانهای زیادی را تجربه میکند؛ به همین دلیل با میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک ساده تفاوت دارد.اما kijun sen راهی است که با استفاده از آن میتوانید تعادل میان خریداران و فروشندگان را در بازار مالی تحلیل کنید.
نکته مهم: شما بهعنوان یک معامله گر در بازارهای مالی باید از مقایسه کیجون و میانگین متحرک یا میانگین نمایی ۲۶ دورهای خودداری کنید. زیرا کیجونسن نشاندهنده یک نقطه تعادلی است؛ بنابراین میتوان گفت که جایی در وسط نقاط نوسانی میانگینهای ۲۶ دورهای قرار دارد. در نتیجه روند بازار را با دقت بیشتری نمایش خواهد داد.اما نتایج تنکانسن با مووینگ اورج با دوره ۱۰ مقایسه میشود؛ زیرا این اندیکاتور شباهت زیادی به خط تنکنسن دارد.
نکته مهمی که درباره کاربرد کیجونسن باید بدانید این است که این ساختار شبیه به یک آهنربا است؛ به این معنا که میتواند قیمت را به خود جذب کند. به همین دلیل است که بهعنوان یک خط حمایتی و مقاومتی بسیار قدرتمند شناخته میشود.چگونه میتوان خط تنکانسن را تحلیل کرد؟
خط تنکانسن را میتوان یک نمای تصویری از تغییرات قیمت در بازار دانست. برای مثال اگر قیمت سهام بالا برود و سپس به سمت کناره حرکت کند؛ خط تنکانسن میتواند رسیدن قیمت به ایستایی را نمایش دهد. نکته مهم این است که خط تنکان یک خط حمایتی و مقاومتی به شمار میرود. به همین دلیل است که تغییرات قیمتی همواره در نزدیکی این خط حرکت میکنند. بنابراین هر قسمت از نمودار که تغییرات قیمتی به صورت صعودی باشند؛ از تنکانسن میتوان به عنوان خط حمایتی استفاده کرد. اما ماهیت خط تنکان در زمان کاهش قیمتها، به خط مقاومتی تبدیل میشود.
نتایج خط کیجونسن چگونه تحلیل میشوند؟
همانطور که گفتیم شما میتوانید از خط تنکانسن به عنوان خط حمایتی در کوتاهمدت استفاده کنید؛ به همین دلیل میتوان گفت که قدرت این خط در مقایسه با کیجونسن کم است. در نتیجه اگر به دنبال یک خط حمایتی یا مقاومتی قوی میگردید؛ کیجونسن میتواند نتایج خوبی را در اختیار شما قرار دهد.
منظور از روند صعودی در خط کیجونسن این است که قیمتها در بالای آن قرار بگیرند. اما اگر قیمتها در پایین خط واقع شوند؛ روند آن نزولی خواهد بود. زمانی که قیمت از پایین خط کیجون به بالای آن منتقل شود؛ یک سیگنال خرید را برای شما ارسال خواهد کرد.
اما معکوس این فرایند، یعنی انتقال قیمت از بالا به پایین خط کیجونسن، یک سیگنال فروش است. قدرت سیگنالهایی که با استفاده از کیجون مشخص میشوند؛ بستگی به موقعیت آنها نسبت به ابر کومو دارد.
نکته مهم اینجا است که ماهیت تعادلی کیجون باعث میشود که قیمتها همیشه با آن توافق داشته باشند. بنابراین میتوان گفت که هر نقطه بر روی خط کیجون نشاندهنده جایی است که عرضه و تقاضا به تعادل رسیدهاند. اگر در یک بازه زمانی خاص قیمتها به قله جدیدی دست پیدا نکنند؛ کیجون به صورت یک خط صاف نمایش داده میشود.تنکانسن و کیجونسن چه تفاوتی با هم دارند؟
یکی از نکات مهمی که باید در زمان تشخیص خط کیجونسن از تنکانسن به آن دقت کنید؛ این است که هرگز نباید از رنگها برای تمایز این خطوط استفاده کنید. اصلیترین تفاوت کیجونسن و تنکانسن در بازه زمانی آنها است. تنکانسن به دلیل نشان دادن بازه کوتاه مدت، به نمودار قیمت نزدیکتر است. اما کیجونسن بازه زمانی طولانیمدت را نشان میدهد؛ به همین دلیل از نمودار قیمت دورتر است.
