آشنایی با بهترین روش های تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یکی از نیازهای اولیه افرادی است که قصد دارد وارد بازارهای مالی خصوصاً ارزهای دیجیتال شوند. اگر قصد دارید به یک سرمایه گذار یا تریدر حرفهای تبدیل شوید، باید به صورت هدفمند آموزش تکنیکال را دنبال کنید و با همه روشهای آن آشنا شوید. با این حال در میان روشهای مختلف تحلیل تکنیکال، روشهای خاصی وجود دارند که از اهمیت و کاربرد بیشتری برخوردار هستند. آشنایی با این روشها باید در اولویت قرار بگیرد. اگر به دنبال بهترین روشهای تحلیل تکنیکال هستید، با نوبیتکس تا پایان این مطلب همراه باشید.
چگونه بهترین روش تحلیل تکنیکال را انتخاب کنیم؟
تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است و باید زمان زیادی را صرف آشنایی و آموزش آن کنید. افرادی که میخواهند وارد بازارهای مالی شود باید این مرحله سخت را پشت سر بگذارند تا پیش از ورود به بازار خود را آماده کنند. اما از کجا باید شروع کرد؟ بهترین روشهای تحلیل تکنیکال کدام اند؟ در بین روشهای مختلف تحلیل تکنیکال، بعضی از آنها نقش بسیار مهم و اساسی دارند. این روشها پایه و اصول بسیاری از تحلیلها هستند و بدون آنها نمیشود بسیاری از تحلیلهای جزئیتر و دقیقتر را انجام داد. بنابراین اگر قصد انتخاب بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارید پیشنهاد میکنیم ابتدا به سراغ دستههای اصلی تحلیل فنی بروید. ما در بخش آموزش خرید و فروش ارز دیجیتال به بعضی از بهترین روشهای تحلیل تکنیکال اشاره کردهایم. در ادامه سعی میکنیم با لیستی از مهمترینهای آنها آشنا شویم.
تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودارها
یکی از اساسیترین روشهای تحلیل تکنیکال کمک گرفتن از نمودارهای قیمتی است. فرقی نمیکند که بخواهید وارد بازار بورس، فارکس یا ارز دیجیتال شوید؛ در هر صورت نمودارها اولین ابزاری هستند که باید کارکردن با آنها را بیاموزید. نمودارها شامل نرخ ارز دیجیتال یا قیمت سهامها در طول زمان هستند که معمولاً به سه شکل شمعی، میلهای و خطی نمایش داده میشوند. نمودارها در بازههای زمانی مختلف از ساعتی، روزانه، ماهیانه، سالیانه، دههای یا حتی سدهای قابل تنظیم هستند.
در نمودارها ۴ فاکتور اصلی وجود دارد که باید به آنها توجه کنید. قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف این ۴ فاکتور اساسی را تشکیل میدهند. با استفاده از این فاکتورها شما میتوانید تغییرات قیمت را بررسی کنید. اگر بازه شما ۳۰ روزه باشد این فاکتورها برای هر روز متفاوت خواهد بود. در نمودارهای روزانه، این فاکتورها به صورت ساعتی نمایش داده میشوند. نمودارها معمولاً تنها شامل قیمت نیستند و حجم خرید و فروش نیز نمایش داده میشود. به طور کلی با استفاده از نمودارها میتوانید اطلاعات زیادی را در یک نگاه به دست آورید. بنابراین میتوان استفاده از نمودارها را به عنوان یک از بهترین روشهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت.
میانگین متحرک، یکی از انواع مهم تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
اگر بخواهیم پرکاربردترین روش تحلیل تکنیکال را معرفی کنیم، بدون شک میانگین متحرک (Moving Average) یکی از اصلیترین گزینههای ما خواهد بود. این شاخص شناخته شده و پر استفاده میتواند با از بین بردن نوسانات نمودار به بررسی روند کلی حرکت بازار کمک کند. میانگین متحرک در واقع همان میانگین قیمت است که از میانگین قیمتهای قبلی به دست میآید. از میانگین متحرک برای تشخیص جهت روندها استفاده میشود. برای مثال قیمت ریپل ممکن است در طی ۲۰ روز بارها افزایش و کاهش پیدا کند. اما با کمک میانگین متحرک میتوان نشان داد که در طی این مدت به طور کلی قیمت ریپل افزایش یافته یا کاهش یافته است. از میانگین متحرک به شکل گستردهای در کنار سایر شاخصها و اندیکاتورهای ارز دیجیتال استفاده میشود. میانگین متحرک ۲۰ روزه، ۳۰ روزه، ۵۰ روزه، ۱۰۰ روزه و ۲۰۰ روزه از جمله میانگین متحرکهای پرکاربرد هستند.
حمایت و مقاومت؛ روشی پرکاربرد در تحلیل تکنیکال
یکی دیگر از بهترین روشهای تحلیل تکنیکال، استفاده از خطوط حمایت و مقاومت است. خط مقاومت سطحی است که چند نقطه اوج قیمت در آنها ثبت شده باشد اما از آن عبور نکرده باشد. خطوط حمایت نیز چند نقطه در کف قیمتی هستند که قیمتها از آن سطح پایینتر نمیروند. دلیل شکل گیری این سطوح عدم تعادل بین عرضه و تقاضا است. در واقع سطح حمایت زمانی ایجاد میشود که میزان تقاضا از عرضه بیشتر میشود و در مقابل در مقاومت تعداد عرضه از تقاضا بیشتر است. بنابراین زمانی که قیمت به این سطوح میرسد شاهد معکوس شدن بازار خواهیم بود. با شناسایی خطوط حمایت و مقاومت میتوانیم به یک نوسان گیر حرفهای تبدیل شویم. برای شناسایی این سطوح از خط روند و میانگین متحرک کمک میگیرند.
