گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری


راهنمای گام به گام برای شروع یک کسب‌و‌کار

مطابق اعلام سازمان کسب وکارهای کوچک آمریکا، بیش از 28 میلیون کسب وکار کوچک در ایالات متحده آمریکا وجود دارد که 99.7 درصد مشاغل کل آمریکا را تشکیل می‌دهند. هنگامی که شما برخی از متداول ترین دلایل شروع یک کسب وکار را در نظر می‌گیرید از جمله: داشتن یک ایده کسب وکاری منحصر به فرد، طراحی شغلی انعطاف پذیر در راستای رشد فردی، حرکت به سمت استقلال مالی، سرمایه گذاری بر روی خودتان و… جای تعجب نیست که کسب وکارهای کوچک را در هرجایی ببینید.
اما هر کسب وکار کوچکی در موقعیت موفقیت قرار نمی‌گیرد. در حقیقت فقط دو سوم مشاغل به همراه اعضایشان برای حداقل دو سال زنده می‌مانند و حدود نیمی از این آمار نیز تا پنج سال زنده می‌‌مانند. پس هنگامی که تصمیم می‌گیرید شغل روزانه خود را رها کنید و صاحب کسب وکار شوید با یک چالش واقعی روبه رو خواهید شد. بنابراین در هنگام شروع کار خود، از دنبال کردن تمام مراحل لازم را که می تواند پایه و اساس موفقیت شما را رقم بزند اطمینان حاصل کنید. در این مقاله 10 مرحله که برای شروع یک کسب وکار موفق ضروری است، آورده شده است.


مرحله اول: تحقیقات انجام دهید.
به احتمال زیاد شما قبلا یک ایده کسب وکاری را تشخیص داده‌اید. حال وقت آن رسیده است که ایده‌تان را با چاشنی واقعیت تعدیل کنید. آیا ایده شما پتانسیل موفقیت را دارد؟ قبل از هر گونه اقدامی، شما باید از طریق فرایند اعتبارسنجی، اجرایی بودن ایده خود را بسنجید. برای اینکه یک کسب وکار کوچک موفق باشد بایستی یک مشکلی را حل کند یا نیازی را رفع کند و یا آنچه را که بازار نیاز دارد و می خواهد، ارائه دهد. چندین روش برای شناسایی نیاز وجود دارد که شامل تحقیق کردن، گروه تحقیقات متمرکز و آزمایش و خطاست.
هنگامی که به بررسی بازار می‌پردازید بایستی به سوالاتی پاسخ دهید. این سوالات شامل:
• آیا برای محصولات و خدمات پیش بینی شده شما، نیازی وجود دارد؟
• چه کسانی به آن نیاز دارند؟
• آیا شرکت‌های دیگری وجود دارند که هم اکنون محصولات و خدمات مشابهی ارائه دهند؟
• رقابت با آن‌ها به چه شکل است؟
• چگونه کسب وکار شما در بازار جایگاه خود را پیدا خواهد کرد؟

مرحله دوم: برنامه ریزی کنید.
شما به یک نقشه راه نیاز دارید تا ایده کسب وکاری خود را به واقعیت تبدیل کنید. یک طرح کسب وکار، برنامه‌ راهنمای کسب وکار شما را از مرحله استارت آپی و ایجاد کسب وکار تا رشد کسب وکار است. وجود طرح کسب وکار برای همه کسب وکارهای جدید امری ضروری است. خبر خوب اینکه طرح های کسب وکاری متفاوتی برای انواع کسب وکارهای مختلف، وجود دارد. اگر شما قصد دارید از یک سرمایه گذار یا یک موسسه مالی، حمایت مالی دریافت کنید، وجود یک طرح کسب وکاری سنتی ضروری است. به طورکلی؛ این نوع طرح کسب وکار، طولانی و کامل است و مجموعه مشترکی از بخش ها در این نوع طرح تعریف شده است که به هنگام اعتبارسنجی ایده مورد توجه سرمایه گذاران و بانک ها قرار می گیرد.
اگر به دنبال جذب حامی مالی نیستید، یک طرح کسب وکاری یک صفحه ای نیز می تواند تصویری شفاف از آنچه که می خواهید به آن دست یابید و چگونگی برنامه ریزی برای دست یابی به آن ارائه دهد.
نکته قابل توجه این است که شما می توانید برای یک کسب وکار مشغول به فعالیت نیز طرح کسب وکاری ایجاد کنید و به مرور زمان آن را بهبود بخشید. داشتن نوعی از برنامه بهتر از هیچ است.

مرحله سوم: برای امور مالی برنامه ریزی کنید.
شروع یک کسب وکار کوچک به پول زیاد احتیاج ندارد، اما مقداری سرمایه اولیه و همچنین توانایی پوشش هزینه های جاری قبل از رسیدن به سوددهی ضروری است.
در یک صفحه گسترده به پیش بینی همه هزینه هایی که برای شروع یک کسب گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری وکار ضروری است بپردازید و سپس آن ها را جمع بزنید که شامل: پروانه فعالیت و مجوزها، تجهیزات، هزینه های قانونی، بیمه، برندینگ، تحقیقات بازار، فهرست دارایی ها، علائم تجاری، رویدادهای افتتاحیه، اجاره ملک و… می باشد. همچنین می بایست برای حداقل 12 ماه کار، هزینه های اجاره، خدمات رفاهی، بازاریابی و تبلیغات، تولید، تدارکات، هزینه های مسافرتی، حقوق کارکنان، حقوق خود و… را نیز پیش بینی کنید.
ترکیب همه این اعداد، سرمایه اولیه مورد نیاز شماست.
روش های متفاوتی برای تامین بودجه کسب وکارهای کوچک وجود دارد:
• جذب سرمایه گذار
• وام
• گرنت
• سرمایه‌گذاران فرشته (Angel investors)
• سرمایه‌گذاری جمعی (Crowdfunding)
می توانید با استفاده از کمترین سرمایه، کسب وکار خود را راه اندازی کنید. همچنین ممکن است متوجه شوید ترکیبی از روش های فوق، بهترین نتیجه را برای کسب وکار شما حاصل می کند. با این وجود؛ هدف این است که گزینه های تامین بودجه خود را بررسی کنید و برنامه ای برای تامین بودجه خود تنظیم کنید.

مرحله چهارم: یک ساختار کسب وکاری انتخاب کنید.
کسب وکار شما می تواند یک شرکت با مالکیت شخصی، مشارکتی، یک شرکت با مسئولیت محدود یا یک شرکت سهامی باشد. هویت قانونی ای که برای کسب وکارتان انتخاب می کنید، بر نام کسب وکار شما، مسئولیت شما و نحوه پرداخت مالیات اثر می‌گذارد. ممکن است با گذشت زمان و با رشد و تغییر در کسب وکارتان، ساختار کسب وکار شما طی ارزیابی مجدد، تغییر کند.
باتوجه به پیچیدگی های کسب وکاری، از یک وکیل مشاوره بگیرید تا ساختار مناسبی برای کسب وکار خود انتخاب کنید.

مرحله پنجم: نام تجاری خود را انتخاب و ثبت کنید.
نام تجاری شما نقش مهمی در تمام ابعاد کسب وکار شما ایفا می کند، بنابراین یک نام خوب برگزینید. هنگامی که درحال بررسی گزینه‌های مورد نظر برای نام تجاری هستید، تمام معنای احتمالی آن را در نظر بگیرید، سپس نام مورد نظر خود را انتخاب کنید. پس از انتخاب نام تجاری، می بایست بررسی کنید که آیا در حال حاضر کسب وکاری با این نام وجود دارد یا خیر. و اگر وجود نداشت نام انتخاب شده را ثبت کنید.
فراموش نکنید که پس از ثبت نام تجاری، دامنه سایت خود را نیز ثبت کنید.

مرحله ششم: دریافت مجوزها
وقتی که فعالیت کسب وکار شما شروع می شود، باید بدانید تشریفات اداری بخشی از روند کار است. مجموعه متنوعی از مجوزها تعریف شده اند. نوع مجوزهای مورد نیاز شما با توجه به نوع فعالیت و محل استقرار کسب وکارتان معین می شود.
همچنین به عنوان صاحب یک کسب وکار باید درباره مجوزهای مرتبط با کسب وکارتان تحقیق کنید.

مرحله هفتم: سیستم حسابداری خود را تعریف کنید.
در صورت وجود سیستم های موثر، کسب وکارها موثرتر عمل خواهند کرد. یکی از مهمترین سیستم ‌ها برای کسب وکارهای کوچک، سیستم حسابداری است. سیستم حسابداری با هدف مدیریت بودجه، تعیین نرخ ها و قیمت ها،تشکیل پرونده های مالیاتی و… ایجاد می شود. می توانید خودتان سیستم حسابداری تان را تنظیم کنید یا یک حسابدار استخدام کنید.

مرحله هشتم: موقعیت مکانی کسب و کارتان را مشخص کنید.
مشخص کردن موقعیت مکانی تجارتتان بر عملکرد کسب وکار شما اثر می گذارد، خواه یک دفتر کاری در خانه خود داشته باشید، یا یک فضای اداری مشترک یا خصوصی.
شما باید درباره موقعیت مکانی، تجهیزات و کلیت فرایند راه اندازی کسب وکارتان فکر گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری کنید و مطمئن شوید محل کسب وکار شما برای نوع فعالیتی که انجام می دهید مناسب است. همچنین می بایست درباره خرید یا اجاره فضای تجاری خود فکر کنید.