تحلیل موقعیت خطوط تنکانسن و کیجونسن نسبت به یکدیگر
یکی از موارد مهمی که در تحلیل روند قیمت بازار باید به آن توجه کنید؛ موقعیت خطوط تنکان و کیجون نسبت به یکدیگر است. این خطوط ممکن است یکدیگر را قطع کرده و یا بر روی هم قرار بگیرند. هریک از این موقعیتها دارای معانی خاصی است که در ادامه مورد بررسی قرار میدهیم:
روی هم افتادن خطوط کیجونسن و تنکانسن
زمانی که این دو خط بر روی هم قرار میگیرند؛ به این معنا است که روند بازار سریع است. به عبارت بهتر، روی هم افتادن این خطها میتواند قدرت یک روند را نشان دهد. برای مثال اگر خطوط تنکانسن و کیجونسن در طی یک روند صعودی روی هم قرار بگیرند؛ به این معنا است که این روند افزایشی قدرت زیادی دارد. به همین ترتیب میتوان برای روندهای نزولی هم نتیجهگیری کرد. البته موارد دیگری هم در تشخیص قدرت روندها تاثیرگذار هستند که باید برای داشتن یک تحلیل قدرتمند به آنها دقت کنید.
اگر میخواهید قدرت روند را بهتر تشخیص دهید، میتوانید از این قلق استفاده کنید. زمانی که تنکانسن و کیجونسن روی هم تغییر روند به چه معنا است؟ افتادند؛ باید کندل آن روز یا لحظه زمانی را مشخص کنید. سپس پایینترین کندل را هم مشخص کرده و نسبت به آن ۱۲ کندل عقب بروید. اگر کندل Low مشخصشده بالاتر از حالت Low در زمان افتادن دو خط بر روی یکدیگر باشد؛ به این معنا است که روند صعودی است. در غیر این صورت این روند شتاب زیادی ندارد.
برخورد خطوط در یک نقطه
یکی از اتفاقاتی که ممکن است در طی بررسی روند بازار با استفاده از خطوط تنکان و کیجون بیفتد؛ قطع کردن یا کراس کردن تنکانسن و کیجونسن است. به این ترتیب شما میتوانید با احتمال قوی یک تغییر روند را پیشبینی کنید. برخورد این دو خط با یکدیگر میتواند سیگنالهای خرید و فروش را برای شما ارسال کند.
اگر خط تنکانسن، خط کیجونسن را از پایین به سمت بالا قطع کند (یعنی در بالای آن قرار بگیرد)؛ یک سیگنال خرید به وجود میآید. بسته به اینکه نقطه کراس در چه موقعیتی نسبت به ابر کومو قرار دارد؛ میتوان قدرت سیگنال را مشخص کرد. به طور کلی هرچه این نقطه به ابر نزدیکتر باشد؛ سیگنال قدرت بیشتری دارد.
اما اگر روند برعکس اتفاق بیفتد؛ یعنی تنکانسن از بالا به سمت پایین خط کیجونسن را قطع کند (یعنی در پایین آن قرار بگیرد)، سیگنال فروش به وجود میآید. قدرت این سیگنال هم بستگی به موقعیت کراس نسبت به ابر کومو دارد.
سخن پایانی :
ایچیموکو یک اندیکاتور بسیار قدرتمند است که میتواند به تنهایی نیاز هر معاملهگری را برطرف کند. اما برای استفاده از این اندیکاتور باید بهخوبی با ابزارها و روندهای آن آشنا شوید. در این مقاله تلاش شد تا اطلاعاتی درباره دو ساختار مهم در ایچیموکو به نامهای خطوط تنکانسن و کیجونسن و کاربردهای آنها در بازارهای مالی در اختیار شما قرار بگیرد.
