- سفید یا سبز رنگ (Bullish Marubozu)
اینها همان کندلهای سفید گفته شده در بالا هستند که با رنگ سبز نیز نشان داده میشوند و نشان دهنده افزایش قیمت میباشند. بولیش ماروبوزو یعنی بعد از تشکیل این کندل روند بازار صعودی است. یک کندل اگر هیچ خط سایهای نداشته باشد به آن ماروبوزو گفته میشود. در بازار بورس (چه داخلی و چه خارجی) دو نماد حیوان داریم. یک نماد گاو وحشی و یک نماد خرس. گاو وحشی اگر به ساختار بدنی گاو وحشی نگاه کنید حالت کمرش به صورت قوسی رو به بالا است. بنابراین در بورس به بازاری که روند صعودی دارد اصطلاح روند بازار گاوی است رابه کار میبرند. - سیاه یا قرمز رنگ (Bearish Marubozu)
بیریش ماروبوزو نشان دهنده این است که بعد از تشکیل این کندل روند بازار نزولی است. حال اگر به ساختار بدنی خرس توجه کنید کمرش خمیده و به سمت پایین میباشد. یعنی ساختار بدنی خرس نشان میدهد که ما یک روند نزولی قیمت داریم. بنابراین اگر روند بازاری نزولی باشد میگویند که روند بازار خرسی است. - الگوی هنگینگ من (Hanging Man)
هنگینگ من در لغت به معنای مرد به دار آویخته میباشد. بعد از تشکیل این الگو یک خط سایه رو به پایین داریم که این خط بلند میباشد. همچنین یک بدنه کوچک هم مشاهده میکنیم. وقتی این کندل تشکیل میشود روند بازار نزولی است. - الگوی اینورتد هامر (Invertrd Hammer)
اینورتد هَمر در لغت به معنای چکش معکوس میباشد. که اگر کندل ما از این الگو پیروی کند روند صعودی خواهد بود. - الگوی شوتینگ استار (Shooting Star)
اگر این کندل تشکیل شود بعد از این candle روند بازار نزولی خواهد شد. - الگوی چکش (Hammer)
اگر این الگو تشکیل شود بعد از این روند بازار صعودی خواهد بود. بنابراین نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است و باید به آن توجه کنید رنگ کندل است. اگر سبز باشد یعنی بعد از این روند ما صعودی است و اگر رنگ قرمز یا مشکی باشد یعنی بعد از این روند نزولی خواهیم داشت.
پرایس اکشن
یکی از روشها و تکنیکهای رایج و مطرح تحلیل تکنیکال در سالهای اخیر Price Action پرایس اکشن است.
معامله گرانی که به صورت روزانه ترید می کنند برای آنکه در مدت زمان کوتاه به سود دهی برسند، از استراتژیهای پرایس اکشن در معاملات خود بهره می برند.
معاملات پرایس اکشن Price Action منوط به داده های اخیر و اطلاعات قیمتی گذشته می باشد.
ابزارهایی که مورد استفاده تریدرها در طی فرآیند ترید استفاده می شود از جمله چارت، نوسانات متغیر قیمتی، خطوط روند و سایر ابزارها… همگی بسته به نوع استراتژی می باشد که تریدر انتخاب می کند.
یکی از جنبه های مهم پرایس اکشن تفسیرهای روانشناختی و رفتاری و اقدامات بعدی در تصمیمات معاملاتی تریدر است که توسط استراتژی پرایس اکشن اتخاذ شده است.
الگوهای Price Action
الگوهایی برای پرایس اکشن وجود دارد که در این بخش از مقاله قصد بحث و بررسی آنها را داریم. با توجه به این که راههای زیادی برای ترید ارز وجود دارد استفاد از راه های متداول باعث صرفه جویی در وقت، هزینه و تلاش می گردد چنانچه یک تریدر روشهای ساده و معمول را با دقت تنظیم ( Fine tuning ) نماید می تواند با الگوهایی که به طور منظم اتفاق می افتد یک برنامه تجارت کامل تهیه کند و با کمی تمرین میتواند آنها را شناسایی و تشخیص دهد. الگوهای سر و شانه، شمعدان، ایچیموکو همگی سرنخ های تجاری در مورد زمان انجام ترید در اختیار یک تریدر فارکس قرار می دهند. استفاده از این روشها می تواند پیچیده باشد اما روشها و متدهای ساده ای وجود دارد که دارای این مزیت می باشد که از عناصر معمول الگوها که ترید شده است استفاده می کنند.
توجه: (تنظیم دقیق)Fine tuning: به فرآیند ایجاد تغییرات کوچک و بهبود استراتژی تریدینگ اطلاق می شود.
نمونه الگوهای Price Action
الگوی سروشانه ( :(Head and Shoulders
الگوی سر و شانه یکی از این الگوهاست که شکلی از نمودار است به صورت یک خط پایه با 3 قله است. دو قسمت بیرونی نزدیک به یکدیگر است و قسمت وسط بالاتر از بقیه قرار می گیرد.در تجزیه و تحلیل این الگو نوع خاصی از نمودار را بیان می کند که پیش بینی روند معکوس را انجام می دهد. روند صعودی – نزولی
الگوی شمعدانی Candlestick:
یکی از ابزار تحلیل فنی برای تحلیل الگوهای قیمتی در طی یک دوره خاص می باشد مورد استفاده آن برای تریدهای روزانه و یا حتی تریدهای بلند مدت است.
الگوی ایچیموکو Ichimoku:
یک شاخص فنی است که داده های قیمت در نمودار را نشان می دهد.در طراحی واقعی ایچیموکو به راحتی نمی توان الگوها را شناسایی و تشخیص داد اما زمانی که ابر ایچیموکو را با پرایس اکشن Price Action ترکیب میکنیم شاهد الگویی از اتفاقات معمول خواهیم بود.
انواع استراتژی های پرایس اکشن
در ادامه بررسی پرایس اکشن در این بخش به بررسی استراتژی Price Action می پردازیم.از آنجا که پرایس اکشن فاکتورهای تحلیل بنیادی(Fundamental analysis) را نادیده می گیرد و بیشتر بر روی حرکات قیمت اخیر و گذشته تمرکز دارد لذا استراتژی تریدهای Price Action نیز به ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی(Technical analysis) وابسته است.
بسیاری از تریدرهای روزانه بر روی استراتژی Price Action تمرکز دارند تا در یک بازه زمانی کوتاه و به سرعت به سود برسند.
ابزارها و الگوهایی که در استراتژی پرایس اکشن توسط تریدر استفاده می شود می توانند نوار قیمت ساده، باند قیمت، شکست، خطوط روند باشد و یا ترکیبات پیچیده ای از قبیل شمعدان، نوسانات، کانال و غیره باشند. هرگز دو تریدر Price Action را نخواهید یافت که دارای تعابیر و برداشت های یکسان باشند. زیرا هر یک از آنها قوانین تعریف شده و برداشتهای متفاوت دارند اما میتوانند بهترین روش های تحلیل Price Action را اجرا نمایند و به سود برسند.
