“در موفقیت دیگران سرمایه گذرای کنید.” آلبرت انیشتین
چگونه سهام قیمت گذاری می شود ؟ روش کشف قیمت سهام شرکت ها در بورس
ما در این مقاله برای کشف قیمت سهام و نحوه قیمت گذاری سهام در بورس به روشهاي مختلف ارزشیابی و قیمت گذاري بر اوراق بهادار، الگوي قیمت گذاري قیمت و درآمد، و در پایان با روش هاي ارزش گذاري بر سهام شرکت هاي پذیرفته شده در بازار سرمایه می پردازیم. پیشنهاد می شود ابتدا مقاله تحلیل بنیادی و صورت های مالی را که در سایت ایران بورس برای شما آماده گردیده را مطالعه بفرمایید.
شرکت سرمایه گذاری چیست ؟ نحوه قیمت گذاری سهام و کشف قیمت سهام شرکت های سرمایه گذاری
شرکتهاي سرمایه گذاري موسساتی هستند که از طریق فروش سهم (پذیره نویسی) وجوهات و منابع مالی سرمایه گذاران و افراد را جمع آوري می کنند و آنها را در سهام سایر شرکت ها و بخشهاي مختلف اقتصادي، سهیم می کنند. در حال حاضر 50 شرکت سرمایه گذاري در بورس تهران وجود دارد که از این مجموع 50 شرکت سرمایه گذاري، 11 شرکت جزو واسطه گري هاي مالی و 6 شرکت بانک، مؤسسه اعتباري و لیزینگ می باشند. در ادامه نحوه قیمت گذاری سهام شرکت سهامی خاص را به شما توضیح خواهیم داد.
سایر شرکت ها نیز در زمینه هاي تخصصی نظیر ساختمان، خودرو، تجهیزات، صنایع شیمیایی، صنایع غذایی، معادن فلزي و فرآورده هاي نفتی فعالیت می کنند. در ضمن، چهار شرکت هم به عنوان هلدینگ چند رشته اي در زمینه هاي مختلف سرمایه گذاري می نمایند. در این راستا برای سرمایه گذاری در شرکت های گفته شده لازم است از ارزش های شرکت های مذکور آگاه باشیم که در این فصل به این موضوع می پردازیم تا با شناخت موارد ذکر شده بتوانیم تصمیمات مطلوب گرفته باشیم. و همین طور با نحوه قیمت گذاری سهام عدالت نیز آشنا شوید.
پرتفولیو یا پرتوفوی چیست ؟ سبد سهام چیست ؟
پرتفو یا پرتفولیو یک ترکیبی مناسبی از سهام یا سایر دارایی ها می باشد که یک سرمایه گذار آنها را خریداری می کند. در واقع یک سرمایه گذار برای اینکه ریسک کمتری در بازار بورس داشته باشد به جای خرید یک سهام، از سهام های متفاوت خریداری کرده و در سبد سهام خود تنوع ایجاد می کند. در این راستا به جمع ارزش دارایی های داخل پورتفو می گویند.
ارزش پرتفو یا پرتفولیو یا سبد سهام
ارزش پرتفولیو یک شرکت سرمایه گذاري، حاصل تقسیم ارزش جاري سهام موجود در پرتفولیو شرکت سرمایه گذاري، بر تعداد سهام آن شرکت می باشد که این عدد به نحوي نشان دهنده ارزش جاري سرمایه گذاري هاي شرکت براي هر سهم می باشد. با مقایسه قیمت روز سهم و ارزش پرتفولیو، شرکت می تواند گمانه زنی هایی در مورد وضعیت و قیمت آتی سهم انجام بدهد تا اطلاعات مناسب را جهت خرید یا فروش اتخاذ نماید.
NAV چیست ؟ نحوه محاسبه NAV در مورد شرکت های سرمایه گذاری
NAV یا همان ارزش خالص دارایی همان خالص دارایی های صندوق سرمایه گذاری می باشد که با محاسبه آن می توان به منظور انجام مقایسه صندوق های سرمایه گذاری از لحاظ عملکردی استفاده کرد. در واقع سرمایه گذاران با خرید واحدهای سرمایه گذاری در دارایی های صندوق سهیم می شوند، که ارزش دارایی هایشان را با توجه به شرایط بازار که همواره در حال تغییر است بدانند تا این محاسبه بتواند کمک شایانی به آنها در تصمیم گیری ایفا نماید.
برای محاسبه NAV لازم است ابتدا سرمایه گذاري هاي شرکت را ارزش گذاري کنیم و سپس این رقم را با بهاي تمام شده مندرج در ترازنامه مقایسه نماییم و در صورتی که ارزش بازار بیشتر از بهاي تمام شده باشد، مبلغ مازاد ارزش نسبت به بهاي تمام شده را در محاسبه خالص ارزش دارایی ها در نظر بگیریم. درحقیقت این مازاد ارزش، به هنگام ارائه اطلاعات در بخش دارایی ها در ترازنامه پنهان مانده است.
فرمول محاسبه خالص ارزش دارایی هاي یک شرکت به صورت زیر به دست می آید:
حقوق صاحبان سهام + مازاد ارزش سرمایه گذاري ها نسبت به بهاي تمام شده=خالص ارزش دارایی(NAV)
برای فهم توضیحات بالا به ارزش گذاری سهام شرکت دکتر عبیدی به کمک متغیر پرتفولیو طبق جدول زیر می پردازیم:
عمده سرمایه گذاری هاي انجام شده
بدیهی است انجام محاسبه فوق در زمانی که کلیه سرمایه گذاري ها در سهام بورسی صورت گرفته باشد آسان است، اما پیچیدگی، زمانی آشکار می شود که شرکت سرمایه گذاری، فعالیت هایی خارج از بورس داشته باشد که در این حالت معمولاً اختلاف زیادي بین تحلیلگران در خصوص محاسبه NAV بروز می کند که علت آن نیز به فقدان بازار منصفانه براي ارزش گذاري سرمایه گذاري ها باز می گردد.