شیمی یازدهم- جمع بندی نکات فصل 1 از صفحه 1 تا 17- نوید آرمات
سلام در این مطلب میخواهیم با هم به جمع بندی نکات فصل 1 از صفحه 1 تا 17 (مطابق با آزمون جامع) و خلاصه نکات که برای پاسخگویی به سوالات آزمون باید به آنها مسلط باشید، بپردازیم.
سلام
در این مطلب میخواهیم با هم به جمع بندی نکات فصل 1 از صفحه 1 تا 17 (مطابق با آزمون جامع) و خلاصه نکات که برای پاسخگویی به سوالات آزمون باید به آنها مسلط باشید، بپردازیم.
دسته بندی عنصر ها و ویژگی های هر دسته
همانطور که می دانید بنیادی ترین ویژگی عنصرها عدد اتمی Z است و عناصر در جدول دوره ای بر اساس افزایش عدد اتمی چیده شده اند.
در این جدول عنصرهایی که تعداد الکترون های بیرونی ترین لایه آن ها یکسان است، هم گروه هستندبه جز He در گروه گاز های نجیب.
عناصر هم دوره دارای تعداد الکترون های برابری می باشند.
با بررسی رفتار و خواص عناصر می توان عناصر جدول دوره ای را به 3 دسته تقسیمکرد:
فلز ها
بیشتر عناصر جدول دوره ای را تشکیل می دهند که دارای خواص زیر می باشند:
-به طور عمده در سمت چپ و مرکز جدول قرار دارند.
-اغلب دارای سطح براق و صیقلی هستند.
-اغلب جامد هایی شکل پذیر هستند.
-در واکنش با دیگر عنصر ها الکترون از دست می دهند.
-در اثر ضربه تغییر شکل می دهند اما خرد نمی شوند (قابلیت چکش خواری، شکل پذیری)
-مانندNa, Mg, Al, Sn, Pb
نکته: همه ی فلزات جدول جامد و تک اتمی هستند به جز جیوه (Hg) که تنها فلز مایع است.
نافلزها
-به طور عمده در سمت راست و بالای جدول دوره ای قرار دارند.
-در واکنش با دیگر اتم ها، الکترون به اشتراک می گذارند یا می گیرند.
-سطح آن ها در حالت جامد درخشان نبوده و کدر هستند.
-جریان برق و گرما را عبور نمی دهند، به جز کربن که رسانای الکتریسیته است.
-در حالت جامد در اثر ضربه خرد می شوند. (شکننده)
-مانند کربن C6, فسفر P15, گوگرد S16, کلر Cl17
شبه فلز ها
عناصری هستند که همانند مرزی بین فلز ها و نافلزها قرار دارند.
خواص فیزیکی آن ها بیش تر به فلزها شبیه است در حالی که رفتار شیمیایی آن ها همانند نافلزهاست.
اغلب رسانایی الکتریکی کمی دارند.(نیمه رسانا)
در واکنش با دیگر اتم ها الکترون به اشتراک می گذارند.
معمولا شکننده هستند و بر اثر ضربه خرد می شوند. Si14,32Ge
تمام عنصر های دسته ی S به جز (Hو He)، تمام عنصر های دسته ی d, f و برخی از عناصر دسته p فلزند.در بین عنصر های دسته p، فلز، نافلز و شبه فلز وجود دارد.
عناصر دوره ی سوم
خصلت فلزی و نافلزی
خصلت فلزی به معنای ویژگی های فیزیکی و شیمیایی مربوط به فلز می باشد که دریک گروه از بالا به پایین، افزایش می یابد.
توجه: هر چه یک فلز، تمایل بیش تری به از دست دادن الکترون های ظرفیتی خود داشته باشد، واکنش پذیری و خصلت فلزی آن بیش تر است.
خصلت نافلزی به معنای ویژگی های فیزیکی و شیمیایی مرتبط به نافلزها می باشد که در یک گروه از بالا به پایین، کاهش می یابد.
