شیوه های تعیین حد توقف ضرر


منظور از حد ضرر یا stop loss چیست؟

بطور کلی می توان گفت حد ضرر یا استاپ لاس Stop loss یعنی بازه ای از قیمت که شما انتخاب می کنید تا معاملات ضررده بسته شوند تا از ضرر بیشتر جلوگیری کنید.البته گاهی اوقات دستور استاپ لاس می تواند در سود نیز عمل کند یا حتی در نقطه صفر به صفر.

اما بطور کلی باید اذعان کرد که حد ضرر یا استاپ لاس در معاملات بسیار ضروری بوده و جز اصلی معاملات در بازارهای مالی می باشد. بطور کلی در تمام استراتژی های معاملاتی سوده در بازار های مالی شما باید مقدار ریسک و حد ضرر را به راحتی باید بتوانید شیوه های تعیین حد توقف ضرر محاسبه کنید. در غیر این صورت یک گام اصلی از سیستم معاملاتی ناقص خواهد ماند. در تمام مراحل معاملات مارجینی و غیر مارجینی شما صد در صد نیازمند به دانستن حداکثر ضرر احتمالی هستید و لازم هست که به صورت دستی یا اتوماتیک آنرا اعمال کنید.

با توجه به این که نوسان های بازار می تواند بسیار زیاد باشد و بستن بصورت دستی ممکن است مقدور نباشد پیشنهاد می کنیم که حتما در معاملات خود در دستورات تنظیم شده در کارگزار فارکس یا هر کارگزاری دیگر حتما حد ضرر یا استاپ لاس را قرار دهید تا خود کار اعمال شود.

در بروکرهای فارکس معمولا دستور ضرر در اولیت قیمت قابل دسترس در بازار اجرا می شود و همینطور برای سایر دستور ها مثل حد سود. و گاها ممکن است شما ببینید که دستور بستن معاملات شما با کمی اختلاف یا بشتر انجام شده باشد و این به معنی این است که قیمت لازم برای اجرای دستورات در بازار موجود نبوده است.اما فرموش نکنید بطور کلی اجرا دستورات معاملاتی در تمامی کارگزارن بازار فارکس و سایر بازارهای مالی امری نسبی است و بسته به شرایط می تواند متغییر باشد.

مواردی که برای گذاشتن و تنظیم استاپ لاس ( حد ضرر ) اصولی باید به آنها توجه کنیم:

مقدار پول مشخص در ریسک: تا زمانی که شما درصد پول درگیر شده به معامله را ندانید نمی توانید مقدار صحیح استاپ لاس را حساب کنید. شما باید بدانید در سیستم معاملاتی و مدیریت سرمایه شما چه مقدار ضرر برای هر معامله تعریف شده است، ۰٫۱ درصد ، ۱ درصد یا ۳ درصد یا بیشتر.

پیوت های قیمت: پیوت های قیمت یا Pivot Point ها قیمت هایی هستند که بیشترین پتانسیل چرخش قیمت در آنها وجود دارد و معمولا در گذشته قیمت ها روی این قیمت ها تغییر مسیر داده اند. این قیمت ها نقاط حمایت و مقاومت بازار support و resistance را می توانند تعیین کنند و تریدر ها به انها توجه خاصی دارند تا به کمک این قیمت ها حد ضرر خود را تعیین کنند.

سقف و کف روزانه: قیمت های بالا و پایین گذشته مانند یک خط کش ابعاد احتمالی بازار را نشان می دهند و می توان نقاط عرضه و تقاضا را به کمک آنها حدس زد. بدون دانستن این قیمت ها در استاپ لاس شما موفق نخواهید بود.

سقف و کف قیمت های هفتگی: قیمت های اوج بازار در هفته های گذشته و یا کف های قیمتی در هفته های قبل نقاط خوبی برای چرخش مجدد قیمت ها هستند و در تعیین استاپ لاس ( حد ضرر ) و تیک پروفیت ( حد سود ) بسیار تاثیر گذارند.

ترند های تایم های بالاتر: ترندهای قیمتی در بازه های زمانی بالاتر هم برای ورود به معاملات راهنمای خوبی هستند و هم برای تعیین حد ضرر احتمالی و خروج از بازار.

سطوح فیبوناچی: درصد ها و سطوح فیبوناچی قیمت های احتمالی برای حمایت و مقاومت هستند و برای انجام معاملات این قیمت ها را باید حتما از قبل بر روی چارت تحلیل تکنیکال خود علامت بزنید.

میانگین های قیمت: میانگین قیمت های گذشته و اختلاف قیمت جاری بازار از آنها ابزار و معیار خوبی برای پیش بینی ترند احتمالی است اما مسلما به تنهایی کافی نیست. اما دانستن میانگین روزها و ساعت های گذشته بازار برای انجام معاملات و تعیین استاپ لاس اصولی ( حد ضرر اصولی ) بسیار مهم خواهد بود.

قیمت برق خانگی افزایش می‌یابد؟

تعرفه‌های برق خانگی طبق اعلام سخنگوی صنعت برق تغییری نکرده و در سال گذشته بر اساس مصوبه هیئت وزیران تعیین شده است.

به گزارش گروه اقتصاد کلان و انرژی اقتصاد 100، سالانه حدود یک میلیون مشترک جدید به مشترکان خانگی برق افزوده می‌شود که رشد حدود ۵ درصد یا هزار مگاواتی مصرف برق را در پی دارد. امسال طبق اعلام مسوولان، خوشبختانه نه تنها در این بخش رشد مصرف نداشتیم، بلکه شاهد کاهش ۴.۲ درصدی مصرف برق یعنی تقریبا معادل صرفه جویی ۱۵۰۰ مگاوات نیز بودیم که این کاهش در کنار عوامل دیگر، باعث شد وزارت نیرو بتواند برق سایر بخش‌ها را نیز تامین کند.