حجم سهام، شاخصی که باید آن را جدی بگیرید
نمودار حجم سهامها امروزه به یکی از بخشهای اصلی نمودارهای ارزهای دیجیتال تبدیل شدهاند و معمولاً در زیر نمودار اصلی نمایش داده میشوند تا با آن هماهنگی داشته باشند. نمودار حجم سهام، تمامی سهامها یا ارزهای دیجیتال فروخته شده در طی یک دوره زمانی مشخص را نشان میدهد. اگر فروش از خرید بیشتر باشد رنگ قرمز و اگر خرید بیشتر از فروش باشد رنگ سبز نمایان میشود. در نمودار حجم سهام بریک اوت (Breakout) یعنی خرید بسیار بالاتر از فروش و بریک داون (Breakdown) فروش بسیار بیشتر از خرید اهمیت زیادی دارد. در واقع بریک اوت باعث افزایش ناگهانی قیمت و بریک داون باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد. شما میتوانید در صرافی نوبیتکس علاوه بر مشاهده قیمت بایننس کوین، نمودار حجمی آن را نیز مشاهده کنید.
خطوط روند، یکی از مهمترین ترفندهای تحلیل تکنیکال
یکی از سادهترین روشهای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال و بورس، استفاده از خطوط روند است. خطوط روند جهت حرکت بازار را نشان میدهند. جهت حرکت بازار صعودی، نزولی یا خنثی است و خطوط روند نیز یکی از این سه حالت خواهند بود. برای استفاده از خطوط روند کافی است تا نقاط کف یا نقاط سقف را به هم متصل کنیم. حداقل به ۲ یا ۳ نقطه برای اینکار نیاز داریم. اهمیت خطوط روند در آنجاست که میتوانید در زمان کوتاهی جهت حرکت یک بازار را تشخیص دهید و در مدت زمان کوتاهی برای سرمایه گذاری یا عدم سرمایه گذاری در وضعیت فعلی تصمیم گیری کنیم.
استفاده از شاخصها یا اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال
اندیکاتورها یا شاخصهای تحلیل تکنیکال، در واقع فرمولها و محاسبات ریاضی پیچیدهای هستند که تجزیه و تحلیل دادهها را سادهتر میکنند. تعداد اندیکاتورها بسیار زیاد است و معمولاً بر اساس محاسبات ریاضی سیگنالهایی را روی نمودار نشان میدهند. این سیگنالها میتواند به شکل سیگنال خرید، سیگنال خرید قوی، سیگنال فروش یا سیگنال تعادل بین فروش و خرید باشند. استفاده از اندیکاتورها میتواند در کنار سایر شاخصها به کاربران کمک کند تا تحلیل دقیقتری داشته باشند. با این حال همیشه سیگنالهای شاخصهای تکنیکال صد در صد درست نیست.
شاخصهای مومنتوم، انواع پرکاربرد شاخص تحلیل تکنیکال
به طور کلی شاخص تحلیل تکنیکال به دو دسته شاخصهای مومنتوم یا شاخص قیمت تقسیم میشوند. از مومنتوم برای تشخیص وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش استفاده میشود و در واقع نشان دهنده قدرت یا ضعف قیمت هستند. در اینجا با مهمترین شاخص مومنتوم به صورت خلاصه آشنا میشویم.
شاخص قدرت نسبی یا RSI، مهمترین شاخص مومنتوم
از مهمترین شاخصهای مومنتوم باید به شاخص RSI یا قدرت نسبی اشاره کرد که تقریباً همه تریدرهای ارزهای دیجیتال از آن استفاده میکنند. این شاخص قدرت نسبی را از ۰ تا ۱۰۰ درصد نشان میدهد. دو منطقه زیر ۳۰ درصد و بالای ۷۰ درصد در این شاخص اهمیت زیادی دارند. قرار گیری شاخص در زیر ۳۰ درصد به معنای اشباع فروش ارز دیجیتال یا سهام است و در بالاتر از ۷۰ درصد اشباع فروش را نشان میدهد. با استفاده از این شاخص میتوان سیگنالهایی از قیمت نزولی یا صعودی دریافت کرد.
شاخصهای قیمت در تحلیل تکنیکال
دسته دیگر شاخصهای تحلیل تکنیکال شامل شاخصهای قیمتی میشوند. این شاخصها برخلاف مومنتوم بیشتر روی قیمت تاکید دارند. شاخص میانگین متحرک که قبلاً به آن اشاره کردیم مهمترین شاخص قیمت تحلیل تکنیکال است. علاوه بر آن باندهای بولینگر نیز اهمیت بسیار زیادی به عنوان یک شاخص قیمت دارد. از آنجایی که با شاخص میانگین متحرک قبلاً در همین مقاله آشنا شدیم در اینجا تنها به معرفی شاخص باند بولینگر میپردازیم.
باند بولینگر، شاخص تحلیل تکنیکال کارساز!
میانگین متحرک اهمیت زیادی دارد ولی بسیار ساده است. بولینگر با اضافه کردن دو خط در بالا و پایین میانگین متحرک، به شما کمک میکند تا محدوده حرکت قیمتها در کف و سقف را بهتر شناسایی کنید. این شاخص به تریدرها و سرمایه گذارانی که در حال تحلیل تکنیکال هستند کمک میکند تا قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را به بهترین شکل بررسی کند. به این ترتیب با کمک بولینگر میتوان زمان ورود و خروج به بازار را شناسایی کرد. از این رو این شاخص اهمیت بسیار زیادی دارد و باید از آن به عنوان یک شاخص تحلیل تکنیکال کارساز نام ببریم که در لیست بهترین روشهای تحلیل تکنیکال جای میگیرد.
بهترین روش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال کدام است؟
پاسخ به این سؤال به چند نکته اساسی بستگی دارد. در ابتدا باید به این نکته توجه کنید که هیچ اندیکاتور، شاخص و تحلیل تکنیکالی وجود ندارد که در همه زمانها بتواند صد در صد درست عمل کند. قدیمیترهای بازار به خوبی میدانند همیشه احتمال این هست که اتفاقاتی پیش بینی نشده در بازار رخ دهند. بنابراین هرگز نمیتوان یک گزینه را به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال معرفی کرد. نکته دوم این است که شما باید با همه روشهای تحلیل تکنیکال آشنا باشید. در بسیاری از موارد ممکن است بسیاری از روشهای تکنیکالی به دلیل موقعیت خاصی که بازار در آن قرار گرفته است پاسخ درستی به شما ندهند.