مرحله نهم: تیم خود را آماده کنید.
اگر می خواهید کارمندانی استخدام کنید، اکنون زمان شروع این فرایند است. از طراحی و تعریف صحیح موقعیت‌های کاری و مسئولیت‌های شغلی برای هر موقعیت کاری اطمینان حاصل کنید. اداره کل مرتبط با کسب وکارهای کوچک، راهنمای بسیاری خوبی برای صاحبان کسب وکاری است که اولین استخدام های خود را انجام می دهند. اگر به جای استخدام، برون سپاری فعالیت‌ها به پیمانکاران مستقل مورد توجه شماست، می بایست با کمک یک وکیل، توافق نامه پیمان کاران مستقل را تنظیم کنید.
در نهایت اگر می خواهید یک کسب وکار یک نفره (solopreneur) راه اندازی کنید، ممکن است به کارکنان و پیمانکاران نیاز نداشته باشید، اما باید بدانید به تیم پشتیبانی نیاز دارید. این تیم می تواند از یک منتور، مربی کسب وکار، یا حتی اعضای خانواده شما تشکیل شده باشد و در جاده پر پیچ و خم کسب وکارتان، به شما مشاوره، انگیزه و اطمینان ببخشند.

مرحله دهم: به تبلیغ کسب وکارتان بپردازید.
پس از راه اندازی کسب وکارتان باید به جذب مشتری بپردازید. این کار را می‌توانید با نوشتن پیشنهادات فروش منحصربه فرد و ایجاد یک برنامه بازاریابی شروع کنید. سپس تا آن‌جایی که می‌توانید ایده های بازاریابی کسب وکارهای کوچک را بررسی کنید تا بتوانید به شیوه ای موثر کسب وکارتان را ارتقا دهید.
می توان گفت پس از به انجام رساندن مراحل گفته شده، اساسی ترین پایه های کسب وکاری را پوشش داده اید. به خاطر داشته باشید موفقیت یک شبه اتفاق نمی افتد. از طرحی که ایجاد کرده اید استفاده کنید تا به طور مداوم روی کسب وکار خود کار کنید و شانس موفقیت خود را افزایش دهید.

چگونه نقشه راه بنویسیم؟

how-to-write-a-roadmap

نقشه راه یک برنامه استراتژیک است که یک هدف یا نتیجه مطلوب را مشخص می‌کند و شامل مراحل مهم یا لازم برای دستیابی به آن است.

سازمان‌ها برای تحقق اهداف و کسب موفقیت نیازمند تصویری روشن از آینده خود می باشند، تصویری که جهت‌گیری‌های آتی سازمان را به وضوح معین نماید. یک سازمان‌ نیز مانند افراد آرزویی برای آینده دارد که به آن چشم‌انداز می‌گویند.

دلایل متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه چرا چشم‌انداز مشترک برای یک سازمان اینقدر مهم است. جمله معروفی هست که می‌گوید «اگر ندانید کجا می‌خواهید بروید، بعید است که بتوانید به آنجا برسید». به طور حتم سازمان‌ها شرایط، مسائل و مشکلاتی را تجربه نموده اند که پاسخ مناسبی برای این مسائل نداشته‌اند.

سازمانی که چشم‌انداز نداشته باشد در واقع نمی‌داند از کجا شروع کرده، در کجا قرار دارد و قرار است به کجا برسد!

تدوین بیانیه ماموریت و چشم‌انداز دو گام پیش نیاز در فرایند برنامه‌ریزی‌ استراتژیک محسوب می شود. این بیانیه‌ها کلماتی هستند که رهبران برای توضیح هدف و جهت حرکت یک شرکت از آنها استفاده می‌کنند. این دو بیانیه، انگیزه‌های گروه شما را به شکلی فشرده و دقیق بیان می‌کنند و به شرکت شما کمک می‌کنند که بر آن‌چه واقعا مهم است تمرکز داشته باشد.

حال برای شروع کشف و تدوین چشم‌­انداز، ماموریت و ارزش‌های سازمان باید ابتدا مطالعات اکتشافی داشته باشیم. مطالعات اکتشافی، مجموعه بررسی‌هایی هستند که برای شناسایی ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌ها ضروری هستند و عبارتند از مطالعات اسناد بالادستی، تطبیقی، میدانی و کانونی.در مطالعه اسناد بالادستی، گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری انتظار نهادهای بالادستی مشخص می‌شود. به بیان دیگر، این مطالعه در پاسخ به این پرسش انجام می‌شود که انتظارات نهادهای بالادستی و حاکمیتی از سازمان چیست.

نهادهای بالادستی برای هر سازمان در بخش دولتی یا خصوصی وجود دارند که باید در چارچوب خواسته‌های آنها حرکت کرد. در وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی این خواسته‌ها در قالب قانون تاسیس، اساسنامه، مصوبات هیات دولت و آیین‌نامه‌ها وجود دارند. در شرکت‌های خصوصی بیشتر با اسنادی مانند اساسنامه، ابلاغیه‌ها و مصوبات شرکت مادر مواجه می‌شویم. به هر حال، صرف‌نظر از نوع مالکیت، انتظارات و الزامات بالادستی وجود دارد. در این مرحله تمامی مستندات، قوانین و مقررات مرتبط با سازمان یا شرکت شناسایی و بررسی می‌شود. چند نمونه از اسناد بالادستی که می‌توان به آنها مراجعه کرد عبارتند از:

  • قانون اساسی
  • سند چشم‌انداز
  • سیاست‌های کلی
  • قوانین تاسیس وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و شرکت‌ها
  • قانون برنامه
  • سایر اسناد بالادستی

وقتی که مجموعه اسناد مرتبط با موضوع فعالیت سازمان یا شرکت شناسایی شد، با مطالعه موارد مندرج در متن این قوانین، نکاتی که به‌صورت مستقیم مرتبط هستند، شناسایی و جمع‌بندی می‌شود. در مطالعه میدانی، ضرورت وجود سازمان از نظر اقتصادی یا اجتماعی اثبات می‌شود. این مطالعه در پاسخ به این سوال انجام می‌شود که وجود سازمان از نظر اقتصادی و اجتماعی چه ضرورتی دارد.

در این مطالعه، با بررسی وضعیت اقتصادی یا اجتماعی و با در نظر گرفتن وضعیت بخش‌هایی که سازمان در آنها فعالیت می‌کند، نیاز کشور به خدمات و محصولات آن مشخص می‌شود. بررسی نیاز خدمت‌گیرندگان در دامنه جغرافیایی ضرورت وجود سازمان را در تامین خدمات موردنیاز آنها روشن می‌سازد. معمولا سازمان‌ها در این مطالعه به بررسی روند کمی و کیفی کالاها و خدمات خود می‌پردازند. استفاده از گزارش‌های عملکرد از سال‌های گذشته، با تاکید بر سال‌های اخیر، به انجام این مطالعه کمک خوبی می‌کند.

در مطالعه تطبیقی به بررسی تجربه سازمان‌های مشابه در داخل کشور یا سایر کشورها پرداخته می‌شود. این مطالعه در پاسخ به این سوال انجام می‌شود که تجربه سایر سازمان‌ها در زمینه‌های مشابه با فعالیت سازمان چیست. در این مطالعه، ماموریت و چشم‌انداز سایر سازمان‌های مشابه داخلی یا بین‌المللی مورد بررسی قرار گرفته و از تجارب برنامه‌ریزی در سایر سازمان‌ها استفاده می‌شود. پس از انجام این مطالعات، اکنون می‌توان از نتایج آنها برای انجام مطالعه کانونی استفاده کرد.

این مطالعه در پاسخ به این سوال انجام می‌شود که با توجه به نتایج مطالعات، نظر مدیران و دست‌اندرکاران قبلی یا فعلی سازمان درخصوص ماموریت، چشم‌انداز و ارزش‌ها چیست. در این مطالعه، با مراجعه به مطالعات اسناد بالادست، میدانی و تطبیقی، دیدگاه مدیران ارشد و سایر صاحب‌نظران در مورد اجزای ماموریت مشخص می‌شود. به این ترتیب، نظرات کلیه مدیران و صاحب‌نظران گرفته می‌شود.

تدوین نقشه راه تحول دیجیتال (قسمت پنجم)

تدوین نقشه راه تحول دیجیتال (قسمت پنجم)

در قسمت اول تدوین نقشه راه تحول دیجیتال به اختصار به معرفی قطب‌نمای تحول دیجیتال پرداختیم. در قسمت‌های دوم، سوم و چهارم نیز سه جز از اجزای قطب‌نمای دیجیتال یعنی چارچوب‌بندی چالش دیجیتال، سرمایه­‌گذاری متمرکز و بسیج سازمان معرفی شدند. در این مطلب به آخرین جز از این قطب‌نما، یعنی پایداری تحول دیجیتال می‌پردازیم.