مزایای معامله با Price Action
اما مزایای معامله با پرایس اکشن چیست؟ مزیت برجسته ای که پرایس اکشنPrice Action دارد ساده بودن آن است. بله پرایس اکشن بسیار ساده است و مزیت دیگر آنکه معاملات بسیار روشن و واضح هستند و هیچ شاخصی برای ایجاد شلوغی وجود ندارد. برای اتخاذ تصمیم خرید یا فروش نیاز به درج شاخص های فنی زیادی نخواهید داشت.
آموزش فارکس Price Action
در مورد آموزش فارکس Price Action از تجربه تریدرهای باتجربه می گوییم که قطعا کمک کننده خواهد بود تا به بهترین روش های تحلیل پرایس اکشن دست یابید .
اکثر تریدرهای با تجربه و حرفه ای انتخاب های زیادی را برای انجام معامله پرایس اکشن در پیش رو دارند. اتکا کردن تنها به یک استراتژی فرصت های ترید زیادی را ایجاد نمی کند. بیشتر سناریوها از یک فرایند دو مرحله ای تشکیل شده اند که شامل موارد زیر می باشند:
- شناسایی : اینکه موقعیت بازار گاوی است یا خرسی، دامنه کانال، شکست و غیره
- تشخیص و پیدا کردن زمان مناسب ترید: اینکه هر بار آیتم معاملاتی انتخابی آیا احتمال رشد دارد با خیر؟
موارد بالا در تریدرهای مختلف متغییر است و کاملا ذهنی می باشد. توجه به این آیتم ها در امر آموزش فارکس Price Actionمی تواند کمک کننده باشد.
برای یادگیری پرایس اکشن مراحل زیر را درنظر داشته باشید :
- یادگیری مفهوم Price Action
- با مفهوم عرضه و تقاضا شروع کنید.
- شناسایی و آموزش بیاس (bias) بازار
- آموزش نحوه ورود به بازار
- چگونگی تنظیم ضررو به حداقل رساندن آن در واقع به نوعی مدیریت ریسک فارکس
- بیاموزید که چگونه سود کنید.
- یاد بگیرید صبور باشید.
سخن پایانی
Price Action یکی از روشهای کاربردی برای تحلیل بازار فارکس است. همانطور که میدانید شناخت بازار و آگاهی داشتن بر نحوه تجزیه و تحلیل آن تاثیر زیادی بر موفقیت تریدرها و کسب سود آنها دارد. پرایس اکشن Price Action را می توان یکی از روشهایی دانست که به تحلیل چگونگی بازار می پردازد. پرایس اکشن به دلیل ساده بودن و مزایایی که دارد دارای محبوبیت زیادی است .قطعا برای رسیدن به بهترین روش های تحلیل پرایس اکشن، نیازمند صرف زمان و تمرین و ممارست خواهد بود.
امید که مطالب عنوان شده در این مقاله مورد توجه شما خواننده گرامی قرار گرفته باشد لطفا به این مقاله امتیاز دهید و ما را از نظرات سازنده خود آگاه سازید.
تحلیل و تجزیه بنیادی (فاندمنتال) و معیار های آن
تحلیل بنیادی و یا فاندمنتال ارز دیجیتال شامل بررسی عمیق اطلاعات موجود در مورد یک دارایی مالی است. هدف از تحلیل بنیادی این است که به این نتیجه برسید که ارزش دارایی شما چقدر است؟ بعد از تحلیل و بررسی، می توانید از بینش های خود برای اطلاع از موقعیت های معاملاتی خود استفاده کنید. معامله دارایی ها به اندازه نوسانات ارزهای رمزنگاری شده به مهارت خاصی نیاز دارد. داشتن استراتژی، درک دنیای وسیع معاملات و تسلط بر تجزیه و تحلیل فنی، می تواند به عنوان راه حلی برای انجام معاملات باشد. وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال می شود، می توان از برخی تخصص ها در بازارهای مالی قدیمی استفاده کرد. بسیاری از معامله گران ارزهای دیجیتال از همان شاخص های فنی استفاده می کنند که در معاملات فارکس، سهام و کالا وجود دارد. ابزارهایی مانند RSI ،MACD و Bollinger Bands به دنبال پیش بینی رفتار بازار بدون در نظر گرفتن دارایی مورد معامله هستند. به این ترتیب، این ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی در فضای رمزنگاری نیز بسیار محبوب هستند.
تحلیل بنیادی (FA) چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی و یا فاندمنتال روشی است که توسط سرمایه گذاران برای تعیین “ارزش ذاتی” یک دارایی یا شرکت های بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد. هدف اصلی تحلیل بنیادی تعیین این است که دارایی یا مشاغل مزبور بیش از حد ارزش گذاری شده یا کم ارزش هستند. سپس معامله گران می توانند از این اطلاعات برای ورود یا خروج استراتژیک موقعیت های معاملاتی استفاده کنند.
البته این نکته را در نظر داشته باشید که علم دقیق و مشخصی برای معامله کردن در بازارهای مالی از جمله بورس، سهام و بازار ارز دیجیتال وجود ندارد که اگر چنین استراتژی دقیقی وجود داشت، قطعا تاکنون بازیگران وال استریت توانسته بودند فرمول های دقیق برای خرید و فروش بیت کوین یا هر ارز دیجیتال دیگری را داشته باشند. آن دسته از افرادی که تحلیل بنیادی یا فاندامنتال انجام می دهند نیاز به داشتن یک سری ابزار و روش های تحلیل فاندامنتال به جای فرمول های دقیق دارند. کاربران تحلیل تکنیکال می توانند روند قیمت آینده را براساس عملکرد گذشته دارایی ها پیش بینی کنند. این کار را با استفاده از الگوهای شمعدانی و شاخص های اساسی بدست می آورند.
تحلیلگران بنیادی عموماً به معیارهای معامله نگاه می کنند تا ارزش واقعی شاخص های مورد استفاده که شامل سود هر سهم، یا نسبت قیمت به درآمد است.
در ادامه به بررسی برخی معیارهای تحلیل بنیادی ارز دیجیتال می پردازیم که از جمله این معیارها می توان به معیارهای درون زنجیره ای و تعداد تراکنش ها اشاره کرد. برای آشنایی بیشتر با این معیارها ادامه مقاله را با ما همراه باشید.
معیارهای درون زنجیره ای
ابزارهای درون زنجیره ی معیارهایی هستند که با ارائه داده های ایجاد شده توسط بلاک چین قابل مشاهده هستند. ما می توانیم خودمان با اجرای یک گره برای شبکه مورد نظر و سپس صادر کردن داده ها این کار را انجام دهیم، اما این کار می تواند وقت گیر و هزینه بر باشد. به خصوص اگر ما فقط سرمایه گذاری را در نظر داریم و نمی خواهیم زمان یا منابع خود را در این کار هدر دهیم.
