مثال‌هایی از محاسبه درصد سود یا زیان


سود نا‌خالص نشان‌دهنده چیست؟ سود ناخالص، بازدهی یک شرکت در استفاده از نیروی کار، تأمین تولید کالا یا خدمات را ارزیابی می‌کند. در واقع سود ناخالص، بیش از همه به اندازه‌گیری تاثیر هزینه‌های متغیر در محصول تولید شده می‌پردازد. اما منظورمان از هزینه‌های متغیر چیست؟ بهتر است قبل از ادامه بحث، ابتدا با تعریف و انواع هزینه‌های متغیر و ثابت آشنا شویم.

محاسبه فروش خالص

فروش خالص چیزی است که پس از بازده، بازدهی و تخفیف فروش از فروش ناخالص کسر می شود. به عنوان مثال، اگر یک شرکت فروش ناخالص 100 ملیون تومان، بازده فروش 5 ملیون تومان، کمک هزینه فروش 3 ملیون تومن و تخفیف 2 ملیون تومان داشته باشد، فروش خالص به این ترتیب محاسبه می شود:

100 ملیون تومان فروش ناخالص - 5 ملیون تومان بازده فروش - 3 ملیون تومان مبالغ فروش - 2 ملیون تومان تخفیف = 90 ملیون تومان فروش خالص

فروش خالص معمولاً کل مبلغ درآمد گزارش شده توسط یک شرکت در صورت سود و زیان آن است، به این معنی که همه اشکال فروش و کسورات مربوطه در یک مورد ترکیب می شوند. فروش ناخالص باید در یک ردیف جداگانه از خالص فروشی نشان داده شود زیرا کسر قابل توجهی از فروش ناخالص وجود دارد. اگر این کسر در صورت مالی پنهان باشد، در صورتحساب اطلاعات اصلی در مورد کیفیت معاملات فروش از دست می رود.

بهترین کار این است که فروش ناخالص را گزارش کنید و به دنبال آن همه تخفیفاتی که در فروش داده شده است و سپس شماره خالص فروش را ذکر کنید. نمایش فروش خود از این طریق به وضوح نشان می دهد که چه زمانی تغییر در کسر فروش، تخفیف بیش از حد زیاد بازاریابی و سایر تغییرات در کیفیت فروش ایجاد شده است. یادداشت های صورت مالی باید هرگونه استدلال در تخفیف های بزرگ فروش را روشن کند.

اگر یک کسب و کار فقط یک آیتم واحد داشته باشد که دارای برچسب "فروش" باشد، فرض بر این است که این رقم مربوط به فروش خالص است.

فرمول فروش خالص چیست؟

فروش خالص مجموع فروش ناخالص یک شرکت منهای بازده، کمک هزینه و تخفیف آن است.

بنابراین، فرمول فروش خالص این است:

فروش خالص = فروش ناخالص - بازده - کمک هزینه - تخفیف - برگشت از فروش

هنگامی که تفاوت بین فروش ناخالص و خالص یک کسب و کار بیشتر از متوسط ​​صنعت باشد، ممکن است شرکت تخفیف های بالاتری را ارائه دهد یا بازدهی بیش از حد نسبت به همتایان صنعت خود تجربه کند.

فروش ناخالص چیست؟

فروش ناخالص یا همان Gross Sales یک تعریف ساده دارد و آن هم به معنای فروش بدون هیچ گونه کسورات یا عامل کاهش دهنده است. در مقابل فروش خالص برابر است با فروش بعد از کسر عوامل کاهشی مانند تخفیف، برگشت از فروش و سایر عوامل.

فروش ناخالص را با سود ناخالص اشتباه نگیرید: دقت کنید که فروش خالص و ناخالص با سود خالص و ناخالص متفاوت است. سود خالص یا ناخالص مربوط به صورت سود و زیان است و فروش خالص هم بخشی از این صورت است که به وسیله آن ابتدا سود ناخالص محاسبه می شود و سپس در نهایت سود خالص به دست می آید.

فرمول فروش ناخالص

فرمول فروش ناخالص را به کمک فرمول فروش خالص می توان بدست آورد و به شرح زیر است:

برگشت از فروش + بازده فروش + کمک هزینه فروش + تخفیف + فروش خالص = فروش ناخالص

تعریف بازده فروش : به نوعی تخفیف می باشد. زمانی که یک شرکت تخفیف بیشتری را نسبت به سایر رقبا در نظر میگیرد به آن ما به التفاوت تخفیف ویژه بازده فروش می گویند.

تعریف کمک هزینه فروش : کمک هزینه فروش به این معنا است که اگر یک محصول به هر دلیلی معیوب یا مشکل داشته باشد و یا به عبارتی مشتری ناراضی باشد با توجه به سیاست شرکت مبلغی با هدف جلب رضایت مشتری به ایشان عودت داده می شود.

فروش خالص شامل چه مواردی است؟

فروش خالص برابر است با فروش ناخالص منهای بازده فروش، کمک هزینه و تخفیف.

فروش ناخالص: مجموع فروشهای تنظیم نشده یک تجارت قبل از تخفیف، کمک هزینه و بازده. از جمله پول نقد، کارت اعتباری، کارت نقدی و فروش اعتبار تجاری.

بازده: بازگشت کالا برای بازپرداخت پرداخت. فروش ناخالص با مبلغ استرداد شده کاهش می یابد.

کمک هزینه ها: کاهش قیمت کالاهای معیوب یا آسیب دیده. فروش ناخالص با توجه به میزان کمک هزینه کاهش می یابد.

تخفیفات: در صورت پرداخت تا تاریخ مشخص و با توجه به شرایط تخفیف، به مشتریان با کاهش موجودی فاکتور آنها پاداش می دهید.

