مجله اینترنتی تبخا
میلیاردر شدن ؛ 10 عادت موفقیتآمیز که زندگیتان را تغییر میدهد
10 عادت موفقیتآمیز برای میلیاردر شدن چه عادت هایی هستند؟ چگونه میلیاردر شدن شویم؟ در لیست بهترین عادت ها برای میلیاردر شدن کدام عادت ها قرار دارند؟
در ادامه پاسخی جامع به این سوالات خواهیم داد،همراه ما باشید.
همانطور که تکنولوژی درحال پیشرفت است و دستیابی به اطلاعات کار سادهتری شده، تعریف موفقیت هم با چالشهای تازهای روبهرو شده است. بسیاری از مردم در دور باطلی از رقابت برای دستیابی به نیازهای اولیه گیر کردهاند و در همین حال تلاش میکنند فرمول واقعی موفقیت را به دست آورند. با جستوجویی ساده در اینترنت برای پیداکردن نکاتی کاربردی، با ابزارها، روشها و نظریههایی روبهرو میشوید که بیشتر موجب پریشانیتان خواهند شد. با هر کلیک مطالب زیادی خواهید دید که برای رسیدن به موفقیتهای یکشبه پیشنهادهایی ارائه میدهند.
کلاسهای آموزشی، ویدئوها، مقالهها و کتابهایی نیز درباره چگونگی رسیدن به موفقیتهای مالی در دسترس شما خواهند بود؛ اما اگر بگوییم رسیدن به این موفقیت آنطور نیست که عدهای آن را پیچیده جلوه میدهند، چه واکنشی خواهید داشت؟
در ادامه این مقاله مجله اینترنتی ماهتوتا 10 عادت موفقیتآمیز برای میلیاردر شدن را به شما معرفی میکنیم.
برای توسعه فردیتان مطالعه کنید
مطالعه روزانه برای بیشتر میلیاردرها یکی از عادتهایی است که به آن پایبندند؛ مثلا اگر شما کارآفرین باشید، برای تبدیل شدن به رهبری کارآمد و تولیدکننده باید مطالعه کنید. این کار به شما کمک میکند اکثر مواقع بدون نیاز به ثبتنام در کلاسهای مربوط به رشته بیزینس، نکات جدیدی یاد بگیرید و رشد کنید.
یک تحقیق مشخص کرد حدود ۸۵ درصد از میلیاردرهای خودساخته، در هر ماه حداقل دو کتاب مطالعه میکنند. وارن بافت، سرمایهگذار و اقتصاددان آمریکایی، نمونه بارز یکی از این افراد است. او ۸۰ درصد زمان خود را در روز به مطالعهکردن اختصاص میدهد. وارن بافت در اولین روزهای سرمایه گذاری خود، روزانه حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ صفحه مطالعه میکرد.
درحالیکه افراد ثروتمند گاهی تنها برای سرگرمی مطالعه میکنند، روی بهبود خودشان نیز متمرکز هستند. آنها موضوعهایی درباره رهبری، چگونگی انجامدادن کارها، کمک به خود، زندگینامه، تکنیکها و رخدادهای کنونی را برای مطالعه انتخاب میکنند.
برای کسب درآمد چندین منبع مختلف داشته باشید
یکی دیگر از عادتهای افراد موفق این است که به یک منبع درآمد اکتفا نمیکنند و چندین منبع درآمد دارند. میلیاردرها نیز دارای چندین منبع درآمد هستند. این کار در مدیریت بهتر چالشهای مالی و البته کسب درآمد بیشتر به آنها کمک میکند. ثروتمندها عاشق درآمدهای منفعلاند.
آنها از وامها سود میگیرند، اجاره ماهانه املاکشان را دریافت میکنند، حق امتیاز داراییهایشان را دارند و سود سهام سرمایهگذاریهایشان را میگیرند. همچنین شغلی جانبی ایجاد میکنند، وبسایتی راهاندازی میکنند یا اطلاعات و دانش خود را به دیگران میفروشند.
اینکه درآمد افراد منفعل یا پویا باشد، چیزی است که افراد موفق را از تازهکارها متمایز میکند. آنها مدام درحال یادگیری راههای جدیدی برای ایجاد درآمد هستند.
بودجه ماهانه مشخصی داشته باشید
میلیاردرها معمولا به شانس و اقبال اعتقادی ندارند. آنها حساب دخل و خرجشان را دارند؛ بر این اساس برای خودشان بودجه ماهانه سفتوسختی مشخص میکنند.
بهحداقلرساندن هزینههای غیرضروری ماهیت اصلی بودجهبندی است. این کار کمک میکند بخش مالی زندگیتان را بهخوبی کنترل کنید. بودجهبندی جلوی خرجهای اضافی را میگیرد و کمک میکند به هدفهای مالیتان دست پیدا کنید.
پولتان را مدیریت کنید و آن را افزایش دهید
یکی از مشخصههای بارز اکثر میلیاردرها، داشتن هوش مالی است. هیچکس بدون داشتن هوش مالی نمیتواند به آزادی مالی برسد. این موضوع یکی از دلایلی است که افراد ثروتمند اطلاعات خود درباره مباحث مالی و مالیات را بهروز نگه میدارند.
آنها همیشه بهدنبال راهی برای کاهش صورتحسابهای مالیاتیشان هستند؛ مثلا در آمریکا، یکی از رویکردهای این افراد دراینزمینه، ثبت بیزینس و تغییر محل زندگیشان به ایالتی است که قانون مالیات بر درآمد در آنجا وجود نداشته باشد.
میلیاردر شدن
مالیات حدود شصت شرکت آمریکایی در سال ۲۰۱۸ بهصورت قانونی صفر بود. شرکتهای نفتی «شورون» و «هالیبرتون»، شرکت اینترنتی آمازون، شرکت خودروسازی جنرال موتورز و شرکت هواپیمایی دلتا برخی از این شرکتها هستند که توانستند افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ از پرداخت مالیات بر درآمد معاف شوند. درآمد کل این شرکتها روی هم ۷۹ میلیارد دلار بههمراه نرخ مؤثر مالیاتی ۵٪- بود. نرخ مؤثر مالیاتی عبارت است از: نرخی واحد که براساس آن از فعالیت مشمول مالیات، مالیات اخذ میشود. موضوع چیست؟
آنها نهتنها مالیاتی پرداخت نمیکنند، بلکه پولی نیز دریافت میکنند. چطور؟
طبق گزارش انجمن مالیات و سیاستهای اقتصادی (ITEP) مشخص شد سیاست این شرکتها این بود که مبلغ بسیار هنگفتتری را به کارشناسان امور مالیاتی اعلام میکردند و همچنین روشهای پرداخت مالیات (که هزینه بسیار کمی داشت) را تا جای ممکن پیچیده میکردند؛ بهاینترتیب این شرکتها دغدغهای برای پرداخت هزینههای سنگین مالیات و کمشدن ثروتشان نداشتند.
زیر بار بدهی نروید
میلیاردر شدن
چگونگی مدیریتکردن بدهیها موضوع دیگری است که میلیاردرها را از دیگر افراد متمایز میکند. سبک زندگی آنها عاری از تکلف است؛ به بیان دیگر، ثروتمندان فقط چیزهایی را میخرند که نیاز دارند و میتوانند هزینه آنها را بپردازند. میلیاردرها هزینه بلیت هواپیما و هتل را مستقیما پرداخت میکنند و از روشهای اعتباری و اقساطی استفاده نمیکنند.
آنها حتی زمانی که بخواهند وام بگیرند، نرخ بهره را بهدقت بررسی میکنند. در بسیاری از کشورها پرداخت با کارتهای اعتباری شامل بهرهای جزئی میشود. میلیاردرها تاجاییکه بتوانند با پول نقد خریدهایشان را انجام میدهند تا شامل این قانون نشوند.
