یک فروشنده خوب می داند چطور صحبت کند و یک فروشنده عالی می داند چطور داستان بگوید!
راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)، از جمله راهکارهای فروش بیشتر و بازاریابی هدفمندتر، دقت در رفتار مصرف کننده است.رفتار مصرف کننده، مطالعه افراد و فعالیت هایی است که برای برآوردن نیازهای شناخته شده ی آن افراد انجام می شود. این برآوردن نیاز از فرایندهایی حاصل می شود که در انتخاب، تضمین و استفاده از محصولات و خدمات استفاده می شوند، هنگامی که مزایای حاصل از این فرایندها انتظارات مصرف کننده را برآورده می کنند یا از آن فراتر می روند.
به عبارت دیگر، وقتی فرد متوجه نیازی می شود، فرایند روان شناختی فرایند تصمیم گیری مصرف کننده را آغاز می کند. در طی این فرایند، فرد در پی یافتن راهی برای برآوردن نیازش است. این فرایند شامل افکار، احساسات و رفتار فرد است. پس از اتمام فرایند، مصرف کننده باید اطلاعات را تحلیل و خلاصه کند که این امر تعیین کننده عملکرد او برای آوردن نیاز است.
برای ساده تر شدن موارد اشاره شده در بالا که هر کدام می تواند به تنهایی سرمنشأ اطلاعاتی ارزشمند درباره ایده های فروش باشد، رفتار مصرف کننده را به عنوان فرایندی در نظر بگیرید که تعیین می کند مشتری چرا، چه چیزی را، از چه کسی، چه وقت و چگونه خرید می کند.
رفتار مصرف کننده پاسخی است به پرسش های زیر با هدف دستیابی به راهکارهای فروش موفق:
1) چرا مصرف کنندگان خرید می کنند؟
مصرف کنندگان به دلایل مختلفی خرید می کنند. این دلایل از این قرار هستند:
- تقویت خودانگاره ها
- پیوستن به گروه یا پذیرفته شدن در گروهی که به آن تعلق دارند
- ابراز هویت فرهنگی
2) چه عوامل درونی و بیرونی ای بر خرید آن تأثیر می گذارد؟
هر مصرف کننده ای از درون تحت تأثیر نگرش ها، شخصیت ها، آگاهی ها، خودانگاره ها و احساسات خویش است. او هم چنین باید با تأثیرات بیرونی از قبیل ساختار، خانوار، وابستگی به گروه و عقاید فرهنگی کنار بیاید.
3) از چه کسی خرید می کنند؟
مصرف کنندگان از شرکت هایی خرید می کنند که از لحاظ روانشناختی به آن ها حس خوشایند بودن، درک شدن، اهمیت داشتن و راحتی می دهند.
4) چه زمانی خرید می کنند؟
مصرف کنندگان بر اساس الگوهای مصرف خود که توسط دوره ی زندگی خانواده و ساختار خانوارشان شکل گرفته است خرید می کنند.
5) چگونه خرید می کنند؟
مصرف کنندگان در فرایند تصمیم گیری راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ ای وارد می شوند که راهنمای آنها در خرید است. این فرایند تأثیرات درونی و بیرونی را بر روی مصرف کننده در نظر می گیرد.
پس بررسی رفتار مصرف کننده از جمله راهکارهای عملی افزایش فروش است و ایده های فروش چیزی جز شناخت دقیق اجزا نیست. رفتار مصرف کننده اطلاعات بی شماری در خصوص افرادی که خریدار محصول و خدمات شما هستند ارائه می دهد. اگر مصرف کننده را درک کنید، می توانید به صورت مستقیم با او ارتباط برقرار کنید و نیازهایش را بشناسید. این ارتباط ویژه نه تنها توانایی مصرف کننده برای درک ارزش محصول شما بلکه فروشتان را نیز افزایش می دهد. مصرف کنندگان چیزی را می خرند که درکش می کنند و آن را با ارزش می دانند. رفتار مصرف کننده هم چنین به شما نشان می دهد چگونه یک استراتژی بازاریابی مؤثر طراحی کنید. اگر مصرف کنندگان خود را درک نکنید، چگونه می توانید در میان آنها بازاریابی نمایید؟
اغلب شرکت ها نمی توانند پیش از طراحی استراتژی های بازاریابی، نیازها و خواسته های مصرف کنندگان خود را درک کنند؛ چرا که از تأثیرات احتمالی بر روی مصرف کنندگان بی اطلاع هستند. پس، به یاد داشته باشید که ارزیابی و درک رفتار مصرف کننده باید پیش از ارائه ی طرح یا استراتژی بازاریابی قرار گیرد.
امروزه مصرف کنندگان با گزینه های زیادی در زمینه انتخاب محصول مواجهند و رقابت شرکت ها در این زمینه شدید است؛ دیگر تکنیک های فروش تلفنی هم بدون در نظر گرفتن واقعیات بازار، نتیجه متفاوتی را به ارمغان نمی آورد. به این دلیل است که درک رفتار مصرف کننده، برای موفقیت هر کسب وکار ضروری است. اگر مصرف کنندگانتان را بهتر از رقیبانتان بشناسید، شانس بیشتری برای پیش افتادن در این رقابت دارید و می توانید بازاریابی صحیحی را به عنوان پیش زمینه روش های فروش کالا در بنگاه و شرکت خود پیاده سازی نمایید.
تکنیک های فروش حرفه ای نیز از ارتباط صحیح با مشتریان نشأت می گیرد.وقتی به طور مستقیم با مصرف کنندگان ارتباط برقرار می کنید و نیازهایشان را می شناسید، می توانید آن ها را در فرایند خرید راهنمایی و تمام تأثیرات منفی در طول فرایند را خنثی کنید. افزایش مشتری در همین نقطه رُخ می دهد؛ پس تمامی روش های جذب مشتری برای فروش بیشتر بر پایه ارتباط درست با مصرف کنندگان است.
فرایند تصمیم گیری مصرف کننده(مشتری) شامل پنج مرحله است که خلاصه آن به شرح ذیل است:
1. مصرف کننده متوجه نیاز خود می شود.
این نیاز به صورت درونی یا به صورت بیرونی به وجود می آید.
2. پس از شناخت نیاز، مصرف کننده وارد فرایند جستجوی راهی برای برآوردن آن نیاز می شود.
این جستجو شامل معیارهایی است که برای او مهم اند.سپس، به دنبال مکانی برای یافتن راه حل خود می گردد.
3. مصرف کننده پیشنهادها و گزینه ها را ارزیابی می کند.