بنابراین باید این توانایی را داشته باشید تا چندین روش مختلف را تست کنید و حتی به صورت ترکیبی از آنها استفاده نمایید. در نهایت باید به این موضوع نیز توجه داشت که همیشه باید با استفاده از شاخصهای مختلف تحلیلهای خود را آزمایش کنید.تنها زمانی که اکثر شاخصها و تحلیلها به یک نتیجه میرسند میتوان تا حدودی به آن نتیجه اعتماد کرد. برای افرادی که در شروع کار هستند، بهترین روش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال ترکیبی از روشهایی است که در این مقاله معرفی کردیم. اما این فراموش نکنید که این تنها شروع کار است. در ادامه با تجربه بیشتری که کسب میکنید این شما هستید که طبق سلیقه و نوع تریدی که انجام میدهید بهترین روشهای تحلیل تکنیکال را برای خود انتخاب میکنید.
با یادگیری تحلیل تکنیکال به تریدر حرفهای در نوبیتکس تبدیل شوید
همین امروز یادگیری تحلیل تکنیکال را شروع کنید. مطالعه کردن جزوات، کتابها، مطالب سایتها مانند مقالههای وبلاگ نوبیتکس، صحبت و مشورت با تریدرهای حرفهای و مهمتر از همه تمرین کردن از بهترین روشهای یادگیری هستند. اگر به دنبال بهترین روشهای تحلیل تکنیکال هستید از مواردی که در این مقاله به آنها اشاره کردیم شروع کنید.
معرفی و بررسی نمودارها و چارتهای مناسب تحلیلهای مالی
سلامت مالی، جریان کسب و کار شما و در نهایت موفقیت طولانی مدت آن را تضمین میکند، به همین دلیل نظارت دقیق، جامع و منظم بر منابع مالی شما کاملا ضروری است. در عصر دیجیتالِ مبتنی بر داده، سازمانهای “هوشمند تجاری” با توانایی جمع آوری، سازماندهی و استفاده از بینشهایی که برای اهداف تجاری مداوم آنها بسیار ارزشمند است، اطمینان دارند که در دراز مدت رشد میکنند. تجسم دادههای آنلاین در عملیات تجاری اولویت دارد و باعث ایجاد فضاهای کاری کارآمدتر و سریعتر میشود.
گفته شده، در زمانی که کمتر از دو سال، در هر ثانیه حدود ۱٫۷ مگابایت اطلاعات جدید برای هر شخص در کره زمین تولید میشود، کسب و کارهایی که به دنبال سیال نگه داشتن امور مالی خود هستند، نیاز به دسترسی به داشبوردها و KPIهای مجهز به نمودارها و چارتهای مالی دارند. این نمودارها قابل فهم، دقیق و سطح بینشی لازم برای افزایش کارایی و جلوگیری از مشکلات احتمالی قبل از وقوع را ارائه میدهند.
در این مقاله، ما تعریف اولیه نمودارهای مالی را ارائه خواهیم داد. توضیح میدهیم که چرا به آنها نیاز دارید و به اساسیترین سوالها را در این باب پاسخ میدهیم که: چه نمودارهایی را باید در تجزیه و تحلیل مالی قرار دهید؟
نمودارهای مالی چیست؟
نمودارها و چارتهای مالی به صورت بصری، نقدینگی، بودجه، هزینهها، گردش پول و بسیاری دیگر از معیارهای مالی را ردیابی میکنند، در حالیکه با استفاده از دادههای مالی در زمان واقعی و با مروری جامع بر اطلاعات مالی، به کسب و کارها کمک میکنند تا از بحران مالی جلوگیری نمایند.
برای اطمینان از بهترین عملکرد ممکن و سلامت مالی یک شرکت، انجام تجزیه و تحلیلهای مالی منظم و اطمینان از بالاترین کیفیت مدیریت دادهها باید از اولویتهای اصلی شرکتها، بدون توجه به اندازه آنها باشد. اگر بخش دارایی زنگ خطر را به صدا درآورد، همه باید با دقت گوش دهند زیرا این خبر مربوط به مهمترین اطلاعات است و در صورت عدم توجه به آنها خسارات جدی به سازمان میرسد. به همین دلیل نمودارها و چارتهای مالی باید با نهایت دقت و توجه ایجاد شوند.
چرا به نمودارهای تجزیه و تحلیل مالی نیاز دارید؟
ما به عنوان یک انسان، بهتر از هر چیز به دادههای بصری پاسخ میدهیم و پردازش میکنیم. گفته شده، وقتی نوبت به درک و اقدام بر اساس معیارهای مالی و بینشهای اساسی میرسد، نمودارها و چارتهای مالی با طراحی مناسب بهترین راهحل را ارائه میدهند.
مزایای استفاده از نمودارهای مالی
شما قادر خواهید بود میزان نقدینگی، جریان وجوه نقد، بودجه و هزینههای خود را با سهولت، به صورت بصری و با فرآیندهای خودکار (که قبلا به صورت دستی و با خطرات بالاتر انجام میشدند)، به طور دقیق ردیابی کنید. با تعیین شاخص کلیدی عملکرد (KPI) مالی مناسب برای کسب و کار خود، قادر خواهید بود اهداف مالی ارزشمندی را که منجر به رشد و موفقیت میشود، تعیین کنید. در حالی که نمودارهای بیشماری وجود دارد، ما در این مقاله نمودارهای ارزشمند را برای هر کسب و کار توضیح خواهیم داد.
شما قادر خواهید بود که تمام دادهها و معیارهای مالی را درک کنید، زیرا آنها به دستههای عملی تقسیم میشوند و به صورت شهودی ارائه خواهند شد. همانطور که گفته شد، کار دستی مستعد اشتباهاتی است که با استفاده از نرمافزار تجزیه و تحلیل سلف سرویس میتوانید به راحتی از آنها جلوگیری کنید.
واضح است که با استفاده از قدرت نمودارهای قوی که بینش مالی دقیق، قابل اعتماد و روشنی ارائه میدهند، ادارات مالی میتوانند بینشهای خود را به راحتی درک کرده و در نتیجه موفقیت و تکامل لازم را حاصل کنند، نه اینکه با انبوهی از دادههای بیمعنی و پیچیده درگیر شوند. برای این کار شما میتوانید با ایجاد یک نمودار ساده درآمد در مقابل هزینهها، کار خود را شروع کنید. داشبوردی ایجاد کنید که تمام دادههای شما را در یک صفحه نمایش دهد.