برنامه‌­های بزرگ تحول اغلب به دلیل از دست رفتن ضرب‎آهنگشان، در دستیابی به اهداف خود ناکام می­‌مانند. تحول دیجیتال نیز از این قاعده مستثنی نیست. با گذشت زمان خستگی تغییر آغاز می‌­شود و روش‌­های نوین کاری شروع به تسلیم شدن در برابر روش­‌های قدیمی می­‌کنند. اینجا، نقطه‌­ای است که در آن شکاف‌­های مهارتی آشکار می­‌گردند، جایی که شاخص­‌ها و مشوق­‌های غیرهم‌راستا و نامناسب، مانع از انجام درست کار می­‌شوند؛ تیم­‌های رهبری مشغول برنامه‌­ریزی برای اقدام راهبردی بعدی هستند و اغلب تصور می­‌کنند تحول در عصر دیجیتال به‌­صورت خودکار، در مسیر خود به‌سوی کمال در حال حرکت است.

این شرایط می­‌تواند خطرناک باشد. تا زمانی که روش‌­های نوین دیجیتال در تجربه مشتری شما، عملیات شما و روش‌­های کار شما ریشه ندواند، این خطر وجود خواهد داشت که حرکت تحول دیجیتال شما دچار تزلزل گردد. بدون تلاشی هماهنگ برای پایداری برنامه تحول، چشم‌­انداز و اهداف کسب­‌وکار شما ممکن است در معرض خطر قرار گیرند.

آیا به ایجاد قابلیت­‌های بنیادی می­‌پردازید؟

نوآوری­‌هایی که در حوزه فناوری انجام می­‌شوند، از توانایی بسیاری از شرکت­‌ها برای ایجاد قابلیت­‌های سازمانی متناسبِ با سرعت لازم، فراتر رفته است. زبدگان دیجیتال سه بنیان مستحکم برای حفظ تحول دیجیتال خود بنا نهاده‌­اند. آن­ها مهارت­‌های دیجیتال ایجاد کرده‌­اند؛ تجربه و دانش افراد. آن­ها یک پلتفرم دیجیتال خوش‌ساخت ایجاد کرده‌­اند؛ ترکیب فناوری برای قدرت بخشیدن به فرایندهای کسب­‌وکار خود. همچنین آن­ها بین فناوری اطلاعات و کسب­‌وکار خود روابط قدرتمند ایجاد کرده­‌اند؛ تعاملات قابل اعتماد، مشترک و یکپارچه بین فناوری و افراد کسب‌­وکار.

ایجاد مهارت­‌های دیجیتال یک فرایند تدریجی است. هیچ روش معجزه‌­آسایی وجود ندارد، بنابراین دستیابی به آن نیز یک شبه اتفاق نمی­‌افتد. شما باید برنامه ایجاد قابلیت‌­ها و توسعه سازمانی را با ترکیبی از چند رویکرد مکمل از قبیل استخدام، آموزش، مشارکت، تملک و انکوباتوری تنظیم کنید.

استخدام: توانایی استخدام مناسب، بارزترین روش است. استخدام از بیرون، هم در ایجاد مهارت­‌های دیجیتال مدیریتی برای سطوح ارشد و هم در ایجاد قابلیت­‌های ویژه برای وظایف عملیاتی‌­تر، اثرگذار است.

  • از راس شرکت آغاز کنید.
  • در راهبرد استخدامی خود نوآوری کنید.
  • دامنه جستجوی خود را برای مهارت­‌های کمیاب گسترش دهید.

آموزش: آموزش نیز برای رشد قابلیت­‌های داخلی سازمان ضروری است. بسیاری از کارکنان فعلی شما مشتاق خواهند بود که برای رشد مهارت­‌هایشان، رهسپار سفر شخصی دیجیتال خود شوند. آموزش در اشکال متعددی صورت می­‌گیرد:

  • آگاهی دیجیتال خود را افزایش دهید.
  • کارکنان را از نظر فناوری‌­های دیجیتالِ خاص به­‌روز کنید.
  • برنامه‌­هایی را برای تبادل کارکنان سازماندهی کنید.
  • برنامه‌­های آموزش معکوس را اجرا کنید.
  • ایجاد دانشگاه دیجیتال خود را مد نظر قرار دهید.

شراکت: هنگامی که شما فاقد مهارت­‌های مهمی هستید که در حال حاضر شرکای اکوسیستم شما از آن­ها برخوردار هستند، شراکت می­‌تواند بسیار موثر واقع شود. شراکت همچنین می­‌تواند برای دستیابی به مهارت­‌های خاصی که برای نوآوری محصولات یا خدمات شما ضروری است، موثر باشد.

تملک (یا تملک استخدامی): شما می­‌توانید شرکت­‌های کوچک را صرفاً برای بهره‌­برداری از استعداد آن­ها، به تملک خود درآورید. هنگامی که روش‌­های دیگر بسیار کند هستند و یا وقتی که مهارت­‌ها کمیاب هستند، چاره کار می­‌تواند تملک باشد. اما مانند هر تملک دیگری که مبتنی بر افراد است، اجرای این کار ممکن است با ریسک همراه باشد.

انکوباتوری: از طریق انکوباتوری، همزمان با اینکه برای استارت­آپ­‌های چابک، امکان دسترسی به حمایت فنی و مدیریتی شرکت خود را فراهم می­‌کنید، به سرمایه‌­گذاری در آن­ها می­‌پردازید. با گشودن منابع خود به روی این نوع استارت­آپ­‌ها، می­‌توانید به استعدادهای تخصصی دست پیدا کنید که در غیر این صورت دستیابی به آن­ها دشوار خواهد بود. اگر قصد تزریق روحیه کارآفرینی را دارید و می‌خواهید به جدیدترین مهارت­‌های دیجیتال دست پیدا کنید، مدل انکوباتوری می‌­تواند بسیار مفید باشد. اما موفقیت آن، مستلزم یک مدیریت طرح قدرتمند است.

شما به یک برنامه دقیق، سرمایه‌­گذاری و یک اجرای هماهنگ با بخش‌­ها و واحدهای کسب­‌و­کار خود نیاز دارید. این کار را به‌­تنهایی انجام ندهید. شما در کنار خود به همراهی تیم‌­های منابع انسانی و توسعه سازمانی خود نیاز دارید که موظف به اجرا و پیاده­‌سازی این تحول پیچیده قابلیت­‌ها باشند.

داشتن یک پلتفرم دیجیتال قدرتمند اهمیت زیادی دارد، زیرا پلتفرمی که به­‌خوبی تعریف و مدیریت شده باشد، اطلاعاتی را که شما برای تصمیم­‌گیری نیاز دارید و هماهنگی که شما برای تقویت موثر فرایندهای خود نیاز دارید را فراهم می­‌سازد. پلتفرم­‌های قدرتمند دیجیتال، همزمان پلی به سوی مشتریان شما و دروازه­ای به سوی فرایندهای داخلی و طرف سوم شما هستن. اگر پلتفرم شما مناسب باشد، شما را قادر می­‌سازد که تعاملات خود را با مشتریان شخصی­‌سازی کنید، تحلیل کنید، فرایندهای داخلی خود را بهینه نمایید، از طریق کانال­‌ها، مدیریت یکپارچه‌­ای اعمال کنید و دیدگاهی واحد و یکپارچه از مشتریان خود داشته باشید.

یک پلتفرم دیجیتال، مجموعه منسجمی از فرایندهای کسب­‌وکار است که همراه با زیرساخت­‌های پشتیبان، اپلیکیشن­‌ها و داده، به تضمین کیفیت و قابلیت پیش­‌بینی تراکنش­‌های اصلی می­‌پردازد. پلتفرم باید به‌­خوبی تعریف شده و به‌­خوبی مدیریت شده باشد و بیش از اندازه پیچیده نباشد. پلتفرم­‌های قدرتمند دیجیتال، فرایندهای کسب‌­وکار شرکت شما را کارامدتر، کم‌ریسک­‌تر و چابک­‌تر می­‌کنند. متاسفانه در بسیاری از شرکت­‌های بزرگ، پلتفرم همانند یک ظرف اسپاگتی است؛ بیش از اندازه پیچیده، با هزینه راه‌­اندازیِ بالا، سرسخت برای تغییر و مستعد شکست.

برای موثر بودن، تحول دیجیتال نیازمند ادغام بین مهارت­‌های فناوری اطلاعات و کسب­‌وکار است. این ارتباط، مستلزم اعتماد متقابل و تفاهم مشترک است. همچنین، نیازمند روش‌­های جدید کاری از قبیل یادگیری چابک از طریق رویکردهای آزمون و خطا برای آن دسته از نوآوری­‌های به سرعت در حال تغییر که مرتبط با مشتریان هستند؛ روش­‌های سیستمی‌­تر برای پروژه­‌های حساس‌­تر و بلندمدت­‌تر و نیازمند خرد برای تلفیق این روش‌­ها به شکلی مناسب است.

سال‌­ها جدایی بین فناوری اطلاعات و کسب­‌وکار، می‌­تواند در مسیر ایجاد روابط قدرتمندی که مورد نیاز شما است، مانع ایجاد کند. در بسیاری از سازمان­‌ها، این تعامل به­‌صورت طبیعی به­‌وجود نخواهد آمد. اما گذار از یک ارتباط ضعیف به یک مشارکت واقعی بین رهبران فناوری اطلاعات و کسب‌­وکار امکان­‌پذیر است. ممکن است مجبور باشید تحول دیجیتال خود را پیش از تغییر فرهنگ و روابط بین رهبران فناوری اطلاعات و کسب­‌وکار در سراسر شرکت، آغاز کنید. ما بعضی از زبدگان دیجیتال را مشاهده کرده­‌ایم که رویکردهای مختلفی را برای شروع به بهبود روابط بین فناوری اطلاعات و کسب­‌وکار اتخاذ می‌­کنند. بعضی از این تلاش­‌ها، بالا به پایین هستند، بعضی مبتنی بر پروژه هستند، برخی مبتنی بر حکمرانی و برخی دیگر سازمانی هستند.