یک راه حل ساده تر این است که اطلاعات را از وب سایت ها یا API هایی که به طور خاص برای اطلاع از تصمیمات سرمایه گذاری طراحی شده اند، کسب کنید. برای مثال، تحلیل درون زنجیره ای COINMARKET CAP از بیت کوین اطلاعات بیشماری را در اختیار ما قرار می دهد. منابع اضافی شامل نمودارهای داده Coinmetrics یا گزارش پروژه Binance Research است.
تعداد تراکنش ها
تعداد تراکنش ها معیار خوبی برای انجام فعالیت در یک شبکه است. اما باید یک نکته را در مورد این معیار در نظر گرفت که ممکن است در مورد آدرس های فعال، یک طرف برای افزایش فعالیت های زنجیره ای، به انتقال پول بین کیف پول خود بپردازد.
حجم معامله
حجم معامله نباید با تعداد تراکنش اشتباه گرفته شود، حجم معامله به ما می گوید که چقدر حجم ارز در یک دوره معامله شده است. به عنوان مثال، اگر در مجموع ده معامله اتریوم، به ارزش هر کدام 50 دالر در همان روز ارسال شود، می گوییم حجم معاملات روزانه 500 دالر بود. ما می توانیم آن را با ارز فیات مانند USD اندازه گیری کنیم، یا می توانیم آن را در واحد اصلی پروتکل اتریوم اندازه گیری کنیم.
آدرس های فعال
آدرس های فعال آدرس های بلاک چین هستند که در یک دوره معین فعال هستند. رویکردهای محاسبه این امر متفاوت است اما یک روش رایج این است که فرستنده و گیرنده هر تراکنش را در دوره های معین (به عنوان مثال، روزها، هفته ها یا ماه ها) شمارش کنیم. برخی همچنین تعداد آدرس های منحصر به فرد را به صورت تجمعی مورد بررسی قرار می دهند، به این معنی که آنها کل آدرس را در طول زمان ردیابی می کنند.
هزینه های پرداخت شده
شاید برای برخی از دارایی های رمزنگاری شده، هزینه های پرداخت شده می تواند در مورد تقاضای فضای بلوک به ما اطلاعاتی بدهد. ما می توانیم آنها را به پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی عنوان یک پیشنهاد در حراج در نظر بگیریم: کاربران با یکدیگر رقابت کرده تا معاملات آنها به موقع ثبت شود. کسانی که مزایده بیشتری را انجام می دهند، معاملات خود را زودتر تأیید (استخراج) می کنند، در حالی که پیشنهاد دهندگان پایین تر باید منتظر بمانند.
برای ارزهای رمزنگاری شده با کاهش برنامه های منتشر شده، این یک معیار جالب برای مطالعه است. بلاکچین های اثبات کار پاداش بلاک ارائه می دهند. در برخی موارد، از پاداش بلوک و هزینه های معامله تشکیل شده است. پاداش بلاک به صورت دوره ای کاهش می یابد (در مواردی مانند نصف شدن بیت کوین).
از آنجا که هزینه استخراج به مرور زمان افزایش می یابد، پاداش بلوک به آرامی کاهش می یابد. منطقی است که هزینه معاملات باید افزایش یابد. در غیر این صورت، استخراج کنندگان با ضرر کار کرده و شروع به قطع شبکه می کنند. این کار تاثیر منفی بر روی امنیت معیارهای درون زنجیره ای دارد.
هش ریت و حجم استیک شده
بلاک چین ها امروزه از الگوریتم های اجماع متفاوتی استفاده می کنند که هر یک مکانیزم های خاص خود را دارند. با توجه به اینکه این ها نقش مهمی در ایمن سازی شبکه دارند، استفاده از این داده ها می تواند نقش مهمی در تجزیه و تحلیل داشته باشد.
نرخ هش یا همان هش ریت به عنوان معیاری برای کیفیت شبکه در ارزهای رمزنگاری شده اثبات کار استفاده می شود. هرچه نرخ هش بیشتر باشد، احتمال انجام حمله 51% در شبکه بلاکچین دشوارتر است.
عواملی که می توانند هزینه های کلی استخراج را تحت تأثیر قرار دهند شامل قیمت فعلی دارایی، تعداد معاملات پردازش شده و هزینه های پرداخت شده است. البته، هزینه های مستقیم استخراج (برق، قدرت محاسبه) نیز می تواند اثرگذار باشد.
معیارهای پروژه
در مورد معیارهای زنجیره ای با داده های قابل مشاهده بلاک چین، معیارهای پروژه شامل یک رویکرد کیفی است که به عواملی مانند عملکرد تیم (در صورت وجود) و وایپ پیپر توجه می کند.
وایت پیپر
توصیه می شود قبل از سرمایه گذاری، وایت پیپر هر پروژه ای را مطالعه کنید، وایت پیپر سندی است که به ما یک نمای کلی از پروژه ارزهای رمزنگاری شده می دهد. یک وایت پیپر خوب باید اهداف شبکه را مشخص کند و در حالت ایده آل به ما بینشی در مورد موارد زیر ارائه دهد:
- تکنولوژی کاربردی
- موارد استفاده مورد نظر برای رسیدگی به آن
- نقشه راه برای ارتقاء و ویژگی های جدید
- طرح عرضه و توزیع سکه یا توکن
تیم پشتیبانی
اگر یک تیم خاص در پشت شبکه ارزهای رمزنگاری شده وجود داشته باشد، سوابق اعضای آن می تواند نشان دهد که آیا این تیم مهارت های لازم را برای به ثمر رساندن پروژه دارد یا خیر. آیا اعضا قبلاً در این صنعت موفق عمل کرده اند؟ آیا تخصص آنها برای رسیدن به مراحل پیش بینی شده آنها کافی است؟ آیا آنها در پروژه های مشکوک یا کلاهبرداری مشارکت داشته اند؟
در صورتی که تیمی وجود نداشته باشد، باید در مورد اینکه جامعه توسعه دهندگان چگونه است، بررسی کرد. در صورتی که پروژه دارای GitHub عمومی است، بررسی کنید که چه تعداد مشارکت کننده وجود دارد و چقدر فعالیت وجود دارد.
بررسی رقبا
یک وایت پیپر قوی باید به ما کاربردهای یک ارز دیجیتال و ویژگی های آن را نشان دهد. در این مرحله، شناسایی پروژه هایی که با آنها رقابت می کند و همچنین زیرساخت های قدیمی که به دنبال جایگزینی آن است مهم است. در حالت ایده آل، تجزیه و تحلیل بنیادی این موارد باید به همان اندازه دقیق باشد. ممکن است یک دارایی به خودی خود جذاب به نظر برسد، اما همان شاخص هایی که در دارایی پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی های رمزنگاری مشابه اعمال می شود، می تواند نشان دهد که دارایی ما ضعیف تر از سایرین است.