تجسم دادههای مالی کدام نقش را بازی میکند؟
تجسم دادههای مالی مانند داشبوردهای تعاملی با نمودارها و چارتهایی که در ردیابی کلیه KPIهای مالی اصلی شما در یک سیستم عامل قابل مرور کمک میکنند، کاملا مورد استفاده است. این داشبوردها به دپارتمانهای مالی، در طولانی مدت این قدرت را میدهند که در سطح بالای عملکرد اقتصادی کسب و کار خود، باقی بمانند. در نتیجه مدیریت نقدی کارآمدتر، پیگیری دقیق هزینهها، بینش جامع در مورد فروش و دادههای بصری اضافی با هدف دستیابی به اهداف ارزشمند مالی فراهم میشود.
داشبورد مالی تمام دادهها، معیارها و بینشهای لازم را برای اطمینان از موفقیت عملکرد مالی، گردش پول، مدیریت پول نقد و تجزیه و تحلیل سود و زیان، ارائه میدهد. این مهم نه تنها استخراج سریع دادههای کلیدی را به سرعت انجام میدهد، بلکه به روشی توسعه یافته است که ارتباطات یافتههای خود را با سهامداران مهم در یک کسب و کار بسیار سادهتر کند. برخلاف نمودار سنتی اکسل، این نمودارهای مالی، دادههای بهروز را ارائه میدهند که برای آینده مالی کسب و کار شما بسیار ارزشمند خواهد بود.
نه تنها کسب و کار شما فرصت کاوش، نظارت و دستیابی به دادههای بهروز را خواهد داشت، بلکه سطح تعاملی منبعی بسیار ارزشمند برای مدیریت حجم عظیمی از دادهها است، خصوصا در بخش مالی که یک اشتباه کوچک میتواند به میلیونها خسارت منجر شود. به همین دلیل تعامل با نمودارها و چارتهای مالی از اهمیت بالایی برخوردار است.
سرانجام، استفاده از نمودار در گزارشهای مالی، در حال حاضر، یک استاندارد تجاری در محیط کاری است. وقتی ابزار هوشمند، اتوماسیون، تصاویر خیرهکننده و تعاملی را برای فرآیند تجسم دادههای مالی خود جمع میکنید، بخش دارایی شما بهرهوری را افزایش داده و هزینهها را کاهش میدهد.
برخی از مهمترین نمودارهای گزارش مالی
حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)
این نمودار مالی به عنوان یکی از مولفههای اصلی داشبورد سود و زیان ما، در قالب یک نمودار سنتی به سبک پای، اما با طراحی قابل کنترلتر، ساخته شده است. نمودار حاشیه سود ناخالص، درآمد کلی شما منهای هزینه کالاهای فروخته شده را بر تقسیم کل درآمد فروش شما به نمایش میگذارد.
با ارائه نمایشی بصری از سود ناخالص خود و همچنین معیارهای مشخص شده، این نمودار به شما امکان میدهد تا بازده تولید سازمان خود را بسنجید و در نهایت به شما کمک میکند از هر دلار فروش خود از درآمد بیشتری برخوردار شوید.
حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin)
به عنوان نمودار مالی سود و ضرر دیگر، این تصویر علاوه بر نمودار میلهای تفصیلی، به بخشهای درصدی در گیج نمایش داده میشود و به شما کمک میکند تا درآمد خود را قبل از بهره و مالیات (EBIT) را دقیق محاسبه کنید.
هرچه درآمد عملیاتی شما بیشتر باشد، سود بالقوه کسب و کار شما بیشتر خواهد بود و این نمودار مالی به شما کمک میکند تا این معیار در مخلوطی از دادههای تاریخی و بینشهای بیارزش در زمان واقعی فرو نرود.
نسبت هزینه عملیاتی (Operating Expense Ratio)
نسبت هزینه عملیاتی نیز به شدت مربوط به سود و زیان فعالیتهای کلیدی بخش مالی شما است و این گیچ رنگی، به شما کمک میکند حتی در یک نگاه سریع به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی پیدا کنید. نسبت هزینه عملیاتی (OER) به شما این قدرت را میدهد تا با مقایسه هزینههای عملیاتی و درآمد کلی خود، کارایی عملیاتی کسب و کار خود را درک کنید.
این ابزار یکی از بهترین نمودار برای نشان دادن سود و زیان است، اما شما برای ایجاد یک داستان دادههای مالی مناسب، باید با نمودارهای دیگر نیز ارتباط برقرار کنید. با نظارت منظم بر این اطلاعات، شما میتوانید تصمیم بگیرید که آیا سرمایهگذاری شما مقیاسپذیر است و اگر احساس میکنید که چنین نیست، به کمک یک نمودار مالی فوقالعاده با ارزش، تغییرات لازم را در استراتژی تجاری خود ایجاد کنید.
نسبت فعلی (Current Ratio)
این نمودار، کاملا به داشبورد مدیریت و وجه نقد گره خورده است و اساسا یک نسبت نقدینگی است که به شما در سهولت درک توانایی مالی کسب و کار خود، برای پرداخت مهمترین تعهدات خود را در کوتاه مدت (غالبا در مدت ۶ یا ۱۲ ماه را میدهد)، کمک میکند.
این نمودار مالی در قالب دو محاسبه نسبت بصری برای دسترسی سریع به سطح سلامت یا عملکرد کلی نقدینگی و همچنین یک نمودار ستونی برای کمک به شما در مقایسه دادهها و روندهای نقطهای ارائه شده است. این نمودار مالی اطمینان حاصل خواهد کرد که شما قادر به انجام تعهدات، پرداختها و رد شدن از موانع، قبل از برخورد با آنها هستید یا خیر.
حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)
این نمودار سود ویژه، که در قالبی مشابه نمودار نسبت هزینههای عملیاتی ارائه شده است، به راحتی تیمهای مالی را قادر میسازد در تجزیه و تحلیل اطلاعات مورد نیاز برای درک عمیقتر معرفی نمودارهای تحلیل روند شدن سطح سلامت خط اصلی، تلاش لازم را در نظر بگیرند. در نتیجه به دست آوردن سطح بینش مورد نیاز برای افزایش سود خالص کلی شما، آسان خواهد بود.
