چطور خط روند بکشیم و از آن برای پیشبینی بازار استفاده کنیم؟
یکی از مهمترین مباحث تحلیل تکنیکال شناسایی و ترسیم خطوط روند است. در واقع به کمک خطوط روند شما میتوانید سطوح مهمی مانند مقاومت و حمایت را شناسایی کنید و بر اساس آن به خریدوفروش بپردازید. در این مقاله میتوانید با خطوط روند و مقدمات ترسیم آن بیشتر آشنا شوید.
خطوط روند چیست؟
در بازارهای مالی، به خطوط صافی که روی نمودارها ترسیم میشوند، خطوط روند میگویند. این خطوط نقاط دادهای خاصی را به هم متصل کرده و معامله گران و تحلیل گران با استفاده از این خطوط قادر به پیشبینی حرکت قیمتها و همچنین شناسایی روند بازار خواهند بود.
خطوط ترند یا روند یکی از اساسیترین ابزارها در تحلیل تکنیکال به شمار میآیند. از این خطوط به طور گسترده در بازارهای سهام، ارزهای فیات (کاغذی)، بازار مشتقات و بازار رمزارزها استفاده میشود.
اساساً، خطوط روند مانند سطوح حمایت و مقاومت عمل میکنند با این تفاوت که این خطوط دارای شیب هستند. به همین ترتیب شب خطوط روند میتواند مثبت یا منفی باشد. هرچه شیب خط بیشتر باشد، روند قویتر است.
میتوان خطوط روند را به دو دسته اصلی صعودی (روند صعودی) و نزولی (روند نزولی) تقسیم کرد:
- روند صعودی: همانطور که از نام روند صعودی مشخص است، یک خط روند صعودی، از اتصال حداقل دو نقطه در کف یک نمودار ترسیم میشود. همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است، دو یا چند نقطه در کف به هم متصل شدهاند.
- روند نزولی: در مقابل روند صعودی یک خط روند نزولی از اتصال حداقل دو نقطه در سقف یک نمودار ترسیم میشود. دو یا چند نقطه در سقف به هم متصل شدهاند.
تفاوت بین این دو خطوط در نقاطی است که برای رسم آن انتخاب میکنید. در یک روند صعودی، خطوط با استفاده از نقاط کف نمودار ترسیم میشوند (بهعنوانمثال، انتهای شمعها (Candle) پایینترین نقاط قیمتی را نمایش میدهند). از طرف دیگر ، خطوط روند نزولی با استفاده از نقاط سقف قیمتها رسم میشوند.
چگونه میتوان از خطوط روند برای پیشبینی بازار استفاده کرد؟
خطوط روند با توجه به نقاط بالا و پایین نمودار به شما نشان میدهد که روند اصلی به چه قیمتی واکنش نشان داده و دچار مشکل شده است و یا در چه قیمتی تست شده و سپس به روند قبلی خود ادامه میدهد.
میتوان با رسم خطوط روند بلندتر نقاط مهم آینده را نیز پیشبینی کرد. خط روند ممکن است چندین بار به وسیله قیمت آزمایش شود اما تا زمانی که قیمت موفق به شکست خط روند نشود، روند معتبر خواهد بود.
با اینکه میتوان از خطوط روند در انواع نمودارهای متفاوت استفاده کرد اما اغلب در نمودارهای مالی بر اساس قیمت مورد استفاده قرار میگیرند و اطلاعات کلیدی را در خصوص عرضه و تقاضای بازار ارائه میکنند. به این ترتیب که خط روند صعودی نشاندهنده افزایش قدرت خرید است یا به عبارتی تقاضا بیشتر از عرضه است. درحالیکه خطوط روند نزولی به معنای افت قیمت و عرضه بالاتر از تقاضاست.
هرچند نباید در این میان از حجم معاملات غافل شد. بهعنوانمثال زمانی که قیمت در حال افزایش است، اگر حجم معاملات افزایش پیدا نکند و یا در حال کاهش باشد، اغلب تصور غلطی از افزایش تقاضا ایجاد میشود.
خطوط روند و سطوح مقاومت و حمایت
از خطوط روند برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشود و این دو مفهوم، یکی از کلیدیترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال هستند. خط روند صعودی نشاندهنده سطح حمایت است و این به این معنی است که احتمال افت قیمت از آن سطح بسیار بعید است. خط روند نزولی نشاندهنده سطوح مقاومت است و سطح مقاومت به این معنی است که بهاحتمالزیاد قیمت از این سطح بالاتر نخواهد رفت.
اگر سطوح حمایت و مقاومت شکسته شوند، چه به سمت نزولی و چه صعودی ممکن است روند کل بازار نامعتبر تلقی میشود. هنگامیکه این سطوح کلیدی موفق به حفظ روند خود نباشند، جهت بازار تغییر میکند.
البته فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال تا حدی جهتدار است. بنابراین هر فرد نمودار را با دید خود تحلیل کرده و در نتیجه رسم خطوط هر فرد با دیگری متفاوت است. نتیجتاً برای کاهش ریسک از چندین متد تحلیل تکنیکال استفاده کرده و در این میان تحلیل بنیادین را از یاد نبرید.
رسم خطوط معتبر روند
در واقع هر دو نقطهای را در یک نمودار میتوان به یکدیگر متصل کرد. اما اکثر نمودار شناسان بر این باورند که برای معتبر شدن یک خط روند بهتر است سه یا تعداد نقاط بیشتری را به یکدیگر متصل کنید. در یکی از روشها، میتوان از دو نقطه ابتدایی به عنوان تعیین روند احتمالی استفاده کرد و نقطه سومی (که در آینده نمایان خواهد شد) میتواند به عنوان اعتبار و تأییدکننده خطوط ترسیمشده ایفای نقش کند.
بنابراین، اگر قیمت سه یا چند بار با خط روند تماس پیدا کند اما آن را نشکند، میتوان روی خط روند حساب باز کرد. تست چندینباره یک خط روند نشان میدهد که شاید این روند صرفاً حاصل از نوسانات تصادفی قیمت نیست.
تنظیمات مقیاس
برای ایجاد یک خط روند معتبر دو نکته بسیار مهم وجود دارد. یکی انتخاب تعداد نقاط مناسب و دیگری در نظر گرفتن تنظیمات مناسب هنگام ترسیم است. از جمله مهمترین تنظیمات نمودار، تنظیمات مربوط به مقیاس است.
در نمودارهای مالی، مقیاس وابسته به تغییر رفتار قیمت است. دو مقیاس محبوب در این زمینه مقیاس حسابی و نیمه لگاریتمی است.
در نمودار حسابی با حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین تغییرات به همان اندازه در محور Y نمایش داده میشوند. این در حالی است که در نمودارهای نیمه لگاریتمی تغییرات به صورت درصد بیان میشوند.