اطلاعاتی را که در مرحله2 جمع آوری کرده است، برای ارزیابی گزینه ها و تصمیم گیری پردازش می کند.
4. مصرف کننده بر اساس اطلاعاتی که در مرحله3 پردازش کرده است، خرید می کند.
در این مرحله، مصرف کننده تصمیم می گیرد که از کجا، چگونه و چه وقت خرید کند.
5. مصرف کننده خرید خود را ارزیابی می کند.
این مرحله برعکس العمل روانشناختی مشتری در خصوص خرید تمرکز می کند. پشیمانی مصرف کننده در این مرحله بروز می کند.
عوامل زیادی می توانند در این فرایند بر روی فرد تأثیر بگذارند؛ اما با درک رفتار مصرف کننده می توانید او را به راحتی در طول این فرایند هدایت کنید.حتی می توانید در صورت بروز مشکل در یکی از مراحل، به مصرف کننده در تصمیم گیری خرید کمک کنید.
به عنوان یک بازاریاب و یا مُدیرفروش، می توانید نه تنها بر تصمیم خرید بلکه بر کلّ فرایند تأثیر بگذارید.
داستان سرایی در فروش + 7 تکنیک قصه گویی
داستان سرایی یک روش فروش مبتنی بر قصه گویی است. ما با قصه گویی می توانیم توجه مشتری را از طریق احساسات جلب کنیم، همراهی و علاقه او را به دست بیاوریم و تمایل او را به خرید افزایش دهیم.
داستان ها تاثیر عمیقی بر ذهن و رفتار ما دارند، در واقع این به زمان کودکی ما برمی گردد که مادرها و مادربزرگ هایمان برای ما قصه می گفتند. ما همیشه تشنه شنیدن داستان بوده ایم و هستیم.
مهم ترین نکته در داستان سرایی این است که: بیشتر از اینکه حرف بزنیم نشان دهیم ! داستان سرایی را هم میتوان با دیجیتال مارکتینگ مرتبط کرد. همچنین آکادمی آغازینو با ارائه دوره دیجیتال مارکتینگ خود، توانسته به تعداد زیادی از کسب و کار ها کمک کند تا از کسب و کار های سنتی به کسب و کار های آنلاین روی آورند.
در مقاله داستان سرایی در فروش و داستان سرایی در بازاریابی، در تلاش هستیم تا در مورد داستان فروش، داستان گویی، داستان سرایی در تبلیغات سخن بگوییم. چگونه داستان ها می توانند منجر به فروش شوند؟ بیایید با هم پیش برویم و راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ به پاسخ موارد برسیم! همچنین در مقاله ای در مورد انواع کمپین های تبلیغاتی و روش های مختلف تبلیغات متناسب با نیاز مشتریان بیان شده است.
ترفند داستان سرایی در فروش آنلاین
شما حتما شهرزاد، قصه گوی داستان هزار و یک شب را می شناسید؟ او به کمک داستان سرایی و قصه هایی که برای سلطان می گفت توانست اعدام خود را هزار و یک شب به تعویق بیندازد!
هدیه آغازینو به شما
برای دریافت مشاوره تخصصی و رایگان دیجیتال مارکتینگ از کارشناسان آغازینو،
فرم مقابل رو تکمیل کن تا کارشناسان دیجیتال مارکتینگ سریعاً باهات تماس بگیرن.
کسب و کار اینترنتی خودتو بساز … 💰
هدیه آغازینو به شما
برای دریافت مشاوره تخصصی و رایگان دیجیتال مارکتینگ از کارشناسان آغازینو،
فرم مقابل رو تکمیل کن تا کارشناسان دیجیتال مارکتینگ سریعاً باهات تماس بگیرن.
کسب و کار اینترنتی خودتو بساز … 💰
بدیهی است که مطرح کردن این نکته برای این نیست که برای فروش محصولات خود این همه زمان صرف کنیم. ما می توانیم از روشی که شهرزاد استفاده کرد وارد قرن ۲۱ بشویم و با داستان سرایی و ارائه داستان های مهیج روی احساسات مشتری متمرکز شویم و توجه مخاطب را به خود جلب کنیم!
داستان سرایی در بازاریابی دیجیتال چه کاربردی دارد؟
قالب داستانی و داستان سرایی بهترین فرم برای انتقال پیام ها و مفاهیم هست. در دنیای رسانه های دیجیتالی، ما این فرصت را داریم که داستان های زیادی را درباره برند خود در شبکه های اجتماعی مختلف، مانند تلگرام و اینستاگرام و … منتشر کنیم. توجه داشته باشیم ما فقط چند ثانیه زمان داریم تا داستان خود را به کاربر منتقل کنیم، در این زمان کوتاه باید بتوانیم داستان را به شیوه ای ارائه کنیم که کاربر جذب داستان شود.
شاید به شما کمک کند! مقاله مشاغل اینترنتی خانگی که در مورد سودآور ترین کسب و کارهای اینترنتی خانگی در آکادمی آغازینو نوشته شده است.
استراتژی های داستان سرایی در دیجیتال مارکتینگ
در داستان سرایی هورمون اکسی توسین نقش مهمی دارد. اکسی توسین جزو انتقال دهندههای عصبی است و روی عملکرد مغز، سیستم عصبی، احساسات وعواطف روزمره اثر میگذارد. یک داستان جذاب می تواند (با ترشح اکسی توسین) باعث افزایش اعتماد مشتری به نام تجاری ما و محصول یا خدماتی که ارائه می کنیم شود. نویسنده خوب مخاطبانش را به یک سفر رویایی می برد.
به آنها انگیزه می دهد و طوری آنها را درگیر داستان می کند که تا آخر داستان میخکوب سرجای خود بمانند. یکی از راه های درگیر کردن احساسات مخاطب این است که داستان سرایی با طنز پردازی، مسائل نوستالژی، ترس مخاطب و چیزهایی که مربوط به احساسات و عواطف مخاطب هست، مطرح شود.
موضوع مهم این است که سناریوی داستان طوری پیش برود تا به حل مشکل مخاطب برسد. داستانی که در آن مشکل مخاطب (ترس، تردید، ناراحتی، افسردگی و..) حل نشود اصلا سناریوری جذابی نمی شود!
همچنین در مقاله ای بطور کامل در مورد راه کار های دیجیتال مارکتینگ برای افزایش فروش آنلاین صحبت های کاربردی مفیدی انجام داده ایم.