به عنوان یکی از مهمترین KPIهای مالی که یک کسب و کار میتواند ردیابی کند، این نمودار بسیار ارزشمند است. با استفاده از این نمودار قوی، قابل اعتماد و بصری، شما قادر خواهید بود هرگونه ناکارآمدی را برطرف کرده و سود خالص شرکت خود را با گذشت زمان افزایش دهید.
نتیجه سخن
در متن پیش رو توضیح دادهایم که چرا نمودارها را باید در تحلیل مالی بگنجانیم. سعی شد تا ۱۰ مورد از بهترین نمودارهای گزارش مالی را نیز به همراه مزایای آنها برای شما نام ببریم تا بتوانید با استفاده از این نمودارهای مالی، در بهینهسازی گزارشگری و تجزیه و تحلیل کلی مالی خود، معرفی نمودارهای تحلیل روند بهترین نتیجه را به دست آورید.
کاروکسب دورههای آموزشی متنوعی را در حوزههای تحلیل کسبوکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار میکند. جهت آشنایی با دورههای آموزشی کاروکسب از تقویم دورههای آموزشی بازدید نمایید.
خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟ چگونه خط روند رسم کنیم؟
خط روند یا Trendline خطی است که چند سقف یا چند کف قیمتی را بر روی نمودار به هم وصل میکند. در این مقاله نحوه رسم خط روند یا ترند لاین در نمودار تحلیل تکنیکال را به شما عزیزان آموزش خواهیم داد، همراه داتیس نتورک باشید.
خط روند در تحلیل تکنیکال چیست؟
Trendline خطی است که چند سقف یا چند کف قیمتی را بر روی نمودار به هم وصل میکند تا جهت و روند قیمت را برای تحلیلگر تکنیکال و برای مشاهدهکننده روشنتر کند.
خطوط روند در واقع بازنمایی بصری حمایتها و مقاومتها در هر بازهی زمانی محسوب میشوند.
این خطوط عملاً جهت قیمت را نشان میدهند و میتوانند به تشخیص الگوهای مختلف کمک کنند.
مفهوم روند به طور قطع یکی از اصول تحلیل تکنیکال می باشد.
تمام ابزار های تکنیکی از قبیل الگو ها بازگشتی٬الگو های ادامه دهنده٬ میانگین های متحرک٬حمایت و مقاومت ها٬ تنها با هدف کمک به اندازه گیری روند قیمت به منظور شرکت در روندها به وجود آمده اند.
به طور ساده روند جهت حرکت قیمت در بازار را نشان می دهد.
نمودار قیمت یک سهم هیچ وقت در یک خط راست و یا در یک جهت خاص حرکت نمی کند.
تغییرات قیمت سهم به صورت یک سری حرکات زیگزاگ مشخص می شود.
این زیگزاگ ها همانند یکسری موج های پی در پی می معرفی نمودارهای تحلیل روند باشند که شامل موج های صعودی و نزولی می باشند.
برآیند حرکات این موج های صعودی و نزولی روند حرکتی قیمت سهم را نشان می دهد که شامل روند های صعودی و نزولی و خنثی می باشد.
روند صعودی یکسری از موج ها و حفره های بالا رونده تعریف می شود و روند نزولی بر خلاف آن از موج ها و حفره های پایین رونده تشکیل شده و روند حنثی شامل موج ها و حفره هایی است که جهت مستقیم دارند.
روند ها از لحاظ زمانی به سه دسته کوتاه مدت بلند مدت و میان مدت تقسیم می شوند. هرچه روند بلند مدتی تر در نظر گرفته شود از اعتبار بالاتری برخوردار است.
خط روند و نحوه رسم آن
برای ترسیم خط روند، تحلیلگر بایستی حداقل دو نقطه بر روی نمودار قیمت داشته باشد.
برخی تحلیلگرها تمایل دارند که از بازههای زمانی متفاوتی (مثلاً یک یا پنج دقیقه) استفاده کنند.
برخی دیگر ترجیح میدهند بر روی نمودارهای پایدارتری مانند نمودارهای روزانه یا هفتگی کار کنند.
برخی دیگر نیز زمان را به طور کامل کنار میگذارند و روندها را بر مبنای بازههای انتخابی شخصی خود تحلیل میکنند.
چیزی که باعث شده است خطوط روند تا این حد پرکاربرد و جذاب باشند نیز همین موضوع است که میتوان صرف نظر از بازهی زمانی انتخاب شده همواره از آنها برای کمک به شناسایی روندها استفاده کرد.
خط روند یک مفهوم تکنیکال برای تشخیص جهت حرکت بازار و کمک به تحلیل آن است که برای رسم این خط به حداقل ۲ نقطه نیاز داریم.
خط روند را با وصل کردن قله ها و یا دره های پیاپی رسم میکنند.
خطوط روند به سه دسته صعودی ٬ نزولی و خنثی تقسیم می شود.
خط روند صعودی
همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید با وصل کردن نقاط کمینه قیمتی به یکدیگر به یک خط با شیب مثبت می رسیم که به این خط ٬ خط روند صعودی میگویند.
این خط نمایانگر حساس بودن قیمت سهم به این سطح از قیمت است.
یعنی هر بار قیمت سهم به این خط نزدیک می شود به آن واکنش نشان داده و ممکن است دو باره در فاز صعودی قرار بگیرد.
اعتبار این خط به عواملی مانند شیب خط ٬ حجم معاملات در زمان برخورد به خط روند ٬ بازه زمانی (بلند مدت بودن بررسی خط روند در تحلیل ها) و تعداد برخورد ها بستگی دارد.
خط روند نزولی
برای رسم این خط به جای وصل کردن کمینه قیمتی باید بیشینه قیمتی را به هم وصل کنید.
بعد از وصل کردن این نقاط با استفاده از یک خط به یکدیگر به خطی با شیب منفی خواهیم رسید که بیانگر خط روند نزولی می باشد.
در این خط نیز همانند خط روند صعودی عواملی مانند تعداد برخورد٬ شیب خط٬ بررسی خط روند در بلند مدت و حجم معاملات در اعتبار آن اثر گذار است.