در نمودار حسابی تغییر قیمت از ۵ دلار به ۱۰ دلار با همان فاصله تغییر قیمت از ۱۲۰ دلار به ۱۲۵ دلار نمایش داده میشود. اما در نمودار نیمه لگاریتمی تغییر قیمت از ۵ دلار به ۱۰ دلار به صورت ۱۰۰ درصد نمایش داده میشود و در مقابل تغییر قیمت از ۱۲۰ به ۱۲۵ تنها افزایش ۴ درصدی دارد. پس طبعاً تغییر قیمت از ۵ به ۱۰ فضای بیشتری را در نمودار اشغال خواهد کرد.
هنگام ترسیم خطوط روند، توجه به تنظیمات مقیاس اهمیت بسیاری دارد. در واقع بر این اساس در هر نمودار ممکن است کف و سقف متفاوتی ایجاد شده و خطوط روند رسم شده نیز متفاوت باشند.
سخن پایانی
گرچه خطوط روند ابزار مفیدی برای تحلیل تکنیکال به شمار میروند، اما استفاده از تنها این ابزار، ممکن است نتایج قابل اعتمادی نداشته باشد. انتخاب نقاطی که برای ترسیم خطوط روند استفاده میشود، بر میزان دقت نمایش چرخههای بازار و روند واقعی تأثیر گذاشته و آنها را به صورت جهتدار و بیطرف نگه نمیدارد.
بهعنوانمثال، برخی از نمودار شناسان، سایههای شمع را در ترسیم خود در نظر نمیگیرند و خطوط روند را صرفاً بر اساس بدنه شمعها رسم میکنند. اما برخی دیگر ترجیح میدهند سایه شمع را هم برای در نظر گرفتن نقاط کف و سقف مورد استفاده قرار دهند.
بنابراین ، مهم است که از خطوط روند همراه با سایر ابزارها، اندیکاتورها و شاخصهای نمودار استفاده کنید. نمونهها و شاخصهای تحلیل تکنیکال شامل: Ichimoku Clouds ، Bollinger Bands (BB) ، MACD ، Stochastic RSI ، RSI و میانگین متحرک (Moving average) است.
بررسی انواع خط روند (Trend line) در تحلیل تکنیکال
پیش بینی قیمت یک سهم در بازار بورس از اهمیت خاصی برخوردار است، اما این کار به سادگی امکان پذیر نیست. قیمتها با علائم و نشانههایی که از خود به جا میگذارند، میتواند ما را در پیش بینی قیمت آینده سهم یاری کند. یکی از ابزارهایی که در پیشبینی قیمت آینده یک سهم کمک میکند خط روند است. خط روند یکی از اساسیترین اصول تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه است و جهت حرکت قیمت و سرعت آن را نشان میدهد. شناسایی صحیح خط روند اولین قدم موفقیت در معاملات است.
خط روند Trend line
تغییرات قیمتی یک سهم به این معنا است که سهمی چه تغییرات قیمتی را پشت سر گذاشته است. این تغییرات برای یک سرمایهگذار اهمیت خاصی دارد تا با توجه به تغییرات قیمتی یک سهم اقدام به خرید و فروش آن کند. برای دنبال کردن این تغییرات قیمت نیاز به خط روند داریم. در تحلیل تکنیکال، روند به معنای رفتار قیمت است که شامل تمامی افزایش و کاهش قیمتها میشود. یعنی یک سهم در بازه زمانی خاص از چه قیمتی به چه قیمتی افزایش یا کاهش داشته است. استفاده خط روند یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقاط حمایت و مقاومت است. خطوط چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ روند در صورتی که به شکل افقی و عمودی باشد ناپایدار است. هر چقدر شیب خط به 45 درجه نزدیک باشد مسیر خود را به سختی تغییر میدهد.
خط روند نشانگر جهت حرکت قیمت سهم است و برای شناسایی و تایید روند فعلی مورد استفاده قرار میگیرد. برای موفقیت و کسب سود در بازار سرمایه حتما در جهت روند فعلی به معامله بپردازید در واقع در رونده صعودی وارد بازار شده و چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ در روند نزولی از آن خارج شوید.
خط روند هم میتواند صعودی و هم نزولی باشد. هرگاه قیمت افزایش پیدا کرده و تحلیلگر کف قیمتها را به هم وصل کند خط روند صعودی و رو به بالا خواهد بود. اما اگر بر عکس این حالت باشد، تحلیلگر نقاط مختلف در سقف قیمت را به هم متصل کرده و شیب رو به پایین ایجاد میشود که نشان دهنده روند نزولی قیمت سهم است.
انواع خط روند در تحلیل تکنیکال
همانطور که گفته شد خط روند در تحلیل تکنیکال میتواند خاصیت حمایتی یا مقاومتی داشته باشد. خط روند از وصل کردن پایینترین و بالاترین قیمتها در نمودار تشکیل میشود. در نمودارهای قیمتی در بورس 3 نوع خط روند وجود دارد: خط روند صعودی، خط روند نزولی و خط روند خنثی که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
خط روند صعودی
یکی از انواع خط روند که به بررسی آن میپردازیم خط روند صعودی است. با اتصال حداقل 2 نقطه کف قیمتی، خطی به وجود میآید که به صورت شیب مثبت بوده و روند صعودی را نشان میدهد. شیب مثبت بیانگر بالاتر بودن هر کف قیمتی جدید از کف قیمتی قبلی میباشد. بنابراین در این حالت قیمتها رو به افزایش هستند. در این حالت با اینکه روند صعودی است اما در یک بازه زمانی به یک نقطه حداکثر رسیده و اصلاح خورده و به سمت پایین نزول کرده، سپس در یک قیمت خاص دوباره حمایت میشود و به روند صعود ادامه میدهد این صعود و نزول ممکن است چندین بار تکرار شود. هر گاه در روند صعودی، کاهش قیمت رخ داد، فرصت مناسب برای خرید و ورود به بازار است. زمانی میتوان از روند صعودی یک سهم مطمئن شد که نقاط حداکثری آن بالاتر از نقاط حداکثری قبلی باشد.
خط روند نزولی
دومین خط روند در تحلیل تکنیکال که به بررسی آن میپردازیم خط روند نزولی است. خط روند نزولی توسط یک مقاومت تشکیل میشود. با اتصال حداقل 2 نقطه سقف قیمتی، خطی به صورت شیب منفی ایجاد میشود که روند نزولی را نشان میدهد. در این روند، نقاط حداکثری نسبت به نقاط حداکثری قبلی پایین تر است. این بدین معناست که هر سقف قیمتی باید پایینتر از سقف قیمتی قبلی باشد. در روند نزولی قیمتها رو به کاهش هستند. هر افزایش قیمت در روند نزولی فرصت مناسبی برای فروش و خروج از بازار میباشد.