هدفهای روزانه تنظیم کنید
فرقی ندارد که افراد ثروتمند موفق درحال رسیدگی به تجارت، شغل یا طرحی مالی باشند؛ بههرحال یکی از عادتهای خوب آنها تنظیم هدف های کوتاه مدت است. آنها برای هر روز و هر هفته هدفهای مجزایی مشخص میکنند تا نیروی محرکی برای رسیدن به اهداف بلندمدت آنها باشد.
اولویت بندی در تنظیم هدفهای روزانه را فراموش نکنید. این کار به شما کمک میکند بسیاری از کارهای مهم روزتان را انجام دهید. مشخصکردن اولویتها کمک میکند که توجه شما بر فعالیتهای بسیار ارزشمندی متمرکز باشد. اگر میخواهید به آزادی مالی برسید، بهتر است دنبال فعالیتهایی باشید که در مقایسه با دیگر فعالیتها، در زمان کاری مشخص، سود بیشتری برای شما بههمراه داشته باشد.
ادای پولدارها را درنیاورید
پولدار شدن
هدف این است که کارآمد و مولد باشید، نه اینکه ادای پولدارها را دربیاورید! آیا میدانستید که حدود ۸۶ درصد از گرانترین ماشینهای برندهای مشهور بهنوعی اسباببازی غیرمیلیاردرها هستند؟ بیشتر مردم فکر میکنند که افراد ثروتمند مایلاند شگفتانگیزترین ماشینها را برای خود تهیه کنند؛ درحالیکه درواقع مصرفکنندههای این ماشینهای گرانقیمت کسانیاند که آرزو دارند میلیاردر باشند.
پولدار شدن
گزارشها نشان میدهند که ۶۱ درصد از افرادی که حداقل ۲۵۰ هزار دلار درآمد داشتهاند، کمتر خواستار خرید برندهای لوکس ماشین هستند. در عوض میلیاردرها برای خرید خودرو سراغ برندهایی مثل هوندا، تویوتا و فورد میروند. برخلاف ایران که خرید خودرو بهنوعی سرمایهگذاری بلندمدت محسوب میشود، این موضوع در اکثر نقاط جهان برعکس است؛ به همین دلیل است که میلیاردرها تمایل چندانی به پرداخت هزینههای گزاف برای ماشینهایی ندارند که ارزش آنها پس از چند سال کم میشود. یکی از عادتهای موفقیتآمیز میلیاردرها، سرمایهگذاری روی داراییهایی است که با گذر زمان رشد میکنند و به ارزش آنها افزوده میشود.
کسبوکار خودتان را داشته باشید یا کسبوکاری بخرید
رابرت کیوساکی، سرمایهگذار آمریکایی ـ ژاپنی و نویسنده کتاب پدر پولدار پدر بی پول، چگونگی دریافت درآمد را در چهارراه گردش مالی (CASHFLOW Quadrant) معرفی کرده است. این چهار قسمت شامل این موارد میشوند:
- کارمند (که دارای یک شغل است)؛
- خویشفرما (که صاحب یک شغل است)؛
- کارفرما و صاحب شغل (که بیش از ۵۰۰ کارمند برای او کار میکنند)؛
- سرمایهگذار (که مثل وارن بافت، پولشان از پارو بالا میرود).
دو مورد اول در سمت چپ جدول قرار دارند و دو مورد دیگر سمت راستاند. بهگفته کیوساکی، قرارگرفتن در هر چهارخانه ممکن است؛ اما میلیاردرها این کار را انجام نمیدهند.
هدف شما این است که از خانه سمت چپ به خانههای سمت راست بیایید: جایی که بیزینس بزرگ خودتان را دارید یا دارای ثروت زیادی هستید.
رسیدن به موفقیت مالی با دنبالکردن کاری که به آن علاقهمندید ممکن است؛ مثلا اگر عاشق نوشتن هستید، خودتان را تصور کنید که به نویسنده پرفروش ترین کتاب تبدیل شدهاید. ثروت و اشتیاق مکملهای بینظیریاند.
دنبال نقشهای افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ برای سریع پولدار شدن نباشید
شکیبایی برای فرد میلیاردر مزیتی اساسی محسوب میشود. برای موفقبودن چه درزمینه مالی و چه در دیگر جنبههای زندگی باید صبور باشید. میلیاردرشدن در جوانی هم ممکن است؛ اما اکثر میلیاردرها حدود پنجاهسالگی به چنین جایگاهی میرسند. آنها زندگی میانهرویی دارند که برای آیندهشان سرمایهگذاری میکنند و هنگام بازنشستگی به فردی ثروتمند تبدیل میشوند.
نکات کلیدی: چگونه عادتهای موفقیتآمیز میلیاردر شدن را در خود پرورش دهیم؟
پرسش بعدی پس از یادگرفتن این ۹ عادت موفقیتآمیز برای میلیاردر شدن این است که چطور آنها را در خودمان پرورش دهیم؟ در ادامه شش ارزشی را که برای پرورش این عادتها نیاز دارید، برای شما توضیح میدهیم.
چشمانداز زندگیتان را مشخص کنید
شما باید نسبت به خواستههایتان در زندگی شفاف باشید تا بتوانید برای زندگی موفق برنامه ریزی کنید. بیش از آنکه به میلیاردر شدن فکر کنید، باید در فکر این باشید که اصلا چرا میخواهید میلیاردر شوید. با دیدن کارآفرینان موفق، متوجه خواهید شد که آنها ذهنیت شفافی دارند و هدف مشخصی را در زندگی دنبال کردهاند.
درک این موضوع که چرا شغل فعلیتان را انتخاب کردهاید، شما را بهسمت تبدیلشدن به انسانی موفق هدایت میکند.
رشته موردعلاقهتان را به حرفهتان تبدیل کنید
زمانی که رشته موردعلاقهتان به حرفهتان تبدیل شود، کارکردن بسیار لذتبخش خواهد بود. وقتی عاشق کارتان باشید، پول و ثروت نیز بهسمت شما میآیند.
برای این بخش چه باید کرد؟ هر روز صبح که بیدار میشوید، در مسیر رسیدن به محل کار خود، جملات مثبت به کار ببرید، عاشق شغلتان باشید و روی کاری که به شما لذت میدهد، متمرکز باشید.
روی راهحل تمرکز کنید
تمرکز کردن روی راهحلها بهمعنی سازماندهی و مشخصکردن مشکلاتی است که برای شما یا شغلتان پیش آمده است. این کار به شما کمک میکند که زمان روبهروشدن با چالشهای جدید، روی راهحلها تمرکز کنید.
ذهن میلیاردر فقط روی راهحلها ثابت است. میلیاردرها میدانند که برای حلشدن مشکلاتشان راهی وجود ندارد و درواقع هر مشکل فرصتی برای یادگیری است. بهتر است روی مهارت حل مسئله در خودتان کار کنید.
مهارتهای رهبری را تقویت کنید
اگر قصد دارید عادتهای میلیاردر موفق را در خود بهبود دهید، توجه به مهارت های رهبری ضروری است. هرچه این مهارتها را بیشتر تقویت کنید، رهبران همفکر خودتان را بیشتر جذب خواهید کرد.
بهدنبال ترقی باشید
کارآفرینهای میلیاردر خودسازی را در اولویت قرار میدهند. چطور به این مهم دست پیدا کنید؟ با راهکارهای زیر:
- مربی داشته باشید: یادگیری روی زندگی شما تأثیر خواهد گذاشت و وجود مربی در زندگی و کار موجب میشود عملکردتان بهبود یابد.
- پذیرای بازخوردها باشید: داشتن مربی و راهنما کافی نیست؛ شما باید با ذهنی باز بهدنبال راهنماییهای او و ترقی خودتان باشید. گاهی اوقات برای تغییر مسیر زندگی و نیز تغییر مسیر شغلی خود به دریافت بازخورد و مشورت کردن با دیگران نیاز خواهید داشت. راهنما دانش و تجربه بیشتری برای مشاورهدادن دارد و از دید بالاتر و متفاوتی مشکلات را میبیند. هرچه نقدهای بیشتری بگیرید و روی نقاط ضعفتان بیشتر کار کنید، در حرفهتان عملکرد بهتری خواهید داشت.