چگونه درآمد خالص فروش را محاسبه می کنید؟

صورت سود و زیان صورت مالی است که نشان می دهد تجارت شما چه میزان درآمد دارد و به کجا می رود. رقم فروش خالص در صورت سود و زیان نشان می دهد که هنگام کسر تخفیف، بازده و کمک هزینه فروش، چه مقدار درآمد از فروش ناخالص باقی مانده است.

فروش ناخالص کل درآمد تعدیل نشده کسب و کار شما در طی یک بازه زمانی مشخص است. این رقم شامل کلیه وجوه نقد، کارت اعتباری، کارت بدهی و اعتبار تجاری قبل از کسر تخفیف فروش و مبالغ تخفیف کالا و کمک هزینه است. با استفاده از روش حسابداری نقدی، فروش ناخالص فقط فروشی است که شما پرداخت کرده اید. اگر شرکت شما از روش حسابداری تعهدی استفاده می کند، فروش ناخالص شامل تمام فروش نقدی و اعتباری شما می شود.

خالص ارزش فروش

در حسابداری معنی خالص ارزش فروش همان بها یا ارزش فروش پس از کسر تخفیفات تجاری است که مربوط به زمان تسویه حساب است. ولی قبل از تسویه حساب خالص ارزش فروش برابر است با مبلغ فروش بعد از کسر هزینه های توزیع و فروش و بازاریابی. خالص ارزش فروش به انگلیسی برابر است با Net realizable value.

از نگاهی دیگر خالص ارزش فروش به صورت زیر محاسبه می شود:

بها‌ یا ارزش فروش‌ پس از كسر تخفيفات‌ تجاري‌ اما قبل‌ از تخفيفات‌ مربوط‌ به‌ تسويه‌ حساب‌ و بعد از كسر مخارج‌ برآوردي‌ تكميل‌ و مخارج‌ برآوردي‌ بازاريابي‌، فروش‌ و توزيع‌. به عبارتی خالص‌ ارزش‌ فروش‌ برابر است‌ با ارزش فروش‌ اقلام‌ موجودي‌ مواد و کالا بعد از کم کردن همه هزینه های مربوطه‌ ‌تا زمان تكميل‌ و تمام هزینه هایی كه‌ واحد اقتصادی در بخش مارکتینگ، فروش‌ و پخش محصولات متحمل‌ می شود و به طور مستقیم به‌ کالا ها یا خدمات مد نظر تاثیر مستقیم دارد.

سود ناخالص چگونه محاسبه می‌شود و با چه فاکتورهایی در ارتباط است؟

یکی از مهم‌ترین مفاهیم مالی که باید در کسب و کارها مورد توجه قرار گیرد، سود ناخالص است. محاسبه سود ناخالص می‌تواند ابزار بسیار خوبی برای اطلاع از وضعیت کنونی کسب و کار از لحاظ مالی و حتی پیش بینی وضعیت آینده آن باشد. در ادامه این مطلب نیک پرداخت به توضیح مفهوم سود ناخالص، نحوه محاسبه آن و دیگر مفاهیم مرتبط با آن خواهیم پرداخت.

سود ناخالص چیست؟

سود ناخالص سودی است که یک شرکت پس از کسر هزینه‌های مربوط به تولید و فروش محصولات یا هزینه‌های ارائه خدمات به دست می‌آورد. سود ناخالص در صورت حساب درآمدهای شرکت ظاهر می‌شود. به صورت کلی می‌توان با کم کردن هزینه‌های فروش کالا از درآمد، سود ناخالص را محاسبه کرد. توجه داشته باشید که در برخی موارد به سود ناخالص، سود فروش یا درآمد ناخالص هم گفته می‌شود.

سود نا‌خالص نشان‌دهنده چیست؟

سود ناخالص، بازدهی یک شرکت در استفاده از نیروی کار، تأمین تولید کالا یا خدمات را ارزیابی می‌کند. در واقع سود ناخالص، بیش از همه به اندازه‌گیری تاثیر هزینه‌های متغیر در محصول تولید شده می‌پردازد. اما منظورمان از هزینه‌های متغیر چیست؟ بهتر است قبل از ادامه بحث، ابتدا با تعریف و انواع هزینه‌های متغیر و ثابت آشنا شویم.

مفاهیم مرتبط با سود ناخالص که بهتر است بدانید

پیش از اینکه در مورد تفاوت سود ناخالص با دیگر انواع سود بدانید، بهتر است نگاهی به مفاهیم مرتبط با سود بیاندازید.

هزینه‌های متغیر

هزینه‌های متغیر، هزینه‌هایی هستند که مقدارشان با تغییر در میزان تولید تغییر می‌کند. در واقع تغییر در این هزینه‌ها مستقیما بر میزان تولید اثر می‌گذارد. از جمله این هزینه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • هزینه‌ی مواد اولیه‌ی مورد استفاده در محصول
  • نیروی کار مستقیم (با فرض اینکه ساعتی حساب شود. در غیر این صورت مقدار آن به خروجی محصول نهایی وابسته است)
  • هزینه‌ی بسته‌بندی
  • هزینه‌ی حمل و نقل
  • حقوق سرپرست کارخانه
  • هزینه‌های آب و برق و .. کارخانه یا انبار
  • هزینه‌ی استهلاک تجهیزات تولید
  • هزینه‌ی ماشین‌آلات
  • هزینه‌ی خدمات رفاهی

هزینه‌های ثابت

هزینه‌های ثابت هزینه‌هایی هستند که هیچ ارتباطی با مقدار محصول تولید شده ندارند. این هزینه‌ها عبارتند از:

  • هزینه‌های اداری مانند تدارکات، خدمات، تلفن برای دفتر و غیره
  • حقوق و دستمزد کارمندان اداری، فروشندگان و صاحبان شرکت
  • مالیات بر حقوق و مزایای کارکنان
  • هزینه‌ی آگهی و تبلیغات، ارتقاء و دیگر هزینه‌های مربوط به فروش
  • هزینه‌ی بیمه
  • هزینه‌های مربوط به بازاریابان
  • هزینه‌ی استخدام افراد متخصص
  • هزینه‌ی اجاره

همانطور که اشاره شد سود ناخالص دربرگیرنده هزینه‌های ثابت نیست. با این حال باید توجه کرد که بخشی از هزینه‌های ثابت هر واحد تولیدی به عنوان هزینه جذب اختصاص داده می‌شود که برای گزارش نهایی بر اساس اصول حسابداری عمومی مورد نیاز است. مثلا اگر یک کارخانه در یک بازه زمانی مشخص۱۰۰۰۰ ویجت تولید کند و شرکت ۳۰۰۰۰ دلار بابت اجاره ساختمان بپردازد، ۳ دلار به هر ویجت بابت هزینه جذب تعلق می‌گیرد.

سود ثابت و متغیر در سود ناخالص

در هنگام محاسبه سود ناخالص، ابتدا باید نوع هزینه‌های ثابت را مشخص کنیم

محاسبه‌ سود ناخالص

فرمول محاسبه سود ناخالص به این شکل است:

درآمدهزینه‌های مربوط به تولید محصولات فروخته شده

منظور از درآمد، میزان پولی است که از فروش یک محصول در مدت زمان مشخص به دست می‌آید. محاسبه درآمد باید قبل از اعمال هر گونه کسری صورت بگیرد. با کسر هزینه‌های تولید از درآمد می‌توانیم سود ناخالص ناشی از فروش محصولات را به دست بیاوریم.

تفاوت سود ناخالص و خالص

سود خالص سودی است که پس از کسر سایر هزینه‌ها مانند هزینه‌های عمومی، اداری و غیر عملیاتی باقی می‌ماند. این هزینه‌ها همان هزینه‌های ثابت هستند که با گذشت زمان تغییر چندانی نمی کنند.

تفاوت سود ناخالص و سود عملیاتی

سود ناخالص را نباید با سود عملیاتی اشتباه گرفت. در واقع سود عملیاتی با کم کردن هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص محاسبه می‌شود. به همین ترتیب، نباید سود ناخالص را به عنوان سود قبل از محاسبه بهره و مالیات هم در نظر گرفت.

سود ناخالص در مقابل حاشیه سود ناخالص

از سود ناخالص می‌توان برای محاسبه حاشیه سود ناخالص استفاده کرد. این معیار برای مقایسه بازدهی تولیدات شرکت در طول زمان بسیار مفید است. متاسفانه مقایسه سود ناخالص سالانه یا فصلی می‌تواند گمراه کننده باشد. به همین دلیل است که توجه به حاشیه‌ی سود ناخالص بسیار مهم است، زیرا بسیاری از کسب و کارهایی که افزایش سود ناخالص را همزمان با کاهش حاشیه‌ی سود ناخالص تجربه کرده‌اند، با مشکل مالی مواجه شده‌اند. برای افزایش فروش آنلاین این کسب و کارها خواندن مقاله ۳ راهکار برای افزایش فروش آنلاین و موفقیت در کسب و کار پیشنهاد می‌شود.

حاشیه سود ناخالص

فرمول محاسبه حاشیه سود ناخالص: حاصل تقسیم سود ناخالص بر فروش

اگرچه این نام‌ها بسیار شبیه هم هستند و حتی گاهی به جای هم بکار می‌روند ولی سود نا خالص به هیچ‌وجه با حاشیه سود ناخالص برابر نیست. در حالی که سود ناخالص بر حسب واحد پول است، حاشیه سود ناخالص بر حسب درصد بیان می‌شود. به همان اندازه که پیگیری سود ناخالص مهم است، پیگیری حاشیه سود ناخالص نیز اهمیت دارد زیرا اجازه می‌دهد تا شما روند سودآوری را بهتر بررسی کنید. فرمول حاشیه سود ناخالص به این شرح است: حاصل تقسیم سود ناخالص بر فروش.

مثالی از نحوه محاسبه سود ناخالص

در ادامه به مرور مثالی از مثال‌هایی از محاسبه درصد سود یا زیان نحوه‌ی محاسبه سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص با استفاده از صورت حساب درآمد سال ۲۰۱۸ شرکت فورد موتور می‌پردازیم. ابتدا درآمد و هزینه‌های مربوط به بخش‌های مختلف این شرکت در سال ۲۰۱۸ را در جدول زیر مشاهده می‌کنیم.

سود ناخالص شرکت فورد

جدول دخل و خرج شرکت فورد

برای محاسبه‌ی سود ناخالص، ابتدا هزینه‌ کالاهای فروخته شده را جمع می‌کنیم که مقدار آن ۱۲۶۵۸۴ میلیون دلار است. در این مرحله هزینه‌های فروش، اداری و سایر هزینه‌ها را که جزئی از هزینه‌های ثابت هستند حساب نمی‌کنیم. سپس هزینه‌ کالاهای فروخته شده را از درآمد کم می‌کنیم تا سود ناخالص به دست بیاید: ۲۵۲۱۶=۱۲۶۵۸۴-۱۵۱۸۰۰ میلیون دلار.

برای به دست آوردن حاشیه سود ناخالص هم این مبلغ را بر درآمد تقسیم می‌کنیم: ۱۶.۶۱%= ۱۵۱۸۰۰/۲۵۲۱۶ . عدد به دست آمده در مقایسه با متوسط صنعت موتور که حدود ۱۴ درصد است مقدار مطلوبی است و نشان می‌دهد که فورد در مقایسه با همتایان خود بازدهی بیشتری دارد.