7 تکنیک قصه گویی برای موفقیت در فروش
1. در داستان ابتدا، میانه و پایان داشته باشیم:
هر داستان خوب شامل یک ساختار و قاعده ساده می باشد: شروع داستان، بخش میانی و پایان داستان!
در یک داستان سرایی خوب برای فروش باید قبل از شیرجه رفتن در موضوع داستان یا چالش، صحنه را تنظیم کنیم و شخصیت های خود را معرفی کنیم. در یک داستان فروش خوب، نتیجه گیری داستان باید پل ارتباطی بین محصول و راه حل ایجاد کند. این هنر ما هست که با داستان سرایی نشان دهیم چگونه محصول یا خدمات ما می تواند به مشتری کمک کند تا مشکلی که اکنون با آن رو به رو است را حل کند.
2. مشتری را قهرمان داستان خود کنیم:
قهرمان داستان شخصیت اصلی داستان است و در طول داستان برای او ماجرایی رخ می دهد. با ماجراجویی، چالش و مبارزه رو به رو می شود و در طی این ماجراجویی از یک فرد معمولی به یک فرد خارق العاده تبدیل می شود.
3. نقش ما در داستان مانند یک منجی باشد:
در داستان سرایی که برای فروش ارائه می دهیم ما باید برند و محصول خود را به گونه ای قرار بدهیم که نقش حمایتی داشته باشد و داستان را طوری تنظیم کنیم تا نشان دهیم محصول ما می تواند به مشکلات خاص مشتری کمک کند.
در ضمن شاید برای شما هم جالب باشد تا بدانید تکنیک های طلایی برای افزایش فروش در بازاریابی تلفنی چیست، پس در مقاله ای تحت عنوان تکنیک های بازاریابی و فروش خدمت شما این مقاله ارائه شده است.
4. هدف مشخص داشته باشیم:
برای ارائه یک داستان سرایی خوب ما باید بدانیم که قهرمان داستان چه ظاهری دارد؟ کجا می رود، دنبال رفع چه نیازی است؟ چه نوع ارتباطی (معنوی، مادی و یا کاری) می طلبد؟ و اینکه قادر به انجام چه کارهایی می باشد و بعد از تغییرات چه ظاهری خواهد داشت؟ باید هدف و نیازهای قهرمان داستان را کشف کنیم و تا زمانی که نتوانسته ایم هدف قهرمان داستان (مشتری) را کشف کنیم، داستانی برای فروش نخواهیم داشت.
ما برای داستان سرایی خود به یک چالش نیاز داریم. چالش ها موانعی هستند که داستان را جذاب و هیجانی می کند.
دره ای که میان امروز مشتری ما و جایی که می خواهد برود، وجود دارد؛ هسته اصلی داستان ما را تشکیل می دهد. غالباً چالش های درونی و بیرونی وجود دارند که در برابر موفقیت مشتری قرار می گیرد.
جالب ترین چالش ها معمولا درونی هستند، دقت داشته باشیم اگر این چالش ها خیلی راحت حل شوند، مشتری به سرعت ما را فراموش می کند. وقتی تغییر آسان باشد مشتری دیگر به ما نیازی نخواهد داشت، پس باید سعی کنیم با گذراندن چالشی سخت، مشتری را به راه حل برسانیم!
6. در ذهن مشتری ماندگار شویم:
از طریق الهام بخشیدن، رسوایی، طنز، ترس و… داستان خود را در ذهن مخاطب ماندگار کنیم. داستانی که ما را تحت تاثیر قرار می دهد همیشه به یادمان می ماند و علاوه بر این منتقل هم می شود زیرا اگر داستانی را دوست داشته باشیم آن را برای افراد بیشتری تعریف می کنیم.
در واقع هر چه بیشتر تحت تاثیر داستانی قرار بگیریم احتمال ویروسی شدن داستان نیز بیشتر می شود. نکته دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که در داستان سرایی قسمتی را برای کشف و تحریک کنجکاوی مشتری قرار دهیم تا با ماجراجویی و ارضای حس کنجکاوی و کشف، حس خوبی پیدا کند و لذت ببرد.
7. ما به یک نتیجه اخلاقی نیاز داریم:
وقتی که برای فروش داستان سرایی ارائه می کنیم بهتر است که نتیجه اخلاقی روشن و واضحی داشته باشیم. نشان دهیم که کسب و کار ما با راهنمایی و ابزار مناسبی که به کاربر می دهد می تواند مشتری را به نسخه بهتری از خودش تبدیل کند. همچنین نشان دهیم چطور مشتری می تواند بر موانع بیرونی و درونی که سر راهش وجود دارد، پیروز شود و به چیزی که در جستجوی آن هست برسد.
چند نمونه از داستان های موفق:
Google
یک مثال عالی از داستان سرایی: به کمک گوگل چه کارهایی میتوانید انجام دهید؟ با استفاده از امکانات گوگل مسافت 400 کیلومتری میان لاهور تا دهلی را به آسانی سفر کنید. در این تبلیغ میان دو دوست قدیمی مسافتها فاصله است.
آنچه در انتها میبینید جذاب است. گوگل یک فیلم کوتاه ۳ دقیقه ای درباره مردی در هند تهیه کرده که در آن به نوه اش درباره دوست عزیز دوران بچگی اش می گوید. سپس زن منحصراً از موتور جستجوی گوگل برای پیدا کردن آن دوست استفاده می کند و ترتیب یک ملاقات را می دهد. به کارگیری از موتور جستجوی گوگل و هدف و احساسات قوی به درستی ارتباط برقرار کرد!
Heinz Beanz
برند Heinz Beanz از سال 1869 به فروش کنسرو لوبیا مشغول است. این برند تلاش میکند تا محصول خود را با راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ شعار «کنسرو اختصاصی برای هر نفر» محصول خود را به فروش برساند. در تبلیغ؛ داستان عشق سازندگان به محصول خود و تلاشهای آنان برای ساخت محصولی بهتر را به روشی خلاقانه و به کمک انیمیشن مشاهده میکنید.
L’Oreal
برند تجهیزات و لوازم آرایشی به روایت داستان توسط کاربران خود پرداخته است. یکی از کاربران محصولات اورال تصمیم میگیرد تا با عنوان «زیبایی چهره خود را به نمایش بگذار» از زنان درخواست کند تا از روشهای آرایش صورت و چهره او استفاده کنند و آن را به اشتراک بگذارند.