فرمول و نحوه محاسبه NAV
براي محاسبه ارزش بازار شرکت هاي خارج بورسی می توان از تعمیم میانگین نسبت قیمت به درآمد هر سهم صنایع بورسی به میزان سودآوري هر سهم شرکت هاي خارج بورسی استفاده نمود. که نحوه محاسبات آن به شرح فرمول زیر می باشد:
انواع مدل های نحوه قیمت گذاری سهام در بورس و کشف قیمت سهام
مهم ترین مبحثی که در بورس هر کشوري مطرح است و به صورت روزانه و حتی لحظه اي مورد چالش فعالان بازار قرار می گیرد، ارزندگی یا ارزش گذاری قیمت سهام یک شرکت است.
ارزش گذاري، عبارت است از تخمین ارزش یک دارایی، بر اساس مقایسه آن دارایی با دارایی هاي مشابه و یا بر اساس ارزش فعلی متغیرهایی که بازده آتی دارایی به آنها بستگی دارد. براي ورود به مبحث ارزندگی و ارزش سهام ها باید توجه داشت، متغیري که سهام داران خرد بر مبناي آن حاضر به پرداخت پول هستند میزان ارزش یک سهم می باشد. در واقع سود هر سهم (EPC) اصلی ترین شاخصه ارزش گذاري سهام یک شرکت است که در ادامه به انواع مدل های قیمت گذاری سهام می پردازیم.
⦁ مدل نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ ارزش جایگزینی
ارزش جایگزینی، ارزش اوراق بهادار است با فرض اینکه قصد ایجاد شرکت مورد نظر را در تاریخ محاسبه شده داشته باشیم. برای محاسبه آن ابتدا تمام هزینه هایی که برای تاسیس شرکت لازم است محاسبه گردیده و رقم به دست آمده را بر تعداد سهام تقسیم می نماییم. در واقع در این روش کارشناسان ظرفیت و توان شرکت موجود را با توجه به استهلاك دارایی و نیروي کار و منابع انرژي و مواد اولیه به یک شرکت مشابه مقایسه می نمایند و سپس رقم بدست آمده براي محاسبه ارزش هر سهم را بر تعداد سهام آن تقسیم می کنند.
به طور نمونه ارزش تولید سالانه شرکت سیمان کرمان 1.112.000 تن می باشد .جاگزینی یک واحد یک میلیون تنی سیمان درحدود 1300 میلیارد ریال تخمین زده می شود. ارزش جایگزینی شرکت 1445.6 میلیارد ریال برآورد می شود بنابراین با تقسیم ارزش جایگزینی بر تعداد سهام شرکت، ارزش جایگزینی به ازاي هر سهم آن بدست می آید که ارزش جایگزینی هر سهم آن 6560 ریال به ازاي هر سهم به دست می آید.
مدل تنزیل جریانهای نقدی
جریانات نقدی تنزیل شده یک روش قیمت گذاری سهام و کشف قیمت سهام برای تعیین جذابیت یک فرصت برای سرمایه گذاری سرمایه گذاران می باشد که از طریق تخمین های جریانات نقدی آزاد آتی و تنزیل آنها استفاده می شود تا به تخمین ارزش فعلی برسد. اگر ارزش به دست آمده از طریق تحلیل جریان نقدی تنزیل یافته بیشتر از هزینه فعلی سرمایه گذاری باشد، این فرض را میتوان فرصت خوبی برای سرمایه گذاری دانست.
این روش بر این فرض استوار است که به دلیل وجود تورم و ریسکهای مختلف، ارزش فعلی پول در زمان حال بیشتر از زمان آینده می باشد. به همین خاطر میتوان ارزش یک شرکت را بر اساس پتانسیل آن در دارایی های نقدی که دارند به دست می آورند. دراین روش، سود سهام پیش بینی شده سال هاي آتی شرکت تبدیل به ارزش فعلی می گردد تا براساس آن قیمت هر سهم مشخص شود. فرمول محاسبه آن به شکل زیر است.
P/E چیست ؟ ارزش گذاری به روش ضرایب قیمت P/E
یکی از فاکتورهایی که همیشه در بین سرمایه گذاران بورس برای کشف قیمت سهام کاربرد زیادی دارد نسبت P/E می باشد. هر یک از سرمایه گذاران به نوعی از این نسبت برای قیمت گذاری سهام استفاده می کنند. برخی آن را درست و بسیاری نیز آن را به صورت اشتباه بکار می برند. برای آنکه بتوانیم از این نسبت به درستی استفاده کنیم ابتدا لازم است مفهوم آن را شناخته و با کاربردهای آن آشنا شویم.
به طور خلاصه نسبت P/E خلاصه شده عبارت Price (قیمت) تقسیم بر EPS (سود هر سهم) یعنی نسبت قیمت به سود هر سهم. حال این سوال مطرح می شود که این نسبت چه کاربردی برای ما در ارزش گذاری دارد؟
نسبت P/E در واقع انتظارات سرمایه گذاران از بازدهی آینده یک دارایی را به ما نشان می دهد .به این معنی که یک سرمایهگذار حاضر است به ازای هر ۱ ریال بازدهی که بدست می آورد، چند ریال پرداخت کند .برای درک بهتر این مفهوم به مثال زیر توجه کنید. فرض کنید شما ۱ میلیون تومان در بانک سپرده گذاری می کنید. بانک به شما می گوید که به ازای این پولی که شما سپرده گذاری کرده اید سالیانه 20% سود به شما پرداخت می کند .یعنی در ازای ۱ میلیون تومان سپرده گذاری شما، سالیانه ۲۰۰ هزار تومان سود به شما پرداخت می کند .برای اینکه در این مثال P/E را محاسبه کنید باید قیمتی که یرداخت می کنید (یعنی ۱ میلیون تومان) را به سودی که بدست می آورید( یعنی 200 هزار تومان) تقسیم کنید:
P/E در اینجا عدد 5 می باشد یعنی شما حاضر شده اید به ازای هر ۱ ریال سودی که از بانک دریافت می کنید ۵ ریال پرداخت بکنید.