روش‌های بهبود حاشیه‌ سود ناخالص

برای بهبود بخشیدن به حاشیه‌ سود ناخالص، دو راه کلیدی وجود دارد. البته، هر دو روش به حرف شاید در ظاهر آسان باشند اما انجام آن‌ها در عمل دشوار است.

روش اول: افزایش قیمت کالا

افزایش قیمت‌ها، میزان فروش را کاهش می‌دهد و به دنبال آن حاشیه‌ سود ناخالص بهبود می‌یابد و اگر فروش بیش از حد زیاد باشد، ممکن است شما نتوانید به اندازه کافی از سود ناخالص برای پوشش هزینه‌های عملیاتی، درآمد ایجاد کنید. افزایش قیمت‌ها به مطالعه‌ی دقیق درباره‌ی نرخ تورم، عوامل رقابتی، عرضه‌ اولیه و تقاضا برای محصول نیاز دارد.

روش دوم: کاهش هزینه‌های تولید کالا

روش دوم بهبود حاشیه سود ناخالص، از طریق کاهش هزینه‌های متغیر برای تولید محصول انجام می‌گیرد. هزینه‌های متغیر را می‌توان با کاهش هزینه‌های مربوط به مواد‌ اولیه یا ساختن محصول پر بازده انجام داد. تخفیف‌های حجمی یک راه خوب برای کاهش هزینه‌ مواد اولیه است. هرچه مواد بیشتری را از یک تامین‌کننده خریداری کنید، بیشتر احتمال دارد تامین‌کننده تخفیف‌های خود را به شما ارائه دهد.

یکی‌دیگر از راه‌های کاهش هزینه‌ی مواد اولیه، یافتن منبع ارزان قیمت است. با این وجود، توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که منابع ارزان قیمت، ممکن است کیفیت محصول را کاهش دهند. چه شما در کار تولید باشید چه یک فروشنده عمده فروش یا خرده فروش و چه کارتان کسب و کارهای خدماتی باشد، همیشه باید در جستجوی راهی برای ارائه‌ی محصولات یا خدمات پر بازده باشید.

شما باید همیشه سعی کنید که میان بازده (کارایی) و کیفیت تعادل ایجاد کنید تا مطمئن شوید که از مسیر موفقیت منحرف نشده‌اید. برای مثال، بیایید نگاهی به سود ناخالص شرکت تولید پوشاک ABC انداخته و حاشیه سود ناخالص این شرکت را محاسبه کنیم.

در سال اول، فروش شرکت مذکور یک میلیون دلار و سود ناخالص آن ۲۵۰ هزار دلار بوده است که حاشیه سود ناخالص ۲۵ درصد (۲۵۰ هزار دلار تقسیم بر یک میلیون دلار) می‌شود. در سال دوم، فروش ۱/۵ میلیون دلار و سود ناخالص ۴۵۰ هزار دلار بوده است که حاشیه سود ناخالص ۳۰ درصد (۴۵۰ هزار دلار تقسیم بر یک و نیم میلیون دلار) می‌شود.

سود ناخالص شرکت ABC

محاسبه سود ناخالص شرکت ABC مثال خوبی از کاربرد این مفهوم است

واضح است که شرکت تولید پوشاک ABC، نه تنها سود ناخالص خود را در سال دوم افزایش داده، بلکه حاشیه‌ی سود ناخالصش نیز بالاتر رفته است. این شرکت در عین افزایش قیمت‌ها توانسته است هزینه‌های متغیر تامین مواد اولیه از تأمین‌کنندگان را هم کاهش دهد. همین امر موجب شده است راهی برای تولید لباس‌هایی با کارایی بیشتر (که معمولا به معنی کاهش ساعات کار برای تولید محصول است) پیدا کند. این شرکت توانست در سال دوم کار جالبی انجام داده و قیمت روی اجناس (اضافه‌بها یا سود فروش) خود را افزایش دهد. در ادامه بیشتر در خصوص اضافه‌بها توضیح خواهیم داد.

افزایش قیمت روی اجناس یا اضافه‌بها چیست؟

بسیاری از صاحبان کسب و کارها اغلب هنگامی که قیمت روی اجناس (اضافه بها یا سود فروش) را در ارتباط با حاشیه سود ناخالص افزایش می‌دهند،‌ گیج می‌شوند. این دو متغیر مفهوم یکسانی دارند. تنها تفاوت افزایش اضافه‌بها با حاشیه سود ناخالص، در این است که حاشیه‌ی سود ناخالص، برحسب درصدی از قیمت فروش شکل می‌گیرد، در حالی که افزایش اضافه‌بها به عنوان درصدی از هزینه‌ی فروشنده محاسبه می‌شود.

اضافه‌بها (یا سود فروش) به صورت زیر محاسبه می‌شود:

درصد سود فروش برابر است با اختلاف قیمت فروش و هزینه‌ی تولید، تقسیم برهزینه تولید.

به عنوان مثال، سود فروش شرکت تولید پوشاک ABC، را برای سال اول محاسبه می‌کنیم:

مقدار اختلاف یک میلیون دلار با ۷۵۰ هزار دلار، تقسیم بر ۷۵۰ هزار دلار = ۳۳/۳۰ ٪

اکنون، بیایید سود فروش شرکت تولید پوشاک ABC را برای سال دوم محاسبه کنیم:

(۱/۵ میلیون دلار – ۱/۰۵ میلیون دلار) / ۱/۰۵ میلیون دلار = ۴۲/۹ ٪

در حالی که محاسبه سود فروش برای یک سال یک کسب و کار بسیار ساده است، اما استفاده از این ابزار ارزشمند محاسبه‌ی ‌سود فروش برای به روزرسانی قیمت‌ها پیچیده است. با این حال، این ابزار بسیار مهم و حیاتی است. محاسبه‌ی سود فروش سال‌های گذشته به شما کمک می‌کند تا درک کنید که در گذشته در چه موقعیت و جایگاهی بوده‌اید. بدین ترتیب می‌توانید معیار موفقیت مناسبی برای خودتان تعیین کنید.