توکنیزه و توزیع اولیه
برخی از پروژه ها به عنوان یک راه حل یک مشکل، توکن ایجاد می کنند. به این معنا که پروژه به تنهایی قابل اجرا نیست، اما نشانه مربوط به آن ممکن است در این زمینه کاربرد چندانی نداشته باشد. به این ترتیب، مهم است که تعیین کنیم آیا این توکن از کاربرد واقعی برخوردار است یا خیر و به طور کلی، آیا این ابزار چیزی است که بازار وسیع آن را تشخیص می دهد و چقدر به احتمال زیاد به این ابزار ارزش می بخشد.
یکی دیگر از عوامل مهم در این زمینه نحوه توزیع وجوه در ابتدا است. آیا از طریق ICO یا از طریق IEO بوده است یا کاربران می توانند با استخراج از آن استفاده کنند؟ در مورد مورد اول، وایت پیپر باید مشخص کند پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی که چه مقدار برای بنیانگذاران و تیم نگهداری می شود و چه مقدار در دسترس سرمایه گذاران است. در مورد مورد دوم، ما می توانیم به شواهدی مبنی بر پیشرفت سازنده دارایی نگاه کنیم.
تمرکز بر توزیع ممکن است به ما در مورد هر گونه ریسک موجود کمک کند. به عنوان مثال، اگر اکثریت قریب به اتفاق عرضه شده فقط متعلق به تعداد کمی از طرفین باشد ممکن است به این نتیجه برسیم که این یک سرمایه گذاری خطرناک است زیرا این طرفین در نهایت می توانند بازار را دستکاری کنند.
معیارهای مالی
اطلاعات مربوط به نحوه معامله دارایی در حال حاضر و آنچه قبلاً در آن معامله می شد، نقدینگی و غیره همه می توانند در تجزیه و تحلیل اساسی مفید باشند. با این حال، معیارهای جالب دیگری که ممکن است در این دسته قرار گیرند، معیارهایی هستند که به مسائل اقتصادی و انگیزه های پروتکل دارایی رمزنگاری شده مربوط می شوند.
ارزش بازار
ارزش بازار با ضرب عرضه در گردش با قیمت فعلی محاسبه می شود. در اصل، این هزینه فرضی را برای خرید هر واحد در دسترس دارایی رمزنگاری نشان می دهد. سرمایه بازار به خودی خود می تواند گمراه کننده باشد. از نظر تئوری، صدور یک توکن بی فایده با عرضه ده میلیون واحد آسان خواهد بود. اگر تنها یکی از این توکن ها با 1 دالر معامله شود، ارزش بازار 10 میلیون دالر خواهد بود.
با این وجود، ارزش بازار به طور گسترده ای برای تعیین پتانسیل رشد شبکه ها مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از سرمایه گذاران ارزهای دیجیتال احتمال رشد ارزهای دیجیتالی که ارزش بازار پایینی دارند در مقایسه با رمز ارزهای با ارزش بازار زیاد، بیشتر می دانند. برخی دیگر معتقدند که ارزهای دیجیتالی دارای ارزش بازار بالا، دارای اثرات قوی تری در شبکه هستند، بنابراین شانس بیشتری نسبت به ارزهای دیجیتالی با ارزش بازار کم دارند.
نقدینگی و حجم
نقدینگی معیاری است برای سهولت خرید یا فروش دارایی. نقدینگی دارایی هایی هستند که هیچ گونه مشکلی برای خرید و فروش آن وجود ندارد. در واقع بازار نقدینگی بازار رقابتی است که مملو از درخواست ها و پیشنهادات است (که منجر به گسترش محدودتر پیشنهادات درخواست می شود).
مشکلی که ممکن است در بازارهای غیر نقدینگی با آن روبرو شویم این است که نمی توانیم دارایی های خود را با قیمت “عادلانه” بفروشیم. در واقع نشان دهنده این است که هیچ خریداری مایل به انجام معامله نیست و دو گزینه برای ما باقی می ماند: درخواست را پایین بیاورید یا منتظر افزایش نقدینگی باشید.
حجم معاملات شاخصی است که می تواند به ما در تعیین نقدینگی کمک کند. می توان آن را به چند روش اندازه گیری کرد و نشان می دهد که چقدر ارزش در یک بازه زمانی معامله شده است. به طور معمول، نمودارها حجم معاملات روزانه را نشان می دهند. آشنایی با نقدینگی می تواند در زمینه تحلیل بنیادی مفید باشد.
اختلاف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس پارامترهای شرکت است. از سوی دیگر، تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط تغییرات قیمتها و داده های قیمتهای گذشته را در نظر می گیرد.
سرمایه گذاران تجزیه و تحلیل را بر روی نمودار انجام می دهند. هدف از تجزیه و تحلیل تکنیکال، ایجاد فرضیه هایی بر اساس شاخص های قیمت گذشته سهام است. تحلیلگران تکنیکال به داده ها و بنیادهای شرکت اعتماد ندارند. آنها نمودارها مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند و در تلاش هستند که الگوهایی برای شناخت شرایط بازار پیدا کنند.
در نگاه اول، تجزیه و تحلیل تکنیکال ممکن است غیر منطقی به نظر برسد. با این حال، ارتباط روانشناختی قوی بین تغییرات قیمت و روانشناسی شرکت کنندگان در بازار وجود دارد. از آنجا که قیمت سهام بر اساس عرضه (تقاضا) و تقاضا (خرید) تعیین می شود، نقاط عطف قیمت سهام به احتمال زیاد بر نگرش فعالان بازار تأثیر می گذارد.
در تحلیل تکنیکال برای بررسی شرایط بازار از ابزارهای مختلفی استفاده می شود که شامل موارد زیر است:
- خطوط روند یا ترند
- کانال ها
- نوسان
- اندیکاتور ها
- الگوهای شمع یا کندل
- اندیکاتورها
- اسلاتورها
- حجم معاملات
هر یک از این شاخص ها، معنای متفاوتی داشته و برای بررسی شرایط خاصی مورد استفاده قرار می گیرند.
نتیجه گیری
در این مقاله متوجه شدیم که تحلیل بخشی از بازار سرمایه محسوب می شود که بدون آن نمی توان وارد بازار سرمایه شد. از طریق تحلیل می توان دید بهتری برای خرید و فروش ارز دیجیتال داشت. به صورت کلی دو روش برای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد و هر یک از این روش ها مکمل روش دیگری است. برای تحلیل های بلند مدت، نیاز به بررسی داده های کلان و تاثیرگذار است که تحت این شرایط نیاز به تحلیل فاندامنتال است. تحلیل فاندامنتال به بررسی شرایط کلی ارز های دیجیتال، آینده آن ها و آمار و ارقام پروژه ها می پردازد.
پترن های کندل استیک چیست؟ معرفی رایج ترین الگوهای کندل استیک در بازار
پترن های کندل استیک جز ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که قیمت را بر اساس بازههای زمانی مشخص دسته بندی میکنند. این کندل ها ابتدا در سال 2018 در ژاپن اختراع شدند و بیش از یک قرن است که به عنوان روشی برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند. ما معمولاً با استفاده از این الگوها به پیش بینی حرکات آینده بازار با استفاده از رفتار قیمت در گذشته میپردازیم. از آنجایی که پترن های کندل استیک در مقایسه با سایر روشهای تحلیل تکنیکال بصری هستند نمیتوان آنها را به تنهایی مبنایی برای خرید و فروش قرار داد و بهتر است در کنار سایر روشهای تحلیلی از آنها استفاده شود. در بازارهای مالی Pattern های مختلفی وجود دارد که در این مطلب قصد داریم به رایجترین و پر تکرارترین الگوها در بازار بپردازیم.