فارغ از مدل آن، وادار کردن رهبران فناوری اطلاعات و کسب­‌وکار خود به همکاری نزدیک‌­تر با یکدیگر (در یک فضای اعتماد، تفاهم مشترک و همکاری) پیش‌­نیازی برای پایداری تحول شما و کسب مزایای دیجیتال زبدگان دیجیتال است.

آیا ساختارهای پاداش شما با اهداف تحول شما هم راستا هستند؟

اهداف و معیارهای تحول شرکت شما به‌­طور جدایی­‌ناپذیری باهم در ارتباط هستند. ساختارهای پاداش مانند چسبی هستند که آن­ها را به هم پیوند می­‌دهند. بسیاری از چالش­‌هایی که در جریان تحول هستند و تحت عنوان “مقاومت در برابر تغییر” نام گرفته‌­اند، مناقشه‌­ای درباره معیارها و پاداش‌­ها به­‌حساب می­‌آیند. به­‌همین دلیل، دو سوم از زبدگان دیجیتال در پژوهش ما به­‌طور آشکاری ساختارهای پاداش را به اهداف تحول دیجیتال خود گره زده‌­اند. تحول دیجیتال برای رهبران کسب­‌وکار فرصت خوبی را برای ارزیابی مجدد ترکیب انگیزه­‌های مالی و غیرمالی که در راستای اهداف شرکت هستند، فراهم می‌­آورد. شما باید ساختارهای پاداش خود را به­‌منظور غلبه بر مناقشات و حفظ پایداری تحول دیجیتال خود تنظیم نمایید.

ساختار پاداش برای پایداری تحول دیجیتال نباید صرفاً مالی باشد. مشوق‌های ناملموس مانند مقام، شهرت، شناخت، تخصص و امتیازات، اهرم­‌های مهم مدیریتی برای ایجاد انگیزش و بهره‌­وری در کارکنان و نهایتاً دستیابی به اهداف تحول محسوب می­‌شوند. در واقع، تحقیقات نشان می‌­دهد که انگیزه‌­های غیرمالی گاهی اوقات موثرتر از پاداش‌­های مالی برای تقویت تعامل کارکنان عمل می­‌کند.

فناوری­‌های دیجیتال همچنین انواع جدیدی از مشوق­‌ها را مانند بازی‌سازی امکان­‌پذیر می‌­سازند. پاداش غیرملموس مانند، شناخت و بازخورد لحظه‌­ای، از طریق ارتباطات بازی‌سازی ارائه شده‌­اند که می­‌توانند اثرات مثبت ایجاد کنند.

بخشی از تحول دیجیتال شما ممکن است نیازمند این باشد که شما ساختار پاداش را فراتر از مرزهای شرکت خود به تامین‌کنندگان، شرکا و یا حتی مشتریان گسترش دهید. حفظ پایداری برنامه تحول دیجیتال شما، تا حد بسیاری تحت تاثیر توانایی شما در هم‌راستاسازی ساختارهای ارزیابی و پاداش‌­دهی با اهداف تحول می­‌باشد. این چالشی چندبعدی و پیچیده است. تمام این عدم هم‌راستایی­‌ها از ابتدای کار مشخص نیستند، بنابراین شما باید به‌­طور مرحله‌­ای با آن­ها مقابله کنید. اما منافع حاصل، به مراتب از دشواری­‌های آن بیشتر خواهد بود. پاداش­‌ها، رفتارها را در جهت مثبت یا منفی شکل می­‌دهند. تغییر رفتار افراد آن چیزی است که در نهایت تغییر فرهنگ را در سازمان شما به وجود می­‌آورد.

آیا پیشرفت دیجیتال خود را مورد سنجش و نظارت قرار می­‌دهید ؟

ضرب­‌المثل قدیمی مدیریت، “آنچه را که نتوانید مورد سنجش قرار دهید، نمی‌­توانید مدیریت کنید” همچنان که در مورد هر فعالیت کسب­‌وکاری صدق می­‌کند، در تحول دیجیتال نیز صادق است. تحول دیجیتال نمی­‌تواند تنها با دعای خیر تیم ارشد شما محافظت شود. برخورداری از یک سیستم سنجش و نظارت مناسب، این اطمینان را به شما می­‌دهد که این سرمایه­‌گذاری­‌ها و این تغییرات کسب­‌وکار، برای سازمان شما منافع واقعی به همراه خواهند داشت. به­‌علاوه، حدود دو سوم از مدیرانی که ما آن­ها را مورد بررسی قرار دادیم، معتقدند که ارزیابی­‌ها، تاثیر مهمی بر تغییر فرهنگ یک سازمان دارد. بنابراین شاخص­‌ها، باید پشتوانه برنامه تحول شما را تشکیل دهند و یک پنل برای هدایت آن باشند.

چهار گام اساسی برای سنجش مناسب و نظارت بر پیشرفت وجود دارد: مدیریت کارت امتیازی راهبردی، اجرای یک مورد کسب­‌وکار در سطح ابتکارات و شاخص­‌های کلیدی عملکرد برای سنجش پیشرفت ابتکارات دیجیتال شما، برقراری ارتباط بین معیارهای بالا به پایین و معیارهای سطح ابتکارات و توسعه یک فرایند بازنگری تکرارشونده.

  • مدیریت کارت امتیازی راهبردی

پیگیری کارت امتیازی راهبردی، وظیفه مدیریت ارشد است. پیش از این، در مرحله سرمایه­‌گذاری متمرکز، ما اهمیت تبدیل چشم­‌انداز به اهداف راهبردی را که بازتاب­‌دهنده وضعیت نهایی از آنچه در تلاش برای به‌­دست آوردن آن هستید، مشاهده کردیم. معیارهای مالی نقش عمده‌­ای ایفا خواهند کرد. اما کارت امتیازی راهبردی همچنین باید شامل اهداف دیجیتال برای تجربه مشتری، فرایندهای عملیاتی و برای قابلیت­‌های سازمانی مورد نیاز باشد. کارت امتیازی باید الگویی بنیادی را برای تمام تلاش­‌های تحول دیجیتال شما ارائه دهد. شما باید اجزای منحصر به­‌فرد کارت امتیازی خود را برای اطمینان از پیشرفت متوازن تحول خود مدیریت کنید.

  • مورد کسب­‌وکار در سطح ابتکارات و شاخص‌­های کلیدی عملکرد

موردهای کسب‌­وکار شفاف برای افراد همچنین به­‌عنوان یک مشوق قدرتمند برای متحول ساختن کسب­‌وکار عمل می­‌کنند. شاخص‌­های کلیدی عملکرد شما اشکال متفاوتی دارند. برخی از آن­ها در سطح بالا و برخی بسیار جزئی هستند. به‌­طور معمول، معیارهای فرایندمحور عملکرد شما، از طریق چند شاخص کلیدی مانند زمان درخواست تا صدور آنلاین کارت­‌های اعتباری ارزیابی می­‌شوند. سایر آن­ها، بیشتر مرتبط با آزمایش‌­ها و اثبات مفاهیم هستند، مانند اندازه­‌گیری تاثیر یک کمپین تبلیغات آنلاین در فیسبوک. نکته اصلی، انتخاب شاخص­‌هایی است که برای دستیابی به اهداف بلندمدت تحول شما ضروری محسوب می­‌شوند.

  • معیارهای سطح ابتکارات و معیارهای بالا به پایین

مرتبط ساختن معیارهای سطح ابتکارات و معیارهای بالا به پایین سازمان، باعث ایجاد فرایند مدیریت کسب­‌وکار منسجم می‌­شود. باید مشخص کنید که هریک از ابتکارات دیجیتال شما، در راستای کارت امتیازی راهبردی و اهداف تحول شما قرار گرفته باشند. همچنین باید علل و نتایج هر یک از ابتکارات را درک نمایید. راه­‌اندازی فرایندهای ارزیابی، این اطمینان را می­‌دهد که تیم‌­ها در محقق ساختن چشم‌­انداز متمرکز باقی مانده‌­اند و رهبران کسب‌­وکار، نسبت به نتایج کسب­‌وکار آگاه هستند.

  • یک فرایند بازنگری تکرارشونده را ایجاد نمایید

بازنگری تکرارشونده (چرخه‎ای) این امکان را برای شما فراهم می‌­آورد که بر پیشرفت کار نظارت کنید و در صورت لزوم، روش خود را اصلاح نمایید. این بازنگری، باید به­‌صورت مستمر، با دقت و با سطحی از انعطاف‌­پذیری که مورد نیازِ طرح‌­های دیجیتال است، انجام شود. تحول دیجیتال، باید به‌­طور پیوسته خود را با فناوری‌­های نوظهور و فرصت­‌های جدیدی که به­‌منظور بهبود توسط تیم شما کشف و آزمایش می­‌شوند، منطبق گرداند. بخش سنتی، به­‌سرعت در حال یادگیری از شرکت­‌هایی است که به‌­صورت دیجیتال متولد شده‌­اند.