حاشیه سود ناخالص و اضافه بها

مفهوم حاشیه سود ناخالص و اضافه بها بسیار نزدیک به هم است

محدودیت‌های استفاده از سود ناخالص

صورت درآمد استانداردی که توسط موسسات خدمات مالی ارائه می‌شود ممکن است کمی با مقادیر سود ناخالص تفاوت داشته باشد. این صورت‌ها سود ناخالص را به عنوان بخشی جدا نمایش می‌دهند که تنها برای شرکت‌های دولتی قابل دسترس است. به همین دلیل است که سرمایه گذاران در بررسی درآمد شرکت‌های خصوصی باید اقلام هزینه‌ها را که در ترازنامه غیر استاندارد وجود دارند شناخته و خودشان از بین آن‌ها مواردی را که در محاسبه سود ناخالص به کار می‌روند تفکیک کنند.

چرا سود ناخالص مهم است؟

از آنجا که سود ناخالص بطور خاص با هزینه محصول فروخته شده در ارتباط است برای حسابداری شرکت‌ها مهم است. به عبارت دیگر داده‌های موجود منعکس کننده‌ی کارایی مدیریت یک شرکت در خرید لوازم، تخصیص نیروی کار یا تصمیم‌گیری درباره‌ کارخانه و محل تولید محصول است.

جمع بندی

در این مطلب به مرور مفهوم سود ناخالص و شیوه محاسبه آن پرداختیم. شاید فکر کنید دانستن این مفاهیم فقط برای شرکت‌های بزرگ مفید است. اما اگر شما هم کسب و کار شخصی خود را دارید یا حتی به صورت فریلنسری یا دورکاری مشغول به کسب درآمد هستید می‌توانید از این فرمول‌ها برای محاسبه سود واقعی خودتان در مقابل هزینه‌ها استفاده کنید. در نهایت پس از حساب و کتاب، سود حاصل شده را به دست می‌آورید. فراموش نکنید که اگر درآمد شما دلاری است، برای نقد کردن درآمد ارزی خود با کارشناسان نیک پرداخت با کلیک روی بنر زیر تماس بگیرید.

ترازنامه و صورت سود و زیان را چگونه محاسبه کنیم؟

نتیجه فعالیت یک شرکت در یک دوره زمانی خاص در گزارش هایی ارائه می شود که به آن ­ ها “صورت های مالی” گفته می شود. این گزارش ها دارای چهارچوب و شکل خاصی می باشند که برای تهیه آن ها باید اصول حسابداری و استانداردهای مربوطه رعایت شود تا دقیق ترین و جامع ترین گزارشات درباره وضعیت و فعالیت شرکت ارائه گردد.

1- ترازنامه:

ترازنامه وضعیت مالی یک شرکت یا شخص را در یک زمان مشخص نشان می‌دهد. در بخش های مختلف ترازنامه سه گروه دارایی، بدهی و سرمایه مشخص می‌گردد. ترازنامه به زبان ساده مشخص می‌نماید که یک مؤسسه چه میزان دارایی، بدهی و سرمایه دارد.

2- صورت سود و زیان:

صورت سود و زیان، نتیجه فعالیت یک شرکت را با نمایش میزان درآمد و هزینه و سود یا زیان هر شرکت در یک دوره مشخص زمانی نمایش می دهد.

گزارش سود و زیان به دو روش یک و دو مرحله ای تهیه می شود.

  1. در روش تک مرحله ای ابتدا کلیه درآمد ها و در ادامه کلیه هزینه ها در زیر آن ها آورده می شود و در نهایت از تفاضل آن ها، سود یا زیان قبل از کسر مالیات نمایش داده می شود.
  2. در روش دو مرحله ای، ابتدا درآمدهای عملیاتی و سپس هزینه های عملیاتی در زیر آن ها آورده می شود سپس از تفاضل این دو سود یا زیان ناویژه به دست می آید. در مرحله بعد درآمدهای غیر عملیاتی و هزینه های غیر عملیاتی آورده می­ شود که نتیجه تفاضل این مرحله و مرحله قبل به سود و زیان قبل از کسر مالیات می رسیم.

اقلام با اهمیت صورت حساب سود یا زیان:

اقلام با اهمیت صورت سود و زیان شامل درآمدها و هزینه‌ است.

به صورت کلی درآمد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سهام به جز مواردی که به آورده صاحبان سهام مربوط می‌شود. انواع درآمدها به دو گروه طبقه‌بندی می‌شوند:

درآمدهای عملیاتی: درآمدهایی هستند که در نتیجه از فعالیت شرکت در راستای اساسنامه و با هدف نیل به منظور خاصی که برای آن مثال‌هایی از محاسبه درصد سود یا زیان به وجود آمده است، به دست می‌آیند. این دسته از درآمدها با توجه به اصل تداوم فعالیت شرکت، می‌توانند جنبه دائمی و پایدار داشته باشند. استمرار رشد این گروه از درآمدها می تواند نقطه قوت یا ضعف شرکت باشد.