کندل استیک در فارکس چیست؟
کندل استیکها الگوهای شمعدانی هستند که طیف وسیعی از اطلاعات را در مورد حرکات قیمت ارز به ما نشان میدهند و میتوانیم به کمک آنها استراتژی معاملاتی خود را بهبود دهیم. استفاده از پترن های کندل استیک در فارکس یک راهکار مفید است که میتواند در تمامی بازارها مورد استفاده قرار بگیرد.
در مورد این الگوها میتوان گفت که این کندل ها از 3 قسمت تشکیل شدهاند. دنباله بالایی، دنباله پایینی و بدنه کندل. رنگ این نمودارها بسته به این که قیمت کجا باز میشود و کجا بسته میشود میتواند سبز یا قرمز باشد. اگر قیمت بسته شدن بالای قیمت باز شدن باشد کندل صعودی و رنگ آن سبز خواهد بود و اگر قیمت بسته شدن پایینتر از قیمت باز شدن باشد Candle نزولی و رنگ آن قرمز خواهد بود.
اگر تایمی را که برای چارت در نظر گرفتهاید برای یک روز باشد این کندل ها تغییرات قیمت را در طول یک روز نشان میدهند.
به طور کلی این کندل ها به ما 4 قیمت نشان میدهند:
Open price: نشاندهنده اولین قیمت پس از باز شدن در طول یک کندل جدید است.
High price: بالاترین قیمتی که در آن بازه زمانی برای جفت ارز وجود دارد.
Low price: کمترین قیمتی که جفت ارز در بازه زمانی مشخص دارد.
Close price: آخرین قیمتی که یک کندل در حین بسته شدن به خود میبیند.
پترن های کندل استیک چه هستند؟
Candlestick Patterns شکلی از تجزیه و تحلیل نمودار است که توسط معامله گران فارکس برای شناسایی فرصتهای معاملاتی بالقوه به کار برده میشود. استفاده از این الگوها در کنار ابزارهای تحلیل تکنیکال و بنیادی به راحتی تغییر روند احتمالی، شکست ها و تداوم روند را در بازار را نشان میدهد.
پترن های کندل استیک محبوبترین الگوها در بین معامله گران هستند. به طور کلی این کندل ها 3 مزیت دارند که عبارتند از:
• تغییرات قیمت در این نمودارها نسبت به سایر چارت ها بهتر درک میشود.
• این نمودارها اطلاعات بیشتری نسبت به نمودارهای خطی نشان میدهند.
• تشخیص پترن ها و الگوهای قیمتی روی این چارت ها راحتتر است.
معرفی پترن های کندل استیک رایج
در این بخش به بررسی رایجترین الگوهای کندلی که در بازار مشاهده میشوند میپردازیم، این پترن ها عبارتند از:
• هامر (Hammer)
• ستاره دنباله دار (Shooting Star)
• مرد به دار آویخته (Hanging Man)
• خط پیرسینگ (Piercing Line)
• ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)
• اینگلفینگ (Engulfing)
البته پترنهای زیادی وجود دارد که ما به معرفی محبوب ترین آنها میپردازیم:
هامر (Hammer)
الگوی هامر که با نام چکش شناخته میشود یک سایه پایینی بلند یا به اصطلاح شدو (Shadow) دارد که تقریبا دو برابر بدنه اصلی است.
این کندل یک الگوی برگشتی به حساب میآید یعنی معمولاً در پایان یک روند نزولی آن را مشاهده میکنیم و میتوانیم انتظار داشته باشیم پس از مشاهده آن روند تغییر کند و صعودی شود. این که این کندل سبز باشد یا قرمز تفاوتی ایجاد نمیکند اما اگر صعودی باشد نشان برگشت قویتری است.
ستاره دنباله دار (Shooting Star)
ستاره دنباله دار یکی از پترن های کندل استیک است که در پایان یک روند صعودی مشاهده میشود. Shadow بلند و به سمت بالا که رنگ آن میتواند سبز یا قرمز باشد از نشانههای آن است. اما اگر کندل نزولی باشد قویتر در نظر گرفته میشود.
مرد به دار آویخته (Hanging Man)
این الگو شبیه به پترن چکش است با این تفاوت که در روند صعودی ظاهر میشود و به عنوان هشداری برای بازگشت قیمت به سمت پایین است.
خط پیرسینگ (Piercing Line)
این الگو در بازار فارکس بسیار رایج است و زمانی اتفاق میافتد که کندل صعودی دوم بالاتر از وسط کندل اول بسته شود.
ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)
Dark Cloud Cover یک الگوی بازگشتی نزولی است که از دو کندل مجاور هم تشکیل شده است. این کندل ها در یک روند صعودی دیده میشود و نشاندهنده پایان روند و شروع بازار نزولی است. این الگو زمانی شکل میگیرد که کندل دوم در بالای شمع اول باز میشود و در نهایت در نقطهای در میانه کندل قبلی بسته میشود.
اینگلفینگ (Engulfing)
در این الگو از پترن های کندل استیک، دو کندل با اندازههای متفاوت و رنگ مخالف در کنار هم ظاهر میشوند. کندل ابتدایی نشان دهنده روند قبلی است و کندل دوم نشان دهنده روندی است که قرار است آغاز شود. سایه ها در این پترن در نظر گرفته نمیشوند و آن چه مهم است این است که کندل دوم بتواند به طور کامل اولی را پوشش دهد.
یک اینگلفینگ صعودی معمولا در پایین یک روند نزولی رخ میدهد و Engulfing نزولی در بالای روند صعودی مشاهده میشود.
الگوی سقوط پایه :الگوی سقوط پایه در فارکس
افت پایه افت یک الگوی قیمت است که نشان دهنده ایجاد منطقه عرضه در نمودار است. فروشندگان بیشتری مایل به فروش از منطقه عرضه ایجاد شده توسط الگوی افت پایه هستند.
اساسی ترین نوع عرضه و تقاضا در تحلیل تکنیکال است. برای تبدیل شدن به یک معامله گر عرضه و تقاضا باید اصول اولیه عرضه و تقاضا را یاد بگیرید.
به طور خلاصه، drop base drop نیز DBD نامیده می شود.
چگونه افت پایه افت را تشخیص دهیم؟
از دو موج تکانشی نزولی و یک موج برگشتی تشکیل شده است. موج اصلاحی بین دو موج ضربه ای نزولی قرار می گیرد.
پس از عمیق تر شدن در تحلیل تکنیکال، یک موج ضربه ای نزولی را می توان در یک کندل بزرگ نزولی مشاهده کرد. کندل Doji حرکت جانبی قیمت یا تغییر قیمت را نشان می دهد.