الگوی ذهنیتان را از عملگرابودن به لحظه حال بیاورید
دنبالکردن عادتهای میلیاردرهای موفق کافی نیست؛ باید به الگویی مثبت هم تبدیل شوید. اینچنین است که مهم میشوید. بیل گیتس نهتنها فردی ثروتمند است، بلکه در آفریقا و دیگر نقاط جهان به عده بسیاری کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشند. اگر میخواهید به موفقیت برسید، ابتدا باید مثل فردی موفق زندگی و فکر کنید. با این روش است که منابع موردنیاز شما وارد زندگیتان خواهند شد.
کلام آخر
برای رسیدن به چیزی، کارکردن کافی نیست. موفقیت یعنی تبدیلشدن به کسی که برای اقدامات مثبت و الهامبخش، هر کاری لازم باشد، انجام میدهد.
نظر شما چیست؟ آیا شما هم رؤیای تبدیل شدن به یک میلیاردر را در سر میپرورانید؟
پارس ناز پورتال
افراد ثروتمند در جهان گاهی پول هاي خود را خرج چیزهایی میکنند که بسیار عجیب به نظر میرسد، با هم چند مشابه از این ولخرجی ها را مرور میکنیم.شاید تا به حال گفت و گو هاي افرادی که در بخت آزمایی هاي بزرگ برنده ي مقدار زیادی پول شده اند را دیده باشید. معمولاً وقتی که از این افراد پرسیده میشود که میخواهند با پول هاي میلیونی
که برنده شده اند چه کار کنند جواب هاي ساده اي مثل تعمیر کولر منزل میدهند! زیرا هنوز متوجه نیستند پولی که برنده شده اند چه قدرتی خواهد داشت. اما افرادی که سال هاست در پول و ثروت غرق میباشند دیگر علاقه اي به خرج پول هاي خود در مسائل ساده و معمولی ندارند و یک قدم فراتر میروند.در ادامه ي این مطلب میخواهیم میلیاردرهایی را به شما معرفی کنیم که با ثروت خود کارهای عجیبی انجام داده اند.
۱- هاوارد هیوز یک ایستگاه تلویزیونی را خرید چون تماشای فیلم را دوست داشت
هاوارد هیوز مرد ثروتمندی بود که سعی کرد مفهوم «ثروتمند غیرعادی» را به مرز مریضی روانی متصل کند. انسان هاي ثروتمند علایق و رقتارهای عجیب و خاصی دارند و هاوارد هیوز نیز از این قاعده مستثنی نبود. وی به تماشای فیلم علاقه ي شدیدی داشت و این علاقه را با گذراندن روزها و هفته هاي زیادی از عمر خود را در داخل سینمای خانگی خود نشان داد. وی برخی اوقات روزها از این سینمای خانگی خود خارج نمی شد.
هاوارد هیوز در سال هاي آخر عمر خود به لاس وگاس نقل مکان کرد و یک پنتهاوس در آن جا خریداری کرد تا اینکه زندگی در یک پنتهاوس در شهر لاس وگاس را به طور حقیقی و نه از طریق مشاهده فیلم تجربه کند. گرچه وی در این پنتهاوس نیز دست از مشاهده فیلم برنداشت و برای اینکار یک ایستگاه تلویزیونی محلی را خریداری کرد
و از انها خواست که برنامه هاي خود را طبق دستور او منتشر کنند. وی به شدت و با توجه وسواسانه ي خود بر تمامی فعالیت هاي این استودیو بازرسی داشت. هر گاه سریال یا صحنه اي از یک فیلم را از دست می داد با متصدی این ایستگاه تماس میگرفت و به او دستور می داد که سریال یا فیلم و یا حتی صحنه ي از دست داده اش را دوباره برای او اکران کنند.
بر اساس ادعاهای تماشاگران اهل لاس وگاس اگر میخواستید بدانید که هاوارد هیوز در شهر هست یا نه می توانستید تلویزیون را روشن کنید و اگر شبکه ي محلی مورد نظر فیلم «Ice Station Zebra » را اکران میکرد مطمئن می شدید که وی هنوز در شهر هست. این فیلم که محبوب ترین فیلم از دیدگاه هاوارد هیوز بود تقریباً هر شب اکران می شد. حتی برخی شب ها تا صبح اکران آن تکرار می شد.
۲- علاقه ي یک ثروتمند به خریدن وسایل تجملاتی بی روح برای سگ هایش
سوال اینجاست که آیا سگ هاي ثروتمند میدانند که ثروتمند میباشند یا خیر؟ این سوال را میتوانید از سگی که در تصویر زیر میبینید بپرسید. گرچه به نظر میرسد وی علاقه اي به این همۀ تلفن همراه هوشمند آیفون ۷ که در مقابلش قرار داده شده ندارد.
این سگ ماده «کوکو» نام دارد و صاحب او ، وانگ سی کونگ فرزند ثروتمندترین مرد چین، وانگ جیان لین هست. و گرچه این همه ي موبایل هوشمند گرانقیمت به این سگ تعلق دارند. وانگ کوچک در هفته ي اولی که موبایل هاي اخیر اپل له بازار عرضه شدند برای این سگ سورتمه اي آلاسکایی خود هشت عدد موبایل آیفون ۷ خریده هست. عکس هایي از این سگ با تلفن همراه هاي آیفون جدیدش و دو اپل واچ در دست چند روز بعد در رسانه هاي اجتماعی خبرساز شد.
گرچه آقای وانگ آنقدر باهوش هست که بداند سگ ها حتی اگر میخواستند نیز نمی توانستند از موبایل هاي هوشمند بهره گیری کنند و تنها علت کار او دیوانگی اش به نظر میرسد. گرچه او تنها شخصی نیست که با فراهم کردن چنین زندگی لوکسی برای سگ خود نشان داده که کمی مشکل دارد. پاریس هیلتون نیز یک منزل ي مستقل برای سگ هاي خود ساخته هست و از آن جایی که ثروت هنگفتی دارد میتواند اینکار را انجام دهد.
این منزل ي مجلل در واقع یک ویلای دو طبقه هست که از مبلمان هاي گرانقیمت و گچ بری هاي خوشگل در آن بهره گیری شده و تنها به سگ ها تعلق دارد. حتی در این منزل لوستر نیز به کار رفته و تهویه ي هوای مطبوع نیز در اختیار سگ هاي خوش شانس قرار میگیرد.
ماریا کری نیز در سال ۲۰۱۴ یک جت شخصی را با هزینه اي ۱۷۵٫۰۰۰ دلاری برای سگ هایش اجاره کرد تا آنها را به یک اردوگاه لوکس بفرستد.
۳- یک میلیاردر اروپایی درخت هاي باستانی را خریداری کرده و با کشتی انها را به جنگل خصوصی خود منتقل میکند
تفاوت شما و یک میلیاردر را به شرح زیر میتوان توصیف کرد: شما به طبیعت میروید و میگویید:” این درختان بسیار جذاب میباشند”. میلیاردر پشت سر شما میگوید:”همۀ ي انها را از ریشه دربیاورید و به منزل ي من بفرستید”.
بیدزینا ایوانیشویلی، اولیه وزیر متمول سابق گرجستان علاقه ي خاصی به جمع اوری درختان بزرگ و غول پیکر باستانی دارد. اگر وی از یک درخت خوشش بیاید آن را خریده و افرادی را برای از ریشه درآوردن آن می فرستد تا آن را به ویلای خصوصی که یک آبشار بزرگ و آلبوم اي از حیوانات عجیب در آن حضور دارند بیاورند.