خط روند خنثی
علاوه بر خط روند نزولی و خط روند صعودی خط روند دیگری در تحلیل تکنیکال وجود دارد که به خط روند خنثی معروف است. در این روند صعود و نزولی اتفاق نمیافتد. در روند خنثی کفها و سقفها به صورت نامنظم شکل میگیرند برای همین صعود و نزول قیمتی خاصی در آن دیده نمیشود. یعنی قیمتها تمایلی به صعود یا نزول ندارند و در یک کانال افقی و بین دو سطح حمایت و مقاومت افقی حرکت میکنند. شیب در روند نزولی تقریبا صفر است.
استحکام و اعتبار خط روند
خط روند یکی از بهترین روشهای تحلیل روند نوسان قیمت در بازار بورس است. خط روند در اثر متصل شدن بالاترین قیمتها و پایینترین قیمتها در یک بازه زمانی به وجود میآید. تحلیلگران یک بازه زمانی را مشخص کرده و در آن بازه زمانی بالاترین و پایینترین قیمتها را روی نمودار علامتگذاری کرده و بعد از متصل کردن نقاط به یکدیگر، تغییر قیمت سهم را بدست خواهد آورد. تحلیلگران بعد از متصل کردن دو نقطه به یکدیگر میتوانند برداشت اولیه خود را از صعودی یا نزولی بودن روند سهم داشته باشند. اما این دو نقطه به تنهایی دلیل کافی برای تحلیل روند نخواهد بود. پس بهتر است حداقل سه نقطه روی نمودار داشته باشند تا از جهت روند قیمت سهم مطمئن شوند. عواملی در اعتبار خط روند موثر هستند که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
- تعداد برخورد نمودار با خط روند: زمانی خط روند اعتبار بیشتری دارد که تعداد برخورد نقاط قیمتی با خط روند بیشتر باشد.
- شیب خط: هر چقدر شیب خط بیشتر باشد، از پایداری کمتری برخوردار است و احتمال شکست وجود دارد. بنابراین زمانی که شیب خط به 45 درجه نزدیکتر باشد اعتبار خط، بیشتر است و از پایداری بیشتری دارد.
- بازه زمانی مورد بررسی: اعتبار خط روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد. مثلا اگر سهمی در سه ماه اخیر نزولی باشد، در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی بوده و نزولی که در سه ماه اخیر اتفاق افتاده فقط به دلیل اصلاح سهم بوده باشد، پس خط روند بلند مدت از اعتبار بیشتری برخوردار است.
- شدت کاهش یا افزایش قیمت سهم: هر چه کندلهای بلندتری در نزول یا صعود ثبت شود احتمال شکست در آن خطوط روند زیاد است.
نکته: مطلب مهمی که وجود دارد و کمتر به آن توجه میشود این است که، یک روند هیچ وقت تا ابد ادامه دار نخواهد بود، هر چه از عمر خطوط میگذرد اعتبار بیشتری دارد، اما احتمال شکست بالا میرود.
اصول ترسیم خط روند
سوال دیگری که در رابطه با خط روند وجود دارد این است که چگونه میتوانیم خط روند ترسیم کنیم؟ معاملهگران بازار بورس در ابتدا باید به روش ترسیم خط روند آشنایی کامل داشته باشد. تا با توجه به خط ایجاد شده در نمودار بهترین تحلیل را ارائه دهد. از این رو رسم خط روند مهمترین قدم در دنیای سرمایهگذاری محسوب میشود. در هنگام رسم خط روند باید دو نقطه را در کف یا دو نقطه در سقف را به هم وصل کنید و به سادگی خط روند را ترسیم کنید. در ادامه به طور کامل به توضیح مراحل رسم خط روند در خطوط نزولی یا صعودی میپردازیم:
مرحله اول، تعیین بازههای زمانی: این مرحله با توجه به شرایط بازار متفاوت است. هر سهامدار با در نظر گرفتن شرایط خود بازه زمانی متفاوتی را برای رسم خط روند انتخاب میکند. یک تحلیلگر ممکن است بازه 5 دقیقه را برای تحلیل در نظر بگیرد، ولی تحلیلگر دیگر بازه ساعتی، روزانه و… را مد نظر قرار دهد.
مرحله دوم، درج نقاط قیمت روی نمودار: تحلیلگر برای اینکه دادههای اولیه تحلیل فراهم شود نقاط قیمتی را روی نمودار علامت گذاری میکند.دادههای درج شده، صعودی یا نزولی بودن روند تغییر قیمتها را ارائه میدهد. رسم خط روند در دو شرایط صعودی و نزولی متفاوت است: اگر روند صعودی باشد، در هر نقطه انتخابی کمترین قیمت را معیار قرار داده و پس از تعیین نقاط، آنها را به هم وصل میکنیم. خطی که ایجاد میشود را خط روند صعودی میگویند. خط روند صعودی نشانگر مناسب بودن شرایط بازار برای خرید سهم است.
اگر روند نزولی باشد، در هر نقطه انتخابی بیشترین قیمت را معیار قرار داده و پس از تعیین نقاط، آنها را به هم وصل می کنیم. خطی که ایجاد میشود را خط روند نزولی می گویند. این خط نشان میدهد که بیشترین قیمت در هر بازه زمانی تمایل به نزول دارد، پس نشانگر بهترین زمان برای خروج از بازار است.
مزایا و کاربرد خط روند
یک تحلیلگر با استفاده از تحلیل خط روند میتواند اطلاعات زیاد درباره خرید و فروش سهم در بازار بدست آورد. در این بخش به تعدادی از اطلاعاتی که توسط خط روند به دست میآید اشاره میکنیم:
- اطلاع از نوسان قیمت
- مدت روند صعودی یا نزولی قیمت
- تشخیص نقاط حمایت و مقاومت
- تشخیص نوسان بازار نسبت به روند کلی قیمت
- شدت افزایش یا کاهش قیمت
بنابراین استفاده درست از خط روند میتواند تحلیلگر را در ارائه بهترین تحلیل کمک کند.
معامله با استفاده از خط روند
به طور کلی برای معامله با استفاده از تحلیل خط روند دو حالت وجود دارد:
- حالت اول: قیمت در مسیر حرکت با خطوط روند برخورد میکند؛ اما توانایی شکست آن را ندارد. در این صورت معاملهگران با در نظر گرفتن روند جاری بازار، هنگام لمس روند حمایتی توسط قیمت، وارد بازار شده و اقدام به خرید مینمایند. در حالت معکوس هم معاملهگران از آن به عنوان فرصتی برای خروج از بازار استفاده میکنند.