درآمدهای غیر عملیاتی: گروهی از درآمدهای شرکت که در قالب اهداف اساسنامه شرکت نیستند درآمدها غیر عملیاتی نام دارند. به‌عنوان مثال شرکت زمینی را می‌خرد که مازاد بر نیاز شرکت است، زمانی که زمین را به فروش می‌رساند، درآمد کسب شده در گروه درآمدهای غیر عملیاتی قرار می‌گیرد.

دلیل غیر عملیاتی بودن این گروه از درآمدها:

  • تحصیل دارایی به منظور افزایش قیمت در آینده نزدیک و کسب عایدی توسط شرکت پس از فروش نبوده است.
  • فروش این بخش از دارایی نتیجه تصمیمات مدیریتی در جهت استفاده از دارایی صورت گرفته است.
  • هدف از تأسیس شرکت در اساسنامه خرید و فروش این دارایی‌ها نیست.
  • این گونه از درآمدها تکرار پذیر نیستند. ناپایدار نیستند و سود حاصل از آنها قابل برنامه‌ریزی نیست.

نکته: گاهی اوقات در برخی از شرکت ها درآمدهای غیر عملیاتی ادامه‌دار و با ثبات می شوند. در این صورت این بخش از درآمد غیر عملیاتی از نظر ماهیتی مانند درآمدهای عملیاتی در نظر گرفته می‌شوند.

مفهوم کلی هزینه‌ها عبارت است از کاهش در حقوق صاحبان سهام به جز مواردی که به ستانده صاحبان سهام مربوط می‌شود. انواع هزینه‌ها به شرح زیر است:

بهای تمام شده کالا: این گروه از هزینه‌ها، هزینه‌هایی هستند که شرکت برای تولید محصولات خود مصرف می‌کند و هزینه عملیاتی گفته می‌شود. این هزینه‌ها به‌صورت مستقیم منتج به تولید گردیده و یا زمینه‌های لازم برای تولید را فراهم می‌کند.

سایر هزینه‌های غیر عملیاتی: به کلیه هزینه‌هایی که در قالب هزینه بهای تمام شده کالا و هزینه‌های اداری و مالی و توزیع و فروش قرار نگیرد هزینه‌های غیرعملیاتی می‌گویند. این دسته از هزینه‌ها دائمی نیستند و با نوع عملکرد شرکت مرتبط نیستند.

سایر هزینه‌های عملیاتی: این گروه از هزینه‌ها در بردارنده هزینه ‎ ‌ های فروش، بازاریابی، هزینه‌های مالی و اداری شرکت هستند که ارتباط مستقیم با تولید شرکت ندارند اما امکان حذف آن ها از سازمان هم وجود ندارد و از الزامات بقای سازمان هستند.

هزینه‌های مالی: این گروه از هزینه‌ها شامل هزینه‌های دریافت وام و تأمین مالی شرکت است که بر عهده آن خواهد بود. این هزینه‌ها اهمیت خاصی دارند لذا طبقه‌بندی مستقلی نسبت به سایر هزینه‌ها دارند. بخش بزرگی از این هزینه‌ها شامل هزینه بهره و سایر هزینه‌های مرتبط با تحصیل وام است.

عناصر تشکیل دهنده بهای تمام شده کالا:

الف- مواد اولیه مستقیم: مواد اولیه مستقیم بخش اصلی محصول را تشکیل می‌دهند.

ب- دستمزد مستقیم تولیدی: حقوق و دستمزد پرداختی به پرسنل واحد تولید است که نتیجه عملکردشان مستقیماً منتج به تولید محصول می‌شود.

ج- سربار: سایر هزینه‌های تولیدی به‌ غیر از مواد اولیه مستقیم و دستمزد را هزینه‌های سربار می‌گویند. به‌ عنوان مثال هزینه تعمیرات و نگهداری ماشین آلات تولیدی. این گروه از هزینه‌ها برای ادامه تولید مورد نیاز هستند اما نمی‌توان این هزینه‌ها را جز به جز به محصول خاصی تخصیص داد.

نکته: نکته حائز اهمیت در بخش هزینه بهای تمام شده کالا، اطلاع از این موضوع است که بیشترین بخش بهای تمام شده شرکت مورد بررسی در کدام ردیف قراردارد. دانستن این موضوع در پیش بینی عملکرد آینده شرکت تاثیر گذار است. برای مثال بیشترین بخش هزینه شرکت‌های سیمانی مربوط به بخش هزینه‌های انرژی است؛ لذا با علم به این موضوع مثلا تغییر در نرخ بهای انرژی می‌تواند در چشم انداز کلی در خصوص صنعت و تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری کمک کند.

حالا با توجه به مطالب ارائه شده صورت سود و زیان یک واحد خدماتی به روش تک مرحله ای به صورت زیر می باشد :

صورت حساب سود و زیان
برای دوره مالی منتهی به 31/2/84

درآمد :
درآمد خدمات آموزشی 5.000.000
کسر می شود هزینه ها :
هزینه اجاره 1.000.000
هزینه حقوق 1.000.000
هزینه آب و برق و مثال‌هایی از محاسبه درصد سود یا زیان تلفن 250.000
جمع هزینه ها 2.250.000
سود و (زیان) قبل از کسر مالیات 2.750.000
مالیات به ماخذ 25% (687.500 (
سود (زیان) ویژه 2.062.500

تهیه صورت مالی سود و زیان در نرم افزار قیاس پلاس به روش زیر می باشد:


1- ابتدا از قسمت گزارشات بر روی منوی حسابداری کلیک نمائید.

2- در فرم گزارشات حسابداری باز شده بر روی صورت مالی کلیک نمائید.

نکته: توجه داشته باشید که هنگام چیدن کدینگ حسابداری در بخش سر فصل حساب ها حتما ماهیت حساب ها را مشخص نمائید، در غیر این صورت وارد سرفصل حساب ها شده و با انتخاب حساب های معین و ویرایش آن ماهیت حساب را مشخص کنید.