توجه: هرچه یک نافلز، تمایل بیش تری برای گرفتن الکترون داشته باشد، واکنش پذیری و خصلت نافلزی بیش تری دارد.
نکته: خصلت فلزی در یک دوره از چپ به راست، کاهش و خصلت نافلزی در یک دوره از چپ به راست، افزایش می یابد.
نکته: به طور کلی در بین عناصر جدول دوره ای، فرانسیم فعال ترین فلز و فلوئور فعال ترین نافلز می باشند.
توجه: جدول پیشنهادی ژانت مطابق با مدل کوانتومی است و در دو ردیف جدید این جدول زیرلایه (g) به عنوان زیر لایه ی پنجم پس از s, p , d , f پر می شود. در ضمن زیرلایه ی g با (I=4) حداکثر گنجایش 18 الکترون را دارد.
شعاع اتمی
به طور کلی هر چه شعاع یک اتم بزرگتر باشد، اندازه آن اتم نیز، بزرگتر است.
به طورکلی، شعاع اتمی عنصرهای جدول دوره ای در یک گروه از بالا به پایین افزایش می یابد؛ زیرا تعداد لایه های الکترونی بیش تر می شود.
به طور کلی در یک دوره شعاع اتمی از چپ به راست کاهش می یابد؛ زیرا در یک دوره تعداد لایه های الکترونی ثابت می ماند؛ در حالی که تعداد پروتون های هسته بر الکترون ها بیش تر شده و شعاع اتم کاهش می یابد.
در بین تمام عناصر جدول دوره ای، عنصر Fr دارای بیش ترین و عنصر H دارای کم ترین شعاع اتمی است.
توجه: از آن جا که عنصر Fr بسیار کمیاب است، می توان شعاع Cs را به عنوان بیش ترین شعاع اتمی در نظر گرفت.
با توجه به نمودار می توان فهمید که شیب تغییرات شعاع در ابتدا (سمت چپ) تناوب بیش تر از شیب آن ها در انتها (سمت راست) تناوب است که این موضوع به دلیل افزایش دافعه بین الکترون ها در عناصر انتهایی تناوب می باشد.
با توجه به روند تغییر شعاع اتمی در یک گروه و دوره، هر چه عنصری در جدول دوره ای، سمت چپ تر و پایین تر، شعاع آن بزرگ تر است و بالعکس.
رابطه خصلت فلزی و نافلزی با شعاع اتم ها
به طور کلی هر چه شعاع اتمی کوچک تر می شود، اتم آسان تر الکترون می گیرد، بنابراین دلیل اینکه خصلت نافلزی در یک گروه از بالا به پایین کاهش می یابد، افزایش شعاع اتم می باشد.
فلزات واسطه
دسته ای از عناصر جدول دوره ای می باشند که در مرکز جدول دوره ای قرار دارند و زیر لایه d در آن ها در حال پر شدن است و دارای خصوصیات زیر هستند:
1-همگی فلز هستند و دارای رسانایی الکتریکی و گرمایی می باشند.
2-اغلب این فلز ها در طبیعت به شکل ترکیب های یونی مانند اکسیدها، کربنات ها و . یافت می شوند.
3-یون های فلزات واسطه و ترکیبات یونی دارای این یون ها اغلب رنگی هستند. به عنوان مثال یون مس 󠄤∏، آبی رنگ است.
4-مهم ترین فلزات واسطه مربوط به دوره ی چهارم جدول دوره ای هستند که عدد اتمی آن ها 21 تا 30 می باشد.
برخی از فلزهای واسطه که بیش ازیک نوع کاتیون دارند.
طلا 79Au فلزی ارزشمند و گران از دسته ی d جدول دوره ای است که علاوه بر علاوه بر ویژگی های مشترک فلزها، ویژگی های منحصر به فردی دارد.
تست های منتخب؛ (تست های زیر را حل کنید و پاسخ آن ها را در کامنت ها به اشتراک بگذارید!)