- حالت دوم: خطوط روند توسط قیمت شکسته میشود. قیمت پایینتر یا بالاتر از آن بسته میشود. در این حالت خط روند خاصیت معکوس پیدا میکند. به عنوان مثال اگر خط نزولی، نقش مقاومت داشته باشد بعد از شکست به یک خط حمایتی تبدیل میشود و معاملهگران تا زمانی منتظر میمانند که قیمت به خط روند برگردد، تا در همان نقطه وارد یک معامله کم ریسک شوند.
شکست خط روند در بورس
خط روندی که توسط تحلیلگران بازار بورس ترسیم میشود، ممکن است تحت شرایط و عوامل مختلفی شکسته شود؛ اما این شکست زمانی مهم است و شکست معتبر محسوب میشود که دارای ویژگیهای زیر باشد:
- حجم معاملات در زمان شکست: در زمان شکست حجم معاملات باید بالاتر از میانگین روزهای دیگر باشد. اگر حجم معاملات در زمان شکست پایین باشد، شکست از نوع فیک خواهد بود و احتمال برگشت قیمت به روند قبلی وجود دارد.
- شکاف قیمتی یا کندل بزرگ: یکی دیگر از موارد مهم در زمان شکست خط روند، میزان تغییر قیمت در زمان شکست خط روند است. هر چقدر درصد تغییر قیمت بیشتر باشد، شکست معتبر خواهد بود. اگر این شکست با شکاف قیمتی همراه باشد اعتبار بسیار بالایی خواهد داشت.
نکته: شکاف قیمتی، شکاف یا گپ ناحیهایی از نمودار قیمت است که در آن قسمت هیچ معاملهایی توسط معاملهگران انجام نگرفته و باعث ایجاد یک ناحیه توخالی در نمودار شده است. - همراه بودن شکست با یک الگو: زمانی که یک شکست با الگو همراه باشد، باید مورد توجه قرار گیرد. چون شکست معتبر خواهد بود.
- بالا بودن یا پایین بودن اعتبار خط روند شکسته شده: هر چقدر اعتبار خط روند بالا باشد، شکست آن از اعتبار زیادی برخوردار است. یعنی زمانی یک خط روند که اعتبار بالایی دارد، شکسته شود، شکست آن از نوع فیک نبوده و یک شکست معتبر محسوب میشود و نشان دهنده تغییر در روند قبلی سهم میشود.
کلام آخر
در این مقاله به بررسی خط روند، انواع آن و تمام موارد مرتبط با آن پرداختیم. گفتیم که خط روند نشانگر جهت حرکت قیمت سهم است. با توجه به گفتههای بالا متوجه شدیم که خط روند برای تحلیلگران اهمیت بالایی دارد زیرا به کمک آن میتوانند زمان مناسب ورود به بازار و خروج از آن را تشخیص دهند. پس خط روند به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای به دست آوردن سود و همچنین جلوگیری از ضرر مالی مورد استفاده قرار میگیرد.
سوالات متداول
خط روند چیست؟
خط روند نشانگر جهت حرکت قیمت سهم است و برای شناسایی و تایید وضعیت فعلی مورد استفاده قرار می گیرد.
چند نوع خط روند در تحلیل تکنیکال وجود دارد؟
خط روند صعودی،خط روند نزولی،خط روند خنثی
در زمان شکست خط روند به چه ویژگی هایی باید توجه کرد؟
1-حجم معاملات در زمان شکست 2-شکاف قیمتی یا کندل بزرگ 3-همراه بودن شکست با یک الگو 4-بالا بودن یا پایین بودن اعتبار خط روند شکسته شده
کارگزاری هوشمند رابین
کارگزاری فارابی
این مقاله به کوشش سمانه اطراف و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تکتک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.
حجم معاملات روند صعودی و نزولی چطوری در بورس کمک میکنه؟ ۴ حالت
در ارتباط با قدرت و ضعف یک روند 4 حالت کلی میتواند شکل بگیرد:
روند صعودی باشد حجم معاملاتی کاهشی باشد در این صورت قدرت روند صعودی کاهش پیدا میکند و ضعف روند صعودی بوجود می آید دراین صورت احتمال تغییر روند صعودی به نزولی نیز افزایش میابد.
روند صعودی باشد و حجم معاملاتی هم افزایشی باشد دراین صورت روند صعودی در حال قدرت پیدا کردن است و چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ احتمال تغییر روند کاهش پیدا میکند
روند نزولی باشد و حجم معاملاتی نیز کاهشی باشد دراین صورت ضعف روند نزولی داریم و احتمال تغییر روند نزولی به صعودی افزایش میابد.
روند نزولی باشد ولی حجم معاملاتی افزایش پیدا کند در این صورت قدرت روند نزولی در حال افزایش پیدا میکند و احتمال تغییر روند کاهش پیدا میکند.
این تنها یکی از قلق های تشخیص قدرت یا ضعف روند صعودی یا نزولی است و چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ باید بقیه نکات نیز برسی شود.
حال با دیدن ویدیو بالا باید بدانید که تشخیص روند بازار و بهترین اندیکاتور تشخیص روند ضعف و قدرت حجم معاملات چیست؟ روند صعودی و نزولی چطوری تشخیص بدیم؟
استراتژی مومنتوم چیست؟
قبل از اینکه به بررسی استراتژی مومنتوم بپردازیم، ابتدا اجازه دهید توضیحی ساده در مورد Momentum ارائه دهیم. حرکت یک مفهوم مهم در فیزیک است. حالا اینکه چه ربطی به بازار سهام دارد سوالی است که بعدا متوجه خواهید شد. هنگامی که یک جسم در یک جهت حرکت می کند، تمایل به حرکت دارد. این حرکت تا زمانی ادامه می یابد که یک نیروی خارجی در مسیر آن ایجاد شود. مشابه با این مثال را در بازار بورس داریم. یعنی یک عمل تمایل دارد به حرکت در جهت خود ادامه دهد اما نیروهای بیگانه به عمل اجازه انجام این کار را نمی دهند. بنابراین، ما این پرانتز را در اینجا باز می کنیم تا بگوییم که استراتژی مومنتوم یک استراتژی است که برای سرمایه گذاری در جهت بازار استفاده می شود.
ریچارد دریهاوس، مدیر صندوق، اولین بار از مومنتوم به عنوان یک استراتژی عملی یاد کرد و به همین دلیل به عنوان پدر سرمایه گذاری مومنتوم در نظر گرفته می شود. البته وی اولین کسی نبود که از این روش استفاده کرد. اساس استراتژی معاملاتی دریهاوس این است که ما نیازی به خرید سهام پایین نداریم که منتظر رشد آن باشیم. در عوض، می توانیم با قیمت بالاتر وارد شده و سهام را با قیمت بالاتر بفروشیم.