در این راستا، سخنگوی صنعت برق در یک گفت‌وگوی رادیویی ضمن تاکید بر عدم تغییر تعرفه‌های برق خانگی، اظهار کرد: نه تنها تعرفه‌ها تغییری نکرده بلکه امسال شاهد همکای بسیار خوب مشترکان خانگی با صنعت برق بودیم که کاهش مصرف قابل توجهی در این بخش را به دنبال داشت.

رجبی مشهدی خاطرنشان کرد: موضوع تاثیرگذار دیگر تخصیص تشویق‌های بسیار خوب به بخش خانگی بود، بطوریکه از تعداد ۱۶.۷ میلیون مشترکی که مشمول دریافت پاداش مدیریت مصرف شدند، حدود ۵ میلیون مشترک، امسال تابستان صورتحساب رایگان یا برای پرداخت ماه‌های آتی بستانکار شدند.

مدیرعامل شرکت مدیریت شبکه برق ایران در خصوص تعرفه‌های صنایع نیز گفت: در بخش صنعت تعرفه‌ها تغییری نداشته و مشارکت بسیار خوبی به‌ویژه در زمان‌های اوج مصرف از سوی صنایع دریافت کردیم.

وی افزود: در کل ۹۲ درصد از مشترکان یا واحدهای صنعتی که بیشتر کارگاه‌های کوچک درون شهری هستند، هیچ‌گونه محدودیتی نداشتند و از ۸ درصدی که در برنامه مدیریت مصرف شرکت کردند، بخشی واحدهای صنعتی مستقر در شهرک‌های صنعتی بودند که در حدود ۱۲ ساعت در برنامه‌های مدیریت مصرف مشارکت داشتند که این میزان در سال گذشته حداقل ۲ روز در هفته بود.

رجبی مشهدی تصریح کرد: ۴۴۰ واحد صنعتی بزرگ که از آنها خواسته شده بود بخشی از تعمیرات و یا تعطیلات تابستانی را به زمان بیشترین مصرف برق منتقل کنند، در این خصوص همکاری بسیاری خوبی صورت گرفت. در کنار این همکاری‌ها، خوشبختانه امسال توانستیم بیش از ۱۵ درصد انرژی بیشتری به بخش صنعتی کشور نسبت به سال گذشته تحویل دهیم به طوریکه در مردادماه شاهد رشد ۶۵ درصدی تولید فولاد در کشور بودیم که در زینه تولید رتبه اول در جهان را به دست آورده است.

وی ادامه داد: در بخش سیمان نیز همکاری بسیار خوبی با ما صورت گرفت. بنا بود بتوانند ماهیانه ۵ میلیون تن که نیاز بازار است را سیمان تولید کنند که بیش از این مقدار نیز توانستند تولید کنند.

سخنگوی صنعت برق در خصوص مصارف غیرمجاز از شبکه برق کشور گفت: استفاده غیرمجاز از این شبکه وجود دارد و روش‌ها و راهکارهایی را برای شناسایی و مقابله با این افراد در پیش گرفته‌ایم چرا که تقریبا معادل یک نیروگاه هزار مگاواتی هنوز استفاده غیرمجاز وجود دارد.

وی در پایان از هموطنان در خواست کرد، در صورت مشاهده چنین مواردی حتما اطلاع‌رسانی کنند تا ضمن محفوظ ماندن نامشان، از پاداش‌های در نظر گرفته شده نیز بهره‌مند شوند.

روایت اکونومیست از مسیر طولانی تا پایان بحران انرژی در اروپا

روایت اکونومیست از مسیر طولانی تا پایان بحران انرژی در اروپا

تهران-ایرنا- اکونومیست نوشت: ترکیبی از ذخیره گاز طبیعی مایع در سواحل اروپا و گرمای هوا که تقاضا را کاهش داده باعث شده برخی از افراد نسبت به پایان بحران انرژی در اروپا ابراز خوشبینی کنند، اما این قاره هنوز مسیری طولانی تا پایان این بحران در پیش دارد.

به گزارش روز دوشنبه ایرنا، این رسانه افزود: بر اساس گزارش شرکت کِپلر ذخیره گاز طبیعی مایع برای تحویل در سواحل اروپا به ۱.۲ میلیون تُن رسیده است که از ۱۴۰ تن در ماه اگوست افزایش یافته است. در سرتاسر اروپا، دمای هوا بالا است: جنوب اسپانیا هنوز دمای ۳۰ درجه سانتیگراد را پشت سر می گذارد.

اما بحران انرژی در اروپا هنوز تمام نشده است. قیمت‌ها با افزایش تقاضا و فصل سرما که دیگر خریداران گاز طبیعی مایع به ویژه در آسیا را برای تحویل محموله ها به رقابت وادار خواهد کرد، بار دیگر افزایش خواهند یافت.

اکونومیست مدعی شد اگر روسیه با شکست‌های نظامی مواجه شود، فشارها را بیشتر می کند. گزینه های ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه شامل توقف کامل تحویل گاز به اروپا یا تخریب زیرساخت ها است. چنین اقداماتی، یا استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی، موج دیگری از تحریم ها را از سوی غرب آغاز خواهد کرد.

اکونومیست برای درک چگونگی توسعه جنگ انرژی، با مدل‌سازان شرکت مشاوره ای ریستاد انرژی همکاری کرده و تحلیل این رسانه نشان می دهد که اوضاع ممکن است خیلی سریع بسیار وخیم شود.