در تصویر زیر یک نمونه از خط روند نزولی را مشاهده می کنید.
اعتبار ترند لاین چگونه سنجیده می شود؟
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد که در ادامه بخشی از این عوامل را برایتان معرفی میکنیم:
۱- شیب خط روند: هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
۲- تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند: هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
۳- شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم: در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود از پتانسیل بالایی برای شکست خط روند برخوردار است.
۴- بازه زمانی بررسی سهم: شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.برای مثال سهم X ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند.
نکته مهم : این چهار مورد فقط بخشی از عوامل اثر گذار بر اعتبار خط روند می باشند و ممکن است موارد دیگری هم وجود داشته باشد.
شرایط شکست خط روند
شرایط شکست خط روند به عوامل متعددی بستگی دارد به عبارت دیگر هر شکستی در خط روند یک شکست معتبر و یا مهم محسوب نمی شود بلکه شکست زمانی معتبر است که موارد زیر را داشته باشد:
۱- حجم معاملات در زمان شکست:
حجم معاملات در زمان شکست باید بالاتر از میانگین روز های دیگر سهم باشد.
اگر در زمان شکست حجم معاملات پایین باشد احتمال دارد قیمت دو باره به روند حرکت قبلی خود بازگردد و این شکست از نوع فیک (شکست دروغین) باشد.
اگر شکست با حجم بالایی رخ بدهد نشان دهنده این است که افراد زیادی این خط را به عنوان حمایت یا مقاومت قوی قبول دارند و حالا که شکسته شده این افراد در این ناحیه معاملات زیادی را انجام میدهند.
۲- کندل بزرگ و یا شکاف قیمتی :
یکی دیگر از موارد بسیار مهم میزان تغییر قیمت در زمان شکست می باشد.
هرچقدر درصد تغییر قیمت بیشتر باشد آن شکست معتبر تر محسوب می شود.
البته اگر این شکست با شکاف قیمتی (گپ GAP ) همراه باشد اعتبارش بسیار بالاتر است.
۳- همراه بودن شکست با یک الگو:
اگر شکست با یک الگو همراه باشد آن شکست اعتبار بالاتری دارد و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
برای مثال وقتی نمودار سهم در انتهایی یک الگوی بازگشتی از نوع سروشانه سقف می باشد اگر نمودار قیمت خط گردن را با قدرت بالایی بشکند آن شکست اعتبار بالاتری دارد.
۴- اعتبار خط روند شکسته شده بالاست یا پایین:
هرچقدر اعتبار خط ترند بالاتر باشد شکست آن نیز اعتبار بالایی دارد.
یعنی اگر یک خط روند که اعتبار بالایی دارد شکسته شود ٬ آن شکست از نو فیک نیست و یک شکست واقعی می باشد و نشان دهنده تغییر روند در حرکت قیمت سهم است.
جمع بندی
نتیجهگیری تحلیلگرهای تکنیکال عقیده دارند که روند دوست شما است و شناسایی روند نخستین گام در فرایند انجام یک معاملهی خوب به شمار میآید.
خطوط روند در عین اینکه گاهی ابزار بسیار سادهای به نظر میرسند، اما در بازههای زمانی مختلف دید بسیار مناسبی را به تحلیلگر تکنیکال میدهند و اگر چه مشاهده شده است که تحلیلگرهای مختلف سبکهای مختلفی برای تحلیل دارند، خطوط روند جزء ابزارهایی هستند که اکثر قریب به اتفاق تحلیلگرها از آنها استفاده میکنند.
نمودار شمعی بیت کوین و ۵ الگو برای پیش بینی قیمت
اگر قبلاً صاحب مقداری بیت کوین بودهاید یا الان تصمیم دارید بیتکوین بخرید، زود یا دیر باید بفهمید که رمزارزها پس از تبدیل به ارز مورد نظر شما چقدر ارزش دارند. حتی ممکن است در مورد خرید یا نگهداری بیت کوین اطلاعاتی نیاز داشته باشید. اما تحلیل نمودارهای قیمت و درک اصطلاحات تجاری دنیای مالی میتواند دلهرهآور باشد. این راهنما همانند یک کتابچه مفید عمل میکند و حاوی مبانی مورد نیازی است که به وسیله آن فهم نمودار شمعی بیت کوین آسان میشود.
قیمت فعلی بیتکوین چقدر است؟
اکنون قیمت لحظه ای بیت کوین $ 20,305.44 است.
قیمت معرفی نمودارهای تحلیل روند بیت کوین در واقع برابر با میانگین قیمتهای بازارهای اصلی و مرجع رمزارزها است. همچنین بسیاری از بازاهای معتبر از قیمت صرافی باینانس به عنوان قیمت مرجع استفاده میکنند. ولی نگران نباشید! این قیمت در بازارهای اصلی، تقاوت چندانی با هم ندارند. زیرا در نهایت قیمتها با عرضه و تقاضا تنظیم و تعدیل میشوند.
پیش بینی روند قیمتها از طریق نمودار بیت کوین
پیشبینی جابجایی قیمتهای هر چیزی که در یک صرافی خرید و فروش میشود یک بازی احتمالاتی پرخطر است چون هیچ کس همیشه درست نمیگوید. بسیاری از تاجران اگر پساندازهای زندگی خود را در این زمینه از دست نداده باشند، ولی حتما پولهای زیادی را از دست دادهاند.
دو مورد از شیوههای اصلی پیشبینی پیشرفت قیمت، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال نام دارند. در حالی که تحلیل بنیادی به بررسی نیروهای اساسی یک اقتصاد، یک شرکت یا اوراق بهادار میپردازد، تحلیل تکنیکال سعی دارد جهتگیری قیمتها را بر اساس دادههای بازار گذشته و در وهلۀ اول بر اساس قیمتها و حجمهای تاریخی که در نمودارهای قیمت دیده میشوند، پیشبینی کند.
نمودارهای بیت کوین را کجا میتوان پیدا کرد؟
برای انجام تحلیل فنی بر اساس تاریخچۀ قیمت و حجم بیتکوین به نمودارهای قیمت بیتکوینی نیاز دارید که دادهها را با یک سبک خواناتری از جداول تختی که فقط شامل اعداد و ارقام هستند، نمایش دهد. نمودار شمعی بیت کوین را میتوانید در بخش قیمت بیت کوین مشاهده کنید.