اما تفاوت بین استراتژی مومنتوم و سایر استراتژی های سهام چیست؟در واقع، مومنتوم به اطلاعات بازار واکنش متفاوتی نشان می دهد. شاخص حرکت به ما کمک می کند تا نقاط قوت یا ضعف یک روند را شناسایی کنیم. ما عمدتا از این اندیکاتور در روندهای صعودی استفاده می کنیم. البته این اندیکاتور در روندهای نزولی نیز کاربرد دارد. این به این دلیل است که بازارهای مالی در بلندمدت در حال رشد هستند.
قدرت روند کلی بازار می تواند به ما در شناسایی حرکت کمک کند. زمانی که روند قیمتی قوی داریم، این وضعیت یک حرکت صعودی یا نزولی قیمت در بازار ایجاد می کند. اما وقتی کمی نزدیکتر میشویم و با جزئیات بیشتری به سهام نگاه میکنیم، میتوانیم ببینیم که آیا یک مومنتوم کار میکند یا نه. به عنوان مثال، اگر در نمودار کندل استیک یک سهام، یک کندل بزرگ بدون سایه ببینیم، می توانیم آن را یک کندل با مومنتوم بالا در نظر بگیریم.
استراتژی مومنتوم به ما کمک می کند فرصت های خوبی برای ورود سهام در روندهای صعودی کوتاه مدت پیدا کنیم. بنابراین نوسانات بازار را ادامه دهید و زمانی که قدرت روند کاهش یافت، از سهام خارج شوید. هرچه تجربه بیشتری در این بازار به دست آوریم، بهتر می توانیم درک کنیم که چگونه در کوتاه مدت معامله کنیم. واکنش بازار به اخبار مختلف را هم بهتر حدس می زنیم.
مومنتوم قدرت روند سهام را به ما نشان می دهد. این استراتژی به طور گسترده در تحلیل تکنیکال استفاده می شود اما حرکت حتی در تحلیل بنیادی نیز وجود دارد. اعتقاد اصلی در این استراتژی این است که بازده سهام با رفتارهای مختلف در زمان های مختلف مرتبط است. با این استراتژی می توانیم از بازار پیشی بگیریم و بازده بیشتری داشته باشیم.
نکات استراتژی معاملاتی مومنتوم در بازار بورس
برای درک بهتر استراتژی معاملاتی مومنتوم باید به نکات زیر توجه کنیم:
• استراتژی معاملاتی مومنتوم بازده فرصت های معاملاتی معامله گران را از طریق دو روش تحلیل بنیادی و تکنیکال نشان می دهد.
• این استراتژی تغییر در حرکات قیمت و عملکرد قیمت را در یک دوره زمانی مشخص نشان می دهد. بنابراین، معامله گران می توانند در مورد قدرت روند بیشتر بیاموزند.
• اول از همه باید سهام را تحلیل بنیادی کنیم و در میان مدت یا بلندمدت سرمایه گذاری کنیم. سپس برای شناسایی نقاط عطف، باید به تحلیل تکنیکال بروید و سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنید تا بفهمید چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
• از آنجا که در استراتژی مومنتوم همهچیز از قبل برنامهریزی شده و مشخص است، معامله گر این قابلیت را خواهد داشت تا هر زمانی که مناسب بود وارد معامله شود.
• از این استراتژی میتوان در تمام تایم فریم های معاملاتی استفاده کرد.
• بعد از آن که دارایی به قیمت سقف خود میرسد آنها را بفروشیم.
ابزارهای مورد نیاز در استراتژی معاملاتی برگشتی مومنتوم
در این قسمت می خواهیم ببینیم برای اجرای استراتژی معاملاتی برگشتی مومنتوم به چه ابزارهایی نیاز است و چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم. ببینید به چه چیزی نیاز داریم:
- اندیکاتور استوکاستیک
- سطوح حمایت و مقاومت اصلاحی
برای استفاده از استراتژی معاملاتی مومنتوم، باید بتوانیم عملکرد قیمت را تشخیص دهیم. بهترین راه برای انجام این کار بررسی قیمت سهام در نمودار روزانه است. در انجام این کار، ما استراتژی معامله برگشتی را اجرا می کنیم. باید بررسی کنیم و ببینیم:
- روند بازار در روزهای اخیر صعودی بوده یا نزولی؟
- آیا می توانیم از استوکاستیک روزانه یا هفتگی برای تعیین محدوده اشباع فروش استفاده کنیم؟
- آیا پرایس اکشن اطراف سطوح حمایت و مقاومت است؟
این سه سوال با استفاده از سه ابزاری که ذکر کردیم به ما کمک می کند تا شتاب قیمت سهام را شناسایی کرده و در نتیجه سود کنیم.
چگونه با کمک استراتژی معاملاتی مومنتوم در بازار سهام سرمایه گذاری کنیم؟
اکنون که روش کار با استراتژی مومنتوم را متوجه شدید و فهمیدیم که چگونه کار می کند، باید یاد بگیریم که چگونه از آن در معاملات خود استفاده کنیم. اول از همه، ما به عنوان یک معامله گر باید بتوانیم در نوسانات بازار کوتاه مدت معامله کنیم. یعنی وقتی قیمت هنوز شتاب نگرفته وارد سهام شویم و وقتی به اوج رسید سهام را بفروشیم. سپس همین کار را با یک سهم دیگر انجام می دهیم. نوسانات بازار که هر کدام یک فرصت معاملاتی هستند. شما می توانید موج های پرطرفدار را سوار کنید و قبل از اینکه موج فعلی از بین برود، موج بعدی را سوار کنید. دقیقاً به همین دلیل است که معامله گران استراتژی مومنتوم را انتخاب می کنند. آنها می خواهند از دیگران جلوتر باشند و با ریزش امواج دارایی خود را از دست ندهند.
مبنای سرمایه گذاری استراتژی مومنتوم چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ چیست؟
این بخش را با یک سوال مهم آغاز می کنیم که پاسخ آن را در قسمت های بعدی توضیح خواهیم داد. سوال این است: چگونه می توانیم با کمک یک استراتژی مومنتوم سرمایه گذاری کنیم؟ برای یافتن پاسخ باید پنج مرحله زیر را طی کنیم.
- سهام مناسب را پیدا کنید
- کنترل ریسک
- وارد کردن سهام
- مدیریت تراکنش
- خروج از سهام
هنگامی که به این پنج چیز مهم فکر می کنید، به خاطر داشته باشید که حجم معاملات متوسط بالا یک سیگنال مهم برای حرکت است. پس با چشمان و گوشی باز تابلو را بخوانید.
سهام مناسب را پیدا کنید
ابتدا باید ببینیم کدام سهام به معاملات حرکتی پاسخ می دهد. در بالا گفتیم که سهام بی ثبات گزینه های بهتری هستند. از آنجایی که ما به دنبال نوسانات هستیم و میخواهیم از نوسان عبور کنیم، سعی میکنیم زیاد به سمت صندوقهای قابل معامله حرکت نکنیم. این صندوق ها ساختار متفاوتی دارند و نمی توان حرکت قیمتی آنها را خیلی دقیق بررسی کرد. پس بیایید به سراغ سهام عادی برویم. به یاد داشته باشید که هر چه نوسان بیشتر باشد، احتمال سود بیشتر است، احتمال زیان نیز بیشتر می شود. این سوال در قالب نسبت سود به زیان قابل بررسی است، پس با آگاهی کامل معامله کنید.