همانطور که گفته شد وقتی شما ارزش سهم را با این روش کشف قیمت می کنید، باید ببینید که قیمت آن سهم در بازار، بیشتر از قیمت محاسباتی شماست یا کمتر. اگر قیمت سهم در بازار بیشتر از این عدد باشد، یعنی آن سهم ارزنده نیست ولی اگر قیمت سهم در بازار کمتر از این عدد باشد، به این معنی است که آن سهم ارزنده است و قابلیت رشد دارد. نکته ای که اینجا وجود دارد این است که تمام این موارد به این بستگی دارد که شما نسبت P/E را به درستی محاسبه کنید. در غیر این صورت ارزشی که برای سهام بدست می آورید اشتباه خواهد بود.
ارزش گذاری به روش ارزش فعلی سود سهام DDM
( Dividend Discount Model ( DDM
مدل یک دوره ای DDM
سرمایه گذاري که سهام خریداري شده درابتداي دوره را در انتهاي دوره می فروشد.
مدل چند دوره اي DDM
ارزش فعلی سهام برابر است با ارزش فعلی سود سهام پرداخت شده در انتهاي دوره هاي اول تا N ام و قیمت مورد انتظار سهام در انتهاي دوره N ام.
ارزش گذاری با مدل گوردن Gordon Growth Model
در ادامه نحوه قیمت گذاری سهام و کشف قیمت سهام به مدل ارزش گذاری گوردن GGM یک روش ارزش گذاری سهام و کشف قیمت سهام است که گاهی اوقات به آن مدل تنزیل سود نقدی هم می گویند. این مدل در نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ واقع جهت یافتن ارزش ذاتی و واقعی سهام یک شرکت به کار می رود و ارتباط بین نرخ رشد، نرخ تنزیل و ارزش یابی را مورد ارزیابی قرار می دهد. این مدل در نهایت به ارزش جاری سهام توجه نکرده و با سه عنصر میزان سود تقسیمی، نرخ رشد شرکت و بازده انتظاري، سهام یک شرکت ارزش گذاري می شود (طبق فرمول زیر):
G= نرخ رشد سود نقدی سهام
K= نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
D1= سود نقدی مورد انتظار سهام برای سال آتی
GGM شکل ساده شده مدل DDM است.
قیمت گذاری سهام عدالت
در سال 1384 بود که دولت وقت طرحی را اجرا کرد که بر اساس آن سبدی متشکل از سهام کارخانه و شرکت های مختلف را به قشر خاصی از جامعه اهداد کرد. طبق گزارشات هدف اولیه آن کمک به آن دسته از افراد کم درآمد جامعه می باشد که تحت پوشش مدد جویان بهزیستی، کمیته امداد، کارگران و غیره بود. افرادی که این سهم ها به آنها تعلق گرفته نمی توانستند آنها را آزادسازی کنند تا اینکه در سال گذشته با موافقت رهبری این امکان فراهم شد. تا به حال نظریه های کارشناسی فراوان و متفاوتی در خصوص قیمت سهام عدالت شده است که نمی توان هر یک از آنها به تایید و یا رد کرد.
اما باید بدانید که تنها با داشتن کد بورسی می توان به خرید و فروش این سهام اقدام کرد. برخی از کارشناسان معتقدند که ارزش و قیمت این سهام پس از گذشت چندین سال دهها برابر افزایش یافته است. به عنوان مثال چندی پیش می گفتند که آن دسته از افرادی که سهام عدالتشان 530 هزار تومان در ابتدا ارزش داشت، با افزایش چند برابری الان 5 میلیون و 300 هزار تومان می باشد. به همین نسبت کسانی که ارزش سهام آنها یک میلیون تومان بود، در حال حاضر ده برابر شده است. البته ناگفته نماند که برخی دیگر از کارشناسان بر این باورند که ارزش این سهام ها 15 درصد رشد کرده است. در نتیجه ارزش اسمی آنها 15 برابر شده است.
نحوه قیمت گذاری سهام در بورس
در مورد اینکه چطور می توان ارزش سهام را قیمت گذاری کرد، باید در ابتدا بدانید که هر سهمی دارای دو نوع قیمت یا ارزش می باشد که در ادامه به آنها می پردازیم. زمانی که شرکتی تشکیل می شود، در همان روز نخست ارزشی را با نام ارزش اسمی تعهد می دهد. این ارزش را بر اساس سرمایه شرکت بدست می آورند. به عنوان مثال شرکتی داریم که سرمایه اولیه آن 3 میلیون ریال است و به هزار سهم 3 هزار ریالی تقسیم شده است. در نتیجه ارزش اسمی هر سهم شرکت مورد نظر 3 هزار ریال می باشد. این ارزش دقیقا همان قیمتی است که در زمان پذیره نویسی بر اساس آن انجام می شود.
اما ارزش دوم، ارزش تجاری می باشد که قیمت هر سهم به فعالیت های شرکت در طول سال بستگی دارد. البته شرکتی که در یک سال به میزان ده درصد سوددهی داشته باشد با شرکتی که 80 درصد منفعیت ایجاد کرده باشد، مطمئنا متفاوت می باشد. این امکان وجود دارد که ارزش تجاری نسبت به ارزش اسمی کمتر یا بیشتر باشد. به عنوان مثال شرکتی را در نظر بگیرید که نه تنها هیچ گونه فعالیتی را انجام نمی دهد بلکه بر اثر زیان هایی که به آن وارد شده، مقداری از سرمایه خود را نیز از دست داده است. سهام این شرکت در بازار خریداری ندارد و ناچار می شوند تا آنها را به قیمت پایین تری به فروش بگذارند. گاهی نیز این دو ارزش با یکدیگر هیچ تفاوتی ندارند که در این صورت گفته می شود که ارزش اسمی و تجارتی سهام با یکیدگر منطبق می باشند.