تست 1
تست 2
تست 3
تست 4
دوستان عزیز می توانید برای دسترسی به نسخه کامل خلاصه نکات به همراه پاسخ فایل پی دی اف زیر را دانلود کنید!
فراموش نکنید اگر سوالی در رابطه با این مبحث داشتید می توانید به راحتی در کامنت ها سوال خود را برای ما بنویسید.
دوستان عزیزم ما تصمیم گرفتیم برای اینکه بتونیم ارتباطمون رو با هم بیشتر کنیم و قدم به قدم کنارتون باشیم، صفحه ی اینستاگرام متا رو بسازیم
و همراهتون باشیم.
با آرزوی موفقیت و کامیابی
گلنوش بیرانوند، دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه شریف
مشخصات سلول های سرطانی و تفاوت آنها را با سلول های طبیعی بشناسید
سلول های سرطانی از جهات مختلف با سلول های طبیعی بدن متفاوت هستند. هنگامی که یک سری جهش منجر به ادامه رشد و تقسیم خارج از کنترل سلول می شود، سلول های طبیعی به سلول های سرطانی تبدیل می شوند. سلول سرطانی، سلولی است که به نوعی جاودانگی رسیده است. همچنین، بر خلاف سلول های طبیعی که در همان ناحیه آغاز به کار خود مانده اند، سلول های سرطانی توانایی حمله به بافت های مجاور را دارند و به مناطق دور بدن گسترش می یابند. در ادامه، به فرآیند رشد و توسعه سلول های سرطانی، تفاوت های سلول های سرطانی با سلول های طبیعی و علت عدم تشخیص سلول های سرطانی توسط بدن و . خواهیم پرداخت.
انواع سلول های سرطانی
به اندازه انواع سرطان، انواع سلول های سرطانی وجود دارد. بیش از صد نوع سرطان وجود دارد که بیشتر آنها بر اساس نوع سلول های سرطانی در نقطه شروع، نامگذاری شده اند. کارسینوماها سرطان هایی هستند که در سلول های اپیتلیال ایجاد می شوند که حفره های بدن را پوشانده اند. سارکوم سرطان هایی است که در سلول های مزانشیمی در استخوان ها، عضلات، رگ های خونی و سایر بافت ها ایجاد می شود. سرطان خون، لنفوم و میلوما "سرطان های مربوط به خون" هستند که از طریق مواد مغذی موجود در جریان خون و مایع لنفاوی تغذیه می شوند، به طوری که نیازی به تشکیل تومور ندارند. همانطور که سرطان ها ممکن است رفتاری متفاوت از یکدیگر داشته باشند، تغییر روند به چه معنا است؟ همه سلول های سرطانی نیز یکسان رفتار نمی کنند.
چگونه سلول های سرطانی شروع می شوند؟
سلول های سرطانی از طریق یک سری تغییرات ژنتیکی و اپی ژنتیکی ظاهر می شوند. برخی از تغییرات ممکن است ارثی باشد یا در اثر عوامل محیطی ایجاد شود. تصور بر این است که روند متاستاتیک که عامل اصلی مرگ و میر بالای سرطان های پیشرفته است، بیشتر ناشی از تغییرات اپی ژنتیکی است، زیرا هیچ تغییر ژنتیکی خاصی در متاستازها پیدا نشده است. همچنین به توضیح استعداد ژنتیکی سرطان کمک می کند. استعداد ژنتیکی به معنای ابتلا به سرطان نیست، اما به طور ساده اگر چند جهش از قبل وجود داشته باشد، احتمالاً جهش های اکتسابی کمتری برای سرطانی شدن سلول لازم است.
روند تبدیل شدن سلول های طبیعی به سرطان، غالباً مراحلی را طی می کند که در آن سلول به تدریج غیر طبیعی تر می شود. این مراحل ممکن است شامل هایپرپلازی، دیسپلازی و سرانجام سرطان باشد. اوایل سلول ممکن است شباهت زیادی به سلول های طبیعی آن اندام یا بافت داشته باشد، اما با پیشرفت، سلول تمایز بیشتری پیدا می کند. در حقیقت به همین دلیل است که بعضی اوقات نمی توان منبع اصلی سرطان را تعیین کرد.