نمونه موفق داستان سرایی برند ایرانی: تپسی
برند تپسی در ریبرندینگ خود تلاش کرد تا داستان تغییر لوگو و ارتباط آن با اهداف شرکت را روایت کند، از ارتباط رنگ نارنجی با تاکسیهای نارنجی رنگ قدیم، ارتباط دو خط موازی با خطوط راهنمایی و رانندگی و راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ نزدیک بودن لوگو با حرف «ت» کلمه تپسی.
نتیجه گیری
در مقاله داستان سرایی که در آکادمی آغازینو نوشته شده است، تلاش کردیم تا اطلاعات مفیدی در مورد داستان سرایی در فروش و قصه گویی، همچنین اطلاعاتی در مورد داستان سرایی در تبلیغات و داستان سرایی در بازاریابی سخن بگوییم که امیدواریم از آنها استفاده لازم را برده باشید.
داستان خوب این توانایی و قدرت را دارد که توجه ما را به خود جلب کند، ما را مجذوب خود کند، تعامل ایجاد کند و ما را وادار به خرید کند.
با توجه به این که امروزه مشتری تنها بر اساس ویژگی و مزایای محصول و خدمات تصمیم به خرید نمی گیرد، استفاده از قصه گویی و داستان سرایی برای فروش، یک استراتژی موثر است که به ما کمک می کند تا مشتری را به سمت خود بیاوریم و فروش بیشتری انجام دهیم.
و در آخر هم جمله معروفی وجود دارد که می گوید:
یک فروشنده خوب می داند چطور صحبت کند و یک فروشنده عالی می داند چطور داستان بگوید!
بازاریابی داخلی چیست؟
بازاریابی داخلی یا اینترنال مارکتینگ (Internal marketing) نوع جدیدی از بازاریابی است که توسط برخی از شرکت های بزرگ در دنیا کاربرد دارد. طبق نظرسنجی American Express راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ ، 78٪ از مصرف کنندگان به دلیل دریافت خدمات ضعیف از برخی برندها، اعتماد خود را از دست داده اند. در این زمینه کارکنان یک شرکت می توانند مهم ترین ابزار تبلیغات برای برند باشند. کارکنان در خط مقدم هستند و استراتژی های بازاریابی یک شرکت را متناسب با نیازهای مشتری تطبیق می دهند. نگرش، شخصیت و رویکرد آن ها در مورد شرکتی که در آن کار می کنند، بر روی مخاطبان تاثیر بیشتری می گذارد. در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر به مفهوم بازاریابی داخلی بپردازیم.
بازاریابی داخلی چیست؟
بازاریابی داخلی یا اینترنال مارکتینگ در زمان ایجاد انگیزه و درگیر کردن کارکنان در شرکت انجام می شود. میزان تاثیر آنها در تبلیغات برند به همان اندازه بازاریابی خارجی کاربرد دارد. وقتی از بازاریابی داخلی صحبت می کنیم در واقع تمرکز اصلی بر روی نیروهای داخلی است. اگر این روش به درست انجام شود، می تواند به رشد و شکوفایی شرکت کمک کند.
در واقع کارکنان و کارمندان با همه امور شرکت آشنایی کافی دارند و می دانند چطور باید در مورد آنها برای مصرف کنندگان صحبت کنند. یکی از مولفه های اصلی اینترنال مارکتینگ، برقراری ارتباط داخلی موثر است.
در بازاریابی داخلی، با کارمندان باید به عنوان مشتری داخلی رفتار شود که چشم انداز شرکت را از بیرون بشناسد و آن را نیز به دنیای بیرون انتقال دهد. در واقع نه تنها هر شرکتی باید از بازاریابی داخلی استفاده کند، بلکه حتی باید جریان ارتباطی بهتری را نیز فرآهم آورد. سرمایه گذاری برای هماهنگ کردن کارکنان به عنوان پیام رسان های شرکت برای این کار لازم است. نتیجه هم این خواهد بود که کارمندان پیام شرکت را به بهترین شرکت به شبکه های خود منتقل می کنند.
خیلی ساده بخواهیم بگوییم، بازاریابی داخلی عبارت است از: ارتقا چشم انداز، اهداف، فرهنگ و بیانیه ماموریت یک شرکت در داخل سازمان.
مولفه های بازاریابی داخلی چیست؟
اینترنال مارکتینگ از اجزای مختلفی تشکیل شده است که عبارتند از:
- یک استراتژی روشن با اهداف خاص و مشخص
- داشتن ارتباطات داخلی موثر
- آموزش محصولات و خدمات شرکت به کارکنان
- وجود اعتماد و ارتباط شفاف بین مدیر و کارکنان
- یک تجربه عالی کارمندی
- داشتن فرهنگ مثبت محیط کار
- فرصت های توسعه حرفه ای
- همکاری بین بخشی و کار تیمی موثر
نقش ارتباطات داخلی در بازاریابی داخلی چیست؟
وقتی از بازاریابی داخلی صحبت می شود، ارتباط داخلی کلید اصلی بحث خواهد بود. نحوه برقراری ارتباط با کارمندان تأثیر زیادی در اشتیاق آنها نسبت به نام تجاری و تعامل با مصرف کنندگان دارد. قبل از اینکه با استراتژی بازاریابی داخلی خود شروع کنید، شاید لازم باشد در ارتباطات داخلی خود تجدید نظر کنید.
فراموش نکنید چالش های اصلی ارتباطات داخلی که بسیاری از مشاغل با آن روبرو هستند، عبارتند از:
- تغییر ارتباط از بالا به پایین به ارتباطات بین بخشی
- تغییر استراتژی موجود بر اساس بازخورد کارکنان
- دستیابی و تعامل با همه کارمندان
- سنجش عملکرد ارتباطات داخلی
با داشتن یک استراتژی بازاریابی داخلی، باید با کارمندان به عنوان “مشتری داخلی” رفتار شود که از نگاهشان به برند و شرکت به مانند “مشتریان خارجی” تبدیل شود. هدف از بازاریابی داخلی تراز كردن تمامی ابعاد و بخشهایی از عملیات داخلی شركت است تا اطمینان حاصل شود كه کارکنان تا حد ممكن، توانایی تأمین ارزش به مشتریان را دارند. اگر شرکتی بتواند به صورت هماهنگ و استاندارد فعالیت کند، آن شرکت می تواند تبلیغات موثرتری را به مشتریان خود ارائه دهد.