در سال ۲۰۱۶، ایوانیشویلی دستور داد که یک درخت ۱۳۵ ساله را به منزل ي او منتقل کنند. اما این درخت آن چنان سنگین بود که تقریباً کشتی حامل آن را غرق کرد. از این رو وی سعی کرد یک جاده ي زمینی برای انتقال این درخت احداث کند. در نهایت یک هفته طول کشید تا این درخت غول پیکر ۴۰ کیلومتر فاصله تا جنگل خصوصی ایوانیشویلی را طی کرده و در آن جا کاشته شود.
او ادعا میکند که به جای درختانی که از ریشه در می آورد نهال هاي جدیدی را خواهد کاشت. گرچه وی به خوبی از این درخت هاي قدیمی مراقبت میکند به همین علت مخالفت چندانی با اقدامات او در این اساس وجود ندارد. اما وی میخواهد با این همۀ درخت چه کار کند؟!
۲- یک میلیاردر دنیای فناوری برای دور زدن قوانین راهنمایی و رانندگی پول میپردازد
وقتی که پلیس یک میلیاردر را جریمه اي چند صد دلاری میکند او از این موضوع اصلا ناراحت نمیشود. تنها چیزی که مانع پوزخند زدن این افراد میشود گیر افتادن در پشت ترافیک خواهد بود و قوانین راهنمایی و رانندگی از نظر آنها فقط دست و پا گیر میباشند.
برای مثال بیل گیتس علاقه ي شدیدی به خودرو هاي پورشه دارد و یکی از برترین پورشه هاي او از مدل «پورشه ۹۵۹» هست که یکی از کمیاب ترین و محبوب ترین مدلهای پورشه در جهان به شمار میآید. اما یک مشکل وجود داشت و آن اینکه او اجازه نداشت
خودرو پورشه ي محبوب خود را به علت محدودیت هاي کشور ایالات متحده در این اساس با خود داشته باشد. در مواجهه با این موضوع، بیل گیتس ابروهایش را بالا انداخت و گفت : من از این قانون خوشم نمیآید، عوضش کنید”.
از این رو بیل گیتس توانست با لابی گری، قانون موسوم به «Show And Display Law» را تصویب کند که تنها برای افراد ثروتمندی هست که قصد دارند خودروهای غیرقانونی را وارد این کشور کنند. اکنون با این قانون اخیر، بیل گیتس میتواند از خودرو خارق العاده و عجیب خود بهره گیری کند زیرا او وکلای حقوقی در اختیار دارد که میتوانند قوانین ناخوشایند را برای وی تغییر دهند.
استیو جابز نیز علاقه اي به سوار شدن بر اتومبیل هاي که پلاک دارند نشان نمی داد و علت این موضوع برای کسی مشخص نشده هست. از شانس استیو جابز در کالیفرنیا یک قانون وجود دارد که به صاحبان اتومبیل هاي نو اجازه میدهد حداکثر ۶ ماه بدون پلاک از خودرو خود بهره گیری کنند. از این رو به جای مراجعه به مراکز راهنمایی و رانندگی و کاغذبازی،
جابز هر ۶ ماه یکبار اتومبیل مرسدس خود را عوض میکرد. گرچه این قانون ملغی شده هست اما تا سال ۲۰۱۹ اجرا نخواهد شد و جابز در صورت زنده ماندن می توانست چندین سال دیگر نیز از این عادت عجیب خود لذت ببرد.
۱- هنری فورد منزل هایي که افراد سرشناس در آنها افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ سکونت داشته اند را خریداری میکند
همانگونه که گفتیم ثروتمند بودن دیدگاه شما در مورد اینکه چه چیزهایی را میتوانید بخرید و چه چیزهایی نمیتوانید را به شدت تغییر خواهد داد. وی نیز مثل ایوانیشویلی هر وقت به جایی تاریخی می رفت و از آن جا خوشش می آمد به افرادش دستور می داد که آن را خریداری کرده و برای وی بیاورند.
از این مکان ها میتوان به منزل اي که برادران رایت نخستین هواپیمای خود را در آن جا ساختند یا آزمایشگاهی که توماس ادیسون در آن جا اختراعات خود را انجام می داد اشاره کرد که هنری فورد با پرداخت هزینه هاي سرسام آور آنها را به موزه اي شخصی به نام «Greenfield Village» در دیِربورن ایالت میشیگان منتقل میکرد که امروزه نیز پابرجاست.
دیدنی اینکه وی دوست نداشت در جواب خواسته هایش «نه» بشنود. در یک برهه ي زمانی خاص، فورد به شدت به آهنگ هاي استفن فوستر علاقمند شد مخصوصاً آهنگ هاي «Way Down Upon The Swanee River» و «افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ Oh! Susanna». از این رو وی منزل ي دوران کودکی فوستر را خریداری نموده و تلاش کرد
آن را از پیتزبورگ به دیربورن منتقل کند اما شهردار پیتزبورگ به وی اعلام کرد که این منزل را اشتباهاً خریداری کرده و استفن فوستر هیچ گاه در این منزل اقامت نداشته هست.
به گزارش پارس ناز ااز این رو هنری فور خود دست به کار شد و با مراجعه به محل و پرس و جوهای گسترده از افراد محلی و تاریخدانان شهر پیتزبورگ در نهایت اعلام کرده که این منزل را خریده و بر سر در آن نوشت: «محل به جهان آمدن استفن فوستر».
یکی از برادرزاده هاي فوستر به نام اِوِلین فوستر مورنوِک مطلب اي را منتشر کرد که در آن گفته شده بود منزل ي مذکور در واقع منزل ي دوران کودکی استفن فوستر نبوده و هنری فورد استدلالات و مدارک معتبر در این مورد را نادیده گرفته هست. اما فورد تا زمان مرگش این منزل را در تملک داشت و همواره اعلام میکرد که استفن فوستر در این منزل به جهان آمده هست.
7 عادتی که افراد موفق دارند
برای میلیونر شدن لازم نیست حتما خالق رسانهای مانند فیسبوک و یا برندهی خوششانس یک قرعهکشی باشید. در دنیایی که میلیاردر شدن هدف تازهی پولدارهاست، میلیونر شدن رؤیای چندان دور از دسترسی نیست. میخواهید میلیونر شوید؟ خیلی ساده، همان کارهایی را بکنید که پولدارها میکنند. شما هرگز این ۷ ویژگی را در میلیونرها نمیبینید و ما به شما میگوییم چرا.
7 عادتی که افراد موفق دارند
بیشتر افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ میلیونرهای موفق سحرخیز هستند و همواره صبح را پُرانرژی آغاز میکنند
برای میلیونر شدن لازم نیست حتما خالق رسانهای مانند فیسبوک و یا برندهی خوششانس یک قرعهکشی باشید. در دنیایی که میلیاردر شدن هدف تازهی پولدارهاست، میلیونر شدن رؤیای چندان دور از دسترسی نیست. میخواهید میلیونر شوید؟ خیلی ساده، همان کارهایی را بکنید که پولدارها میکنند. شما هرگز این ۷ ویژگی را در میلیونرها نمیبینید و ما به شما میگوییم چرا.
تعداد کلمات: 560/ تخمین زمان مطالعه:3دقیقه
۱. معتاد برنامههای تلویزیونی نیستند
میلیونرها وقتشان را صرف تماشای سریالهای تلویزیونی نمیکنند. آنها عوض نشستن پای تلویزیون، کتاب میخوانند. بسیاری از کارآفرینهای معروف از ایلان ماسک (Elon Musk) گرفته تا وارِن بافِت (Warren Buffett) به این معروف هستند که ساعات زیادی از روز را به مطالعه اختصاص میدهند. محتوای کتابها میتواند خیلی متفاوت باشد، ولی اکثر آنها مطالعهی کتابهای غیر داستانی را که روی خودآموزی و خودبهرهوری تمرکز میکند، ترجیح میدهند. درست است، ممکن است آنها از آخرین اتفاق عجیب «بازی تاج و تخت» خبر نداشته باشند، ولی احتمالا در جواب شما میگویند دانشی که آنها بهدست میآورند، ارزشش را دارد. (به علاوه شما را از دل شکستهشدن به دلیل مرگ شخصیت محبوبتان نیز باز میدارد!)