این رسانه نوشت سه سناریو را شبیه سازی کرده که اوضاع ناخوشایندی را پیش بینی می کند.

در سناریوی اول فرض بر این است که خط لوله نورد استریم همچنان بسته بماند. همچنین اروپا از طرح‌هایی برای اجرای تحریم نفت خام روسیه پیروی ‌کند و شرکت‌های بیمه محلی را که ۹۰ درصد بازار جهانی کشتیرانی را در اختیار دارند، از پوشش کشتی‌های حامل نفت روسیه منع ‌کند. خریداران غیرغربی که موافقت می‌کنند نفت روسیه را با سقف قیمتی تعیین شده توسط آمریکا و اتحادیه اروپا بپردازند، مجاز به خرید بیمه اروپا هستند.

این سناریو برای اروپا باعث بروز یک بحران می شود اما فاجعه نیست. کاهش عرضه به این معنی است که تا پایان سال ۲۰۲۲ این قاره ۸۴ میلیارد متر مکعب (میلیارد متر مکعب) گاز روسیه را از دست خواهد داد که معادل ۱۷ درصد از مصرف عادی سالانه خود است. واردات بیشتر گاز طبیعی مایع، قبلاً بخشی از این حفره را پر کرده است. شبیه‌سازی ما نشان می‌دهد که حتی اگر زمستان سرد شود و تقاضا را تا ۲۵ میلیارد متر مکعب افزایش دهد، ذخیره‌سازی اروپا به آن اجازه می‌دهد تا تابستان ۲۰۲۳ را پشت سر بگذارد، در این مرحله واردات گاز طبیعی مایع ممکن است شروع به افزایش بیشتری کند.

در چنین سناریویی، روسیه همچنان ۱۶۹ میلیارد دلار درآمد نفتی در سال ۲۰۲۳ به جیب می‌زند که کمتر از ۱۷۹ میلیارد دلاری است که در سال ۲۰۲۱ به دست آورده بود. این کشور و دیگر فعالان بازار همچنان باید متحمل افزایش هزینه‌های مبادلاتی ناشی از سفرهای طولانی‌تر نفت‌کش ها، جنجال‌ها بر سر قاچاق انرژی و سایر تنش ها شوند. اروپا بهای سنگین تری را می پردازد. واردات بشکه های دریایی روسیه در سال ۲۰۲۱ میلادی ۹۰ میلیارد دلار هزینه داشت. جایگزینی این بشکه ها در سال ۲۰۲۳، ۱۱۶ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت.

در سناریوی دوم، روسیه با بستن خط لوله خود از طریق اوکراین، یکی از دو مجرای انتقال گاز این کشور که هنوز باز است، اروپا را از ۱۰ تا ۱۲ میلیارد مترمکعب دیگر در سال محروم می‌کند. رهبران کشور با بهانه ای (مانند «نشت» گاز که جریان گاز از طریق نورد استریم متوقف کرد) این اقدام را بکار می بندند.

روسیه نمی خواهد صادرات را به طور کامل از دست بدهد، فقط به این دلیل که این امر باعث می شود که قیمت جهانی افزایش یافته و به کشورهای دوست مانند هند و پاکستان که برای رقابت با اروپا بر سر محموله ها تلاش می کنند، آسیب می رسد. بنابراین ما فرض می کنیم که روسیه عرضه این محصول به این کشورها را با قیمت مقرون به صرفه ادامه می دهد.

در این سناریو، غرب با افزایش سقف قیمت نفت خود تلافی می‌کند و شاید کشورهای متخلف سقف قیمتی در غرب را با مجازات‌های سنگین، تشدید کنترل‌ها و کاهش سقف تهدید می‌کند. برای مقابله با این ضدحمله، روسیه اوپک -متشکل از ۲۳ کشور که ۴۰درصد نفت خام جهان را تولید می کند- و متحدانش را متقاعد می‌کند، تولید نفت خود را تا یک میلیون بشکه کاهش دهند.

اگرچه روسیه به درآمدهای گازی خود ضربه می زند، اما درآمد نفتی آن انعطاف پذیر خواهد بود. محاسبات ما حاکی از آن است که صادرات نفت این کشور در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ به میزان ۲ میلیون بشکه در روز در مقایسه با سال ۲۰۲۱ کاهش می‌یابد که باعث می‌شود بیش از ۱.۵ میلیون بشکه در روز، تولید خود را کاهش دهد. فشار بیشتر بر بازار، قیمت نفت برنت را به سه رقمی سوق می‌دهد و تنها یک انقباض کوچک در تقاضا وجود خواهد داشت. این موضوع به روسیه اجازه می دهد تا کسری حجم خود را جبران کند. درآمد صادرات نفت این کشور در سال ۲۰۲۳ تا ۱۷۰ میلیارد دلار ثابت باقی می ماند و در سال بعد به ۱۵۰ میلیارد دلار کاهش می یابد. در این میان اروپا با ده ها میلیارد دلار هزینه اضافی روبرو خواهد شد.

این رسانه در سناریوی سوم خود به جنگ تمام عیار نفتی اشاره کرده و می نویسد در این سناریو چنین فرض می شود که روسیه احتمالا با یک خسارت فاجعه بار در میدان نبرد مواجه است و اهمیتی به حفظ درامد حاصل از بخش انرژی خود نمی دهد و جنگ همه جانیه انرژی را آغاز می کند. این جنگ با بستن خط لوله ترک استریم که گاز را به کشورهای دوست مانند مجارستان و ترکیه انتقال می دهد شروع می شود و با پایان یافتن فعالیت این خط لوله، اروپا از ۱۵ میلیارد متر مکعب دیگر محروم می شود.