بنابراین، برای شناسایی یک الگوی افت پایه در نمودار کندل، به دنبال دو کندل بزرگ با کندل Doji باشید که بین دو کندل بزرگ نزولی قرار گرفته است. مانند تصویر زیر.
فرمول ساده زیر را برای DBD دنبال کنید
DBD = کندل نزولی بزرگ + کندل دوجی + کندل نزولی بزرگ
نسبت بدنه به فتیله شمعدان
نسبت بدنه به فتیله شمعدان های بزرگ نزولی باید بیشتر از 70 درصد باشد. لازم است زیرا بدنه بزرگ شمعدان نشان دهنده حرکت عظیم فروشندگان است.
نسبت بدنه به فتیله شمعدان دوجی زیر 25 درصد است. باز و بسته شدن یکسان کندل نشان دهنده حرکت جانبی قیمت در نمودار است. همچنین نشان دهنده عدم تصمیم گیری در بازار است.
چگونه یک منطقه عرضه ترسیم کنیم؟
برای ترسیم یک منطقه عرضه، به سادگی بالا و پایین کندل پایه را برجسته کنید. حالا یک مستطیل با ارتفاع و پایین شمعدان پایه رسم کنید و مستطیل را به سمت راست به طول مناسب بکشید.
یک منطقه پایه اساساً یک منطقه عرضه در تحلیل تکنیکال است. منطقه پایه می تواند از بیش از یک کندل تشکیل شده باشد. اما برای ترسیم منطقه عرضه، همیشه باید بالا و پایین کل منطقه پایه را بگیرید.
الگوی DBD به معامله گران چه می گوید؟
روانشناسی پشت این الگو بر اساس یک الگوی طبیعی است. مانند طبیعت، زندگی واقعی پر از فراز و نشیب است. به همین ترتیب بازار مملو از امواج تکانشی و اصلاحی است. قیمت از یک منطقه به منطقه دیگر در قالب امواج تکانشی حرکت می کند.
این طبیعت است و الگوی DBD یک الگوی کاملا طبیعی است. هنگامی که الگوی DBD شکل می گیرد، به طور طبیعی یک منطقه عرضه ایجاد می کند. منطقه عرضه همیشه مورد توجه تجار بزرگ و مؤسسات بزرگی است که مایل به فروش از آن منطقه هستند.
منطقه عرضه در الگوی DBD ردپای سازندگان بازار در تحلیل تکنیکال است. اگر می خواهید یک جفت ارز بفروشید، باید با بازارسازان مناطق عرضه بفروشید.
چگونه الگوی سقوط پایه Drop را معامله کنیم؟
دو روش پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی برای تجارت الگوی DBD وجود دارد
- روش اول فروش اوراق بهادار زمانی است که قیمت پس از تشکیل منطقه عرضه، به عرضه کننده بازگردد
- روش دوم فروش اوراق بهادار زمانی است که قیمت پس از نوسان کامل به منطقه عرضه لمسی بازگردد
پس از بک تست، به این نتیجه رسیدهایم که اگر قیمت زمان بیشتری برای بازگشت به منطقه عرضه برای انتخاب سفارشهای فروش طول بکشد، منطقه عرضه ضعیف میشود. بنابراین، ما یک استراتژی برای روش بعدی ساخته ایم.
طرح معاملاتی روش دوم
پس از ترسیم منطقه عرضه، زمانی که قیمت پس از یک نوسان کامل / مدتی به منطقه بازگشت، منتظر تشکیل یک نوار پین نزولی یا هر الگوی کندل نزولی دیگری باشید.
یک سفارش فروش برای تشکیل یک پین بار نزولی در منطقه عرضه باز کنید و حد ضرر را بالای منطقه عرضه قرار دهید. منطقه پایه از استاپ لاس شما در برابر خطاهای تقلبی محافظت می کند.
در الگوی افت پایه افت، منطقه عرضه در مورد سطح سود برداشت به ما نمی گوید. بنابراین، برای رفع این مشکل، باید منطقه عرضه را با الگوی نمودار دیگری یا هر الگوی معاملاتی دیگری معامله کنید.
استراتژی معاملاتی Drop Base Drop: راهنمای کامل معاملات
ویدیوی معاملاتی دراپ بیس
نتیجه
DBD مفهوم اساسی در تحلیل تکنیکال است. استفاده از این الگو به عنوان تلاقی برای تجارت سایر الگوهای نمودار یا سطوح کلیدی، احتمال برنده شدن را افزایش می دهد.
همچنین به رفع افت توقف مناسب در بالای منطقه عرضه کمک می کند و نسبت ریسک به پاداش را افزایش می دهد.
من به شما پیشنهاد میکنم که این الگوی سقوط پایه Drop را حداقل 100 بار قبل از معامله در یک حساب کاربری زنده آزمایش کنید.
کندل چیست؟ آموزش انواع کندل در تحلیل تکنیکال
کندل یک نمودار قیمتی است که میتوان با استفاده از آن اطلاعاتی درباره قیمت بالا، قیمت پایین، باز شدن و بسته شدن اوراق بهادار و روند صعودی یا نزولی در یک بازه زمانی را مشخص کرد. بنابراین میتوان گفت استفاده از کندلها زمانی کارآمد خواهد بود که قیمت سهم تغییرات گوناگونی را تجربه کند تا سرمایهگذاران بتوانند با استفاده از این نمودار تصمیم درستی درباره انجام معاملات و زمان مناسب برای خرید و فروش بگیرند. در ادامه با مفاهیمی مانند کندل چیست؟ و انواع کندل ها در بورس و سایر بازارهای مالی آشنا خواهیم شد.
کندل چیست؟
کندل در لغت به معنای شمعدان است و برای اولین بار برنج فروشان ژاپنی برای شناسایی قیمت و شتاب بازار از نمودارهای کندل استفاده کردند. بنابراین معنی کندلها در بورس را میتوان همان نمودارهای قیمت در نظر گرفت که به دلیل شکل ظاهری به این اسم نامیده میشوند. حال برای آشنایی با مفهوم کندلها باید با انواع آنها آشنا شوید.
به نمودار بالا توجه کنید.
- سفید: اگر نمودار شمعی ما سفید باشد قیمت آغازی آن پایین بوده و قیمت پایانی در بالا میباشد.
- سیاه: اگر نمودار شمعی ما سیاه باشد عکس این قضیه بوده و نمودار پایانی در بالا و نمودار آغازی در پایین خواهد بود.
- سایه پایینی و سایه بالایی: قسمت سایه پایینی و سایه بالایی در تصویر میزان معاملات را در آن روز یا آن بازه زمانی مطابق با تایم فریم در نظر گرفته شده به ما نشان میدهند. و به عبارتی به ما میگویند که در آن روز در قسمتهای سایه پایینی و سایه بالایی نیز معامله انجام شده است اما بیشترین مقدار معامله در قسمت سیاه یا سفید میباشد.