روشهای قیمت گذاری سهام در بورس
کارشناسان بر این باورند که 8 روش اصلی در قیمت گذاری سهام در بورس وجود دارد که به ترتیب می توان به تعیین ارزش سهام طبق ارزش دفتری آن، ارزش سهام طبق ارزش اسمی، ارزش سهام طبق قیمت و جریان بازار، تعیین ارزش سهام طبق نرخ سودآوری، تعیین ارزش سهام طبق ارزش فعلی خالص جریان های نقدی آتی، تعیین ارزش سهام طبق قیمت یا ارزش جاری خالص دارایی، تعیین ارزش سهام طبق ارزش معدل 2 و تعیین ارزش سهام طبق ارزش ذاتی و اقتصادی اشاره کرد. قیمت گذاری سهام بر اساس ارزش دفتری به ارقام ثبت شده در دفاتر و صورت های مالی شرکت اشاره می کند که اختلاف حاصل دارایی و بدهی های ثبت شده را بدست می آورند تا قیمت پایه سهام را محاسبه کنند. ارزش اسمی نیز همان قیمتی است که با محاسبه تعداد سهام در مبلغ ذکر شده بدست می آید که روی ورق سهام درج شده است. در روش قیمت گذاری بر اساس قیمت و جریان بازار، منظور همان قیمتی است که روی تابلوی بورس و اوراق بهادار در زمان انجام معامله مشخص می شود.
قیمت گذاری سهام دارا دوم
این صندوق بالاخره پس از کش و قوس های فراوان در روز 5 شهریور عرضه شد که دارای سهام چهار شرکت پالایش نفت تهران، نفت اصفهان، نفت تبریز و نفت بندر عباس می باشد. طبق آخرین گزارشی که در این باره منتشر شد، ارزش دارایی صندوق دارا دوم در ابتدای ماه شهریور چیزی حدود 64 هزار و 554 میلیارد تومان برآورد شده بود. بر اساس این گزارش، تخمین زده شد که در صورتی که 20 درصد تخفیف داده شود و به هر کد ملی 5 میلیون تومان سهم اختصاص یابد، 12 میلیون و 911 هزار نفر باید شرکت کنند تا تمام سهام مورد نظر این شرکت ها به فروش رود. در روز بازگشایی سهامداران این سهم ها را خریداری کرده اند و منتظر ماندند تا پس از یک ماه روی سامانه بورس معامله شوند. اما به دلیل روند نزولی بازار بیشتر تخفیف هایی که در ابتدا داده شد از بین رفت و سهامداران را دچار تشویش و دلهره کرد.
قیمت گذاری سهام عرضه اولیه
طی تحقیقی که در این زمینه انجام شده آمده است که قیمت عرضه های اولیه در دو مرحله به قیمتی که در بازار ثانویه تثبیت شده، می رسد. قیمتی که در بازار ثانویه تثبیت شده است، معممولا بزرگتر از قیمت عرضه اولیه می باشد. همچنین قیمت گذاری عرضه های اولیه در بورس اوراق بهادار کمتر از ارزش آن می باشد. نرخ تورم، نسبت P/E نسبت بدهی بر قیمت تثبیت شده در بازار ثانویه سه متغیری هستند که تاثیر گذار می باشند. علاوه بر آن، متغیرهای حساسیت سرمایه گذار وجود دارد که از بین آنها تنها نسبت P/E با انحراف قیمت رابطه مستقیمی دارد.
سئوال های متداول در خصوص نحوه قیمت گذاری سهام
- آیا می توان قیمت تمامی سهم ها را تخمیین زد ؟
بلی. شما با جمع آوری اطلاعات کامل می توانید تفاوت قیمت و ارزش هر سهامی را محاسبه کنید. کافیست یکی از روش های ذکر شده را مبنای محاسبات خود قرار دهید.
خیر. نحوه ارزشیابی سهام کاملا به استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد. پیشنهاد می شود حتما مقاله تحلیل بنیادی را که در آن انواع استراتژی مالی به صورت کامل توضیح داده شده را مطالعه فرمایید.
ما در این مقاله سعی نموده ایم بهترین روش های کشف قیمت سهام را معرفی کنیم. بهترین روش تخمین ارزش یک شرکت بورسی در دل این مقاله نهفته است.
5 ویژگی مهم افراد تاثیرگذار
اگر روش های تاثیر گذاشتن بر دیگران را ندانید، روی سخت زندگی را خواهید دید. فرقی نمی کند که شما یک کارآفرین هستید یا یک متخصص، موفقیت شما در قابلیت شما بر متقاعد کردن دیگران به انجام کاری که می خواهید، بستگی دارد. متاسفانه بیشتر مردم فکر می کنند که تاثیرگذار بودن فقط متعلق به تعداد خاصی از افراد هست.
به همین دلیل، این افراد خود را در موقعیتی قرار می دهند که امکان حرکت رو به جلو وجود ندارد. مانند این است که شما به یک بلوک بزرگ ضربه بزنید بدون اینکه هیچ ایده ای برای جابه جا کردن آن داشته باشید.
5 ویژگی مهم افراد تاثیرگذار
اگر شما یک فروشنده یا یک کارآفرین هستید، ممکن است که در رویکرد متقاعد کردن مشتریانتان دچار مشکل باشید. یا شاید شما مدیری هستید که به ایجاد انگیزه و تحرک برای ایجاد عملکرد بهتر در سازمانتان، نیاز دارید.
در ادامه 5 روشی که افراد تاثیر گذار برای متقاعد کردن دیگران انجام می دهند، آمده است:
- افراد را تشویق به صحبت کردن کنید
برخلاف آنچه که بسیاری از افراد فکر می کنند، تاثیر گذار بودن، فقط معطوف به انجام کارها به شیوه موثر و تاثیرگذار نیست. این تصور یک اشتباه متداول هست. مردم اغلب در گفتن نقطه نظرات نیازشان به خرید محصولات، خدمات و یا ایده ها، عجله می کنند.