سود و ضرر مرکب در بورس

انجام محاسبات سود و ضرر برای فعالان بازار بورس امری حیاتی به حساب می‌آید. اما این محاسبات در بورس کمی متفاوت است. به این معنا که اگر تریدر ۱۰ درصد ضرر کند برای جبران آن ضرر، ۱۰ درصد سود کافی نیست چرا که سود و ضرر در بورس مرکب است. در این مقاله از سری مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار به چیستی و نحوه محاسبه‌ی سود و ضرر مرکب خواهیم پرداخت.

ضرر مرکب در بورس چیست؟

ضرر در بورس اتفاقی طبیعی است و سهامداران باید با نحوه محاسبات آن آشنا باشند. منظور از ضرر مرکب در بورس این است که با هر روز منفی عدد کسر شده از سرمایه شما به مرور کم‌تر می‌شود. برای مثال فردی دارای 100 ریال سرمایه در بورس است. با اعمال اولین ۵ درصد منفی، این فرد سرمایه‌اش به 95 می‌رسد اما فردای آن روز با اعمال ضرر ۵ درصدی، فرد 5 ریال از دست نخواهد داد چراکه این ضرر به صورت مرکب و از آن 95 ریال کسر خواهد شد. به زبانی دیگر روز دوم به‌جای 5 ریال از سرمایه سهامدار مبلغ 4.75 ریال کم خواهد شد. و در روز آتی 4.5 و به همین ترتیب این ضرر کم‌تر و کم‌‎تر خواهد شد.

سود مرکب در بورس چیست؟

سود مرکب مثال‌هایی از محاسبه درصد سود یا زیان در بورس از مفاهیمی است که برای افراد کم تجربه کمی عجیب به‌نظر رسد. سود مرکب در واقع سودی ترکیب‌شده است. به زبانی دیگر، در سود مرکب نه تنها بلکه به خود سودها نیز سود تعلق می‌گیرد. برای مثال فردی دارای 100 ریال سرمایه در بورس است. با اولین مثبت ۵ در بورس کل سرمایه این فرد به 105 می‌رسد. در روز دوم مثبت ۵، دیگر برای فرد 5 ریال نخواهد بود. چراکه سرمایه این فرد 105 است و این سود به کل دارایی تعلق می‌گیرد. بنابراین سود از روز دوم به بعد به عدد 5.25 و 5.51 و . می‌رسد.

فرمول محاسبه سود مرکب

بسیاری از فعالان بازار بورس در اکسل یا فایل‌های محاسباتی سود و ضررشان، فرمول محاسبه را قرار داده تا به صورت اتوماتیک بعد از هر معامله به‌راحتی به آن میزان سود آگاه باشند. در ادامه به نحوه و فرمول سود مرکب پرداخته‌ایم.

اگر r نشان‌گر سودی باشد که هر روز کسب می‌کنید و میزان سود شما در روز (n‌) را با rn نشان دهیم، در این صورت سود مرکب شما بر اساس فرمول بالا محاسبه خواهد شد.

ضرر ترکیبی در بازار منفی (فرمول محاسبه ضرر مرکب)

در این قسمت قصد داریم با مثالی به نحوه محاسبه ضرر ترکیبی در بازار منفی بپردازیم. فرض کنید شما 10 ملیون تومان سرمایه در بورس دارید و این دارایی روزانه 5 درصد ضرر متحمل می‌شود. در روز فرضی n دارایی ما چه مقدار می‌شود؟ در این مثال ما ضرر را ۵ درصد در نظر گرفته‌ایم و قصد داریم محاسبه کنیم در روز ۵ام دارایی ما چه میزان است. طبیعی است که شما می‌توانید روز فرضیnام که در فرمول زیر 5 درنظر گرفته شده را تغیر دهید.

همان‌طور که مشخص است در روز ۵ام ۱۰ ملیون ما به عدد ۷ملیون و هفت صد رسیده است. در صورتی که اگر ضرر به صورت مرکب محاسبه نمی‌شد، این عدد به ۵ ملیون تومان کاهش پیدا می‌کرد.

جبران ضرر مرکب

سوالی که ذهن بسیاری را در بورس به خود مشغل می‌سازد این است که اگر سهمی را با ضرر به‌فروش رساندیم، در معامله‌ی بعدی باید چه میزان سود کنیم تا ضررمان جبران گردد. برای پاسخ به این سوال به حالات زیر دقت کنید:

اگر سهمی را با زیان ۱۰ درصدی بفروشیم، برای جبران باید در سهم دیگر ۱۱.۱ درصد سود کنیم.

اگر سهمی را با زیان ۱۵ درصدی بفروشیم، برای جبران باید در سهم دیگر ۱۷.۶ درصد سود کنیم.

اگر سهمی را با زیان ۲۰ درصدی بفروشیم، برای جبران باید در سهم دیگر ۲۵ درصد سود کنیم.

اگر سهمی را با زیان ۲۵ درصدی بفروشیم، برای جبران باید در سهم دیگر ۳۳ درصد سود کنیم.

اگر سهمی را با زیان ۳۰ درصدی بفروشیم، برای جبران باید در سهم دیگر ۴۲ درصد سود کنیم.

اگر سهمی را با زیان ۳۵ درصدی بفروشیم، برای جبران باید در سهم دیگر ۵۳.۸ درصد سود کنیم.

اگر سهمی را با زیان ۴۰ درصدی بفروشیم، برای جبران باید در سهم دیگر ۶۶.۶ درصد سود کنیم.