در این سناریو فرض بر این است که روسیه می‌تواند جریان‌ها را از طریق دو خط لوله بزرگ نروژ متوقف کند و با این اقدام اروپا سالانه ۵۵ میلیارد متر مکعب دیگر از گاز را از دست بدهد. این خطوط لوله از روسیه دور است و کشورهای غربی ممکن است آن را حمله به ناتو بدانند.

فرض ما بر این است که قدرت‌های غربی با تحریم‌های «ثانویه» پاسخ خواهند داد و افراد یا شرکت‌های غیرغربی را که نفت روسیه را معامله می‌کنند با اقداماتی مانند از دست دادن دسترسی به دلار آمریکا تهدید می‌کنند. این امر بانک ها و بیمه گران را در همه جا مجبور می کند تا تجارت روسیه را کنار بگذارند و تحریم ها را بسیار مؤثرتر می کند.

کرملین با متقاعد کردن اوپک به کاهش ۱ میلیون بشکه دیگر در روز، واکنش تلافی جویانه نشان خواهد داد. همچنین صادرات از طریق خط لوله ای سی پی سی را متوقف می کند. این خط لوله ۱.۲ میلیون بشکه در روز نفت عمدتا قزاقستان را حمل می کند، اما به بندر نووسیبیرسک روسیه ختم می شود، جایی که سوخت روی کشتی ها بارگیری می شود. آمریکا در تلاش برای کاهش قیمت نفت، آزادسازی ذخایرراهبردی نفت خود را تسریع می کند.

«جیسون بوردوف» ضو ارشد شورای امنیت ملی دولت اوباما و بنیانگذار مرکز سیاست انرژی جهانی دانشگاه کلمبیا خاطرنشان می کند که ذخایر انرژی آمریکا بی نهایت نیست و در حال حاضر به پایین‌ترین سطح خود از سال ۱۹۸۴ رسیده است. بنابراین فرض ما این است که اوپک می‌تواند منتظر بماند، ابتدا تولید را کاهش دهد و سپس زمانی که ذخایر استراتژیک به پایان برسد، آن را افزایش دهد.

این گزارش پیش بینی کرده در این شرایط همبستگی اروپا تقریباً به طور کامل از بین خواهد رفت و این قاره دچار فلاکت خواهد شد. شبیه‌سازی اخیر وزارت اقتصاد آلمان نشان داده که اگر در فوریه سال آینده، نیروگاه‌های برق در جنوب این کشور ۵۰ درصد کمتر از حد معمول گاز دریافت کنند، بسیاری از راکتورهای هسته‌ای فرانسه تعطیل بمانند (مانند امسال) و نیروگاه‌های زغال سنگ متزلزل باشند چه اتفاقی رخ خواهد داد. این ارزیابی ها نشان داده که اتحادیه اروپا باید ۹۱ ساعت خاموشی را بین اعضای خود توزیع کند. آلمان ممکن است تصمیم بگیرد صادرات برق به فرانسه را کاهش دهد یا جریان گاز به جمهوری چک و اسلواکی را متوقف کند. بریتانیا که امکانات ذخیره سازی ناچیزی دارد اما نیازهای گاز زیادی دارد، آسیب پذیر خواهد بود.

اکونومیست نوشت: شبیه سازی این رسانه حاوی دو درس روشن است: یکی این که با گذشت هشت ماه از بن بست انرژی، روسیه گزینه های بیشتری را برای تشدید تنش نسبت به غرب دارد. این کشور در حال حاضر مسیر اصلی تامین گاز خود به اروپا را بسته است، بنابراین قطع بقیه جریان های گاز همچنان ویرانگر خواهد بود. درس دیگر این است که هر چه قدر ، سوخت روسیه کمتر به بازار برسد، اروپا باید برای جایگزینی آن هزینه بیشتری بپردازد – در حالی که افزایش قیمت ها، ضرر کرملین را محدود می کند.

فتح‌الفتوح لبنان و حزب‌الله

پیروزی لبنان در این صحنه حتماً از پیروزی بسیار درخشان حزب‌الله در جریان جنگ ۳۳ روزه - تابستان ۱۳۸۵ - بزرگ‌تر، برجسته‌تر، راهبردی‌تر و ماندگارتر است.

به گزارش مشرق ،سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

«لبنان به همه آنچه در منازعه گازی با رژیم صهیونیستی می‌خواست رسید.» این بخشی از سخنان روز شنبه آیت‌الله سیدحسن نصرالله است که با شرح آنچه در پرونده شناسایی و اکتشاف گاز در دو حوزه «کاریش» و «قانا» از سال ۱۳۹۰ گذشته، توأم بود.

مسئله گاز در مدیترانه با موضوع مرزهای جغرافیایی و به‌خصوص مرز آبی گره خورده بود. از این رو بحث گاز در این حوزه جنبه ژئوپلیتیکی و سرزمینی هم داشت و در این میان رژیم صهیونیستی به‌صورت موذیانه و با بهره‌گیری از کمک آمریکا و با استفاده از شرایط آشوب‌های سیاسی و درگیری حزب‌الله در پرونده امنیتی سوریه و با متهم‌سازی حزب‌الله در پرونده‌های امنیتی لبنان تلاش کرد تا سیاست سیطره مطلق بر گاز مدیترانه را به ثمر برساند.

دو منطقه «قانا» و «کاریش» در دریای مدیترانه، در آب‌های اختصاصی و بعضاً متداخل لبنان و فلسطین اشغالی قرار دارد و حجم عظیمی از گاز مدیترانه و شامات را در خود جای داده است.

حدود سه چهارم این دو حوزه گازی در آب‌های ساحلی لبنان و حدود یک چهارم در آب‌های ساحلی فلسطین اشغالی قرار گرفته است.