وقتی که شما بر تحمیل ایده و نظرتان بدون توجه به نیازها و پیشنهادات اطرافیان، پافشاری می کنید، آن ها را از پذیرفتن سخنانتان دور می کنید. در کتاب آیین دوست یابی (چگونه می توان دوست پیدا کرد و در مردم نفود کرد؟)، دیل کارنگی می گوید: مهمترین فاکتور در ایجاد تحول در افراد، مشتاقانه گوش دادن به حرف هایشان است.
در ادامه دلایل آن ذکر شده است:
• نشان دادن علاقه واقعی به افراد دیگر باعث می شود که آن ها گرایش بیشتری نسبت به شما داشته باشند. این مورد به شما کمک می کند تا بفهمید چگونه ایده شما به سودآوری برای اشخاص، کمک می کند.
• هرچه اشخاص با شما بیشتر صحبت کنند، بیشتر به شما حقیقت را می گویند. این موضوع تاثیر بسزایی در نفوذ به افراد دارد.
• به دیگران اجازه دهید که با شما حرف بزنند، حرف زدن بهترین راه ایجاد رابطه و توافق بین دوطرف است.
بهترین راه برای صحبت کردن با افراد، پرسیدن “سوالات باز” به نسب “سوالات بسته” است. سوالات بسته جواب آنها یک کلمه است: بله یا خیر. اما پاسخ سوالات باز با جزئیات بیشتری همراه است.
به عنوان مثال:
• سوال بسته: آیا برنامه تلفن همراه فعلی خود را دوست دارید؟
• سوال باز: به کدام برنامه تلفن همراه خود علاقه مند هستید؟
تفاوت را حس کردید؟ شما با پرسیدن سوالات باز می توانید به پاسخ هایی که می خواهید، برسید. هرچه تعداد سوالات باز بیشتر باشد، بیشتر به نتیجه ای که می خواهید نزدیک تر می شوید.
” در زندگی هر چیزی را که با شجاعت بخواهید به دست می آورید” اپرا وینفری - احساس مهم بودن را در افراد ایجاد کنید
قطعاٌ همه ما دوست داریم که احساس مهم بودن کنیم. این بدین معنی است که شما با ایجاد این حس در افراد می توانید از آن ها دوست داشتن و اعتماد را دریافت کنید، که این دو، دو رکن اساسی در نفوذ به افراد می باشد. اگر کاری کنید که افراد احساس کنند که برای شما مهم هستند، راحتتر با شما ارتباط برقرار می کنند و همچنین راحتتر می توان آنها را متقاعد کرد.
در ادامه به چند راه ساده ایجاد احساس مهم بودن در افراد، می پردازیم:
• قدردانی: اجازه دهید که افراد احساس کنند که شما از آنها قدردان هستید.
• علاقه حقیقی: هر چه علاقه بیشتری به اشخاص نشان دهید، بیشتر احساس مهم بودن می کنند.
• ارائه ارزش: روش هایی را ارائه دهید که زندگی افراد را ساده تر کند.
این سه چیز خیلی ساده و درعین حال قدرتمند هستند. این سه مورد به اطرافیانتان نشان می دهند که چقدر برای شما مهم هستند. - ایجاد شور و اشتیاق
ایجاد شور و اشتیاق اهمیت دارد، دلیل آن نیز این است که احساس یکی از عوامل تاثیرگذار در تصمیم گیری هاست. شاید تصور اینکه افراد اساس تصمیماتشان بر اساس منطق عقلانیشان است، باورش راحت باشد. با وجود ساده بودن موضوع، حقیقت ندارد. مردم بیشتر بر اساس احساسشان عمل می کنند تا منطقشان. اینجاست که شور و هیجان شما خودش را نشان می دهد. ایجاد شور و اشتیاق ذرباره موضوعی که شما بحث می کنید می تواند شما را تاثیرگذارتر کند. هر چه اشتیاق بیشتری نشان دهید، نتیجه بیشتری می گیرید. آنها راحتتر تحت تاثیر شما قرار می گیرند. - ایجاد موقعیت های تاثیرگذار
روشی که برای شروع ارتباط با اشخاص دیگر استفاده می کنید تاثیر بسزایی بر ادامه تعاملات بین شما و طرف متقابل دارد. اگر می خواهید بر شخصی نفوذ کنید، باید خودتان را در موقعیت تاثیرگذاری قرار دهید. شما باید مکالمه خود را با طریقی که بیشترین تاثیر را داشته باشد، شروع کنید.
در اینجا تعدادی از موقعیت های تاثیرگذار نام برده شده است:
• سودآوری: چشم اندازها و سخنان شما چه سودآوری را به همراه دارد.
• اثبات: چگونه میتوانید ثابت کنید که روش ها و راه حل های شما این سودآوری را به همراه دارد.
• انتظارات خوشبینانه: آیا توقعات و انتظارات شما واقع بینانه است؟
وقتی که در مورد سودآوری صحبت می کنید، باید در مورد مهمترین مزیتی که در صورت پذیرفتن پیشنهادتان حاصل می شود، فکر کنید. اثبات این سودآوری برای طرف مقابل، به عملکرد شما اعتماد به نفس می دهد. این مورد می تواند در قالب آماری باشد که نشان دهد پیشنهاد شما چگونه عملیاتی می شود. شما همچنین می توانید با مثالی از گذشته، نحوه به نتیجه رسیدن پیشنهادتان را توضیح دهید. اطمینان ایجاد کنید که انتظار و توقع شما از چشم انداز پیشنهادتان بالاست، اما واقعی است.
هرگز وعده پوچ ندهید. - بر روی اشخاص سرمایه گذاری کنید.