در سطح مدیران، فرایند بازنگری تکرارشونده به شما در انتخاب و اولویت­‌بندی ابتکارات کمک می‌­کند، اینکه کدام یک از آن­ها، اهداف تحول شما را به­‌پیش می­‌برند و کدام موارد، در اولویت دوم قرار می‌­گیرند. این کار، همچنین به‌­شما کمک می‌­کند تا ابتکاراتی را که منجر به منافع حقیقی نمی­‌شوند، متوقف سازید. در سطح عملیاتی، این اطمینان را ایجاد می­‌کند که ابتکارات کلیدی دیجیتال منطبق با برنامه پیش ­می­‌روند و درصورت مواجهه با گلوگاه‌­های سازمانی، به‌­موقع هشدار می­‌دهند.

پایداری حرکت تحول دیجیتال، عاملی ضروری در موفقیت بلندمدت شما محسوب می­‌شود. این امر، نیازمند ایجاد مهارت‌­های بنیادی جدیدی است که این ایجاد تغییر را امکان­‌پذیر می‌­سازند و ساختار پاداش­‌دهی را هم‌راستا می­‌کنند تا اطمینان حاصل شود که کارکنان از انگیزه کافی برخوردارند، گلوگاه‌­های سازمانی رفع شده‌­اند و یک فرایند ارزیابی چرخه‌­ای را که به­‌صورت مستمر پیشرفت را اندازه­‌گیری کند، ایجاد می­‌نمایند. زمانی که اشتیاق رو به کاهش باشد و شما با مقاومت بیشتری در سازمان رو­به‌­رو باشید، این روش­‌ها برای کمک به شما برای باقی ماندن در این مسیر، بسیار ضروری هستند.

حتی بیش از گذشته ضروری است که شما قابلیت­‌های کسب‌­وکار و فناوری خود را یکپارچه نمایید. اینکه زودتر از رقبا قابلیت­‌های دیجیتال خود را تقویت کنید، می­‌تواند یک مزیت محسوب شود. ایجاد یک پلتفرم دیجیتال منسجم سرعت تحول را افزایش می­‌دهد. تحول دیجیتال، ترکیب جدیدی از مهارت­‌های کسب­‌وکار و فناوری ­اطلاعات را طلب می­‌کند. هم‌راستاسازی پاداش­‌ها و مشوق­‌های آنلاین و آفلاین بیش از پیش اهمیت یافته­‌اند و باعث حذف گلوگاه­‌ها می­‌شوند.

آیا این نقطه، پایان این سفر است؟ البته که نه. اگرچه شما و سازمان­تان، روش­‌هایی را که باعث ایجاد مزیت دیجیتال برای زبدگان دیجیتال شده است، به­‌کار گرفته‌­اید، اما تحول سفری بی­‌پایان است. حتی اگر شما به یک زبده دیجیتال تبدیل شوید، باید برای حفظ این زبدگی، تلاش کنید.

10 گام مهم در مراحل تولید و اجرای ایده

معرفی 10 گام برای تولید و اجرای ایده توسط کارآفرینان به منظور انتخاب ایده درست و نحوه اجرای آن با توجه به منابع، سرمایه، زمان و تیم مناسب از اهمین بسزایی برخوردار است. هر ایده یا محصول موفقیت آمیز نتیجه ای از یک فرآیند نوآوری طولانی و پر فشار است. در حالی که اصول و روش های توسعه ایده برای کلیه صنایع جهانی یکسان است، ولی در مورد مراحل تولید ایده تا اجرای آن قانون مشخصی وجود ندارد.

تولید ایده برای کسب و کارهایی که به دنبال نوآوری و کسب مزیت رقابتی هستند یک فرایند اساسی است. هنگامی که با استفاده از دوستان و همکاران و با توجه به اکوسیستم، مشتریان و سایر موارد ایده ای را در ذهن می پرورانید، بینش ارزشمندی را برای بهبود فرایندها، ایجاد محصولات یا خدمات دستیابی به موفقیت، ایجاد محصولات خلاق و یا موارد دیگر ایجاد می کنید. بنابراین داشتن یک فرآیند تعریف شده برای ایجاد این ایده ها و عملی کردن آنها یک ضرورت قدرتمند است. در این مقاله فهرستی از 10 گام اساسی در مدیریت ایده از تولید ایده تا اجرای آن ارائه می گردد.

1 – انتخاب ایده

بیایید فرض کنیم ایده خوبی در ذهن دارید. این که آیا شما ایده را از یک وب سایت خبری دریافت کرده اید، یا با کمک چنسیفای به ایده مناسبی رسیده اید، یا حتی اگر مانند ایکیوسان ساعت ها و ماه ها تفکر کرده اید تا ایده و راه حلی بیابید، در همه حالات همه افراد گام سخت انتخاب و قطعی کردن ایده برای اجرا را پیش رو دارند.

صرفا به این دلیل که فردی ایده ای در ذهن داشته باشد، به این معنی نیست که بهترین شخص برای ساخت و پردازش آن ایده هم هست و می توانند آن ایده را به صورت کامل اجرا کند. پس شما به عنوان مدیر و ایده پرداز یک نوآوری وظیفه دارید تا فرد یا افراد متخصصی با نقاط قوت، تجربه و مهارت مناسب را برای اجرای ایده تان پیدا کنید.

در این گام ، شما همچنین می خواهید اطمینان حاصل کنید که شخصی که برای ساخت و اجرای این ایده انتخاب شده است، به نوعی از منابع و پیش نیازهای موجود برای شروع ساخت و تکمیل آن برخوردار خواهد بود. پس اگر نمی توانید پیش نیازها و منابع اولیه را در این گام تأمین کنید، قطعا به مشکل بر خواهید خورد.

ضمناً، هیچ تضمینی برای تبدیل ایده شما به یک کسب و کار بزرگ و گسترده نیست. در گام اول، ایده فقط به عنوان یک فرضیه شناخته می شود و ممکن است بعدها بصورت کلی یا جزیی تغییر یابد.

2 – بررسی همه جوانب

مراحل تولید ایده و اجرای آن پیچیده است. مانند یک سرمایه گذار تمام جوانب ایده و فرصت بالقوه خود را تحلیل و ارزیابی کنید. هرچه پروژه بزرگتر باشد، سود و بازدهی سرمایه گذاری ایده بیشتر مورد بررسی قرار می گیرد. جنبه های اصلی ارزیابی کلی شما عبارتند از:

  • مخاطب هدف بالقوه ای که می خواهید به آن برسید
  • ارزش بالقوه این ایده یا محصول برای کسب و کار شما و میزان ریسک پروژه (البته آنچه آن را به عنوان یک متغیر ریسک تعریف می کنید بستگی به شما دارد)
  • قابلیت تداوم در بازار، آیا کسی واقعاً این را می خواهد؟

در حالی که سود و بازدهی سرمایه گذاری همیشه یک ارزش مالی را منعکس نمی کند، با این حال این که کاملاً از مزایا و خطرات ناشی از پروژه خود آگاه باشید.

3 – بازخورد

نظرات افراد آگاه بازار، رقبا، مدل های کسب و کار و تجربیات کسب و کارهای مشابه را جمع آوری کنید و از افراد موفق مشاوره تخصصی بگیرید. تخصص عملی آنها و تخصص مشتریان هدف در پیش بینی احتمال موفقیت ایده کمک خواهد کرد. هرچند، آزمایش واقعی زمانی است که محصول به بازار عرضه می شود، اما این تحقیقات اولیه نکته های مهم را نشان می دهد.

یک یا دو نظر کافی نیست. طیف گسترده ای از نظرات را ایجاد کنید (تا آنجا که می توانید). این در واقع همان کاری است که شما در گام 2 انجام دادید، اما از نظر روش و و تعامل متفاوت است. جامعه مناسب خود را پیدا کنید، خواه آنها سهامداران شرکت، کارمندان یا مشتریان شما باشند.

4 واکنش به بازخورد

با توجه به بازخوردهای دریافت شده، تغییرات لازم را در محصول، استراتژی و برنامه کسب و کار خود ایجاد کنید. برای دستیابی به اهداف تعیین شده، سرمایه مورد نیاز را برای اجرای استراتژی ها و دستیابی به اهداف کسب و کار بینی کنید. یک برنامه اجرایی با اهداف اصلی در کوتاه مدت طراحی کنید و افراد مسئول اجرای هر هدف را تعیین نمایید.

فراموش نکنید، همانقدر که دریافت بازخورد مهم است، نحوه پاسخ دادن به آن نیز اهمیت بسزایی دارد. در این گام درک و انتخاب استراتژی پذیرش و سازش یا استراتژی انعطاف پذیری از اهمیت بسیاری برخوردار است. در حالی که اتخاذ نگرش حرکت سریع به سمت هدف کاملا تحسین برانگیز است، ولی ماهیت ایده شما در این گام در برابر موانعی از جمله نوآوری، پذیرش در بازار و تامین سرمایه، بسیار آسیب پذیر است.

در این گام، بتدریج نیاز دارید تا در مورد سرمایه گذاری مورد نیاز برای تبدیل این ایده به یک کسب و کار موفق فکر و برنامه ریزی کنید، زیرا به احتمال بسیار زیاد، پس از مدتی نیازمند سرمایه خارجی یا دست کم منابع و امکاناتی برای کسب و کار خود خواهید بود.