اخباری که حول محور یک سهام و یک شرکت می چرخد می تواند باعث حرکت قابل توجهی در سهام شود. یک راه خوب برای یافتن دارایی های مناسب این است که به نمادهای روز توجه کنید. معمولاً وقتی تعداد زیادی از معاملهگران توجه خود را به یک دارایی معطوف میکنند، میتوان حدس زد که اخباری در آن سهام وجود دارد. این توجه می تواند در مدت زمان کوتاهی باعث نوسانات فراوان سهام شود. باید از این فرصت به خوبی استفاده کنیم.
مدیریت ریسک
مهم نیست که از چه استراتژی معاملاتی می خواهید استفاده کنید. کنترل ریسک باید در تمام معاملات شما وجود داشته باشد اما اینکه ریسک استراتژی مومنتوم چیست را در ادامه مورد بررسی قرار خواهیم داد.
• وقتی زود وارد سهام شدید، کار پرخطری انجام دادید. ابتدا صبر کنید تا Momentum تایید شود، سپس وارد شوید. بسیاری از معامله گران حریص هستند و به جای کسب سود با ضررهای بزرگی مواجه می شوند.
• همان قدر که زود وارد شدن به سهم، ضرر بزرگی است، خروج دیر هنگام هم مضر است. چرا زمانی که به موقع از سهام خارج نمی شوید، هر چه سود کرده اید، از دستتان خواهد رفت.
• زمانی که یک سهم را می خرید، باید مراقب روند قیمتی آن باشید و آن را به حال خودش رها نکنید. همیشه پیگیر اطلاعات، اخبار، بازار آن باشید. در صورتی که این کار را انجام ندهید می تواند موجب معکوس شدن روند قیمتی شود.
• نکته دیگری که در مورد مدیریت ریسک باید داشته باشید این است که هرگز طمع نداشته باشید. چرا که طمع داشتن باعث می شود که اشتباه وارد معامله شده و معامله خوبی نداشته باشید.
ورود به سهام
بخش مهمی از استراتژی معاملاتی Momentum، شناسایی بهترین زمان برای ورود به سهام است. فرض کنید خبرهای خوبی در صنعت فولاد وجود دارد. این بهترین فرصت برای ورود سهام به صنعت است و از واکنش سایر معامله گران سود خواهید برد. زمانی که قیمت مومنتوم قدرت زیادی داشته باشد، ریسک معامله شما بسیار کم و احتمال سود بیشتر است.
اما چرا حتی معامله گران با توجه به این اخبار وضعیت خوبی ندارند؟ دلیلش هم این است که تعلل می کنند. به عنوان مثال، وقتی یک معامله گر خبر مثبتی می شنود اما هنوز مطمئن نیست، منتظر می ماند تا ببیند چه اتفاقی می افتد. همین فولاد را در نظر بگیرید. معامله گر منتظر است و چند روز بعد این سهام در صف خرید است. بنابراین تصمیم می گیرد وارد شود. اما آیا این نقطه مناسب ورود است؟ نه. چون ممکن است در آخرین لحظات موج باشیم. بنابراین می بینید که معامله گران موفق تری هستند که به سرعت به امواج واکنش نشان می دهند.
مدیریت معامله
وقتی صحبت از مدیریت معامله می شود، بیشتر بحث ها معمولاً در مورد سود و زیان است. البته مدیریت معاملات بسته به بازار متفاوت است. اما اگر بورس خود را در نظر بگیریم، باز هم باید حد سود و زیان را مشخص کنیم. اگر می بینید که وارد سهامی شده اید که برخلاف انتظار شما حرکت می کند و نه تحلیل بنیادی و نه تحلیل تکنیکال از حرکت آن حمایت نمی کند، منتظر چه چیزی هستید؟ مدیریت معامله بسیار گسترده است و نمی توان برای همه یک نسخه پیچید. بنابراین مدیریت معامله نیاز به تجربه های زیادی دارد که در طی زمان بدست می آید.
خروج از معامله
آخرین مرحله استراتژی مومنتوم چیست؟ آخرین استراتژی یافتن نقطه ای برای خروج از سهام است. باید این نکته را یاد بگیریم که تمام سودهای بازار متعلق به ما نیست. وقتی یاد می گیریم که همه سودهای بازار برای ما نیست، بسیار راحت چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ تر می شود که سهام خود را در مکان مناسب فروخته و سود خود را برداشت کنیم. در استراتژی مومنتوم، یکی از بهترین راه ها برای خروج از سهام، زمانی است که قیمت با سرعت و شکلی عجیب بالا می رود. یک معامله گر حرفه ای این را به خوبی درک می کند و اقدام مناسبی خواهد داشت.
در اینجا اندیکاتور تحلیل تکنیکال می تواند به ما کمک زیادی کند. اندیکاتوری مانند Bollinger Bands می تواند نقطه خروج را به ما نشان دهد. هنگامی که قیمت از انحراف استاندارد سوم یا چهارم از سقف 20 روزه یا کف باندهای بولینگر عبور کرد، می توانیم یک سیگنال خروج دریافت کنیم. شکستن خط روند همچنین می تواند برای یافتن نقاط خروج استفاده شود.
مزایای استفاده از استراتژی مومنتوم
• کسب سود در زمان کوتاه: بهترین مزیتی که می توان برای استفاده از این استراتژی بیان کرد، کسب سود در مدت زمان بسیار کوتاه است. به عنوان مثال می توانید یک سهم را در قیمت 1000 تومان خریده و در قیمت 1500 تومان بفروشید. در این حالت سودی معادل 50 درصد نصیب شما خواهد شد.
• کسب سود از نوسانات بازار: زمانی که شرایط بازار بسیار پرنوسان است، می توانید با استفاده از این استراتژی موقعیت های مناسب بازار را یافته و کسب سود کنید. بنابراین با خرید سهم در زمان خرید و فروش آن در زمان نزول قیمت در جریان نوسان ها، می تواند به عنوان ایده آل ترین مزیت استفاده از این استراتژی باشد.
• استفاده از هیجانات بازار: زمانی که خبر مثبت در بازار منتشر می شود، سرمایه گذاران تحت تاثیر هیجانات بازار قرار می گیرند و تصمیماتی را از روی هیجان می گیرند. با این روش سرمایه گذاران حجم بزرگی از بازار را تحت تاثیر چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ قرار خواهند داد.