این موضوع ارتباط تنگاتنگی با موقعیت ها دارد. شما باید خودتان را هرچه می توانید باارزش جلوه دهید. زیگ زیگلار می گوید: “اگر به مردم کمک کنید که به خواسته هایشان برسند به هر چیزی که در زندگی می خواهید می رسید.” هر چه در رساندن مردم به خواسته هایشان بیشتر تلاش کنید، آنها بیشتر پیشنهاد شما را پذیرا می شوند.
در ادامه چند روش جهت ارزش جلوه کردن آمده است:
• از تجربیات خود برای دادن توصیه های مفید به افراد استفاده کنید.
• اگر شما روابطی دارید که می توانند به شما در عملکردتان کمک کند، استفاده کنید. شاید این روابط گشایشی باشد بر عملکرد و چشم انداز های شما.
• هر وقت نیاز به انگیزه دادن بود انجام دهید. این موضوع را دست کم نگیرید. تشویق های مثبت می توانند بسیار قدرتمند عمل کنند.
هدف این است که راه های زیادی برای مفید بودن پیدا کنید. فراموش نکنید، وقتی شما در دیگران نفوذ می کنید، همه چیز در مورد آنهاست نه در مورد شما.
“در موفقیت دیگران سرمایه گذرای کنید.”
آلبرت انیشتین
برخلاف باور مردم، تاثیر گذار بودن چیزی نیست که با آن به دنیا بیاید، بلکه یک مهارت است. این مهارت باید همیشه تقویت شود.
افراد تاثیرگذار 5 کار ذکر شده در این مقاله به طور کاملا منظم انجام می دهند. اگر شروع به تمرین کردن این پنج روش کنید، خواهید دید که چقدر راحت میتوانید افراد را تغییر دهید.
آشنایی با تحلیل بنیادی
در این آموزش از مجموعه آموزشهای وبسایت تحلیلی بورس رصد قصد داریم شما را به طور کامل با تحلیل بنیادی آشنا کنیم. در تحلیل بنیادی از استراتژی روندسودآوری سهم (TTM)، استراتژی کانسلیم و استراتژی توان سودآوری سهم (توان تعدیل)استفاده می شود و P/E و EPS شرکت نیز مدنظر قرار داده می شود.وبسایت تحلیلی بورس رصد تمام این محاسبات استراتژی های TTM، کانسلیم و توان تعدیل را به طور کامل انجام میدهد و تحلیل بنیادی را بر روی تمام سهم های بازار بورس به صورت جامع و کامل انجام داده و در نهایت سبد سهام بنیادی شما را با توجه به نیاز و سلیقه شما تنظیم می کند.
در تحلیل بنیادی یک سهم (شرکت)، سرمایه گذار یا معامله گر قصد دارد تا وضعیت گذشته و حال حاضر شرکت را به لحاظ میزان سودآوری شرکت، وضعیت دارایی ها و بدهی های شرکت، تصمیمات توسعه ای سهامداران و . بررسی کرده و توان سودآوری شرکت را در آینده پیش بینی کند.
هدف اصلی این تحلیل، کشف ارزش واقعی آن سهم است که بتوان آن را با قیمت فعلی مقایسه کرد و با این مقایسه، سرمایه گذار بتواند برای خرید یا فروش سهم تصمیمگیری کند.
اگر ارزش سهم پایینتر از قیمت فعلی باشد، پس قیمت سهام افزایشیافته است و سرمایهگذار میتواند تصمیم به فروش آن سهم بگیرد. و اگر ارزش سهم بیشتر از قیمت فعلی آن سهم باشد، سهام بهعنوان سهام سودآور شناخته میشود که مناسب برای خرید میشود.
چطور میتوانیم ارزش یک سهم را تشخیص دهیم:
شرکت های بورسی اطلاعات مالی خودشان را در سایت کودال یا همان سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران، منتشر می کنند و این اطلاعات پایه و اساس تحلیل بنیادی شرکت ها را تشکیل می دهد و در دسترس عموم قرار دارد.
آدرس سایت کودال: https://codal.ir
وبسایت تحلیلی بورس رصد تمام اطلاعات مورد نیاز شما را از سایت کدال به صورت بروزرسانی شده و کامل در اختیارتان قرار میدهد و تحلیل های مورد نیاز شما برای تمام سهم های بازار بورس را به صورت لحظه ای و با اطلاعات بروزرسانی شده برای شما انجام میدهد و در اختیارتان قرار میدهد.
صورت های مالی فصلی (میان دوره ای):
شرکت های بورسی موظف اند که بر اساس سال مالی خود، صورت های مالی شرکت را به صورت فصلی (دوره های زمانی سه ماهه) ارائه کنند. این اطلاعات مالی هر سه ماه در سایت کودال منتشر می شود و در دسترس عموم قرار می گیرد.
این گزارشات به صورت تفکیک شده در هر دوره 3 ماهه در سایت بورس رصد موجود است و همچنین درصد تغییرات هر دوره نسبت به دوره مشابه خود در سال قبل محاسبه شده اند.
برای مشاهده این گزارشات شما در هر صفحه ای از پنل کاربری خود در وبسایت بورس رصد که نام سهم ها را می بینید، با کلیک بر روی نام سهم وارد صفحه مشخصات و اطلاعات سهم می شوید و در بخش تحلیل بنیادی سهم، خلاصه ای از تحلیل بنیادی را مشاهده میکنید. همچنین میتوانید برای هر کدام از استراتژی های بنیادی، یعنی روند سودآوی(TTM)، کانسلیم و توان تعدیل با کلیک بر روی دکمه بررسی نمودار، نمودار جزییات تحلیلی هر استراتژی را مشاهده کنید.
برای مشاهده این گزارشات شما در هر صفحه ای که سهم ها را می بینید، با کلیک بر روی سهم وارد صفحه مشخصات و اطلاعات سهم می شوید و در بخش تحلیل بنیادی سهم خلاصه ای از تحلیل بنیادی را مشاهده میکنید. همچنین میتوانید برای هر کدام از استراتژی های بنیادی، TTM، کانسلیم و توان تعدیل با کلیلک بر روی دکمه نمودار جزییات تحلیلی هر استراتژی را مشاهده کنید.