بازاریابی داخلی مبتنی بر این ایده است که نگرش مشتریان نسبت به یک شرکت، براساس کل تجربه کارکنان با آن شرکت است. بنابراین هر زمان مشتری با کارمند تعامل داشته باشد، بر رضایت کلی وی تأثیر می گذارد. همه از یک کارمند فروش گرفته تا یک متخصص پشتیبانی فنی، از طریق تلفن به شکل گیری تجربه مشتری کمک می کنند. پس باید گفت، رضایت مشتری عمیقا به عملکرد کارکنان یک شرکت بستگی دارد.
به عنوان مثال، اپل دارای یک فرهنگ سازمانی منحصر به فرد است که بر نوآوری، خلاقیت و تخصص تأکید زیادی دارد. این برند به منظور ترویج بازاریابی داخلی، هنگام استخدام کارکنان نسبت به آنها بسیار دقیق هستند. اپل می فهمد که بهترین روش برای تبلیغ تصویر برند خود این است که هر کارمندی، به ویژه آنهایی که با مشتریان سر و کار دارند، دقیقاً آن تصویر را درک کنند و بتواند آن را نشان دهند.
متخصصان منابع انسانی معمولاً پیشگام کمپین Internal marketing هستند. از آنجا که این روش بازاریابی بر استفاده از ارزش کارمندان تمرکز دارد، در آن ارتباط قوی بین شرکت و کارمندان بسیار مهم است. مسئولیت اصلی اعضا چنین کمپینی، انتشار اطلاعات در مورد اهداف و استراتژی های شرکت و ارائه آموزش و پشتیبانی برای کمک به کارمندان، در دستیابی به این اهداف خواهد بود.
چه کسی بازاریابی داخلی را اجرا می کند؟
همه شرکت ها این قدرت را دارند تا کمپین بازاریابی داخلی را اجرا کنند. حتی کوچکترین شرکت ها نیز مایل به آموزش کارکنان برای ارائه چشم انداز و اهداف کسب و کار هستند. به یک نانوایی کوچک فکر کنید که کارکنان خود را آموزش می دهد تا هنگام ارائه خدمات با لبخند از مشتریان استقبال کنند. همسویی نگرش کارمندان با عملکرد تجاری و کمپین بازاریابی برای هر شرکتی که بخواهد با مشتریان خود درگیر شود، بسیار مهم است.
البته اغلب شرکتهای بزرگ هستند که برای چنین بازاریابی سرمایه گذاری های کلان می کنند. از آنجا که این شرکت ها تعداد کارمندان بیشتری دارند و اغلب در بخش ها و ادارات جدا از هم کار می کنند، اجرای فرهنگ بازاریابی داخلی در بین کارکنان چالش برانگیزتر است. شرکت هایی که هزاران کارمند دارند (مثل شرکت های تاکسی اینترنتی)، باید همگی در تحقیق و توسعه، فروش و بازار کار می کنند.
شرکت، تولید و تدارکات باید تلاش هماهنگی برای آموزش همه در مورد اهداف بازاریابی شرکت داشته باشند. خرده فروشان، فروشگاه های زنجیره ای، رستوران های بزرگ و سایر شرکت هایی که با تعداد زیادی مشتری تعامل دارند، علاقه خاصی به بازاریابی داخلی دارند. البته در این مورد آنها باید یک فرهنگ سازمانی ایجاد کنند که در کل شرکت گسترش یابد و برای مشتریان طراحی شود.
تاکتیک های بازاریابی داخلی چیست؟
برای اینکه اینترنال مارکتینگ را در مورد شرکت خود انجام دهید، انجام این تکنیک ها لازم است:
- هر منطقه ای را که شرکت شما با آن ارتباط دارد، مشخص کنید.
- به مجریان برتر اجازه دهید در مورد بازاریابی داخلی و مسائل مربوط به منابع انسانی مشارکت کنند.
- برای انتشار اطلاعات و تقویت فرهنگ سازمانی، از خبرنامه ها یا برنامه های رادیویی داخلی استفاده کنید. همچنین شبکه های اجتماعی هم در این مورد موثر هستند.
- استراتژی بازاریابی را یکی از ویژگی های برنامه های آموزشی کارمندان قرار دهید.
- دسترسی به اطلاعات را تا حد ممکن و به مکرر برای کارکنان شرکت فراهم کنید.
- مشوق های مبتنی بر عملکرد را برای کارکنان خود ایجاد کنید.
- برنامه های آموزشی جامع و مداوم برای کارمندان در سطوح مختلف ارائه دهید.
- برند تجاری خود را به عنوان هدف اصلی و یک رویداد قرار دهید که کارمندان می توانند با آن ارتباط برقرار کرده و در آن شرکت کنند.
- برای انتشار اطلاعات از ابزارهای فناوری مانند وبلاگ ها، تابلوهای پیام و یا رسانه های اجتماعی استفاده کنید.
- پیام های بازاریابی داخلی را برای هر بخش تنظیم کنید. پیام ها برای فروشندگان متفاوت از پیام هایی است که برای کارمندان فناوری اطلاعات طراحی شده است.
- موفقیت را مانند قراردادهای جدید اعطا شده یا اهداف فروش برجسته کنید.
- همکاری بین بخش های مختلف سازمان را تشویق کنید.
چگونه یک برنامه بازاریابی داخلی تهیه می شود؟
بازاریابی داخلی یکی از پیچیده ترین اشکال بازاریابی است که شامل ایجاد پیام های ترغیب کننده و آموزنده است. اما ایجاد یک برنامه جامع برای اجرای چنین بازاریابی ضرورت دارد. به عنوان مثال، Wachovia، یکی از پنج بانک بزرگ در آمریکاست که در سال 2001 از ادغام دو بانک کوچکتر تشکیل شد. سپس یک بانک بزرگ ایجاد کرد که ناگهان مجبور شد برای خودش یک برند جدید را هم انتخاب کنید. اما راه حل راه در این دید که هویت جدید را در یک نیروی کار بسیار بزرگتر به مشتریانش القا کند. این روش برای کمک به آنها در تقویت تصویر برند، نتایج مثبتی را به دنبال داشت.
مزایای بازاریابی داخلی
اینترنال مارکتینگ مزیت های زیادی را به دنبال دارد که عبارتند از:
- کارکنان هر بخش، شرکت را تشویق می کند تا عملکرد بهتری داشته باشند.
- با دادن مسئولیت و مسئولیت پذیری به کارمندان، آنها را توانمند می کند.
- درک مشترکی از اهداف و استراتژی های سازمانی ایجاد می کند.
- برای مشارکت کارمندان در فروش شرکت ارزش قائل می شوید.
- به کارمندان غیر بازاریابی کمک می کند تا کار خود را با توجه به بازاریابی انجام دهند.