معایب استفاده از استراتژی مومنتوم
• کارمزد بالا: زمانی که با نوسانات بازار اقدام به معامله می کنید، باید کارمزدهای معاملاتی را در نظر بگیرید. زمانی که معاملات متعددی را انجام می دهید، کارمزد معاملاتی به خوبی نشان داده می شود.
• تمرکز روی زمان: زمانی که با استفاده از این استراتژی اقدام به معامله می کنید، باید جزئیات بازار را در طی روز بررسی کنید. چرا که چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ چطور میتوانیم یک روند را پیدا کنیم؟ با پیدا کردن امواج مناسب می توانید سود بالایی داشته باشید.
• بازدهی نه چندان خوب در بازار خرسی: از جمله ایراداتی که می توان به این استراتژی وارد کرد این است که بازدهی چندان خوبی در بازار صعودی نخواهد داشت.
جمع بندی
مومنتوم به معنای شتاب حرکت است و در اصطلاح یک مفهوم در علم فیزیک است که در بازارهای مالی کاربرد دارد. هدف از ایجاد استراتژی مومنتوم، خرید سهام در قیمت بالا و فروش با بالاترین قیمت است. البته انجام این کار نیاز به تجربه و مهارت بالایی دارد. با استفاده از این کار می توان در کوتاه مدت از نوسان های قیمت به خوبی کسب درآمد کرد. با استفاده از اندیکاتور مومنتوم به همراه دیگر اندیکاتورها مانند میانگین متحرک می توان روند قیمت یک سهام را به خوبی تشخیص داد و به این ترتیب معامله موفقیت بالاتری خواهد داشت.
5 اندیکاتور کاربردی برای تشخیص روند
مسلماً تجزیه و تحلیل روند ، مهمترین حوزه تجزیه و تحلیل تکنیکال است و برای تعیین روند کلی قیمت، امری کلیدی است. روندها میتوانند افقهای زمانی متفاوتی داشته باشند، به همین خاطر در این مقاله به معرفی پرکاربردترین اندیکاتور های تشخیص روند خواهیم پرداخت.
به طور مثال میتوان گفت، یک روند صعودی کلی در بازه زمانی هفتگی میتواند شامل روند نزولی روزانه باشد، درحالیکه در تایم فریم ساعتی در حال افزایش است. تجزیه و تحلیل در چارچوب چندگانه به معامله گران کمک میکند تا روند را بهتر درک کنند.
تجزیه و تحلیل روند را میتوان با استفاده از خطوط روند و با در نظر گرفتن سطوح قیمتی که حمایت و مقاومت سهم را نشان میدهند، انجام داد.
معامله گران با تشخیص روند معاملات سعی میکند از طریق تجزیه و تحلیل حرکت یک سهم در یک جهت خاص، سود خود را به دست آورند.
همچنین علاوه بر تجزیه و تحلیل، معامله گران باید به مدیریت ریسک و روانشناسی معاملات مسلط باشند. اما برخی از استراتژیها امتحان خود را پشت سر گذاشتهاند و اندیکاتورهایی را بهعنوان ابزار تحلیل روند در اختیار معامله گرانی که به تحلیل روند شاخصها علاقهمند هستند، قرار دادهاند.
1. میانگین متحرک (Moving Average)
میانگین متحرک یک ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال است که در یک بازه زمانی با استفاده از خط میانگین، میتوان قیمت را مشخص کرد.
این اندیکاتور بر اساس بازه زمانی مشخص، از میانگین قیمتها به عنوان داده استفاده میکند و آن را به صورت یک خط، روی نمودار نشان میدهد.
میانگین متحرک در یک بازه زمانی خاص در نظر گرفته میشود 10 روز، 20 دقیقه، 30 هفته یا هر بازه زمانی که معاملهگر انتخاب میکند.
برای سرمایهگذاران و دنبالکنندگان روند بلندمدت، میانگین متحرک ساده 200 روزه، 100 روزه و 50 روزه گزینههای مناسبی هستند.
فرمول ساخت مووینگ اوریج در سادهترین حالت به شکل زیر است:
SUM(CLOSE, N)/N
جمع = SUM
تعداد دوره =N
قیمت پایانی = CLOSE
بهطورکلی، مووینگ اوریجی که از آن در چارت استفاده میشود با تایم فریم نسبت مستقیم دارد. برای مثال زمانی که مووینگ اوریج در بازه زمانی 100 روی تایم فریم روزانه تنظیم شود، به معنای داشتن یک میانگین قیمت 100 روزه روی چارت میباشد. تصویر زیر نشاندهنده مووینگ اوریج ساده 100 روزه روی نماد خساپا است.
بر اساس فرمول داخلی انواع MAها شامل:
- میانگین متحرک ساده Simple Moving Average) SMA)
- میانگین متحرک نمایی Exponential Moving Average) EMA)
- میانگین متحرک صاف شده Smoothed Moving Average) SMMA)
- میانگین متحرک خطی وزنی Linear Weighted Moving Average) LWMA or WMA)
روشهای مختلفی برای استفاده از میانگین متحرک وجود دارد.
روش اول: بررسی زاویه میانگین متحرک است.
اگر قیمت برای مدتزمان طولانی، عمدتاً به صورت افقی حرکت کند به این معنا است که قیمت آن روندی ندارد و بهاصطلاح حالت رنج گفته میشود.
محدوده متغیر معاملاتی زمانی اتفاق میافتد که برای مدتی اوراق بهادار بین آستانه قیمتهای بالا و پایین معامله میشود.
روش دوم: میتوان با رسم کراس اور سیگنال خرید یا فروش را دریافت کرد.
زمانی که تقاطع میانگین 50 روزه با نمودار 200 روزه روبهبالا باشد، سیگنال خرید و اگر تقاطع میانگین 50 روزه و 200 روزه رو به پایین باشد، سیگنال فروش صادر میشود.
بازههای زمانی باتوجهبه استراتژی سیستم معاملاتی قابل اصلاح است.
2. همگرایی و واگرایی MACD
مکدی (Moving Average Convergence Divergence) نوعی اندیکاتور برای نوسانگیری است که باگذشت زمان، پیرامون خط مرکزی و محور صفر نوسان میکند. این اندیکاتور علاوه بر آنکه اندیکاتور روند نما است، بهعنوان اندیکاتور نوسانگر مومنتوم نیز استفاده میشود. در این
با توجه به اینکه خط مکدی بالای خط صفر قرار میگیرد یا در پایین آن، روند مشخص میشود.
- خط مکدی بالای صفر قرار گیرد، احتمالاً روند صعودی خواهد بود.
- خط مکدی پایین صفر قرار گیرد، احتمالاً روند نزولی خواهد بود.
MACD داری دو خط سریع و کند است. زمانی که خط سریع خط کند را رو به بالا قطع کند، سیگنال خرید صادر و اگر خط سریع خط کند را رو به پایین قطع کند، سیگنال فروش صادر خواهد شد.