رژیم صهیونیستی به گمان اینکه می‌تواند با زور و با استفاده از اختلافات داخلی لبنان، این منطقه گازی را برای خود تبدیل به یک ‌هاب نماید و نقل و انتقال گاز از کشورهای آفریقایی و آسیایی از طریق مدیترانه را در کنترل خود درآورد و از این حیث بر روند اقتصادی کشورهای غرب سواحل جنوبی و شرقی مدیترانه از یک‌سو و اروپا از سوی دیگر تأثیر بگذارد و از این‌موضوع برای خود ضریب امنیتی دست و پا کند، وارد عمل شد.

اگر این اراده اسرائیلی به کرسی می‌نشست، امنیت و ثبات رژیم صهیونیستی با امنیت و ثبات اقتصادی کشورهای ساحلی مدیترانه و حتی فراتر از آن گره می‌خورد و همه لاجرم امنیت و ثبات رژیم جعلی اسرائیل را برای خود ضرورت ارزیابی کرده و با عوامل برهم‌زننده آن از جمله فلسطینی‌ها مخالفت می‌کردند.

ضمن آنکه سیطره رژیم اسرائیل بر این دو حوزه گازی، اقتصاد به شدت وابسته به کمک‌های خارجی آن را به اقتصادی خود اتکا تبدیل می‌کرد که این برای رژیم صهیونیستی اهمیت ویژه‌ای دارد، بنابراین بحث گاز، منطقه گازی و سیاست‌های مرتبط با آن برای رژیم صهیونیستی جنبه فوق راهبردی و حیاتی داشت و لذا برای رسیدن به آن تلاش ویژه‌ای به کار برد.

اما از آن طرف، حوزه‌های کاریش و قانا و موضوع گاز برای لبنان بیش از رژیم صهیونیستی اهمیت دارد چرا که از یک‌سو سیطره رژیم اسرائیل بر این دو حوزه سبب تثبیت موقعیت آن در مدیترانه و دست یافتن به «موقعیت ویژه» می‌شد و این منافع ملی، امنیت و افق حیات سیاسی لبنان را با تهدید فوق‌العاده مواجه می‌کرد و از سوی دیگر لبنان به دلیل فقدان بنیه اقتصادی در زمین و کاهش شدید موقعیت‌های سابق اقتصادی مثل توریزم و کاهش شدید حمایت‌های اقتصادی خارجی، با موقعیت شدید بحران مالی و اقتصادی مواجه گردید به گونه‌ای که هم‌اینک در شرایط نزدیک به ورشکستگی قرار گرفته و خدمات عمومی تا حد قابل توجهی مختل گردیده است.

بنابراین دو حوزه قانا و کاریش به‌صورت دو پنجره حیاتی نه فقط برای اقتصاد لبنان بلکه برای حل و فصل مسایل سیاسی؛ همگرایی داخلی و بهبود شرایط امنیتی درآمده است.

از این رو لبنانی‌ها به موازات تحمل شرایط سخت اقتصادی، چشم به عملیاتی شدن استخراج و فروش گاز این دو حوزه دوخته‌اند. اهمیت این موضوع برای لبنان در اندازه‌ای است که حدود یک سال پیش دبیرکل حزب‌الله لبنان اعلام کرد ولو با استقبال از جنگ، از این دو حوزه اقتصادی کشورش دفاع کرده و اجازه تعدی به دشمن نخواهد داد.

بحث گازی لبنان از اواسط۲۰۱۱ (۱۳۹۰) و در بحبوحه تحولات منطقه عربی و آغاز بحران امنیتی سوریه شروع شد. در آن مقطع رژیم اسرائیل اعلام کرد مشغول شناسایی و اکتشاف در دریای مدیترانه است و این موضوع را به‌صورت کلی بیان می‌کرد و به‌صورت محرمانه سرگرم مذاکره با شرکت‌های اروپایی برای اکتشاف نفت و گاز در این منطقه که در مجاورت رأس ناقوره قرار دارد، بود.

این فعالیت‌ها استمرار داشت و شرکت یونانی‌ - انگلیسی Energean در سال ۱۳۹۴ عملیات اکتشاف را شروع کرد و بنا به نقل محافل اسرائیلی‌ ۵ سال به درازا کشید و برای این رژیم مشخص شد که گاز این منطقه به‌طور تخمینی دارای چه وزنی است. اسرائیلی‌ها وزن را اعلام نکردند اما زمزمه اینکه در نظر دارند یک‌ هاب گازی در مدیترانه تشکیل دهند مشخص می‌کرد که حجم گاز این دو حوزه زیاد است.

برخی پژوهش‌ها از ۶۰ تریلیون‌ فوت مکعب گاز در این دو حوزه خبر داده‌اند و منابع آمریکایی به‌طور کلی گفته‌اند در مدیترانه حدود ۱۲۲ تریلیون فوت مکعب گاز و ۱/۷ تریلیون بشکه نفت خام وجود دارد ولی اکثر منابع تخصصی این اعداد را اغراق‌آمیز دانسته‌اند.

ماجرای گاز در عین حال در دولت‌های مستعجل و ضعیف لبنان در طول سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ به‌صورت کجدار و مریز مطرح بود ولی شرایط ناپایدار دولت‌ها، اختلافات داخلی، اشتغالات ذهنی آنان در حوزه امنیتی و چالش‌های سیاسی مانع پرداختن ویژه آنان به این موضوع مهم می‌گردید.