۲- خود را از دیگران جدا نمیکنند
میلیونرها خوشمشرب و اجتماعی هستند و همیشه در حال ملاقات و گفتوگو با آدمهای جدید هستند. آنها تلاش زیادی برای گسترش شبکهی اجتماعی خود میکنند زیرا میدانند در اغلب موارد، روابط کلید موفقیت هستند.
۳- در انتخابهای خود تردید نمیکنند
کارآفرینان موفق اغلب عادت دارند که براساس غریزه و حسِ درونی خود عمل کنند و بیش از حد در مورد انتخابهای خود فکر نکنند. این به معنی آن نیست که آنها عواقب کار خود را در نظر نمیگیرند، زیرا مطمئنا این کار را میکنند. با این حال، آنها آنقدر مسائل را تجزیه و تحلیل نمیکنند که منجر به رخوت و سستی در انجام کار بشود. آنها بعد از آنکه گزینههای خود را بهدقت بررسی میکنند، راه خود را انتخاب میکنند و وارد عمل میشوند و دیگر به پشت سر خود نگاه نمیکنند.
۴- هرگز بدون مبارزه تسلیم نمیشوند
میلیونرها با دیدن اولین نشانهی مشکل و سختی، پرچم سفید را بالا نمیبرند. آنها در برابر موانع و شکستها استقامت میکنند. خیلی از کارآفرینان با انتقاد، شک و تردید همتایان، دوستان و خانوادهی خود روبهرو میشوند ولی تسلیم نمیشوند. محققان دریافتهاند که عزم و اراده برای دستیابی به موفقیت راهگشاتر از هوش و IQ است. برندههای واقعی هیچوقت عقبنشینی نمیکنند.
۵- از ورزش کردن غافل نمیشوند
کارآفرینان ثروتمند میدانند ورزش صبحگاهیِ منظم میتواند تأثیر بهسزایی در بالا بردن تمرکز، بهرهوری و شادکامی در طول روز داشته باشد.
۶- زنگ ساعت خود را خاموش نمیکنند تا بیشتر بخوابند
بیشتر میلیونرهای موفق سحرخیز هستند و همواره صبح را پُرانرژی آغاز میکنند. آنها معمولا جزو آن دسته افراد نیستند که زنگ ساعت خود را خاموش میکنند تا بتوانند دوباره به رختخواب برگردند و آخر سر هم برای رسیدن سر کار، مجبور میشوند خانه را با عجله ترک کنند.
۷- هیچ وقت حوصلهشان سر نمیرود
افراد موفق هیچوقت نمیگویند حوصلهشان سر رفته است، چرا که همیشه میتوانند موقعیتهایی برای یادگیری و کسب تجربه در اطراف خود پیدا کنند. آنها بهجای بازی با انگشتان خود، با مردم ملاقات میکنند، در کلاسهای مختلف شرکت میکنند، کتاب میخوانند و به غنی کردن خزانهی مهارتها و دانش خود میپردازند.
میخواهید میلیونرشوید؟ از کسانی که پولدار هستند یاد بگیرید و مثل آنها عمل کنید.
۱۰ تفاوت تأمل برانگیز میان عادت های افراد ثروتمند و فقیر
۱۰ تفاوت تأمل برانگیز میان عادت های افراد ثروتمند و فقیر
اگر خوب فکرش را بکنیم واقعاً حیرت انگیز است که دارایی های ۲۶ نفر از ثروتمندترین میلیاردرهای دنیا با ثروت کل ۳/۸ میلیارد نفری که فقیرترین ساکنان کره زمین محسوب می شوند برابری می کند. بعضی از ما این مسأله را عادلانه نمی دانیم، با این حال، کماکان این سؤال برای ما وجود دارد که این افراد چطور موفق شدند تا این حد ثروتمند شوند. در حقیقت افراد ثروتمند همگی عادت های مشترکی دارند که به آن ها کمک کرده تا این حد از نطر مالی موفق شوند. در ادامه به ۱۰ عادتی می پردازیم که افراد ثروتمند را از فقرا متمایز می کند. در ادامه با بیست اسکریپت مگ همراه باشید. افراد ثروتمند و فقیر
۱- بخشیدن و سهیم شدن نشان دهنده ی ثروتمند بودن است
۷۹ درصد از ثروتمندان دنیا در انجام کارهای خیر داوطلب شده اند. آن ها وقف کردن زمان، پول و تخصص شان را برای خود تبدیل به یک عادت کرده اند.
مطالب پیشنهادی
با اینترنت ماهان نت با افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ سرعت باورنکردنی سریال دانلود کنید
این تونیکها رو با کمتر از 100 تومن بخر!
این تراشهای هیجانانگیز آرتلاین رو دیدی؟.
اهدا کردن، انجام کار خیر و هدیه دادن به دوستان و آشنایان نه تنها مهربانی و سخاوت شما را نشان می دهد، بلکه از ثروتمند بودن شما هم حکایت دارد. البته آدم های طمعکاری هم پیدا می شوند که فقط به دنبال مصرف کردن باشند، اما یک شخص ثروتمند می داند که پول نه راکد بلکه باید در جریان باشد وافرادی هم هستند که نیاز به کمک دارند. افراد ثروتمند و فقیر
این بدان معنی نیست که همه ی ثروت خود را بر باد دهید. در واقع هر کاری باید با منطق انجام شود.
۲- نه نگویید
سعی کنید تعداد دفعاتی را که در طول روز نه می گویید یا ایده ی کسی را رد می کنید بشمارید. حتی اگر حالا هم صد در صد مطمئن هستید که کاری درست یا شدنی نیست، فقط صبر کنید. مدتی فرصت دهید و ذهن خود را باز کنید. افراد ثروتمند و فقیر
وقتی پای دستیابی به پول و ثروت در میان باشد، باید تحمل و صبر خود را بالا ببرید.
۳- اگر می خواهید ثروتمند شوید غیبت نکنید
غیبت کردن به روابط ما با دیگران صدمه می زند و درهای موفقیت را به روی ما می بندد. یکی از عادت های افراد ثروتمند این است که هرگز غیبت هیچ کسی را نمی کنند.
اگر با کسی مشکل دارید، بهتر است پیش او بروید و مستقیماً با خودش صحبت کنید. این طرز رفتار اعتبار شما را در سطوح بالاتر جامعه بالا می برد.
۴- هدف داشته باشید نه آرزو
اگر می خواهید به موفقیت دست پیدا کنید، یک هدف برای خودتان تعیین کنید، نه اینکه فقط آرزو کنید. برخلاف رؤیاها، هدف ها قابل کنترل هستند. برای اینکه بتوانید به سمت ثروت قدم بردارید، برنامه ریزی کنید و بدانید که دقیقاً چه می خواهید.
۵- ثروتمندها امیدوار نیستند که یک روز پول هنگفتی را برنده شوند
توماس کورلی، نویسنده ای که در مورد میلیونرهای خود ساخته تحقیق کرده بود، به این نتیجه رسید که افراد موفق مرتباً قمار نمی کنند و با امید به برنده شدن در قرعه کشی دست روی دست نمی گذارند و منتظر نمی مانند.
این بدان معنی نیست که آن ها ریسک نمی کنند. قطعاً این کار را می کنند اما نکته اینجا است که آن ها همه چیز را از قبل بررسی می کنند و به خودشان اتکا می کنند، نه ثروتی که اطمینانی از آن نیست.
۶- ثروتمندها زیاد مطالعه می کنند
بیل گیتس، مدیر شرکت مایکروسافت می گوید سالانه ۱۰ کتاب می خواند و این کار مزایای زیادی برای او دارد. البته او در میان افراد ثروتمند تنها کسی نیست که کتاب خواندن را راه دستیابی به ثروت می داند.