توجه کنید که اگر نمودار سفید باشد نشان دهنده آن است که قیمت در آن روز افزایش پیدا کرده است و اگر مشکی باشد قیمت سهم در آن روز کاهش پیدا کرده است.
انواع کندل در بورس
الگوهای کندل بر اساس اصل سوم تحلیل تکنیکال که میگوید تاریخ تکرار میشود، ساخته شدهاند؛ بنابراین ازآنجاییکه معاملهگران عکسالعملهای یکسانی دارند، کندلها در کنار یکدیگر قرار میگیرند و الگوهای شمعی به وجود خواهند آمد. باید متذکر شد انواع کندل شمعی که مورد بررسی قرار میگیرند، برای پیشبینی بازگشت در نقاط حمایتی و مقاومتی هستند و کمتر الگوی کندل را مشاهده خواهید کرد که ادامهدار بودن روند را نشان دهد. حال در ادامه انواع کندل در بورس و تحلیل تکنیکال را مورد بررسی قرار میدهیم تا متوجه شوید چه اطلاعاتی میتوانید از هر کندل به دست آورید.در ادامه به بررسی انواع الگوهای کندل در بازار بورس و تحلیل تکنیکال میپردازیم:
الگوهای شمعی ژاپنی
ژاپنیها برای بازارهای خود یکسری الگو طراحی کردند و از دل بازار بیرون آوردند که به آنها الگوهای شمعی ژاپنی گفته میشود. این الگوها برای شناسایی روند به کار میروند. یعنی چه؟ مثلاً فرض کنید که ما یک روند نزولی داریم الگویی شمعی ژاپنی برای ما شکل میگیرد و به ما میگوید که روند نزولی دیگر کافیست و قرار است از این به بعد روند ما صعودی شود. و به عبارتی دیگر به ما میگویند که چه زمانی روند نزولی ما به صعودی و یا چه زمانی روند نزولی ما به صعودی تبدیل میشوند.
الگوهای شمعی ژاپنی چند دسته میباشند؟
الگوهای شمعی 3 دسته هستند.
- الگوهای تک کندلی
- الگوهای دو کندلی
- الگوهای سه کندلی
این الگوها به ترتیب از یک،دو و سه candle (یک مربع) تشکیل شده اند.
الگوهای تک کندلی
این الگوها انواع مختلف دارد که به شرح زیر میباشد.
- سفید یا سبز رنگ (Bullish Marubozu)
اینها همان کندلهای سفید گفته شده در بالا هستند که با رنگ سبز نیز نشان داده میشوند و نشان دهنده افزایش قیمت میباشند. بولیش ماروبوزو یعنی بعد از تشکیل این کندل روند بازار صعودی است. یک کندل اگر هیچ خط سایهای نداشته باشد به آن ماروبوزو گفته میشود. در بازار بورس (چه داخلی و چه خارجی) دو نماد حیوان داریم. یک نماد گاو وحشی و یک نماد خرس. گاو وحشی اگر به ساختار بدنی گاو وحشی نگاه کنید حالت کمرش به صورت قوسی رو به بالا است. بنابراین در بورس به بازاری که روند صعودی دارد اصطلاح روند بازار گاوی است رابه کار میبرند. - سیاه یا قرمز رنگ (Bearish Marubozu)
بیریش ماروبوزو نشان دهنده این است که بعد از تشکیل این کندل روند بازار نزولی است. حال اگر به ساختار بدنی خرس توجه کنید کمرش خمیده و به سمت پایین میباشد. یعنی ساختار بدنی خرس نشان میدهد که ما یک روند نزولی قیمت داریم. بنابراین اگر روند بازاری نزولی باشد میگویند که روند بازار خرسی است. - الگوی هنگینگ من (Hanging Man)
هنگینگ من در لغت به معنای مرد به دار آویخته میباشد. بعد از تشکیل این الگو یک خط سایه رو به پایین داریم که این خط بلند میباشد. همچنین یک بدنه کوچک هم مشاهده میکنیم. وقتی این کندل تشکیل میشود روند بازار نزولی است. - الگوی اینورتد هامر (Invertrd Hammer)
اینورتد هَمر در لغت به معنای چکش معکوس میباشد. که اگر کندل ما از این الگو پیروی کند روند صعودی خواهد بود. - الگوی شوتینگ استار (Shooting Star)
اگر این کندل تشکیل شود بعد از این candle روند بازار نزولی خواهد شد. - الگوی چکش (Hammer)
اگر این الگو تشکیل شود بعد از این روند بازار صعودی خواهد بود. بنابراین نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است و باید به آن توجه کنید رنگ کندل است. اگر سبز باشد یعنی بعد از این روند ما صعودی است و اگر رنگ قرمز یا مشکی باشد یعنی بعد از این روند نزولی خواهیم داشت.
بنابراین در الگوهای تک کندلی رنگ است که روند صعودی یا نزولی را به ما نشان میدهد. به عنوان مثال اگر ما یک روند نزولی داشته باشیم و کندل بولیش ماربوزو برای ما شکل بگیرد روند نزولی تبدیل به روند صعودی میشود.
الگوهای دو کندلی
در ادامه به معرفی انواع الگوهای دو کندلی میپردازیم.
الگوی گاو پوشش دهنده
در این الگو یک candle متوسط به رنگ قرمز یا مشکی در کنار یک شمع بزرگ با رنگ سفید یا سبز داریم که به آن Bullish Engulfing گفته میشود که واژه Engulfing به معنای پوشش دهنده است. این روند در الگوی گاو پوشش دهنده به ما نشان میدهد که بعد از روند نزولی انتظار داریم که روند بهدی ما صعودی باشد. همیشه برای دیدن روند بعدی به رنگ دوم توجه کنید.
الگوی خرس پوشش دهنده
در این الگو یک candle متوسط به رنگ سبز یا سفید در کنار یک کندل بزرگ با رنگ قرمز یا مشکی داریم که به آن Bearish Engulfing گفته میشود که واژه Engulfing به معنای پوشش دهنده است. این روند در الگوی خرس پوشش دهنده به ما نشان میدهد که بعد از روند صعودی شاهد روند نزولی خواهیم بود.
الگوی Bullish Harami
یک candle بزرگ قرمز رنگ تشکیل شده و در کنار آن یک candle کوچک سبز رنگ تشکیل میشود. همانطور که گفتیم در نمودار دو کندلی همیشه به رنگ دوم نگاه میکنیم. در اینجا نیز رنگ دوم سبز است و نشان دهنده روند صعودی است.
الگوی Bearish Harsmi
این الگو عکس الگوی Bullish Harami بوده و بیانگر روند نزولی است.