- باعث توسعه کارمندان و حفظ مشتری جدید می شود.
- فرهنگ سازمانی را با نیازهای شخصی و شغلی کارکنان ادغام می کند.
- به بخش های مختلف کمک می کند تا به طور موثر با یکدیگر هماهنگ شوند و باهم همکاری کنند.
- اطلاعات به طور موثر بین بخشهای مختلف جریان پیدا می کند.
- کارمندان انتظاراتی را که از آنها می رود، بهتر از قبل درک می کنند.
اولین قدم هر برنامه ای، شناسایی اهداف روشن است. این امر می تواند چیزی از افزایش آگاهی از یک استراتژی بازاریابی جدید تا ارتقا میزان فروش، سطح آگاهی از برند را در بین کارمندان باشد.
پس از شناسایی اهداف، می توان برنامه هایی برای دستیابی به این اهداف تدوین کرد. اینها می توانند پیچیده و جامع یا نسبتاً ساده باشند. اگر شرکتی بخواهد آگاهی از یک محصول جدید را ارتقا دهد، باید جلسات آموزشی را برای کارمندان برگزار کنند. اما اگر آنها نیاز به تغییر بنیادی فرهنگ شرکت خود داشته باشند، استخدام پرسنل جدید، سازماندهی مجد بخش ها و یا توسعه خطوط تولید جدید هم لازم است.
همچنین قبل از اجرای طرح های آموزشی، کارکنان باید در مورد اهداف بازاریابی دداخلی نیز آموزش ببینند. همه افراد شرکت باید بدانند که اهداف این طرح چیست و چگونه تحقق می یابد.
پس از عملی شدن این طرح، متخصصان باید نتایج را از نزدیک پیگیری و ارزیابی کنند تا مشخص شود آیا تلاش موفقیت آمیز بوده است یا خیر.
روش های انجام بازاریابی داخلی
برای اینکه اینترنال مارکتینگ به نتیجه برسد، باید آن را اصولی انجام دهید. شاید این روش ها بتواند به شما کمک کند:
هماهنگ کردن کارمندان با ارزشها و اهداف شرکت
بازاریابی داخلی شکاف بین قول دهندگان (بازاریاب ها) و وعده دهندگان (کارمندان) را پر می کند. وقتی کارمندان از راهنمای برند و اهداف کلی مطلع می شوند، از آن در هر سطح نیز پشتیبانی می کنند. این موضوع می تواند به تسهیل راه های دیگر اشتراک دانش در شرکت نیز کمک کند.
هر کارمند روزانه به طور متوسط 2.5 ساعت را صرف جستجوی اطلاعاتی در حوزه برند، محصولات و یا خدمات را انجام می دهد که برای انجام وظایفش نیاز دارد.
ایجاد ارتباط بین مردم و کارکنان
بازاریابی داخلی روشی برای ایجاد ارتباط عاطفی با محصول یا خدماتی است که کارمندان می فروشند. اگر هرکسی در شرکت انگیزه فروش یا بازاریابی و یا تولید محصولی را که با آن کار می کند، پیدا کند، بر روی تجارت نیز تأثیر مثبتی خواهد داشت.
به عنوان مثال، در مورد چگونگی شکل گیری مشاغل خود و برخی از درسهای کلیدی که در این راه آموخته اید، داستانهایی را برای کارمندان بگویید که بدون شک برای همیشه در ذهنشان می ماند.
اعتمادسازی بین کارمندان
بازاریابی یک چشم انداز مشترک است که باعث می شود کارمندان احساس اعتماد و اطمینان بیشتری نسبت به کار خود داشته باشند. وقتی بین کارمندان زیادد باشد، ارتباطات آنها نیز افزایش می یابد که به اشتراک دانش بین آنها می انجامد. البته باید حالت رقابت سالم نیز بین کارکنان برقرار باشد تا در بازاریابی داخلی از یکدیگر پیشی بگیرند.
بازاریابی داخلی نیاز هر شرکت کوچک و بزرگی است که می خواهد رشد کند. کارکنان شرکت بیش از هر فرد دیگری با محصولات یا خدمات آن آشنایی دارند و از سوی دیگر برای ارتقا شغلی خود نیز به فروش بیشتر و توسعه برند فکر می کنند. البته بازاریابی داخلی با اعتمادسازی بین کارمندان، ایجاد روابط حسنه بین مدیران و کارکنان و هماهنگی ارزش ها و اهداف شرکت انجام شود.
راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟
سبد خرید
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
- تیم تحریریه مدیر سبز
ارائه فروش «بازی درونی» فروش است که منجر به فروش واقعی میشود. هنگام ارائه فروش میتوانید مشتری احتمالی مردد و بیمیل را به مشتری متعهد تبدیل کنید.
ارائه فروش موثر در مقایسه با توضیح بیبرنامه یا ناهماهنگ درباره محصول یا خدمت، میتواند فروشتان را چند برابر کند.
وقتی فهمیدید مشتری احتمالی به محصول نیاز دارد، میتواند از آن استفاده کند، میتواند از آن نفع ببرد و استطاعت مالی خرید را هم دارد، وقت آن است که او را به خرید ترغیب کنید.
95 درصد ارائههای فروش قابل بهبود هستند. آنقدر بر ارائههای خود کار کنید تا هر بار بتوانید محصول خود را به شکلی موفق به مشتری مناسب بفروشید.
1. از روندی منطقی پیروی کنید
ارائه فروش، روشی منطقی و منظم برای رسیدن از کل به جزء است. قبل از شروع کار، به فرایندی وارد میشوید که به وضوح مشخص میکند این فرد مشتری احتمالی محصول شما است، سپس رابطهای مثبت بر اساس دوستی و اعتماد با او ایجاد میکنید و با دقت نیازهای او را تحلیل میکنید تا بداند که چگونه میتواند از محصول یا خدمت شما بهره ببرد.
بینظمی، قاتل فروش است. اگر هنوز مشتری مطمئن نیست که نیاز یا مشکلی دارد که با محصولتان قابل حل است و شما درباره محصولتان صحبت کنید، باعث از بین رفتن علاقهاش میشوید و با جملات «فعلا علاقهای به آن ندارم»، «آن را نزد من بگذارید تا نگاهی به آن بیندازم»، یا حتی بدتر از «اجازه دهید دربارهاش فکر کنم» مواجه میشوید.