با این حال در سال ۱۳۹۱ نبیه‌بری رئیس‌ پارلمان پرونده گازی را تحت مدیریت خود قرار داد و براساس شرایط لبنان طرحی را تهیه کرد که بر مبنای آن خط ۲۳ به‌عنوان آغاز محدوده لبنانی قانا و کاریش مورد تأکید قرار داشت. به موازات آن دولت وقت لبنان به ریاست‌ سعد حریری هم درگیر پرونده شد ولی حدی که در دولت بحث می‌شد از حد کارشناسی‌شده توسط

تیم نبیه‌بری کمتر بود و روی خط ۲۹ قرار داشت که مورد تأکید و توصیه نماینده آمریکا به‌عنوان میانجی لبنان و رژیم صهیونیستی هم واقع شد. البته موضع رسمی لبنان در این میان آشکار نبود و پرونده هم به امضای رئیس‌جمهور نرسیده بود و از این‌رو بحث در لبنان فی مابین حداکثری بری و حداقلی دولت در رفت و آمد بود.

در این بین حزب‌الله تأکید می‌کرد که در زمینه ترسیم حدود مرزهای آبی و سهم لبنانی حوزه‌های کاریش و قانا ناگزیر منتظر موضع رسمی و قطعی لبنان است.

رژیم صهیونیستی روی خط ۲۹ تأکید داشت در حالی که پذیرش این خط از سوی لبنان نه فقط حق‌السهم این کشور را تحت تأثیر قرار می‌داد، بلکه مرزهای سرزمینی آن در مزارع شبعا را هم تحت تأثیر قرار می‌داد و این یک تهدید سرزمینی برای لبنان بود.

حزب‌الله منتظر اعلام نظر دولت بود در این میان پرونده گاز لبنان از پارلمان و دولت به رئیس‌جمهور منتقل گردید و اظهارنظر در این باره به او واگذار شد. عون بر این اساس مذاکرات خود را شروع کرد و روی خط ۲۳ جمع‌بندی نمود.

با اعلام موضع رسمی لبنان رژیم صهیونیستی دست به یک سلسله تحرکات نظامی در دریای مدیترانه زد و اعلام کرد به هیچ وجه فراتر از خط ۲۹ را برای لبنان قایل نیست. حزب‌الله متقابلاً آرایش نظامی گرفت و چند فروند پهپاد اطلاعاتی خود را به‌عنوان علامت هشدار وارد منطقه کرد و آسمان مدیترانه را تحت پوشش قرار داد.

رژیم صهیونیستی این پهپادها را مورد هدف قرار داد ولی این برای حزب‌الله اهمیت نداشت چرا که این پهپادها ضمن آنکه تصاویر خود را به لبنان فرستاده بودند، مأموریت اصلی خود که عملیات هشدار بود را انجام داده بودند.

کما اینکه رسانه‌ها و پژوهشکده‌های اسرائیلی اعلام کردند حزب‌الله جدی بودن خود را در تهدیدات نظامی نشان داد.

پس از این موضوع نماینده آمریکا به‌عنوان میانجی وارد شد و طبق معمول گفت نه حد و خط لبنان و نه حد و خط اسرائیل، مابین خطوط ۲۹ و ۲۳ که اگر طرف لبنانی این را می‌پذیرفت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از دریای خود را واگذار می‌کرد و لذا حزب‌الله محکم ایستاد و گفت نظر میانجی را نمی‌پذیرد و دولت جرأت پیدا کرد روی حد و خط اعلامی خود بایستد و از منافع لبنان دفاع کند.

پس از آن دولت متزلزل «لاپید» شانس خود را امتحان کرد و اعلام نمود نیروهای اکتشافی خود را تا مرزهای خط ۲۹ وارد می‌کند و در صورت ورود یا دخالت حزب‌الله علیه آن وارد عمل می‌شود. پس از آن حزب‌الله آرایش نظامی گرفت و در نهایت رژیم اسرائیل عقب نشست و خط ۲۳ برای لبنان پذیرفت.

با بررسی اهمیت دو حوزه گازی کاریش و قانا و تأثیرات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی آن می‌توان گفت پیروزی لبنان و حزب‌الله در این صحنه را فقط می‌توان با اتفاق سال ۲۰۰۰ که رژیم صهیونیستی پس از حدود ۱۸ سال، خاک لبنان را ترک کرد، مقایسه نمود. بنابراین پیروزی لبنان در این صحنه حتماً از پیروزی بسیار درخشان حزب‌الله در جریان جنگ ۳۳ روزه - تابستان ۱۳۸۵ - بزرگ‌تر، برجسته‌تر، راهبردی‌تر و ماندگارتر است.

به همین جهت همان‌طور که سیدحسن نصرالله در سخنرانی اخیر تلویزیونی خود بیان کرد این یک جشن بزرگ ملی است.

درخصوص دستاوردهای این رویداد تاریخی، نکات زیر اهمیت دارند:

۱- این رویداد نشان داد، آنچه منافع ملی یک کشور را تأمین و امنیت آن را فراهم می‌کند، مقاومت و ایستادگی بر حقوق و منافع و هویت خود است.

صحنه فعلی در بحث راهبردی گاز، نتیجه مقاومت ده ساله ملتی است که علی‌رغم تنگناهای زیاد اقتصادی، امنیتی و سیاسی که با آن مواجه بوده، روی حقوق خود ایستاده و به آن رسیده است.

در حالی که اگر قرار بود با روند حاکم بر بین‌الملل - که پذیرش سلطه قدرتمندان بر ضعفاست - لبنانی‌ها دنبال حقوق خود می‌رفتند، باید حد و خط نتانیاهو که خط ۲۹ بود را می‌پذیرفتند چرا که در آن زمان توصیه بان‌کی‌مون دبیرکل سازمان ملل و نماینده آمریکا که از سوی بان‌کی‌مون تحمیل گردید این بود که خط ۲۹ را بپذیرند و همه چیز هم حکایت از آن می‌کرد که لبنان چاره‌ای جز تمکین به خط ۲۹ ندارد چرا که در سطح بین‌الملل کسی از حد و خط واقعی لبنان حمایت نمی‌کند.