- الگوی ابر سیاه
که از یک candle سبز رنگ در قسمت پایین و کمی بالاتر از آن یک قرمز رنگ داریم که حداقل 50 درصد کندل سبز رنگ را پوشش داده است. به همین دلیل به آن الگوی ابرسیاه گفته میشود. در اینجا رنگ کندل دوم قرمز است بنابراین روند ما نزولی خواهد بود. بنابراین در این حالت اگر بازار ما صعودی باشد باید انتظار ریزش قیمت سهم را داشته باشیم. - الگوی پیرسینگ
الگوی پیرسینگ از یک candle قرمز در بالا و یک candle سبز در پایین خود تشکیل شده است. به نحوی که سبز بیش از 50 درصد قرمز را پوشش داده است. این وضعیت روند صعودی بازار را بعد از یک روند نزولی نشان میدهد.
بنابراین در الگوهای دو کندلی باید رنگها با هم متضاد باشد و برای بررسی روند باید حتماً به رنگ دوم توجه کنیم.
الگوهای سه کندلی
الگوی پیشگویی های کلیدی در الگوهای شمعدانی morning star
این الگو از یک کندل قرمز رنگ در سمت چپ، یک کندل سبز خیلی کوچک در وسط و یک کندل سبز با سایزی متوسط که حداقل تا 50 درصد کندل قرمز است تشکیل شده است. برای تشخیص روند نیز باید به رنگ کندل سوم توجه کنیم.
الگوی evening star
این الگو از یک کندل سبز رنگ بزرگ در سمت چپ، یک کندل قرمز رنگ خیلی کوچک در وسط و بالاتر از کندل سبز رنگ و یک کندل قرمز متوسط تشکیل شده است. طبق این وضعیت انتظار روند نزولی در بازار را داریم.
توجه! رنگ کندلهای کوچک در وسط دو کندل در هیچ یک از دو مورد الگوی سه کندلی برای ما اهمیت ندارد و ممکن است حتی رنگ کندل کوچک که در وسط دو کندل است در الگو اول قرمز و در الگو دوم سبز باشد.
الگوی سه کلاغ سیاه
در راستای انواع کندل شناسی باید به الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows) اشاره کرد. این کندل از پرقدرتترین انواع کندل در تحلیل تکنیکال است که جهت تغییر روند صعودی به نزولی را مورد بررسی قرار میدهد. در حقیقت سیگنالهای این کندل زمانی که کاهش قیمت اتفاق میافتد، صادر خواهند شد و بیانگر فشار عرضه و فروشندگان قوی است. بنابراین الگوی سه کلاغ سیاه در دسته کندلهای نزولی قرار میگیرد که خبرهای بدی را برای سرمایهگذاران در قیمت سهم دارد. این الگو از سه شمع با رنگهای مشکی و اندازههای معمولا برابر تشکیل شده است.
الگوی سه سرباز سفید
الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers) درست نقطه مقابل الگوی سه کلاغ سیاه است، بنابراین میتوان آن را یک الگوی نوید دهنده درباره صعود و افزایش قیمت سهم در نظر گرفت. از جمله اطلاعاتی که میتوان از این الگو به دست آورد، این است که خریداران پر قدرتی در بازار حضور دارند و امکان افزایش قیمت نیز با توجه به این موضوع قدرت میگیرد. این کندل از سه شمع سفید رنگ تشکیل شده و بین این شمعها میتوان شکاف نزولی مشاهده کرد که این شکافها به معنای تغییری قوی از روند نزولی به صعودی است. در الگوی سه سرباز سفید، سایهها معمولا کوتاه هستند و زمانی که شمع سوم سیگنال بسته میشود، سیگنال بسیار قوی به دلیل تغییر روند از نزولی به صعودی ایجاد خواهد شد.
الگوی سه خط حمله
الگوی سه خط حمله (Three Line Strike) یک الگوی کندل صعودی است و یک الگوی برگشتی محسوب میشود، زیرا در طی یک روند نزولی شکل میگیرد. بهطورمعمول تحلیلگران از این کندل شمعی بهتنهایی استفاده نمیکنند و نتایج الگوهای دیگر را نیز مورد بررسی قرار میدهند. در ظاهر این الگو، سه شمع به شکل نزولی دیده میشود و بعد از این سه، یک شمع با بدنهای بزرگتر که حالتی نزولی دارد تشکیل میشود. همچنین بهطورمعمول، قیمت سهم در محدوده شمع اول باز میشود. توجه داشته باشید که طبق بررسیهای صورت گرفته توسط بولکوفسکی، در 83 درصد از مواقع، این الگوی برگشتی قیمت درستی را پیشبینی میکند.
الگوی تاسوکی رو به پایین
الگوی تاسوکی رو به پایین (Downside Tasuki) از سه شمع و در میانه روند نزولی تشکیل میشود. دو شمع در این کندل نزولی و سیاه رنگ هستند و یکی از شمعها صعودی و سفید رنگ است. شمع سفید رنگ که روند صعودی دارد، در میان شکاف قیمتی شمع اول و دوم تشکیل میشود. البته هر یک از شمعها نشانگر موضوع متفاوتی هستند، برای مثال دو شمع مشکی که روند نزولی دارند، نشاندهنده قدرت فروشندگان و شمع سفید که صعودی است، بیانگر شناسایی سود توسط فروشندگان است.
برای یادگیری تحلیل تکنیکال مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
سوالات متداول
کاربرد کندل ها چیست ؟
میتوان اولین کاربرد نمودار کندل استیک را فهم سریع و آسان نوسانات قیمت درنظر گرفت در واقع به راحتی و صرفا با دیدن کندل ها میتوانیم کل معاملات یک تایمفریم را تحلیل کنیم چرا که هر کندل منعکسکننده عکسالعمل و رفتار تمامی معاملهگران در یک تایمفریم خاص است.
مهمترین الگوهای شمعی کدامند ؟
تقریبا بیشتر الگوهای کندل استیک برای پیشبینی بازگشت روند در نقاط حمایتی و مقاومتی مورد استفاده قرار میگیرند و الگوهای کمی برای تایید و ادامهدار بودن روند فعلی وجود دارند. الگوهای شمعی با توجه به ترتیب قرارگیری چند کندل و بررسی طول بدنه و سایه آنها انواع مختلفی دارند و مهمترین کندل های شمعی عبارتند از : .کندل مارابوزو .الگوی کندل استیک دوجی (Doji) .الگوی مرد به دار آویخته (Hanging Man) و …
کدام کندل ها دیگر کارایی ندارند ؟
پاسخ این سوال این است که تمامی کندل های معرفی شده از سالیان قبل هنوز مورد استفاده قرار می گیرند اما با پیشرفت نرم افزار های تحلیل تکنیکال کاربرد کندل ها و مقدار استفاده از آنها کمی کمتر شده است.
کندل چیست؟
کندل استیک در لغت به معنای شمعدان است و جالب است که بدانید، فروشندگان برنج در ژاپن اولین افرادی بودند که از کندل ها برای شناسایی قیمت بازار و شتاب قیمتی در بازارهای مالی استفاده کردند.
بنابراین در تعریف کندل میتوان گفت، یک نوع نمودار قیمتی است که با کمک آن میتوان قیمتهای بالا، پایین، بازشدن و بسته شدن یک اوراق بهادار در یک دوره زمانی مشخص را نشان داد.
دیدگاه شما