قبل از شروع ارائه فروش، اطمینان حاصل کنید که محیط برای ارائه شما و برای جلب توجه مشتری و گوش دادن او به حرفهایتان مناسب است. افراد در هر لحظه فقط میتوانند بر یک موضوع تمرکز کنند. اگر حواسپرتی، مزاحمت یا هر گونه سروصدایی وجود داشته باشد، راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ مشتری نمیتواند بر حرفهای شما تمرکز کند و در نتیجه در انتهای ارائه نمیتواند خرید کند.
2. فرمول ارائه فروش
ارائه فروش خود را از قبل به طور کامل برنامهریزی کنید. روی کاغذ فکر کنید. قبل از هر ملاقات با مشتری، ارائه فروشتان را مرور کنید، حتی اگر در گذشته بارها آن را بیان کردهاید. آمادگی نشانه حرفهای بودن است.
بهترین فرمول برای ارائه فروش این است: «نشان دهید، بگویید و بپرسید».
به مشتری نشان دهید محصولتان چیست و از آن مهمتر چه تغییر یا بهبودی در زندگی یا کار او به وجود میآورد. همچنین چه منافعی برایش دارد. سپس سوالی بپرسید تا مطمئن شوید آنچه ارائه میکنید، مهم یا مرتبط است: «آیا از آن استفاده خواهید کرد؟ آیا بهبودی در روشهای فعلیتان به وجود میآورد؟»
به مشتری نشان دهید چگونه میتواند با استفاده از محصول یا خدمت شما، بیشترین نفع را ببرد. تصاویر خلاقانهای از لبخند مشتری و بهره بردن او از محصولتان را در ذهنش ایجاد کنید: «خود را تصور کنید که هر روز از این محصول یا خدمت استفاده میکنید. چه تغییری در زندگی یا کارتان به وجود میآورد؟»
3. قانون عدد سه
یکی دیگر از تکنیکهای نیرومند در ارائه فروش، «قانون عدد 3» است.
با استفاده از این قانون سه مورد را به مشتری میگویید:
1. ویژگیهای محصول
2. مزایای محصول
3. نفعی که برای مشتری دارد
برای مثال، اگر تلویزیون با صفحه تخت میفروشید، بگویید:
«به خاطر تخت بودن صفحه (ویژگی محصول)، میتوانید آن را روی هر دیواری نصب کنید (مزیت محصول) و در نتیجه میتوانید اتاق نشمین خود را به سینمایی برای خانواده و دوستان تبدیل کنید (منفعت برای مشتری)».
4. داستان تعریف کنید
شاید نیرومندترین ابزار در ارائه فروش موثر «فروش داستانی» باشد، یعنی ارائه فروش را با داستانها و آوردن مثال از سایر مشتریانی تقویت کنید که از شما خرید کردهاند و از محصول یا خدمتتان راضی بودهاند.
داستانهای موفقیتآمیز زیادی درباره مشتریان شاد و خوشحال تعریف کنید. این تکنیک بسیار قدرتمند است زیرا همه تصمیمات خرید در نیمکره راست مغز گرفته میشود و عکسها، تصاویر و داستانهای مختلف، محرک نیمکره راست هستند.
وقتی داستان یک مشتری خوشحال را تعریف میکنید، مشتریان احتمالی ناخودآگاه، خود را در داستان آن مشتری تصور میکنند و تجسم میکنند که خودشان هم در حال لذت بردن از محصول یا خدمت شما هستند.
تمرینهای عملی فروش موثر
1. فهرستی از همه «داستانهای موفقیت» افرادی تهیه کنید که محصول یا خدمتتان را خریدهاند و از آن لذت بردهاند، چه داستان خودتان باشد و چه داستان افراد دیگر. اغلب از این داستانها استفاده کنید.
2. تصمیم بگیرید قبل از هر گفتگوی فروش، ارائه فروش خود را برنامهریزی، آماده و مرور کنید.
این مقاله بخشی از کتاب «فروش موفق- کتابخانه موفقیت برایان تریسی» است. برای تهیه کتاب کامل لطفا بر عکس زیر کلیک کنید.
بهانه تازه برای افزایش بهای خودرو چیست؟
همدلی نوشت: «واردات خودرو به اینزودیها بعید است»، این آخرین پاسخ سکانداران اقتصادی به اوضاع صنعتی است که با انحصار به بحران رسیده و بازاری که دیگر نگاهی به کاهش قیمت و بهتر شدن وضعیت عرضه و تقاضا ندارد؛ خبری که حالا دیگر آب پاکی را روی دست همه آنهایی که خودرو ندارند، در قرعهکشی برنده نمیشوند و خلاصه اینکه درگیر قیمتهای بالا و بیکیفیتی اتومبیلهای داخلی هستند، ریخته است.
دبیر انجمن واردکنندگان خودرو معتقد است که آییننامه واردات خودرو، واردات را با اما و اگرهای بسیاری مواجه کرده و بعید است که با این شیوه و به این زودیها شاهد واردات خودرو به کشور پس از چهار سال و نیم باشیم. خبرها از عدم واردات خودرو در حالی است که طبق برنامهریزی وزارت صنعت، معدن و تجارت، افزایش قیمت کارخانهای خودرو در نیمه دوم سال جاری قطعی شده است. این یعنی عرضه خودروی داخلی به اندازهای نیست که بتواند تقاضای داخلی را تامین کند و در همین شرایط اما سکانداران اقتصادی درباره واردات خودرو همچنان بر سر دو راهی گیر کردهاند. پیش از این فعالان بازار خودرو میگفتند در صورتی که مصوبه واردات خودرو توسط مجلس به دولت برگردانده شود، به معنای جلوگیری از واردات خودرو است و این یعنی چراغ سبز به بازار و دلالان ایرانخودرو و سایپا برای افزایش قیمت. یک فعال بازار در همین زمینه میگوید: «با انحصار تولید و واردات خودرو، تیراژ و فروش پراید و پژو بالا میرود و این یعنی دستاوردی در زمینه توسعه صنعت خودروسازی نخواهیم داشت». به نظر میرسد انحصار به این زودیها از صنعت خودرو بیرون نخواهد رفت و این یعنی افزایش کیفیت همچنان با این صنعت خواهد بود. ناگفته نماند عدم واردات خودرو در حالی است که از جمله مهمترین وعدههای دولت سیزدهم تنظیم بازار، جهش تولید، کاهش قیمت، خصوصیسازی و از سرگیری واردات بود که هیچکدام بعد از یکسال از روی کار آمدن این دولت هنوز عملی نشده و آثار مخرب آن میرود تا در ماههای آینده بر سر اقشار ضعیف جامعه تخریب شود. از طرفی عدم انجام این واردات در حالی است که پیش از این رئیس اتحادیه نمایشگاهداران و فروشندگان خودرو تهران گفته بود: «اکنون در بازار خودرو هیچ جنب و جوشی دیده نمیشود. میتوان گفت بازار به خواب رفته و از طرفی قدرت خرید مردم کاهش یافته است، حتی روشن نشدن جزئیات واردات خودرو سبب شده مشتریان همیشگی بازار منتظر روشن شدن این موضوعات به ویژه واردات خودرو باشند». حالا اما نتیجه واردات مشخص شده و به نظر میرسد راه برای افزایش قیمت خودروهای داخلی هموارتر هم شده است؛ خودروهایی که بدون توجه به نیاز مشتری و در بازاری کاملا انحصاری، فضای دیگری برای گرانی تجربه خواهند کرد.