بنابراین، استفاده از بازخوردها و سازگاری با پیش نیازها با توجه به این بازخوردها کاملا ضروری است. مهمترین عامل در این مسیر ساخت محصول اولیه با حداقل ویژگی ها عملیاتی (MVP) یا حداقل پروژه عملیاتی با کارایی مناسب و ارائه آن به بازار هدف است، حتی اگر این محصول اولیه، دقیقا همان ایده کامل و جامعی نیست که از روز اول در در ذهن داشتید. بعد از این گام، زمان زیادی برای سعی و خطا و رشد وجود دارد، نگران نباشید.

5 نسخه اولیه محصول

در مراحل تولید ایده و اجرای آن، به جای اینکه هدف خود را بیش از حد بلند پروازانه و در راستای ساخت سریع یک محصول یا کسب و کار همه فن حریف و با جزییات زیاد تعیین کنید، ابتدا روی ساده سازی محصول و کسب و کار و دریافت حداقل چند سفارش اولیه بر نمونه اولیه محصول تمرکز کنید. مهم این است که فرآیند توسعه محصول را برای تغییرات آینده و بر اساس بازخوردهایی که دریافت می کنید اجرایی کنید. در صورت اصرار بر عدم راه اندازی محصول یا کسب و کار تا زمانی که کاملا پرفکت و کامل باشد، ما در چنسیفای به شما اطمینان می دهیم که کمترین بازخورد و نظرات ممکن را بدست خواهید آورد. (و به احتمال زیاد از این کسب و کار خارج می شوید)

ارائه محصول اولیه با حداقل ویژگی ها به بازار، به مشتریان هدف نشان می دهد که در حال حاضر این محصول چیست و یا در نهایت به چه چیزی مبدل خواهد شد. در دنیای کسب و کار و استارتاپ های چابک امروزه، ایده ای خوب است که محصول اولیه آن در اسرع وقت تولید شود، ارزان باشد و برای ورود به بازار با موانع چندانی مواجه نگردد.

بر خلاف آنچه اغلب و به ویژه در فضاهای فنی مورد اشتباه قرار می گیرد، ارائه محصول به بازار به هیچ وجه به کار کردن سریع، میان بر رفتن و انجام یک کار عجولانه نیست. نیازی نیست که خود را به یک عملیات بدون انتهای عجله دیوانه وار هدایت کنید تا تمام محصولات به بازار عرضه شود. از سوی دیگر، حذف و فدا کردن فرصت های آینده کسب و کار صرفا به دلیل صرف نکردن زمان زیاد نیز آسیب رسان است. هر دو رویکرد الف) تاخیر زیاد و درگیر شدن با جزییات فراوان یا ب) حذف ویژگی های مهم پروژه برای سرعت بخشیدن به ارائه محصول در بازار، منجر به ارائه ناقص محصول می شوند. پس بیاد داشته باشید که با حداقل محصول قابل استفاده خود (MVP) شروع کنید، بصورت مستمر آن را اصلاح و به روز رسانی کنید و پس از آن مشغول توسعه و جزییات بیشتر شوید.

6 – هدف قرار دادن بازار

محصول خود را سریع وارد بازار کنید و بررسی بازخوردهای مشتری را شروع کنید. تصور کنید، در حالی که یک کارآفرین قبل از ارائه محصول به بازار، به صورت مستمر و طولانی مشغول بهبود و تکمیل آن می شود تا آن را برای مشتریان خود ایده آل کند، یک رقیب با موفقیت محصول مشابه قابل قبولی را هر چند با برخی ویژگی های کمتر با موفقیت در بازار به فروش می رساند. اما چرا باید یک پروژه ناتمام را اجرایی کرد؟ بسیاری از افراد از شنیدن چنین توصیه ای برای لانچ و راه اندازی محصول یا کسب و کار به بازار قبل از تکمیل آن با شوک واکنش نشان می دهند. پس چرا انجام چنین کاری مهم است؟

حقیقت این است که این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار است. زیرا در حال حاضر و تا قبل از ارائه ایده شما به بازار، اساساً فقط شما با ایده در ارتباط هستید. حتی با وجود همكاران، خانواده و برخی دوستان که از ایده شما خبر دارند، ایده شما هنوز كاملاً داخلی و بررسی نشده است. قطعاً شما از داشتن چنین ایده ای خوشحالید و فرض می کنید که گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری افراد زیادی به پروژه شما علاقمند هستند و یا حتما محصول شما را خریداری می کنند. اما تا پیش از زمان راه اندازی آزمایشی و دریافت بازخورد مخاطبین، تصور کامل و صحیحی از میزان نیاز واقعی بازار به ایده خود ندارید.

راه اندازی پروژه به صورت اولیه و آزمایشی صرفاً راه مناسبی برای دریافت بازخورد و بررسی تعامل بازار با محصول شما نیست، بلکه روشی مناسب برای کاهش ریسک زمانی و هزینه ای برای پروژه و محصول شما نیز محسوب می گردد. در صورت راه اندازی محصول اولیه، اگر پروژه شما بازخورد مناسبی از بازار مورد انتظار شما نداشت، می توانید بدون از دست دادن سرمایه زمانی و هزینه ای قابل توجه، به گام اصلاح ایده یا فرآیندها باز گردید.

7 تست محصول

آزمایش زودهنگام شاخص ها تجربه کسب و کار مانند مدل قیمت گذاری، برندسازی بصری، پیام رسانی و تجربه مشتری می تواند در این گام انجام شود. محصول در این گام همچنان نسخه نهایی شما نیست، اما وعده هایی که در این گام به مخاطب خود می دهید را به خاطر داشته باشید زیرا همچنان احتمال تغییر بسیاری از اجزا محصول وجود دارد و شما نمی خواهید وعده ای به مشتری احتمالی خود بدهید که نتوانید آن را اجرایی کنید!

این گام مانند یک دوی ماراتن برای کسب و کار شماست، جایی که می توانید بازخورد واقعی بازار را دریافت و ارزیابی کنید. هرچند، میزان محدودیت یا گسترده بودن جامعه آزمایش محصول شما به طور کامل به خود شما بستگی دارد. تست محصول، حتی بیشتر از خود محصول، بستری مناسبی برای آزمایش بازاریابی، فروش محصولات و تبلیغات است.

8 – اصلاحات و بهبودها

این گام احتمالاً مهم ترین گام از ده گام معرفی شده برای تولید ایده و اجرای آن است. نحوه پاسخ دادن به بازخوردهای دریافت شده، تعیین می کند که محصول شما تا چه اندازه با بازار خود وفق خواهد داشت. به یاد داشته باشید، شما به انتقاد و سؤال پیچ شدن نیاز دارید! اگر فقط بازخوردهای مثبت دریافت کنید، احتمالا شاهکار کرده اید و محصول بی نقصی را خلق کرده اید که عالیست اما بعید به نظر می رسد یا اینکه مخاطبان شما، مخاطبان درستی نیستند. در حقیقت، شما می خواهید محصولات خود را به طور مداوم بهبود دهید، و راهی بهتر از شنیدن آنچه مشتریان تان با آن مشکل داشته اند، وجود ندارد.

اگر محصول و یا کسب و کار شما دیجیتالی است، این مرحله یک گام پرسش و پاسخ عالی و مفید برای تست تجربه کاربر (UX) و رابط کاربری (UI) محسوب می گردد. علاوه بر این ، اگر طراحی و فرآیندهای UI و UX محصول اولیه شما باعث سردرگمی مشتریان می شود، در همین گام نیاز به تغییر و اصلاح دارد زیرا در آینده نزدیک، محصول شما پر شلوغ تر و توسعه یافته تر خواهد بود و تغییر آن سخت تر و گران تر است.

9 برنامه ریزی رشد

در مراحل تولید ایده و اجرای آن ، توسعه محصول به واسطه به روز رسانی های مربوط به محصول، برنامه کسب و کار، بازاریابی و استراتژی های مالی امکان پذیر می گردد. اگر محصول اولیه توانایی اثبات خود را داشته باشد، این گام زمان مناسبی برای جمع آوری منابع و و دریافت سرمایه است.

اینجاست که پس از جذب سرمایه و منابع لازم از جمله منابع انسانی و زیرساختی از سرمایه گذارها، واقعاً و با قدرت شروع به ساختن آینده محصول خود می کنید. بدون شک در این گام، ایده شما در حال انفجار با ویژگی های بالقوه، پیاده سازی ها یا برنامه های کاربردی است و حالا می توانید تصویر دقیق تری از موفقیت ایده خود را ببینید و بازه زمانی که می خواهید به اهداف محصول دستیابی پیدا کنید را مشخص کنید. با توجه به اینکه در حال حاضر محصول در وضعیت آزمایشی MVP قرار دارد، می بایست دقیقاً آنچه را که برای پیشبرد محصول لازم است را ارزیابی کنید. شاخص های اصلی برای تمرکز در این گام عبارتند از:

  • نقشه راه به روزرسانی های محصول
  • طرح توجیهی و جاری
  • استراتژی بازاریابی
  • منابع مورد نیاز
  • سرمایه مورد نیاز

10 – زمان گسترش

در مراحل تولید ایده و اجرای آن ممکن است این گام پایانی باشد، اما پایان سفر شما نیست. همیشه گسترش محصول می بایست با انجام اصلاحات و پیشرفت ها همراه شود و مجدداً گسترش یابد. این یک چرخه مداوم از پیشرفت های مداوم و مستقل است که آن را نوآوری مستمر می نامیم. با یک استراتژی کسب و کار اثبات شده، یک برنامه توسعه بلند پروازانه، سرمایه گذاری توسط سرمایه گذاران، یک بازار آماده و محصولی که رشد و پیشرفت خود را به طور مستمر ادامه خواهد داد، ایده ساده و اولیه شما قرار است بزودی کل جهان تسخیر نماید.