با این حال، منظور نه کتاب های صرفاً سرگرم کننده، بلکه کتاب هایی است که درباره ی خودسازی هستند. کتاب هایی که مطالعه می کنید باید به شما آموزش و ایده های جدیدی دهند. ۱۱ درصد از افراد ثروتمند و ۷۹ درصد از افراد فقیر صرفاً برای افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ سرگرم شدن کتاب می خوانند.
۷- نیازی به خودنمایی نیست
افرادی که واقعاً ثروتمند هستند معمولاً لباس های خیلی گران قیمتی به تن نمی کنند. آن ها ماشین های پرزرق و برق نمی خرند و به دنبال آخرین مد لباس نیستند. در واقع ممکن است همسایه ی شما میلیاردر باشد اما شما هرگز متوجه این موضوع نشوید. افراد ثروتمند و فقیر
۸- افراد ثروتمند مراقبت از لبخندشان را به یک عادت روزانه تبدیل می کنند
۶۲ درصد از ثروتمندان هر روز از نخ دندان استفاده می کنند، در حالی که فقط ۱۶ درصد از افراد فقیر این عادت را دارند. لبخند ما یکی از اولین چیزهایی است که به چشم می آید. بدبویی دهان و زرد بودن دندان ها می تواند تصویر کلی شما را خراب کند.
۹- مقروض شدن عادت فقرا است
دیوید رمزی، تاجر آمریکایی می گوید افراد ثروتمند از مقرئض کردن خود دوری می کنند. آن ها اگر نیاز به خرید چیزی داشته باشند، ترجیح می دهند برایش پول پس انداز کنند و هزینه ی افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ آن را نقد پرداخت کنند.
وام گرفتن از بانک برای رفتن به سفر یا خرید ماشین عاقلانه نیست چون باید بهره ی وام را هم پرداخت کرد. قرض گرفتن یکی از موانع بزرگ در راه رسیدن به ثروت است. زندگی کردن با شرایطی فراتر از استطاعت مالی خود و ناتوانی در محاسبه ی درست و دقیق مالی، شما را از رسیدن به موفقیت بازمی دارد.
۱۰- به تنهایی نمی توانید موفق شوید
افراد ثروتمند برای خود تیم می سازند. آن ها نمی توانند همه ی کارها را به تنهایی انجام دهند و باهوش ترین آدم های دنیا هم نیستند. اگر کاری را بلند نباشند، وظیفه ی انجام آن را به عهده ی کسانی می گذارند که دانش بیشتری در مورد آن دارند.
فاطمه مقیمی: من میلیاردر نیستم. مولتی میلیاردرم/ به دست هایم نگاه کن، مدام کار خانه می کنم
مریم نوابی نژاد:این که مدام به رفتن و رفتن فکر کند و نخواهد اسیر یک جا نشینی بشود طوری که موقع پیاده کردن مصاحبه اش ، از لیست کردن این همه کاری که انجام داده ، دست هایت خسته بشود اما او که تمام این سرتیترها را زندگی کرده و سال ها برایش زحمت کشیده ، خسته نباشد . ساعت ها، پرحرارت و با لذت، از این همه تلاش بگوید و به هزار راه نرفته ی دیگر هم فکر کند که هنوز و همیشه خیلی وقت دارد و بعد از یک قرار کاری آمده باشدو بعد از مصاحبه هم یک قرار کاری دیگر داشته باشد اما آن قدرپرانرژی باشد که انگار تازه اول صبح است. سیده فاطمه مقیمی را خیلی ها می شناسند . زنی که در صنعت حمل و نقل کشور ، سی سال است زحمت کشیده ، مقاومت کرده و آن قدر در این رشته سرآمد شده که همه باورش کرده اند. این که از کجا شروع کرده و چطور به این مرحله از توانستن رسیده ، حکایتی است که در یکی دو پاراگراف جمع نمی شود و نمی شود خلاصه اش کرد. خودتان گفتگوی ما را با او در کافه خبر بخوانید بهتر است:
چرا وارد حیطه ی حمل و نقل شدید؟
در خانواده ای به دنیا آمدم که پدر و مادر هر دو آموزش پرورشی بودند و هر دو شغل آزاد هم داشتند. دومین دختر از چهار دختر خانواده ای که وضع متوسطی داشت. دیپلم که گرفتم رشته ی مهندسی عمران دانشکده فنی قبول شدم. خودم جراحی دوست داشتم ولی پدرم خیلی دلش می خواست مهندسی بخوانم.دوسال در ایران درس خواندم و بعد واحد هایم را به دانشگاه انگلیس انتقال دادم و همانجا درسم را تمام کردم و بعد از انقلاب به ایران برگشتم. در آن سال ها کار کردن در رشته ی عمران آن هم برای یک زن ، وضعیت نابسامانی داشت. به خاطر همین ترجیح دادم از تخصص دیگری استفاده کنم و آن هم زبان انگلیسی بود.به عنوان مترجم وارد شرکتی شدم که علیرغم این که فکر می کردم یک شرکت بازرگانی است ولی یک شرکت حمل و نقل بود. همین سرآغازی شد برای شناخت و علاقمند شدن به این رشته و بعد سه سال و نیم کارمند آن شرکت بودم تا این که تصمیم گرفتم به طور جدی وارد صنعت حمل و نقل بشوم.
چرا به همان کارمند بودن اکتفا نکردید؟
روحیه ی آدم ها با هم فرق می کند. باید ببینید از زندگی چه می خواهید. من شاید قابلیت تابع شدن و قراردادی شدن را نسبت به یک سری دستورالعمل نداشتم. همیشه دلم می خواست سکان هدایت کار، دست خودم باشد. کار روتین حوصله ام را سر می برد و تنوع طلبی در کار را دوست داشتم. فضای کارمندی برایم کوچک بود. زمانبندی و کارهای تکراری و نداشتن قدرت عمل حسته ام می کرد. حالا که فکر می کنم می بینم همیشه سمت و سوی ذهنی من همین بوده. وقتی برمی گردم سمت بازی های دوران کودکی می بینم خیلی اهل خاله بازی و عروسک بازی نبودم و بیشتر بازی هایم پسرانه بود مثل فوتبال. ضمن این که به محض ورودم به این شرکت ، ازدواج کردم یعنی اوایل سال 59 و علاوه بر روحیات خودم ، همسرم هم اصرار داشت که درکار، محدود و محصور نمانم. می گفت به جای کار اجرایی دنبال استراتژی کار برو.
جالب است که همسرتان این قدر موافق قدم زدن شما خلاف جهت باد بود؟
این تفکر خاص همسرم بود. ویژگی خودش بود. یعنی به خاطر دو سه سال زندگی با من ، تغییر نکرده بود. با این حال قابلیت های مرا هم دیده بود و می دانست که اگردر تصمیم گیری، آزادم بگذارد ، حتما به نتیجه می رسم. همیشه اعتقاد دارد که محدود بودن آدم ها چه زن و چه مرد در چارچوب خانواده ، غایت و مقصود نیست. همیشه هم مثالش این است که تو داری تمام وظایف خانه ات را حتی فراتر از یک زن خانه دار انجام می دهی. مسئولیت مادرانه ات را هم به بهتر نحو انجام می دهی اما جامعه هم بر گردن تو حقی دارد که باید با تمام توانایی هایت ، در جامعه خدمت کنی. به خدا این ها شعار نیست. طرز تفکرش همین است. طبیعی ست که با این طرز تفکر، مسیر آدم به سمت اوج هدفی که دارد ، هموارتر می شود. شک ندارم اگر می خواستم تنها و یک تنه، از این راه پر پیچ و خم بگذرم قطعا به این نقطه ای که الان رسیده ام ، نمی رسیدم. موتور محرک من همیشه همسرم بود و هست. شاید حرف هایم ، به نظرت خیلی شعاری بیاید ولی اگر یک روز سرزده بیایی دفترم یا خانه ام و با من چای بخوری این حرف هایی را که الان می زنم بیشتر درک می کنی.