برای فهم نمودارهای بیت کوین از نمونههای ساده شروع کند.
اصلیترین نوع نمودار قیمت، قیمتها را به صورت خط نشان میدهد:
قیمتهای پایانی هر دورۀ زمانی مفروض (یک ماه، یک هفته، یک روز، یک ساعت و غیره) در رسم خط قیمت به کار میروند. با استفاده از این نوع نمودار میتوان مروری سریع بر این موضوع داشت که روند تغییر قیمتها اخیراً چگونه بوده است، البته تاجران برای ترسیم نتایج خود به دادههای بیشتری نیاز دارند.
بررسی نمودار قیمت بیت کوین از طریق نمودار شمعی
پرکاربردترین نوع نمودار نزد تاجران نمودار شمعی قیمت است که در زیر نیز نشان داده شده است:
نمودارهای شمعی دادههایی بیشتر از قیمتهای پایانی را نمایش میدهند: هر شمع اولین قیمت، پایینترین و بالاترین قیمت در دورۀ زمانی مفروض و همچنین قیمت پایانی را نشان میدهد.
همچنین رنگ بدنۀ شمع حاکی از این است که قیمت پایانی بیشتر از اولین قیمت است (معمولاً یک میلۀ سبزرنگ که میلۀ بالایی نامیده میشود) یا کمتر از اولین قیمت است (معمولاً با یک میلۀ قرمزرنگ نشان داده میشود که میلۀ پایینی نامیده میشود).
نمودار شمعی به خانوادۀ نمودارهای قیمت OHLC (قیمت باز، بالا، پایین، بسته) تعلق دارد، البته انواع/سبکهای دیگری از نمودارها نیز وجود دارند که مناسب تمام سلایق تاجران میباشند. نوع دیگری از نمودارها که حائز اهمیت است نمودار محدودۀ غیرزمانی (NTB) نام دارد. شاید به نظر مبتدیان این نمودار شمعی کمتر ملموس باشد و فهم نمودارهای بیت کوین از این طریق دشوار باشد.
نمودار شمعی بیت کوین حاوی اطلاعات مفید زیادی برای تاجران ماهر است، مثلاً آیا پهنای یک شمع عریض است یا باریک (که این در مورد اختلاف بین قیمتهای بالا و پایین توضیح میدهد) یا کجاها قیمت پایانی نسبتاً بالا یا پایین است و غیره.
تاجران انحرافهای روندهای خود را بر اساس این نمودار و الگوهایی که دسته شمعها با یکدیگر تشکیل دادهاند، بنا مینهند: گاوی (افزایش قیمتها)، خرسی (کاهش قیمتها) یا رِنج خنثی.
بیتکوینیتی (Bitcoinity)، بیتکوین ویزدام (Bitcoin Wisdom)، زروبلاک (Zeroblock) و تریدبلاک (TradeBlock) برخی از پلتفرمهای محبوب با بسیاری از این ویژگیها هستند.
الگوهای شمعی نزولی بیت کوین
معامله با استفاده از الگوهای شمعی ژاپنی پرطرفدارترین روش تحلیل تحرکات قیمت در بین معاملهگران ارزهای رمزنگاریشده است. الگوهای بسیاری هستند که ارزش یادگیری را دارند. در اینجا 5 الگوی شمعی نزولی بیت کوین را توضیح میدهیم. لازم است که به خاطر داشته باشید، شرایط استفاده و محل قرارگیری شمعها، نقش مهمی در شناسایی و استفاده صحیح از الگوها دارد. چرا که یک شمع یکسان ممکن است در جایگاه متفاوتی از نمودار، نشاندهنده یک روند صعودی باشد.
الگوی هارامی (باردار) نزولی (Bearish Harami)
الگو هارامی نزولی، یک الگوی دو شمعی است که احتمال معکوس شدن قیمت را نشان میدهد. در این الگو، شمع اول بزرگ و سبز است و بعد از آن یک شمع کوچکتر قرمز قرار گرفته است.
این الگو درحالتی معتبر است که شمع قرمز کاملا داخل محدوده شمع اول قرار گرفته باشد. نوع دیگری از این الگو، صلیب هارامی نزولی نام دارد که در آن شمع دوم بسیار کوتاه (دوجی) است.
در زبان ژاپنی، هارامی به معنای باردار بودن است. در این الگو شمع سبز نقش مادر و شمع قرمز نقش فرزند را دارد.
الگوی پوششی ابر سیاه (Dark Cloud Cover)
همانطور که از اسم این الگو یعنی پوشش ابر سیاه پیداست، روند تحرکات قیمت بعد از رخ دادن این الگو بسیار ناخوشایند است. این الگو نیز یک الگوی دو شمعی است که نشان دهنده یک بازگشت نزولی قیمت پس از وقوع یک حرکت صعودی است. شمع اول معمولا بزرگ و همواره سبز است و یک شمع قرمز یکسان پس از آن قرار گرفته است.
شمع دوم بعد از یک فاصله و بالاتر از شمع اول باز شده، سپس در پایینتر از نیمه بدنه شمع اول بسته میشود. این یک نشانه از نزولی شدن بازار است و شمعهای بعدی نیز نشان دهنده کاهش قیمت خواهند بود.
الگوی ستاره عصرگاهی (The Evening Star)
ستاره عصرگاهی هم یک برگشت نزولی را نشان میدهد. این الگو در بالای یک روند صعودی اتفاق میافتد. در این الگو یک شمع صعودی بزرگ که بعد از آن یک فاصله و یک شمع کوچکتر و سپس یک فاصله و یک شمع قرمز بزرگ که پایینتر از وسط شمع اول بسته میشود وجود دارند.
در الگو ستاره عصرگاهی، شمع اول باید سبز باشد و نسبتا بدنه بزرگی داشته باشد. شمع دوم که ستاره این الگو است، یک بدنهای کوتاه دارد که در محدوده شمع اول قرار نمیگیرد. فاصله بین این بدنهها، دوکی یا دوجی بودن ستاره عصرگاهی را تعیین میکند.