در حال حاضر، طی کردن تمامی این گام ها با موفقیت، بدون وجود فرآیند راهنمایی و مدیریت درست ایده به سختی صورت می گیرد. از آنجا که نوآوری در هر استراتژی کسب و کار پایدار نقش اصلی را ایفا می کند، بسیاری از افراد و شرکت ها برای ساخت و توسعه ایده های کسب و کار و محصولات خود به چنسیفای تکیه می کنند تا به آنها در ایده پردازی، ارزیابی و اجرای درخشان ترین ایده ها به آنها کمک نماید.

تهیه نقشه راه موفقیت فردی در زندگی

موفقیت فردی

موفقیت فردی یا پیشرفت شخصی عبارت است از رشد مهارت هایی که فرد را قادر می سازد اهداف خود را برای رشد حداکثری توانایی های خود انتخاب کند و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی و گام های عملی بردارد. بهبود پیشرفت شخصی مستلزم زمان، انرژی و مدیریت تمرکز است. همچنین می توان گفت که انسان در طول فرآیند زندگی خود نیازمند رشد فردی است. توسعه یعنی کسب مهارتی که در حال حاضر آن را نداریم، اما بهبود یعنی ارتقای مهارتی که داریم.

رشد فردی فرآیندی دائمی است، به سطح تحصیلات و سواد انسان، سن و سال بستگی ندارد و هرکسی در هر موقعیت و سنی می تواند برای رشد فردی خود سرمایه گذاری و تلاش کند. نوع شناسی جدید معتقد است که نمی توان نسخه واحدی برای موفقیت فردی برای همه افراد تجویز کرد زیرا مسیر رشد هر فرد متفاوت است. به همین دلیل است که ابتدا باید اهداف خود را در زندگی شخصی مشخص کنیم و ببینیم به کجا می خواهیم برویم و چه تصوری از آینده خود در ذهن داریم. پس از تعیین اهداف، سعی می کنیم مسیر رشد خود را پیدا کنیم و در واقع می توان گفت که از مسیر منحصر به فرد خود “برآورد” مناسبی داریم. حالا چیزی که می تواند برای هر یک از ما متفاوت باشد این است که یکی به دنبال موفقیت شغلی است، یکی به دنبال خوشبختی و یکی به دنبال پول یا دیگری به دنبال یک رابطه عاطفی سازنده و دیگری به دنبال یافتن زمینه تحقیق و مطالعه درباره خودش.

موفقیت فردی

چطور یک نقشه راه برای موفقیت خود طراحی کنیم ؟

اگر رویایی در سر داریم، چگونه می توانیم برای رسیدن به آن به یک برنامه گام به گام برسیم؟ ما تیم خودساخته سعی داریم در این مقاله به موضوعاتی بپردازیم که شما را قادر می سازد نقشه راه موفقیت در هر کاری را برای خود طراحی کنید. اکثر افراد موفق اصلاً نمی‌خواهند فقط یک رویاپرداز باشند. آنها می‌خواهند هر چیزی که رویایشان را در دنیای واقعی می‌بینند بسازند، اما اینکه از کجا شروع کنند، کی شروع کنند و چگونه شروع کنند برایشان مشکل می‌شود و شاید به دلیل نداشتن نقشه راه این اتفاق بیوفتد. برای موفقیت، آنها برای همیشه از دستیابی به رویاهای خود ناامید خواهند شد.

اما ریسک نکردن و عادت نکردن به شرایط فعلی برای افراد موفق به معنای خطر است، یک منطقه امن که فقط به ظاهر امن است، اما در واقع رویاهای آنها را می کشد، بنابراین برای فرار از منطقه امن و رسیدن به اهداف عالی در زندگی، منطقی است. معمولاً افراد موفق اهدافی را تعیین می کنند تا برای رسیدن به آن تلاش کنند و به موفقیت دست پیدا نمایند.

جنبه های مختلف موفقیت فردی و توسعه آن

جنبه های مختلف موفقیت فردی و توسعه آن

بهبود و پیشرفت را می توان به دو بعد اصلی جسمی و روحی تقسیم کرد، اما جنبه های روحی و روانی را نیز باید در نظر گرفت. اما این جنبه ها نیاز به بررسی تخصصی توسط روانشناسان و علمای دین دارد.

بهبود و رشد جسمانی

بهبود و رشد جسمانی با سلامتی و آمادگی جسمانی مرتبط است. در این حوزه موضوعاتی مانند سبک زندگی، خواب و استراحت، بیماری ها، تغذیه و پیشگیری و درمان بیماری ها بررسی می شود. با توجه به اینکه مشکل مردم عموماً به دلیل رعایت نکردن توصیه های اولیه در زمینه سلامت و آمادگی جسمانی است، اغلب افراد در این زمینه ضعف دارند.

بهبود و رشد ذهنی

حوزه های مربوط به رشد ذهنی بسیار گسترده است که هرکدام نیاز بررسی های مفصلی دارد. در زیر تنها به شرح مختصری از آن می پردازیم.

  • مدیریت زمان، انرژی و تمرکز (اولین گام و اساسی ترین گام در توسعه فردی)
  • مهارت های ارتباطی، انگیزه و رهبری
  • مهارت های دیجیتال
  • عزت نفس و اعتماد به نفس
  • استرس، افسردگی، اضطراب و عصبانیت را مدیریت کنید
  • یادگیری، خواندن، حل مسئله، خلاقیت و مهارت های حافظه
  • کنترل ذهن، مثبت اندیشی و خوش بینی
  • مهارت های ارائه و سخنرانی

مراحل موفقیت فردی در زندگی

مراحل موفقیت فردی در زندگی

هر فردی تعریف خاص خود را از موفقیت دارد و خودش تصمیم می گیرد موفقیت برای او چه معنایی دارد. برای تعریف موفقیت، حداقل باید بدانید که مسیر موفقیت برای هیچ دو نفر ۱۰۰% یکسان نیست. مطمئنا نقشه راه شما برای پیروزی و پیشرفت با فرد کناری شما متفاوت است. گاهی اوقات شما این اشتباه را مرتکب می شوید که شاید تفکر و ایده یک نفر از موفقیت بتواند مسیر موفقیت شما را رقم بزند. اما باید توجه داشته باشید که شخصیت، ویژگی ها و مهارت های شما کاملا متفاوت است. مراحل زیر را می توان به عنوان استراتژی های استاندارد برای حرکت به سمت موفقیت مورد استفاده قرار داد تا بتوانید مسیر منحصر به فرد خود را بسازید.

  1. تعریف روشنی از موفقیت فردی برای خود داشته باشید

آیا برای موفقیت باید در مورد خود قضاوت خوبی داشته باشید؟ آیا باید پول و ثروت زیادی داشته باشید؟ آیا برای تبدیل شدن به یک فرد موفق باید یک خانه مجلل به ارزش میلیاردها داشته باشید؟ آیا برای حمایت از تلاش های شما به یک شریک نیاز دارید؟ آیا باید در یک رشته تحصیلی خاص و در یک دانشگاه خاص مدرک بگیرید تا فردی موفق محسوب شوید؟ آیا این دقیقاً تعریف شما از موفقیت است یا خواسته های والدینتان یا شاید انتظارات اطرافیان و دوستانتان؟

وارن بافت در این زمینه می گوید: در تعریف فعلی من از موفقیت، پول و ثروت جایی ندارند. امروزه تعریف من از موفقیت در مقیاس این است که «دیگران چقدر مرا دوست دارند». شاید در ابتدای راه و در زمان هدف گذاری، هدف و مقیاس موفقیت شما متفاوت تعریف می شد. وارن بافت معتقد است که ایده های عینی یک شرط حیاتی برای موفقیت هستند. فراموش نکنیم که اراده، پشتکار، ثبات و سایر عادات موفقیت عامل اصلی موفقیت افراد موفق بوده است. اگر از شما بپرسند که تعریف شما از موفقیت چیست، آیا پاسخ قطعی خواهید داشت؟ آنچه اهمیت دارد این است که چگونه تعریف موفقیت در شما نهادینه شده است و چگونه می توانید خود را در قبال آن مسئول بدانید.