چه اصراری دارید که کنار این همه مسئولیت ، زن خانه دار هم باقی بمانید؟
من زندگی می کنم. به دست های من نگاه کن. من مدام کار می کنم و با تمام وجودم زندگی می کنم. دیروزیک ربع به 6 از خانه بیرون آمدم چون 6:30 در اتاق بازرگانی جلسه صبحانه داشتیم و 10 شب به خانه رسیدم . بعد از این که شام خوردیم برای امروز خواستم تاس کباب درست کنم. سیب زمینی و پیازها را در سینی گذاشتم تا پوست بگیرم.وقتی نشستم احساس کردم خیلی خسته ام و بعد بلافاصله به خودم گفتم من خسته نیستم. تازه انگار از خواب بیدار شده ام و باید یک روز جدید را شروع کنم. چون زندگی در خانه ی ما، از همان موقع شروع می شود. همسرم مثل همیشه برگشت و گفت: چقدر به تو می گویم آشپزی نکن! پس این رستوران ها را برای چه گذاشته اند؟خود بچه ها هم غذای بیرون را بیشتر دوست دارند. گفتم: غیر ممکن است. غذایی که با محبت پخته می شود تاثیرش چند برابر غذای بیرون است.
این انرژی را از کجا می گیرید؟ می شود گفت ذاتی و خدادادی؟
به خدا نمی دانم. ولی از یک چیز مطمئنم. من ژن گیلانی دارم و تاریخ و شرایط جغرافیایی، به مردمان آن منطقه ، سخت کوشی را آموخته. شاید به این دلیل است. به خانم های گیلانی نگاه کن. در مزرعه هایشان زن ها بیشتر از مردها کار می کنند. به هر حال وقتی به خانه می رسم انگار تازه زندگی ام را شروع کرده ام. در عین حال که باید درس هم بخوانم. چون الان در رشته ی مدیریت تحول ، دکترا می خوانم.
چه نیازی به درس خواندن داشتید؟
بعد از این که دیدم مهندسی عمران رشته ی کاری من نیست. دوباره رفتم از نو لیسانس مدیریت بازرگانی گرفتم و کارشناسی ارشدم را مدیریت استراتژیک گرفتم . دلیلش هم این بود که از نظر کاری، در افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ جوی زندگی می کنم که نیاز دارم برای خودم به روز باشم. در کار اگر به روز نباشی، یک جایی تفکر سنتی جای تحصیلات تو را می گیرد.چون بعد از این که وارد صنعت حمل و نقل شدم ، علاقه ام را دیدم و میزان پایبندی ام را نسبت به این رشته سنجیدم.
ریشه ی اصلی این علاقه چه بود؟ آن که بیشتر از دلایل دیگر پایبندتان کرد؟
مهم ترینش این بود که همه تصور می کردند که یک زن هیچ وقت نمی تواند در زمینه ی حمل و نقل کار مدیریتی انجام بدهد و من در هیچ کار سالمی ، مانع و محدودیتی برای زن بودن نمی بینم. معتقدم وقتی علاقه ای هست حتما توانایی انجام آن کار هم وجود دارد فقط باید زمینه ی پرورشش را فراهم کرد.این ها واقعیت هایی ست که به آن رسیدم.
و کمی از آن همه مشکلاتی که در این مسیر به خاطر زن بودن برایتان بوجود آمد ؟
من برای ثبت شرکتم باید به وزارت راه می رفتم. پروسه های خودش را دارد. سوابق کاری می خواهد و امتحان های متعدد ورودی . اواخر سال 61 که وارد این صنعت شدم هنوز هیچ زنی قدم در این عرصه نگذاشته بود.خیلی مکافات کشیدم تا توانستم موفق بشوم و شرکتم را ثبت کنم. اولین و مهم ترین سختی اش این بود که باور حضور یک زن در این شغل وجود نداشت. وقتی می پرسیدم منع قانونی اش کجاست ؟ چرا نمی توانم ؟ می گفتند نمی توانی. می گفتم خب بنویسید . می گفتند نوشتنی نیست.پایداری و پیگیری من باعث شد از هزار خان این مسیر پر پیچ و خم بگذرم و تاییدیه را از وزارت راه بگیرم. مثلا می گفتند باید بروی رشته ی مرتبط بخوانی. گفتم مگر تمام این هایی که در این زمینه فعالیت می کنند تحصیلات مرتبط دارند. آن ها یا راننده اند و یا گاراژ دارند. بعد می گفتند به آن ها کاری نداشته باش شما زمینه ی تحصیلاتت به این رشته نمی خورد. این بود که همان سال رفتم دانشگاه آزاد و در رشته ی مدیریت حمل و نقل ثبت نام کردم و شاگرد سوم هم شدم.
دلیل این همه اصرارتان چه بود؟ نمی شد بروید سراغ کاری که دردسرکمتری داشته باشد؟
درست است. چون علاوه بر این که اصلا چنین باوری وجود نداشت و من باید خیلی ها را متقاعد می کردم ، خیلی وقت ها توهین هم می شنیدم. ورودم به این رشته، انگار یک جوری دخالت در امور مردان بود. وارد صحنه ای شده بودم که انگار این صحنه ، صحنه ی بازی من نبود.اصلا حاضر نبودند مرا بپذیرند چه برسد به این که بخواهند به من به چشم یک رقیب نگاه کنند و دقیقا این سنگ اندازی ها مرا جسورتر و مصرتر می کرد. چون همیشه در رویاهایم ، انجام کارهای غیرممکن را دوست داشتم. کاری که هرکسی نتواند. ضمن این که این کار نسبی نبود که از طریق خانواده به من رسیده باشد.یک جور نوآوری بود. طبیعی بود که وقتی قصد انجامش را کردم می بایست ریسک های زیادی را هم می پذیرفتم. حتی بعد از ثبت شرکت ، یا مرا در بحث های تشکلی راه نمی دادند یا اگر مطلع می شدم و می رفتم، اصلا مرا ندید می گرفتند.یادم می آید در یکی از مراسم های ماه رمضان ، افطاری می دادند و من هم خبر شدم و رفتم. گوشه ی رستوران برای من چادر زدند و گفتند شما برو آن جا بنشین. من یک نفر تنها آن جا نشستم ولی رفتم و باز هم رفتم.همین امروز هم با وجود این که سطح آگاهی مردم خیلی بالا رفته ، اما یک جوان حاضر نیست با اصرار به خواسته اش برسد و این همه ملامت بشنود و سختی ببیند.وقتی از من می پرسند چرا به این جا رسیدی؟ می گویم من به خاطر نگاه و باور و تفکر خودم آمدم .خوشحالم که در هیچ مقطعی از زندگی ، از هیچ رانتی استفاده نکردم. هیچ گونه وابستگی در هیچ دوره ای از زندگی ، به قدرتی یا نهاد و وزارتخانه ای نداشتم و حتی خیلی از موانع برسر راهم بود به خاطر نوع جنسیت و نگاهم ، نوع کاری که انتخاب کردم و این که اولین بودم. اما امروز که نگاه می کنم به خاطر راهگشا بودنم، بسیار احساس غرور می کنم.نه به خاطر موقعیتی که الان دارم . به خاطر این که راه را برای دیگران باز کرده ام.
شما واقعا بانوی میلیاردر ایران هستید؟
اولا امروز هر کسی که در تهران یک خانه ی معمولی داشته باشد میلیاردر است. ولی نگاه بدی که به اصطلاح میلیاردر، در جامعه وجود دارد ، درست نیست. چون در اسلام هم سرمایه داشتن قابل قبول است فقط باید ببینی سرمایه از کجا به دست آمده. آنچنان که همه تصور می کنند سرمایه مالی ندارم ولی مولتی میلیاردم به خاطر انرژی ها و روابط انسانی که دارم. من آن قدر دوست و رفیق دارم ، آن قدر همراه دارم ، آن قدر آدم ها را می شناسم و آدم ها مرا می شناسند که خودش مهم ترین سرمایه من است. چون در نهایت چیزی با خودم نمی برم ولی اثراتی که از خودم باقی می گذارم ثروت من محسوب خواهد شد.