استراتژی سودآوری یا TTM :
اولین استراتژی بنیادی، روند سودآوری یا TTM است. TTM سهم بر اساس گزارشات فصلی شرکت ها که در سامانه کدال منتشر میشوند، محاسبه میشود. به این صورت که TTM هر فصل عبارت است از سود یا زیان یک سال اخیر ( چهار فصل آخر ) شرکت که منتهی به فصل جاری است. در این استراتژی 2 فاکتور تائید سودآوری و برتری سودآوری مورد بررسی قرار می گیرد.
شما می توانید اطلاعات بیشتر درباره تحلیل استراتژی روندسودآوری و همینطور روش استفاده از آن را در صفحه استراتژی روند سودآوری سهم (TTM) مشاهده نمایید.
استراتژی کانسلیم :
دومین استراتژی بنیادی، استراتژی کانسلیم است. استراتژی کانسلیم عملکرد سالیانه سهام و پوشش دهی تورم را نشان میدهد.این استراتژی بر اساس گزارشات فصلی شرکت ها و میزان سود و زیان خالص سالیانه مورد بررسی قرار میگیرد. در این استراتژی بررسی میکنیم که سودآوری شرکت در چند فصل اخیر نسبت به سال قبل میزان تورم را پوشش داده باشد و شرکت در وضعیت سودآوری قرار داشته باشد.
شما میتوانید اطلاعات بیشتر درباره تحلیل استراتژی کانسلیم و همینطور روش استفاده از آن را در صفحه استراتژی کانسلیم مشاهده نمایید.
استراتژی توان تعدیل :
سومین استراتژی بنیادی استراتژی توان تعدیل می باشد. در این استراتژی با تحلیل گزارشات ماهیانه شرکت ها و آمار تولید و فروش ماهیانه شرکت های تولیدی یا خدماتی، سعی داریم تا وضعیت سودآوری شرکت را در فصل پیش رو پیش بینی کنیم. در این استراتژی اطلاعاتی از قبیل میزان رشد فروش کل ماهیانه نسبت به سال قبل، میزان رشد نرخ فروش نسبت به فصل قبل و . مورد بررسی قرار میگیرد و توان رشد شرکت در گزارشات پیش رو تخمین زده میشود که در نتیجه میتوان میزان توان رشد قیمت سهم را در آینده پیش بینی کرد.
شما می توانید اطلاعات بیشتر درباره تحلیل استراتژی توان تعدیل و همینطور روش استفاده از آن را در صفحه استراتژی توان سودآوری (توان تعدیل) مشاهده نمایید.
فاکتور بنیادی بعدی، بررسی P/E شرکت نسبت به P/E گروه و تخمین ارزش ذاتی سهم می باشد.
P/E سهم یکی از فاکتورهای تاثیر گذار در ارزش گذاری سهام یک شرکت است و به این معناست که هر یک ریال سود شرکت، چند ریال برای سهامداران شرکت می ارزد. از بین شرکت های هم گروه که با توجه به گزارشات مالی خود، روند سودآوری رو به رشدی را دارند، شرکت هایی با P/E کمتر نسبت به P/E گروه خود، بیشتر مستعد افزایش قیمت سهم در آینده خواهند بود و در اولویت قرار می گیرند.
شما میتوانید اطلاعات بیشتر درباره P/E و همینطور روش استفاده از آن را در صفحه تحلیل P/E و EPS مشاهده نمایید.
تشکیل سبد سهام بنیادی :
تمام این تحلیل ها به صورت کامل و تخصصی توسط وبسایت تحلیلی بورس رصد انجام می شود و خروجی هر استراتژی برای کل سهام بازار بورس مشخص میگردد و در نهایت از طریق الگوریتم های هوش مصنوعی تمام این تحلیل ها دسته بندی میشوند و در قالب سبدی از سهام بنیادی در اختیار شما قرار میگیرد که شما می توانید از طریق فیلترهای موجود در صفحه سهام بنیادی این سبد سهام بنیادی را بر اساس سلیقه خود بسازید و از این طریق سهم هایی با بنیاد خوب را گزینش کنید و بر روی سهم های ارزشمند بازار متمرکز شوید.
شما می توانید اطلاعات بیشتر درباره تشکیل سبد سهام بنیادی را در صفحه تشکیل سبد سهام بنیادی مشاهده نمایید.
شاخص ROI چیست؟
بدیهی است که اصطلاحات زیاد و گوناگونی در بازار های مالی وجود دارد که عرصه ارز دیجیتال نیز از این امر مستثنی نیست. ROI به معنی «نرخ بازگشت سرمایه» می باشد و معیاری است که برای سنجش مقدار سودآوری یک یا چندین سرمایه گذاری، مورد استفاده قرار می گیرد. در واقع ROI سعی می کند مستقیما میزان بازده یک سرمایه گذاری خاص را نسبت به هزینه های آن اندازه گیری کند. این امر از طریق یک فرمول خاص میسر می شود که به وسیله آن، نتیجه به صورت درصد یا نسبت به دست می آید. در ادامه می خواهیم همه چیز درباره نرخ بازگشت سرمایه را توضیح دهیم و با یکدیگر فرا بگیریم که دقیقا شاخص ROI چیست؟ و چه کاربردی دارد. با ما همراه باشید.