  1. پیشرفت و سطح رضایت از زندگی را اندازه گیری کنید

مهم ترین بخش های زندگی خود را هر از گاهی مرور کنید. البته تمرکز شما نباید صرفاً روی چیزی باشد که احساس می کنید، بلکه باید تغییر کند. شما باید همه چیز را با هم مقایسه کنید:

  • زندگی کاری یا حرفه و شغلی که در آن مشغول هستید.
  • روابط شما با دیگران، رابطه شما با شریک زندگی، خانواده و دوستانتان
  • مدیریت مالی و استراتژی های سلامت اقتصادی
  • تعهد شما به پیشرفت دینی و معنوی
  • وضعیت سلامت جسمی و روانی
  • اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانید یا چه فعالیت های تفریحی برای تقویت جسم و روح خود انجام می دهید؟

آیا می توانید موفقیت خود را در هر یک از این زمینه ها تعریف کنید؟ نادیده گرفتن هر یک از این قسمت ها مانند تلاش برای ساخت یک ساعت سوئیسی زیبا بدون توجه به دندانه های زنگ زده در دنده است. البته اگر بخواهید دندانه معیوب را نادیده بگیرید، سیستم با نقص فنی مواجه می شود و به درستی کار نمی کند. از طرفی ترمیم این دندانه کوچک باعث می شود این ساعت سوئیسی اصل مانند روز اول عمل کند. برای اینکه دید بهتری از هر بخش از زندگی خود داشته باشید، می توانید آنها را در مقیاس یک تا ده رتبه بندی کنید. عدد یک نشان دهنده کمترین میزان رضایت و عدد ده نشان دهنده بالاترین سطح رضایت است. برای اینکه بفهمید چه چیزی برای شما مهم است، می توانید سوالات زیر را از خود بپرسید:

  • سطح رضایت فعلی من در هر زمینه از زندگی چقدر است؟
  • اگر به سطح بالاتری از رضایت برسم چه احساسی خواهم داشت و زندگی من چگونه تغییر خواهد کرد؟
  • این بخش از زندگی در مقایسه با چیزهای دیگر چقدر مهم است؟

با توجه به پاسخ های شما، علاوه بر حوزه هایی که هسته اصلی توجه شماست، باید برای رشد و پیشرفت فردی هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی تلاش کنید. شما باید همیشه قدرت شناسایی و مقابله با موانع بیرونی و درگیری معنوی درونی را داشته باشید. اگر از نظر جسمی و روحی سالم نباشید قطعا یکی از دندانه ها به درستی کار نمی کند و ابزار موفقیت شما دچار مشکل می شود.

  1. ارزش ها و اولویت های خود را برای موفقیت فردی بشناسید

اشتباه نکنید، هدف گذاری فقط یک جلسه در یک زمان نیست. مطمئن شوید آنچه از ذهن شما بر روی کاغذ منتقل می شود نتیجه یک هیجان آنی و یک تصمیم لحظه ای نباشد. اگر بدانید واقعاً چه احساسی در مورد هر بخش از زندگی دارید، بهتر می توانید اولویت های خود را شناسایی کنید. به این فکر کنید که چقدر از آنها راضی هستید و حالا بنویسید که می خواهید چه کسی باشید، چه کاری انجام دهید و چه چیزی می خواهید داشته باشید. یادداشت های خام و بیهوده را کنار بگذارید و چند هفته یا چند ماه را صرف بررسی اهداف و اولویت های خود کنید. بدون نگاه کردن به افکار و یادداشت های قبلی خود، دوباره تلاش کنید و ببینید چه چیزی به دست خواهید آورد. چه چیزی مورد توجه شما قرار گرفت؟ چه چیزی به همان نسبت قبلی توجه شما را به خود جلب کرد و در همان موقعیت ایستاد؟

اگر نمی دانید مسیرتان در راستای خواسته ها و علایق شماست یا خیر، ببینید وقت، انرژی و توجه شما روی چه چیزی متمرکز شده است. به رفتار و عملکرد خود توجه کنید. کسب ثروت و ایجاد آزادی مالی و اقتصادی ممکن است یکی از اهداف شما باشد. اما اگر بیش از درآمد خود خرج کنید یا پول خود را صرف چیزهای بی ارزشی کنید که با دارایی های ارزشمند شما همخوانی ندارد، رفتار شما برعکس رفتار فردی است که از نظر مالی و اقتصادی باهوش است. نگاهی دوباره به حوزه های زندگی خود بیندازید و از خود بپرسید که آیا اهداف شما با ارزش های شما مطابقت دارد یا خیر. به رفتار و عملکرد روزانه خود نگاهی بیندازید و ببینید آیا کارهایی که انجام می دهید و قدم هایی که برمی دارید شما را حتی یک قدم به هدفتان نزدیک می کند یا خیر. اگر پاسخ منفی است، ممکن است تمام راه را اشتباه رفته باشید و این احتمال وجود دارد که واقعیت ها را به درستی مشاهده نکنید.

  1. از کمک یک مربی موفق بهره مند شوید

باید با این واقعیت روبرو شوید که ممکن است در خلاف جهت آب شنا کرده باشید. وقتی برای رسیدن به اهدافتان تصمیمات جدی می گیرید، ممکن است مورد انتقاد یا حتی طرد شدن توسط دیگران قرار بگیرید، ممکن است دوستی و حمایت دیگران را از دست بدهید، اما خوبیش این است که در مسیر جدید، دوستان جدیدی پیدا می شود. شما از حمایت تعدادی از افراد جدید لذت خواهید برد. هدف شما در هر زمینه ای از زندگی که تعریف می شود باید این باشد که به خودتان فرصت استفاده از راهنمایی ها و توصیه های یک مربی موفق را بدهید. انتخاب های عاقلانه ای داشته باشید، کسی را پیدا کنید که شما را راهنمایی کند و شما را تشویق کند تا به هدفتان برسید و شانه به شانه از شما حمایت کند. این راهنما می تواند یک دوست خانوادگی، یک مربی با تجربه یا یک کهنه کار در زمینه کاری شما باشد، اما او باید بداند که چگونه در مورد موضوع یا چالش خاص شما عمل کند و هیچ برنامه ای جز موفقیت شما در نظر نگیرد.

  1. چه عادات و رفتارهایی برای موفقیت ایجاد کرده اید؟

برخلاف شواهد علمی که مبتنی بر بیدار شدن از خواب است، ما قصد نداریم به شما توصیه کنیم که هر روز ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شوید و قبل از فکر کردن به هر چیزی نیم ساعت ورزش کنید. همیشه سوالات این چنینی از خود بپرسید که:

  • عادات و برنامه های روزانه من چگونه شکل می گیرد؟
  • چه انتخاب ها یا رفتارهایی به موفقیت من کمک می کند و چه موانعی بر سر راه موفقیت من وجود دارد؟

هرچه بیشتر از ارزش های خود آگاه باشید، تشخیص اولویت های خود، اهدافی که در بالای لیست قرار دارند و چه اهدافی در انتهای لیست قرار دارند، آسان تر خواهد بود. اکنون زمان آن فرا رسیده است که به خاطر عادت های خوبی که شما را به هدفتان نزدیکتر می کند، به خودتان پاداش دهید و عادت هایی را که مانع موفقیت شما می شوند یا آنها را به تاخیر می اندازند، تغییر دهید. به یاد داشته باشید که انسان ها خطاپذیر هستند و خطا بخشی از پازل موفقیت است. چگونه باید در مورد رفتارهایی که به موفقیت شما کمک نمی کند، اقدام کنید؟ ابتدا باید پاداش های عاطفی و روانی حاکم بر شما را در هر شرایطی بدانید. اگر بدانید چه جوایزی باعث می شود مانند درخت کریسمس بدرخشید، آن پاداش را با ایجاد یک عادت جدید یا تغییر یک عادت بد مرتبط خواهید کرد.

  1. موفقیت های خود را جشن بگیرید و پیشرفت خود را در این مسیر بسنجید

هر بار که تغییری ایجاد می کنید و این تغییر شما را به موفقیت می رساند، باید به خودتان پاداش دهید. باید شما آن را به یک عادت تبدیل نمایید. کارشناسان در این زمینه شواهدی ارائه می‌کنند که نشان می‌دهد مغز در حوزه رفتار یادگیری و ایجاد عادات جدید به پاداش بهتر از تنبیه پاسخ می‌دهد. در زمان تنبیه، تاکید بر رفتار نادرست است، نه آنچه در ابتدا قصد داشتیم یاد بگیریم. اگر در مسیر موفقیت به خود پاداش دهیم، در واقع شادی و شادی را به روح خود تزریق کرده ایم. ما همچنین استرسی را که هنگام یادگیری چیزهای جدید، عادات جدید و رویکردهای جدید با آن مواجه می شویم، کاهش می دهیم.

به موانع موفقیت به عنوان راهی برای پیروزی فکر کنید

به موانع موفقیت به عنوان راهی برای پیروزی فکر کنید

اگر در مسیر پیشرفت به نقطه ثابتی رسیده اید، احتمالاً باید توجه خود را به اولویت دیگری معطوف کنید. شاید این تغییر دیدگاه، باعث شود آزادانه تر و واضح تر درباره موانع موفقیت فکر کنید. یا شاید فرصت خوبی باشد که برای مدتی در آنجا بایستید و از گلبرگ های رز لذت ببرید. پس از یک دوره طولانی، استراحت کوتاه باعث تقویت قوای جسمی و روحی شما می شود. به یاد داشته باشید که حرکت مداوم به جلو یک ریتم عادی نیست. چرخه استراحت و تجدید قوا و حرکت به سمت هدف باید دائما در گردش باشد.

سخن پایانی

موفقیت فردی همان چیزی است که همه ما انسان ها برای ادامه زندگی و رسیدن به آنچه دلخواهمان است بدان نیاز داریم، لذا تهیه یک نقشه راه از مهم ترین گام های ما در تبدیل شدن به یک فرد موفق است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.