۲ـ لبنان با دسترسی به خط ۲۳ در واقع به یک پیروزی بزرگ رسیده که مخالفان حزب‌الله در لبنان هم با همه خصومتی که با مقاومت دارند، ناگزیر به تأیید و همراهی با آن و البته استفاده از آن هستند.

کمااینکه سمیر جعجع و ولید جنبلاط آن را صراحتاً یک پیروزی بزرگ برای لبنان و تحت تأثیر مقاومت حزب‌الله ارزیابی کردند. پیروزی حزب‌الله یک بار دیگر سبب وحدت جامعه لبنان می‌شود و این موضوع عبور لبنان از اختلافات و چالش‌های سیاسی را سرعت می‌بخشد.

سیدحسن نصرالله به این نکته توجه داشت و لذا عنوان سخنرانی اخیر خود را وحدت لبنان قرار داد و از همه طرف‌ها خواست از اختلافات عبور کنند و دولت را در تحقق عملی این پیروزی و برون بردن لبنان از بحران اقتصادی کمک نمایند.

۳ـ لبنان با سیطره بر دو منطقه گازی قانا و کاریش در واقع بر سه چهارم این منطقه غنی تسلط پیدا کرده است و می‌تواند به ‌هاب گازی مدیترانه تبدیل شود.

یعنی هدفی که اسرائیل در سرمی‌پروراند، لبنانی‌ها می‌توانند از آن خود کنند. تبدیل لبنان به‌هاب گازی، ارتباطات آن با کشورهای مسلمان شمال آفریقا و کشورهای مسیحی جنوب اروپا تنظیم می‌کند و این موضوع می‌تواند ضمن شکستن محاصره اقتصادی لبنان، این کشور را از انزوای منطقه‌ای خارج کرده و بار دیگر توجهات را به سوی آن جلب کند. و جالب این است که با توجه به موقعیت تثبیت‌شده حزب‌الله، همکاری‌های اقتصادی آفریقایی، آسیایی و اروپایی بر بستر مدیترانه می‌تواند باثبات، امن و کاملاً اقتصادی و به صرفه باشد.

۴ـ این پیروزی حداقل تا مدت‌ها بحث از سلاح حزب‌الله را از دور خارج می‌کند چرا که همه لبنانی‌ها دریافته‌اند این پیروزی مرهون مقاومت حزب‌الله و مقاومت حزب‌الله وابسته به سلاح آن است.

لبنانی‌ها یک بار دیگر حس کردند سلاح مقاومت نه وسیله‌ای برای حل و فصل مناقشات قومی یا سیاسی، بلکه وسیله‌ای برای تأمین منافع ملی می‌باشد آن هم درآوردن منافع لبنان از حلقوم کروکودیل تحت حمایت سازمان ملل و آمریکایی‌ها و اروپایی‌هاست.

بنابراین سلاح حزب‌الله یک بار دیگر تثبیت شد، هر چند خباثت دشمنان حزب‌الله و کسانی که سال‌ها تحت اداره رژیم اسرائیل قرار داشته‌اند، با این توافق از بین نمی‌رود ولی مطمئناً تا سال‌ها زمینه پذیرش مردمی ادعای مخاطره‌آمیز بودن سلاح مقاومت از بین رفته است.

۵ـ موضوع دیگر تأثیر ژئوپلیتیکی این رویداد برای لبنان، رژیم صهیونیستی و منطقه است.

در صحنه داخلی لبنان، قبول خط ۲۳ از سوی رژیم صهیونیستی، اعتراف به حقوق و موقعیت لبنان در زمین نیز هست. ضمن آنکه تمکین به حزب‌الله در دریا، تمکین در زمین هم هست کما اینکه پیروزی در دریا از پیروزی تاریخی حزب‌الله در زمین در سال‌های ۱۹۹۶، ۲۰۰۰، و ۲۰۰۶ تأثیر پذیرفته است.

تأثیر این رویداد برای رژیم صهیونیستی این است که به خواسته دشمن خود تمکین کرده و در نهایت شیوه های تعیین حد توقف ضرر به حداقل رسیده است و باید بپذیرد که توافق در زیر سایه سنگین سلاح حزب‌الله رخ داده و سازمان ملل و آمریکا و اروپا نتوانسته‌اند کمترین کمکی به او کرده و کمترین تأثیری در توافق داشته باشند.

بنابراین، این موضوع حداکثر مدارا را به رژیم اسرائیل دیکته می‌کند، در حالی که طرف مقابل این ملاحظه را ندارد. این پیروزی منطقه را در وضع تازه‌ای قرار می‌دهد.

وقتی جبهه اسرائیل در حوزه نظامی و سیاسی نتوانسته‌ اهداف خود را ولو با وجهه‌ای اقتصادی تأمین نماید، مخالفان اسرائیل در منطقه را در پیگیری اهداف خود مصمم‌تر می‌کند.

همه می‌دانند منطقه شامات در واقع منطقه مقاومت است. این پیروزی یک بار دیگر کفه عمل را به نفع حزب‌الله سنگین‌تر کرده و این روی بقیه روندها از جمله عادی‌سازی عربی ـ اسرائیلی به ضرر تل‌آویو اثر می‌گذارد.

کما اینکه این موضوع روی تهدیدات جاری رژیم صهیونیستی علیه سوریه اثر می‌گذارد و دمشق را در موقعیت بهتری قرار می‌دهد.