3. اندیکاتور آر اس آی RSI
سومین اندیکاتوری که برای تشخیص روند مورد استفاده قرار میگیرد اندیکاتور Relative Strength Index) RSI) میباشد.
RSI بهعنوان یک نوسانساز نمایش داده میشود و میتواند از 0 تا 100 حرکت کند؛ بنابراین حرکت بین صفر تا 100 اطلاعات متفاوتی نسبت به MACD ارائه میدهد. در این اندیکاتور دو سطح 30 و 70 بسیار مهم و کاربردی هستند
- تفسیر و استفاده از RSI این است که مقادیر 70 یا بالاتر نشان میدهد که اوراق بهادار بیش از حد خریداری میشود (اشباع خرید) یا بیش از حد ارزشگذاری میشود و ممکن است برای تغییر روند اصلاح قیمت آغاز شود.
- حرکت RSI به سمت 30 یا کمتر نشاندهنده وضعیت بیش از حد فروش (اشباع فروش) است.
در یکروند صعودی قوی، قیمت اغلب برای دورههای طولانیمدت به 70 و فراتر از آن میرسد. برای روندهای نزولی، قیمت میتواند برای مدت طولانی در 30 یا کمتر باقی بماند.
در یکروند صعودی سیگنال خرید زمانی صادر میشود که RSI به پایین 50 میرسد و سپس به بالای آن سطح برمی گردد.
اما بهطورکلی سطوح اشباع خریدوفروش را نمیتوان بهعنوان سیگنال در نظر گرفت.
4. اندیکاتور OBV
حجم به خودی خود یک شاخص با ارزش است و حجم موجود (OBV) اطلاعات قابل توجهی از حجم را گرفته و آن را به یک اندیکاتور و با یک خط سیگنال تبدیل میکند.
این شاخص فشار تجمعی خریدوفروش را با افزودن حجم در روزهای "مثبت" و کم کردن حجم در روزهای "منفی" اندازهگیری میکند.
در حالت ایدهآل، حجم باید روندها را تأیید کند. افزایش قیمت باید با افزایش OBV و کاهش قیمت نیز باید با کاهش OBV همراه باشد.
تصویر زیر نمونهای از یک سهم را نشان میدهد که همراه با OBV روند صعودی دارد. ازآنجاکه OBV نسبت به خط روند خود پایین نیامد، این نشانه خوبی است که قیمت حتی پس از پولبک نیز به روند صعودی خود ادامه میدهد.
- اگر OBV در حال افزایش است اما قیمت آن افزایش نمییابد، بهاحتمال زیاد قیمت در آینده از OBV پیروی میکند و شروع به افزایش میکند.
- اگر قیمت در حال افزایش است و OBV به صورت تخت یا در حال افت است، ممکن است قیمت حالت رنج باشد.
- اگر قیمت در حال سقوط است و OBV در حال صاف شدن یا افزایش است، قیمت ممکن است کاهش یابد.
- اگر OBV در حال افزایش است اما قیمت آن افزایش نمییابد، بهاحتمال زیاد قیمت در آینده از OBV پیروی میکند و شروع به افزایش خواهد کرد.
5. باند بولینگر Bollinger Band
باند بولینگر توسط مجموعهای از خطوط روند طراحی شده است که دو انحراف استاندارد (مثبت و منفی) را از میانگین متحرک ساده (SMA) قیمت اوراق بهادار ترسیم میکند، اما میتواند بر اساس ترجیحات کاربر تنظیم شود.
این اندیکاتور نوسانهایی که در سهم به وجود میآید را بهخوبی نشان میدهد. برای تنظیمات پیشفرض باند بولینگر اکثراً از میانگین متحرک با دورهی زمانی ۲۰ در نمودارهای معاملاتی استفاده میشود.
باند بولینگر روند مرز حرکت بین سقف و کف قیمت را بر اساس تایم فریم معاملاتی مشخص میکند. معاملهگر به کمک این اندیکاتور میتواند از بیشترین و کمترین قیمت سهم آگاه شود.
همچنین برای سنجش نوسانهای صعودی و نزولی، باند بالا و پایین میتواند به معامله گران بسیار کمک کند.
- هرچه روند قیمتها به باند بالایی نزدیکتر شود، بازار بیشتر به حالت اشباع خرید نزدیک میشود و هرچه حرکت قیمت به باند پایینی نزدیکتر میشود، بازار در معرض فشار فروش قرار میگیرد.
برای استفاده از باندهای بولینگر 22 قانون برای سیستم معاملهگری توسط جان بولینگر ارائه شده است.
اندیکاتور تشخیص روند رنج
جمعبندی
در این مقاله سعی شد به معرفی پرکاربردترین اندیکاتورهای تشخیص روند پرداخته شود که در تمام تایم فریمهای معاملاتی مورد استفاده قرار میگیرند و معمولاً هر معاملهگر باتوجهبه ترجیحات خود متغیرهای موردنیاز را تنظیم میکند.
این اندیکاتورها به کمک سایر اندیکاتورها برای تشخیص روند و تعیین نقاط ورود و خروج به معامله گران کمک میکنند.
معروفترین اندیکاتورهای تشخیص روند که به آن ها اشاره شد: اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average)، مکدی (MACD)، اندیکاتور آر اس آی (RSI)، اندیکاتور OBV و باند بولینگر (Bollinger Band) میباشند.
- اندیکاتور میانگین متحرک که آن را بهاختصار (MA) مینامند، رفتار روند قیمتی را درگذشته و حال مورد بررسی قرار میدهد و نوسانات بازار را به صورت خطی ملایم و صاف روی نمودار نمایش میدهد.
- واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) نوعی شاخص نوسانی است که میتواند به معامله گران کمک کند تا در کوتاهمدت بهسرعت عمل کنند. میزان جهت، قدرت و شتاب به کمک 3 میانگین متحرک 9،12 و 26 روزه تعیین میشود.
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک شاخص حرکت است که میزان تغییرات قیمت اخیر را برای ارزیابی شرایط خرید اندازهگیری میکند.
- شاخص حجم موجود (OBV) فشار تجمعی خریدوفروش را با افزودن حجم در روزهای "بالا" و کسر حجم در روزهای "پایین" اندازهگیری میکند.
در رابطه با توضیح بیشتر در مورد هریک از اندیکاتورهای تشخیص روند، توصیه میشود مقالات آموزشی مربوط به آن ها را مطالعه کنید.
یادگیری معامله با شاخصها میتواند یک فرایند پیچیده باشد. اگر شاخص خاصی برای شما جذاب است، در مورد آن بیشتر تحقیق کنید.
مهمتر از همه، این ایده خوبی است که قبل از استفاده از اندیکاتورها تحقیق کرده و برای انجام معاملات آن را آزمایش کنید.
دیدگاه شما