علت تقسیم شدن و رشد سلول های سرطانی چیست؟
یک سلول سرطانی می تواند هزاران جهش داشته باشد، اما فقط تعداد معینی از این تغییرات ژنتیکی در سلول های سرطانی باعث رشد و تقسیم سلول ها و منجر به سرطان می شود. جهش هایی که در نتیجه رشد سلول های سرطانی حاصل می شوند، جهش های محرک نامیده می شوند، در حالی که دیگر جهش ها، جهش های passenger هستند. ژن های معمولی به نام پروتوآنکوژن ها، می توانند در صورت جهش پروتئین هایی که منجر به رشد سرطان می شوند، آنکوژن شوند و جاودانگی را به سرطان بدهند. در مقابل، ژن های سرکوب کننده تومور ژن هایی در داخل سلول هستند که به سلول ها می گویند سرعت خود را کم کرده و رشد را متوقف می کنند، DNA آسیب دیده را ترمیم می کنند یا به سلول ها می گویند چه زمانی باید بمیرند.
اکثر سلول های سرطانی جهش هایی در هر دو ژن های انکوژن و سرکوب گر تومور دارند که منجر به رفتار آنها می شود.
تفاوت سلول های سرطانی و سلول های طبیعی
تفاوت های مهم بسیاری بین سلولهای سرطانی و سلولهای طبیعی وجود دارد. برخی از این موارد عبارتند از:
رشد: سلول های طبیعی همانند رشد و نمو دوران کودکی، رشد می کنند یا بافت های آسیب دیده را ترمیم می کنند. سلول های سرطانی حتی در صورت عدم نیاز به سلول های بیشتر به رشد (تولید مثل) خود ادامه می دهند . همچنین، سلول های سرطانی به سیگنال هایی که به آنها می گویند رشد را متوقف کرده و یا خودکشی سلولی (آپوپتوز) انجام دهند، توجه نمی کنند.
توانایی حمله به بافت های مجاور: سلول های طبیعی به سیگنال های سلول های دیگر که به آنها می گویند به مرز رسیده اند، پاسخ می دهند. سلول های سرطانی به این سیگنال ها پاسخ نمی دهند و به بافت های مجاور حمله می کنند. به همین دلیل، برداشتن تومور سرطانی از طریق جراحی سخت و دشوار می باشد.
توانایی انتشار (متاستاز) به مناطق دیگر بدن: سلول های طبیعی موادی به نام مولکول چسبندگی ایجاد می کنند که باعث چسبیدن آنها به سلول های مجاور می شود. سلول های سرطانی، فاقد چسبندگی ناشی از تغییر روند به چه معنا است؟ این مولکول های چسبندگی، می توانند آزاد شده و به مناطق دیگر بدن منتقل شوند. آنها ممکن است به بافت های مجاور سفر کنند یا از طریق جریان خون و سیستم لنفاوی به قسمت هایی از بدن دور از سلول اصلی سرطانی بروند. به عنوان مثال، یک سلول سرطانی ریه ممکن است به غدد لنفاوی، مغز، کبد یا استخوان ها منتقل شود. در این رابطه، می توانید مطلب چگونگی انتشار سلول های سرطانی به دیگر بخش های بدن را بخوانید.
جاودانگی: سلول های طبیعی مانند انسان ها دارای طول عمر هستند. وقتی به سن خاصی می رسند، می میرند. در مقابل، سلول های سرطانی راهی برای "سرپیچی" از مرگ ایجاد کرده اند. در انتهای کروموزوم های ما ساختاری وجود دارد که به عنوان تلومر شناخته می شود. هر زمان سلول تقسیم می شود، تلومرهای آن کوتاه می شوند. وقتی تلومرها به اندازه کافی کوتاه می شوند، سلول ها می میرند. سلول های سرطانی راهی برای ترمیم تلومرهای خود پیدا کرده اند تا با تقسیم سلول، کوتاه شدن آنها ادامه پیدا نکند. بنابراین، به نوعی آنها را جاودانه می کند.