این الگو توسط شمعی که بعد از ستاره قرار دارد تایید میشود، که باید یک شمع قرمز باشد و مشابه شمع اول بسته شود.
در بازارهای سنتی، حتما باید بین این سه شمع فاصله وجود داشته باشد. با این وجود، بعضی از تحلیلگران معتقدند درمورد بازار ارزهای رمزنگاریشده که به صورت 24 ساعته و در هر هفت روز هفته معامله صورت میگیرد، چنین الگویی بدون وجود فاصلهها هم معتبر خواهد بود.
الگوی ستاره دنباله دار (Shooting Star)
مشابه الگوهای قبلی که درمورد آنها توضیح دادیم، الگوی ستاره دنباله دار نیز الگوی یک بازگشت نزولی است. این الگوی دو شمعی در حین یک روند صعودی اتفاق میافتد و حاکی از بازگشت به جهتگیری نزولی میباشد.
شمع اول در این الگو سبز است و بعد از آن یک شمع سبز یا قرمز با فیتیله بلند و بدنه کوتاه قرار میگیرد. شمع دوم شباهت زیادی به شمع چکشی (هامر) معکوس شده دارد، که هنگامی که در پایین یک روند قرار میگیرد صعودی است.
فیتیله بلند این شمع نشان میدهد که تحرکات صعودی (خرید) نسبت به نزولی (فروش) کنترل بیشتری بر بازار داشتهاند، اما سپس روند نزولی شدت گرفته و قیمت را به نزدیکی نقطه اولیه روز برمیگرداند. این الگو نشان دهنده احتمال کاهش قیمت است و توسط شمع نزولی بعدی تایید میشود.
الگوی مرد دار آویز (Hanging Man)
الگوی مرد دار زده شده، یک الگوی تک شمعی است که بازگشت از تحرکات صعودی قیمت، به سمت تحرکات نزولی قیمت را نشان میدهد. این شمع یک سایه (فیتیله پایینی) بلند و بدنهای کوتاه دارد و در بالای یک روند صعودی قرار میگیرد.
بار دیگر، هنگامی که این شمع پایین یک روند نزولی قرار میگیرد، شمع چکشی نامیده میشود و نشاندهنده یک بازگشت صعودی است و این موضوعی است که باید به آن توجه داشته باشید. این شمع نشان میدهد که موج فروش در بازهای میتواند کنترل بازار را بهدست گیرد. این الگو حاکی از مقابله بازار نزولی با قیمت فعلی است و فروش در شمعهای بعدی ادامه خواهد داشت.
این الگوهای شمعی را بشناسید و یاد بگیرید؛ چرا که یادگیری آنها برای هر تریدری در بازار ارزهای رمزنگاریشده ضروری است.
سخن پایانی
حال که مقدمهای برای خواندن نمودارهای قیمت (بیتکوین) در اختیار دارید، ایدۀ خوب آن است که با دنبال کردن پیشرفت قیمت بیتکوین به صورت روزانه، کار خود را شروع کنید. قطعاً متوجۀ وجود نظمهای خاصی در این نمودارها و رفتار نمودارهای این قیمتها خواهید شد. سپس، متوجه خواهید شد که برههای از زمان وجود داشته که در آنجا جذب هنر تحلیل فنی قیمت شدهاید.
آموزش تحلیل تکنیکال – قسمت سوم
در ادامه ی آموزش تحلیل تکنیکال بعد از آشنایی با نمودارها، باید با دو مفهوم دیگر آشنا شوید. «حجم معاملات» و «روند» این دو مفهوم مهم هستند.
حجم معاملات
در نمودارهای قیمتی ارزهای دیجیتال بخشی وجود دارد که مربوز به حجم معاملات است. در سایت coinmarketcap این نمودار خود فعال است. در سایت تریدینگ وبو نیاز است تا این بخش فعال گردد.
حجم معاملات (که در نمودار بالا با میله های توسی رنگ نشان داده شده است)، میزان ارز معامله شده دربازه ی زمانی مشخص است. هرچه این میزان بیشتر باشد، طول نمودار بلندتر است. اطلاع از حجم معاملات می تواند برای یک تحلیلگر بسیار مهم باشد. چرا که اساسا قیمت گذاری ارزهای دیجیتال بر اساس عرضه و تقاضا و به تبع حجم معاملات است.
جدای از حجم معاملات، روند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. بررسی روندهای ارزهای دیجیتال به تحلیلگر کمک زیادی می کند تا بتواند از آینده ی بازار آگاه شود. گاهی روند به شکل زیر است:
این روندها به شکل مشخصی رو به بالا و یا رو به پایین هستند. اما گاهی در بعضی روندها مثل نمودار اول، مشخص شدن شکل روند کار سخت تری است.
باید توجه کنید که بررسی روند صعودی یا نزولی در یک بازه زمانی مشخص معنا دار است. ممکن است در مقیاس زمانی مثلا یک هفته ای روند یک ارز رو به بالا باشد. اما در بازه ی بزرگ تر این روند رو به پایین باشد.
برای درست متوجه شدن روند، ساده ترین کار رسم یک خط از نقطه ی آغازین بازه به نقطه ی پایانی است. شکل به دست آمده سه حالت خواهد داشت.
یک- روند صعودی است. یعنی شیب خط مثبت است. به عبارت بهتر سمت راست خط بالاتر از سمت چپ است.
دو- روند نزولی است. یعنی شیب خط منفی است. سمت راست آن از سمت چپ آن پایین تر است.
سه- روند خنثی است. یعنی تقریبا خط شیبی به سمت بالا یا پایین ندارد.
نکته ی مهم این است که هیچ گاه نباید از روی قیافه ی روند، ادامه ی روند را حدس بزنید. مثلا با دیدن شیب رو به بالا برای یک ارز، پیش بینی کنید که این ارز رشد می کند و یا بر عکس. اما درک صحیح روند به ما کمک زیادی خواهد کرد.
برای مثال می توان گفت که وقتی قیمت یک ارز به پایان روند صعودی می رسد، قیمت فروش و زمانی که ارز به پایان روند نزولی می رسد، زمان خرید است. اما این زمان چگونه تعیین می شود موضوعی است که در باره ی آن صحبت خواهد شد.
دیدگاه شما