سود مرکب ماهیانه و روزانه

در این میان بانک‌ها یا صندوق‌هایی مالی هستند که به سرمایه‎‌گذاران پیشنهاد سود مرکب برای مثال 20 درصد را می‌دهند. این سود مرکب 20 درصدی ماهیانه تفاوت‌هایی با سود سالانه و ثابت 20 درصد دارد. برای درک بهتر با عدد به مقایسه ای‌دو می‌پردازیم. اگر شما 10 ملیون تومان سرمایه را در بانکی با سود ثابت 20 درصد بگذارید، در پایان سال اصل و سود شما به مبلغ 12 ملیون تومان می‌رسد. این درحالی است که سود مرکب ماهیانه علاوه‌بر سود به اصل پول شما، بر سود ماهیانه شما نیز سود اختصاص می‌دهد. با استفاده از فرمول زیر مشخص است که سود مرکب ماهیانه از سود ثابت بیشتر خواهد بود.

در حالت سود مرکب ماهیانه سرمایه‌ی شما در پایان سال 1.2193 برابر می‌شود یعنی 21.93 درصد سود که در مقایسه با 20 درصد ثابت، بیشتر می‌باشد. سود مرکب روزانه نیز همین شرایط را دارد. با این تفاوت که سود مرکب مانند ماهیانه 12 بار در سال انجام نمی‌گیرد و هر روز محاسبات انجام می‌شود.

جمع‌بندی

بازار بورس در حال حاضر به یکی از بازارهای بسیار مهم در ایران تبدیل شده است و فعالان بازار بورس باید نحوه محاسبه سود و ضرر مرکب را بدانند. مرکب بودن سود و ضرر، همان‌گونه که توضیح داده شد سبب می‌گردد تا سود یا ضرر نه تنها به اصل سرمایه‌ی اولیه، بلکه به موجودی و دارایی لحظه‌ای سهامدار تعلق گیرد. در این مقاله سعی شد به ابعاد، فرمول‌ها و مفاهیم سود و ضرر مرکب پرداخته شود. برای آشنایی با دیگر مفاهیم مهم در بازار بورس شما عزیزان می‌توانید به مقالات مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار مراجعه کنید.

سود خالص (NI)

سود خالص

سود خالص به باقیمانده مجموع درآمدها پس از کسر هزینه های عملیاتی، مالی و مالیات گفته می‌شود. سـود خالـــص می‌تواند مثبت یا منفی باشد که در صورت منفی بودن به آن زیان خالص گفته می‌شود.

سـود خـــالص در سطرهای پایانی صورت سود و زیان به‌روشنی دیده می‌شود و معیار مهمی برای شناسایی شرکت‌های سودآور است. این عدد معمولا آخرین خط از صورت سود زیان است.

این معیار برای محاسبه سود هر سهم مورد استفاده قرار می‌گیرد. به همین دلیل عموم مردم ممکن است به‌جای واژه ســود خالـــص، از معادل‌هایی مثل درآمد خالص شرکت یا سود هر سهم (EPS) استفاده کنند.
در بسیاری از نسبت های مالی دیگر نیز از این عدد استفاده می شود.
همین طور هدف بیشتر شرکت‌ها این است که ســود خالــص خود از دو طریق افزایش دهند: افزایش درآمدها (ایجاد رشد بسیار بالا) و افزایش بهره وری (کاهش هزینه ها).

محاسبه سـود خالص با شروع از مجموع درآمدهای عملیاتی شرکت آغاز می‌شود. به‌این‌ترتیب هزینه های فروش، در کنار هر هزینه دیگری که شرکت در طول دوره متحمل می‌شود، حذف می‌شود تا سود قبل از مالیات بر درآمد محاسبه شود. مالیات از این مقدار کم می‌شود تا مقدار خالص را به دست دهد.
ســود خالـــص، مثل سایر معیارهای حسابداری، مستعد سوءاستفاده با روش‌هایی مثل شناسایی زودهنگام درآمدها یا مخفی کردن هزینه ها است.
در هنگام مبنا قرار دادن اعداد و ارقام مربوط به‌صورت سود و زیان در تصمیمات سرمایه گذاری، مهم است که کیفیت اعدادی که برای رسیدن به سود هر سهم مورد استفاده قرار گرفته‌ اند، مرور شوند.

Bottom Line, Net Income – NI

در حسابداری شخصی سود خالص پس از کسر مجموعه هزینه ها و مخارج دوره‌ای از درآمدهای همان دوره محاسبه می‌شود.
به‌ طور مثال:
فرض کنید که درآمد ناخالص شما در سال ۵۰ میلیون تومان باشد و مخارج شما چیزی در حدود ۲۰ میلیون تومان باشد. این برای شما درآمدی ۳۰ میلیون تومانی می‌گذارد. سپس، فرض کنید که یک ۲ میلیون تومان دیگر بابت مالیات بر درآمد پرداخت می‌کنید. ۲۵ میلیون تومان باقی مانده سـود یا درآمد خالص شما خواهد بود.

توضیحات مدیرمالی در مورد سود خالص

در انگلیسی به سـود خالــص “bottom line” یا “خط پایینی” هم گفته می‌شود. اشاره به “پایین” جای قرار گرفتن سطر مربوط به ســود خالــص در صورت سود و زیان شرکت‌ها است. چراکه ســود خالـص همیشه آخرین خط در پایین صورت ســود و زیان خواهد بود.

این موضوع این حقیقت را نشان می‌دهد که همه هزینه ها از درآمدهای شرکت برداشته شده است و به همین دلیل چیزی برای کم کردن باقی نمانده است. این نقطه مقابل درآمدهاست که به‌عنوان “top line” یا “خط بالایی” شناخته می‌شود.

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این نوشته در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.