توانایی تهاجم و متاستاز کردن در تمایز سلول سرطانی از سلول سالم طبیعی بسیار مهم است، اما بسیاری از تمایزات مهم دیگر نیز وجود دارد.
چرا بدن سلول های سرطانی را تشخیص نمی دهد و آنها را از بین نمی برد؟
سوال خوبی است که چرا بدن سلول های سرطانی را تشخیص نمی دهد و از بین نمی برد؟ جواب این است که اغلب سلول های سرطانی توسط سیستم ایمنی بدن ما شناسایی و حذف می شوند. سلول هایی در سیستم ایمنی بدن وجود دارد که سلول های کشنده طبیعی نامیده می شوند و وظیفه آنها پیدا کردن سلول هایی است که غیرطبیعی شده اند، این سلول ها پس از پیدا شدن، توسط دیگر سلول های سیستم ایمنی حذف می شوند. سلول های سرطانی از طریق پنهان شدن یا با غیرفعال کردن سلول های ایمنی، زنده می مانند.
تصور می شود توانایی سیستم ایمنی در شناسایی و از بین بردن سلول های سرطانی مسئول پدیده های غیرمعمول اما کاملاً مستند برخی از سرطان ها است که بدون درمان (بهبود خود به خودی سرطان) از بین می روند. زمینه جدیدی از درمان سرطان معروف به ایمنی درمانی.
سلول های سرطانی مدام در حال تغییر هستند
هنگامی که سرطان تشکیل شد، سلول ها ثابت نمی مانند و جهش های مداوم ممکن است رخ دهد. به همین دلیل است که مقاومت نسبت به داروهای شیمی درمانی و درمان هدفمند ایجاد می شود. سلول سرطانی جهشی ایجاد می کند که اجازه می دهد اثرات مخرب این روش های درمانی را دور بزند.
تغییر سلول های سرطانی در درمان بسیار مهم است. به عنوان مثال، یک سرطان پستان که گیرنده استروژن مثبت دارد ممکن است هنگام عود یا گسترش گیرنده استروژن منفی باشد. همچنین، این موضوع به شما کمک می کند تا بفهمید چرا سلول های سرطانی در قسمت های مختلف تومور می توانند متفاوت باشند. از این به عنوان "ناهمگنی" یاد می شود و همچنین در تشخیص و درمان نیز مهم است.
تفاوت سلول های سرطانی از سلول های پیش سرطانی
سلول های پیش سرطانی ممکن است غیرطبیعی و شبیه سلول های سرطانی به نظر برسند، اما با رفتارشان از سلول های سرطانی متمایز می شوند. بر خلاف سلول های سرطانی، سلول های پیش سرطانی توانایی انتشار (متاستاز) به مناطق دیگر بدن را ندارند.
یک وضعیت غالباً گیج کننده، وجود کارسینوم درجا (CIS) است. کارسینومای درجا از سلول هایی با تغییرات غیرطبیعی موجود در سلول های سرطانی تشکیل شده است، اما از آنجایی که از محل اصلی گسترش پیدا نکرده اند، سرطان نامیده نمی شوند. از آنجا که CIS می تواند به سرطان تبدیل شود ، معمولاً به عنوان سرطان اولیه درمان می شود.
جمع بندی
تبدیل شدن یک سلول طبیعی به سلول سرطانی، فرآیندی سخت و دشوار است. چرا که باید روش هایی غیرطبیعی را برای رشد، تقسیم شدن، چشم پوشی از سیگنال های همسایگان و دستیابی به نوعی جاودانگی طی کنند. سلول های سرطانی تفاوت های زیادی با سلول های طبیعی بدن دارند و اصول فعالیت آنها بر نوعی بی قانونی استوار است. انستیتو کانسر پردیس شیراز در خدمت شما عزیزان می باشد تا در صورت هر گونه مشکلی، شما را در راستای تشخیص و درمان سرطان یاری نماید.
دیدگاه شما