هر چه هست در حالی سخنگوی وزارت صمت قبلا گفته بود که واردات خودرو عملا از اول مهر آغاز میشود که مجلس سه ایراد از مصوبه دولت در این زمینه گرفت و حالا هم گفته میشود واردات به این زودیها انجام نخواهد شد. به نظر میرسد تا اینجای کار باز هم ایرانخودرو و سایپا برنده این میدان هستند. فعالان بازار میگویند با افزایش قیمت ارز در هفتههای گذشته نوسان قیمت خودرو در بازار افزایش یافته و روند تغییر قیمتها شتاب بیشتری به خود گرفته است. این در حالی است که با جلوگیری از واردات خودرو راه برای گرانی هر چه بیشتر هم هموارتر شده است. در همین زمینه زمزمههایی هم از واردات خودروهای کرهای و ژاپنی مطرح شده است. آنطور که دبیر انجمن واردکنندگان خودرو به ایسنا گفته: « تصور اینکه قرار باشد خودروهای کرهای و ژاپنی وارد شوند، بسیار خوشبینانه است. فرآیند وارداتی که در این آییننامه تبیین شده، بعید بهنظر میرسد که منتج به واردات خودرو شود؛ چه برسد به اینکه قرار باشد خودروهای کرهای و ژاپنی وارد شوند».
مهدی دادفر، افزود: «از همین رو اینکه با توجه به رفتار کرهایها و ژاپنیها و موضعگیری سیاسی آنها، آیا خللی در واردات خودرو از این کشورها ایجاد خواهد شد؟ همه بسته به این است که آیا واردات واقعا صورت خواهد گرفت یا خیر؟. اگر واردات خودرو به قطعیت برسد، واردکنندگان نیز درخواست خود را اعلام خواهند کرد اما متاسفانه با آییننامه ابلاغی، واردات خودرو کلافی سردرگم خواهد بود». وی خاطر نشان کرد: «ضمن اینکه با فرض انجام واردات، مگر چه تعداد خودرو وارد خواهد شد که بخواهد دست اشخاص خاص باشد یا واردکنندگان حقیقی؟ فراموش نکنیم که هدف از آزادسازی واردات خودرو، تنظیم بازار و کاهش قیمت بود.
حال آیا با حدود ۱۰۰ هزار دستگاه خودرو آن هم براساس این آییننامه، میتوان بازار را تنظیم کرد یا منتظر کاهش قیمتها بود؟ این موضوع خود جای بحث بسیار دارد». او تاکید کرد: «واردات خودرو مستلزم رفع ابهامات آییننامه و مشخص شدن تکلیف ماده ۲ این آییننامه است. این در حالیست که در آییننامه مذکور، میزان سود، عوارض گمرکی، تعداد خودروهای اسقاطی و بسیاری از موارد دیگر برای واردکنندگان مشخص نیست. به طور مثال ما هنوز نمیدانیم همچون روال پیش از ممنوعیت واردات، برای واردات باید گواهی اسقاط ارائه داد یا تغییراتی در نظر گرفته شده است». دادفر ضمن اشاره به اعلام وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) برای تایید نهایی دو شرکت واردکننده تا هفته ابتدایی مهر ماه گفت: «براساس آییننامه تدوین شده برای واردات، به نظر میرسد هیچ شرکتی واجد شرایط واردات نباشد. در حقیقت این دستورالعمل، واردات را با اگر و اماهای بسیار مواجه کرده است و همانطور که اشاره شد، بعید است که با این شیوه و به همین زودیها شاهد واردات خودرو به کشور پس از چهار سال و نیم باشیم».
دبیر انجمن واردکنندگان خودرو در رابطه با تاکید وزارت صمت بر واردات تا پایان مهرماه و امکان تحقق آن گفت: «از خردادماه مقرر شده که واردات صورت گیرد و این وعده به تیرماه و شهریور و مهر هم رسید. باید فعلا منتظر ماند».
گفتنی است که هفته گذشته، سیدرضا فاطمیامین- وزیر صنعت، معدن و تجارت- ضمن اشاره به دریافت ۳۰۰ درخواست توسط شرکتها یا اشخاص حقوقی برای واردات خودرو توسط وزارت صمت و حذف تعدادی در همان ابتدای امر (بنابر عدم مشمول بودن شرایط واردات) اظهار کرد: درخواستها اخذ شده و در حال پالایش و بررسی است. تا ۱۰ روز ابتدایی مهر ماه، دو مورد از شرکتهای درخواست کننده برای وزارت صمت مسجل شده که حائز شرایط برای واردات هستند اما قاعدتا بر تعداد آنها افزوده و اسامی آنها اعلام خواهد شد. بر این اساس واردات خودرو قطعی خواهد بود و در آینده نزدیک شاهد ورود نخستین خودروهای وارداتی به کشور خواهیم بود.همچنین مهلت ارسال و تکمیل مدارک برای واردکنندههای خودرو که تا پیش از این، تا پایان شهریور ماه در نظر گرفته شده بود، تا پایان مهر ماه تمدید شد. گفته شده حداکثر تا پایان مهر ماه اسامی تمام شرکتهای واجد شرایط اعلام خواهد شد.روز شنبه نیز سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس، ضمن اشاره به قول وزارت صمت، تاکید کرد: «براساس آنچه که وزارت صنعت و معدن قول داده است باید ظرف دو هفته آینده واردات خودرو صورت گیرد. قطعا بر اساس قانون مصوب مجلس باید تا پایان سال جاری، تا سقف یک میلیارد دلار خودروی خارجی وارد شود. مجلس در بودجه سال ۱۴۰۱ دولت را مکلف به واردات خودرو کرده است».
دیدگاه شما