مماشات معنا و مفهومی ندارد/ برخورد قاطع با اغتشاشگران خواسته قانونی مردم است

نخعی شیوه های تعیین حد توقف ضرر گفت: مردم واقعا از به خطر افتادن امنیت کشور نگران هستند؛ شکنجه و شلیک مستقیم به مامورین و همچنین مردم مشخصا دستور سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی دشمن است و طبیعتا در این فضای جدیدی که به وجود آمده، مماشات قطعا معنا و مفهومی ندارد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مصطفی نخعی نماینده مردم نهبندان و سربیشه در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خاورستان، در مورد حوادث اخیر کشور و حادثه روز گذشته در کرج و زاهدان، اظهار کرد: تمامی اتفاقات و اغتشاشات صورت گرفته طی این مدت را محکوم میکنیم.

وی افزود: کاملا مشخص است که اغتشاشگرها به ویژه لیدرهای آنان با برنامه ریزی قبلی و آموزشهایی که توسط سرویس های اطلاعاتی بیگانه کشورهایی که دشمنان این کشور و مردم و نظام هستند با آموزشهایی که توسط اینها داده میشود این اقدامات را انجام میدهند و هدفشان برای استمرار ناامنی ها و اغتشاشات در کشور و به نوعی ناامن جلوه دادن کشور و ایجاد هزینه بیشتر برای نظام است.

نماینده مردم نهبندان و سربیشه در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مردم باید خیلی مراقب باشند، تصریح کرد: ما با یک جنگ ترکیبی همه جانبه ای مواجه هستیم. دشمن برنامه ریزی گسترده ای با تمرکز بر اقشار، گروه ها، تفکرات و قومیت های مختلف انجام داده که نیاز به هوشیاری مردم نسبت به این شرایط به وجود آمده است.

نخعی در مورد اتمام مماشات نسبت به اغتشاشگران، عنوان کرد: نیروهای امنیت آفرین ما باید همچنان در میدان و خیابان از خشونت پرهیز کنند.

وی ادامه داد: اما با کار اطلاعاتی دقیق که حتما نقش مردم هم تعیین کننده است نسبت به شناسایی افراد تاثیرگذار و لیدرها اقدام دقیق و برخورد قاطع و عبرت آموز انجام شود.

نماینده مردم نهبندان و سربیشه در مجلس شورای اسلامی بیان کرد: این راهبرد راهبرد مناسبی است و به نظر میرسد که شورای عالی امنیت ملی کشور هم فعلا به همین ترتیب برنامه ریزی کردند.

نخعی اظهار کرد: واقعیت این است که دشمن با جنگ رسانه ای گسترده ای به میدان آمده است؛ در حادثه کرج دیدیم که به دلیل حضور خودروها و ازدحام و به دلیل عدم امکان امدادرسانی زمینی از بالگرد استفاده شد اما دیدید که چه هجمه هایی وارد کردند که با بالگرد آمدند به مردم تیراندازی و گازاشک آور پرتاب میکنند.

وی افزود: یک هجمه های عجیب و غریبی را وارد کردند و این نشان میدهد اینها اتاق فکرهای بسیارقوی دارند و با جنگ رسانه ای گسترده ای به میدان آمدند و در این شرایط هرگونه اشتباهی که اعمال خشونت بیش از حد در میدان و خیابان باشد به نظرم میتواند واقعا اشتباه باشد و اینگونه اشتباهات میتواند تبعات جبران ناپذیری را ایجاد کند.

نماینده مردم نهبندان و سربیشه در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه باید با هوشیاری و درایت مسائل را مدیریت کرد، گفت: مقام معظم رهبری هم نسبت به امنیتی کردن فضای کشور هشدار دادند.

نخعی بیان کرد: این راهبردی که الان انتخاب شده طبیعتا در شورای عالی امنیت ملی هم به این شکل برنامه ریزی شده راهبرد مناسبی است.

وی به خواسته مردم در خصوص اتمام مماشات، تصریح کرد: این خواسته و انتظار مردم به حق و درست است که مماشات کمتر و کنارگذاشته و برخورد قاطعانه تری با اغتشاشگران صورت بگیرد.

نماینده مردم نهبندان و سربیشه در مجلس شورای اسلامی ضمن تقدیر و تشکر از نیروهای انتظامی و خداوت از تلاش آنها، گفت: نیروهای امنیتی و انتظامی کارشان را به همین ترتیبی که گفته شد انجام میدهند.

نخعی اظهار کرد: ان شاءالله با کمک و همراهی مردم نیروی انتظامی هم بتواند در شناسایی افراد تاثیرگذار، لیدر و رهبرهای این جریانات اقدامات موثر و برخوردهای قاطعی برای اینکه درس عبرتی برای بقیه لیدرها و افراد فریب خورده باشد انجام دهند.

وی عنوان کرد: افراد فریب خورده فکر میکنند در این شرایط کار خوبی انجام میدهند اما لیدرها که آگاهانه و تحت آموزشهای بیگانگان کار میکنند باید بدانند این اقدامات جز ضرر برای مردم و کشور قطعا هیچ آورده و سودی نخواهد داشت.

نماینده مردم نهبندان و سربیشه در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: مردم واقعا از به خطر افتادن امنیت کشور نگران هستند؛ شکنجه و شلیک مستقیم به مامورین و همچنین مردم مشخصا دستور سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی دشمن است و طبیعتا در این فضای جدیدی که به وجود آمده، مماشات قطعا معنا و مفهومی ندارد و انتظار به حق و قانونی مردم از شورای عالی امنیت ملی مدیریت قاطعانه تر در برخورد با اغتشاشگران است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.