الان که در صنعت حمل و نقل نگاه می کنم ، تعداد قابل توجهی از مدیران این صنعت ، پرسنل من بودند و این افتخار من است. سرمایه داشتن یعنی همین. بیا دو روز با من زندگی کن تا بفهمی وقتی می گویم سرمایه ام روابط انسانی ست یعنی چه.
بعد از ثبت شرکت ، با چقدر سرمایه شروع به کار کردید؟
با سرمایه ای خیلی محدود. از یک اتاق در شرکت همسرم شروع کردم. همه کاره اش هم خودم بودم. صبح می آمدم اتاق را گردگیری می کردم و چایی می گذاشتم. تلفن که زنگ می زد، موهبت صدای زنانه این بود که می توانستتم صدایم را نازک کنم و ادای منشی شرکت را در بیاورم. فرزند کوچکم را هم می بردم. بعد تلفن را روی اسباب بازی کودکم می گذاشتم تا آهنگ بزند و بعد گوشی را برمی داشتم که یعنی الان وصل شدید به خانم مقیمی. وقتی قرار بود نامه بفرستم جایی ، کارمند که نداشتم . خودم می بردم و می گفتم می خواهم شما را بیشتر بشناسم و بیشتر ارتباط برقرار کنم. تا وقتی به در آمدزایی برسم و منشی و آبدارچی بگیرم و پرسنل زیاد کنم ، کارم همین بود.
چرا با داشتن شرکت حمل و نقل راضی نشدید؟
بعد از این که شرکت پا گرفت باز احساس کردم کافی نیست و باید کار بزرگتری انجام بدهم. از روز ثبت شرکت ، عضو صنف حمل و نقل شده بودم .این بود که بعد از مدتی، کاندیدای هیات رییسه ای شدم و به عنوان آخرین و نهمین نفر، رای آوردم. قبلش رفتم گواهینامه ی پایه یکم را گرفتم تا وقتی راننده می گوید ماشینم آب و روغن قاطی کرد یا قیچی کرد مرا سر کار نگذارد و به او بگویم می فهمم چه می گویی. زمانی می توانستم این حرف را بزنم که امتحانش را افراد میلیاردر چه عادت هایی دارند؟ داده باشم. آن موقع خیلی جوان بودم باید سواد و مهارتم را بالا می بردم تا باورم کنند. دفعه ی اول تپه و شهر را در یک روز قبول شدم اما فنی را دفعه ی دوم قبول شدم. چون افسر از همه نیم دور می گرفت . خدا شاهد است که من یک بالشت برده بودم چون پایم نمی رسید. از من دو دور و نیم تپه را گرفت. پنج جلسه هم بیشتر تمرین نرفته بودم اما کاری که بخواهم انجام بدهم با تمام انرژی دنبالش می روم و مطمئنم موفق می شوم.
قصه ی اتاق بازرگانی چه بود؟
کاندیدا شدم و با رای خیلی خوب انتخاب شدم. 13 سال رییس بخش حل اختلاف بودم و بعد رفتم کارشناسی دادگستری را در صنعت حمل ونقل گرفتم تا بتوانم به عنوان کارشناس حرفی برای گفتن به مراج قضایی داشته باشم و بعد در دور سوم رای اول را آوردم. بعد هم انجمن ملی زنان کارآفرین را در وزارت کشور ثبت کردم. بعد دیدم اتاق بازرگانی می تواند جای خوبی باشد تا برای قشر بانوان کار خاصی انجام بدهم. سال 85 در هیات نمایندگان اتاق بازرگانی خودم را کاندیدا کردم و به عنوان تنها زن انتخاب شدم. در آن جا رییس کمیسیون حمل و نقل شدم در اتاق تهران و بعد در اتاق ایران هم کاندیدا شدم و آن جا هم در همین سمت انتخاب شدم. همان جا مشاور رییس اتاق بازرگانی ایران درامور زنان کارآفرین انتخاب شدم که تا الان هم سمت مشاور را دارم.
چطور شد به تعاملات بین المللی فکر کردید؟
خواستم در اتاق تهران ،دفتری را به نام شورای بانوان بازرگان راه اندازی کنم که تایید شد و بعد منشورش را نوشتم و ثبت شد و6 سال شورا وجود داشت . بعد وزارت بازرگانی به من پیشنهاد داد که عملکرد شورا را بسیار خوب دیدند. از آنجا تعاملات بین المللی را شروع کردم. بورسیه های دوره های کوتاه مدت را از کشورهای مسلمان خارجی گرفتم که 6 سال است برای آنجا با هزینه دانشگاه هایشان دانشجو می فرستم که به نظرم بسیار کارهای تاثیرگذاری بوده و خواهد بود.وقتی می گویم سرمایه دارم به خاطر همین کارهاست که راضی ام می کند. چون کار اجتماعی را خیلی دوست داشتم و دارم. بعد هم مجموعه ای را به نام کانون بانوان بازرگان راه انداختم. هیات موسس و رییس هیات مدیره اش بودم و از هر ارگانی در این کانون حضور داشتند. بعد هم به فکر تشکیل یک ان جی او افتادم که در اتاق بازرگانی ایران ثبت شد . این کانون یک سال است که وجود دارد ولی مطابق انتظارم پیش نرفتم که بعد از این که رای آورم استعفا دادم. یک سال پیش هم دفتری را در دانشگاه صنعتی شریف به نام دفتر توسعه ی کارآفرینی زنان احداث کردم .
و کارآفرین برتر جهان اسلام؟
سال 2012 به عنوان کارآفرین برتر جهان اسلام انتخاب شدم از سوی آی دی بی یا بانک توسعه اسلامی که مرکزش در عربستان است ،آن هم به دلیل کارهای کارآفرینی که در ایران و منطقه انجام دادم یعنی به خاطر کلاس ها و کارگاه های آموزشی که در کشورهای در حال توسعه گذاشتم مالزی، سریلانکا، اندونزی، کامبوج ، ویتنام. در تمام این کشورها کار کرده ام و کار می کنم ولی بالاخص به خاطر پیشرو بودن یک زن در صنعت حمل و نقل به من تکیه کردند. دانشگاه صنعتی شریف کتابی را درباره ی کارآفرینی من منتشر کرد که با کمک دخترم ترجمه اش کردیم تا من این کتاب را در مراسمی که در شیبان بود، ببرم که بردیم و در اجلاسی که از 56 کشور نمایندگانش حضور داشتند بیشتر از 300 نسخه آن را توزیع کردم تا فقط به قصد حضور نرفته باشم دست کم اثری گذاشته باشم و زنان در هرکجای دنیا با خواندن این کتاب باور کنند که می توانند.
به بازنشستگی هم فکر می کنید ؟
فکر می کنم آن قدر در دنیا کار برای انجام دادن هست که نباید درنگ کرد. اگر قرار بود در تمام کارهایی که راه انداختم بمانم نه من رشد می کردم نه جامعه رشد می کند. به جانشین پروری بی نهایت اعتقاد دارم و این سلسله مراتبی بودن خیلی لازم است. خیلی ها فکر می کنند نردبان یک پله دارد و بالا رفتن شان مستلزم این است که تو را پایین بکشند متاسفانه در جامعه ما، این نگاه های حذفی زیاد است.با این حال مهم نیست. مهم این است که علیرغم تمام این همه ساز مخالف ، تصمیم گرفتم و توانستم و شد. در عین حال که هنوز خیلی کارها مانده که باید انجام بدهم .
4545
دیدگاه شما