آشنایی با مفهوم ROI
شاخص ROI یکی از شاخص های کاربردی و محبوب بازار کریپتو است که می تواند به عنوان معیار اولیه برای سودآوری سرمایه گذاری، مورد استفاده قرار بگیرد. البته باید بدانید از این مفهوم تنها در بازار ارز دیجیتال استفاده نمی شود، بلکه معیار ROI در سرمایه گذاری سهام، بازگشت سرمایه ای که یک شرکت برای گسترش کارخانه انتظار دارد، بازده بازگشت سرمایه ایجاد شده در یک معامله املاک و مستغلات و سایر بازار های مالی کاربرد دارد. نحوه محاسبه این شاخص، از پیچیدگی بالایی برخوردار نیست، بلکه با ROI می توان به راحتی نرخ بازگشت سرمایه را در طیف گسترده ای از بازار های مالی و اقتصادی به دست آورد.
چیزی که باید در مورد این شاخص مهم در نظر بگیرید این است که اگر ROI یک سرمایه گذاری خالص مثبت باشد، احتمالاً ارزشمند است. اما اگر فرصت های دیگری با بازگشت سرمایه بالاتر در دسترس باشد، این سیگنال ها می توانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا بهترین گزینه ها را حذف یا انتخاب کنند. به همین ترتیب سرمایه گذاران باید از بازگشت سرمایه منفی که به معنای زیان خالص است، اجتناب کنند. همچنین ROI، شاخصی است که به تحلیل گران کمک می کند بازار را نوسان گیری کنند. این امر برای تریدر ها بسیار مهم است. زیرا باید بازار را از جهات گوناگونی رصد کنند.
نحوه محاسبه شاخص ROI
همانطور که ذکر شد شاخص ROI از یک فرمول خاص برای محاسبه نرخ بازگشت سود، پیروی می کند. با استفاده از فرمول نرخ بازده که در زیر قید شده است، شما می توانید مقدار بازده سود هر سرمایه گذاری را مشخص کنید. شایان ذکر است که مفهوم «ارزش جاری سرمایه گذاری» به عوامل حاصل از فروش سرمایه گذاری مورد نظر اشاره دارد. از آنجایی که ROI به صورت درصد اندازه گیری می شود، می توان آن را به راحتی با بازده سایر سرمایه گذاری ها مقایسه کرده و به هر شخصی اجازه می دهد انواع مختلفی از سرمایه گذاری ها را در مقابل یکدیگر اندازه گیری کند.
ROI= (مقدار سرمایه گذاری – هزینه ها)/ هزینه ها
مثالی برای محاسبه شاخص ROI
فرض کنید شخص A، در سال 2017، هزار دلار در یک شرکت بازرگانی سرمایه گذاری کرده و یک سال بعد سهام را به مبلغ 1200 دلار فروخته است. برای بازده این سرمایه گذاری باید ارزش فعلی سهام یعنی 1200 دلار را منهای هزینه سرمایه گذاری یعنی 1000 دلار کرده و سپس آن را تقسیم بر هزینه سرمایه گذاری یعنی 1000 دلار کنیم. از این طریق یک عدد درصدی حاصل می شود که مقدار نرخ بازگشت سرمایه ما را تعیین می کند. با این اطلاعات می توان سرمایه گذاری در فرد A را با هر پروژه دیگری نیز مقایسه کرد. فرش کنید فرد A در عین حال در شرکت دیگری نیز 2000 سرمایه گذاری کرده و سهام را در مجموع 2800 دلار در سال 2017 فروخت. در این حالت نرخ بازگشت سرمایه فرد A، مقدار 2000 دلار یا 40 درصد خواهد بود.
یک ROI خوب چه ویژگی هایی دارد؟
آنچه به عنوان ROI خوب، شناخته می شود به عوامل خاصی بستگی دارد. عواملی مانند تحمل ریسک سرمایه گذار و زمان مورد نیاز برای سرمایه گذاری برای ایجاد بازده بستگی دارد. اگر همه چیز برابر باشد، سرمایه گذارانی که ریسک گریز تر هستند، احتمالا در ازای پذیرش ریسک کمتر، ROI کمتری را می پذیرند. به همین ترتیب، سرمایه گذاریهایی که بازپرداخت آن ها بیشتر طول می کشد، معمولا به بازگشت سرمایه بالاتری نیاز دارند تا برای سرمایه گذاران جذاب باشند.
مهمترین ویژگی استفاده از ROI این است که درک سود و تأثیر سرمایه گذاری در تجارت شما میتواند هنگام تصمیم گیری برای کسب و کار شما بسیار حیاتی باشد. نرخ بازگشت سرمایه امکان ارزیابی مالی کسب و کار یا فعالیت شما را به خوبی فراهم میکند. حیات یک کسب و کار هم به همین ارزیابی مالی بستگی دارد. اگر نرخ بازگشت سرمایه کسب و کار شما پایینتر از میانگین حوزه تجارت آن است، لازم است سریعا استانداردها و شرایط جدیدی را برای بیرون رفتن از آن وضعیت در نظر بگیرید.
کاربرد های ROI
ROI می تواند برای ارزیابی تصمیمات مختلف سرمایه گذاری و مقایسه آن ها با هزینه اولیه، استفاده شود. کسب و کار ها همچنین از محاسبات ROI هنگام ارزیابی سرمایه گذاری های آتی یا قبلی استفاده می کنند. این شاخص به سرمایه گذاران کمک می کند سرمایه گذاری های شخصی خود را محاسبه کرده و هزینه های مهم را مشخص کنند. محاسبه ارقام سرمایه گذاری از طریق ROI، بیشتر برای مشاغل پیچیده و بزرگ کاربرد دارد. اما فراموش نکنید که از شاخص ROI می توان در تمامی سهام، شرکت ها، مشاغل کوچک و … استفاده کرد.
تنها زمانی کسب و کارهای کوچک میتوانند راه رشد و پیشرفت خود را به درستی ادامه دهند که هزینههای خود را هوشمندانه مدیریت کنند و نرخ بازگشت سرمایه خود را با دقت محاسبه کنند. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه به شما کمک میکند تا یک سرمایهگذاری اشتباه را تا ابد ادامه ندهید! ادامه دادن هزینههای خود برای اهداف اشتباه راهی برای ورود به ورطه ورشکستگی و سقوط یک کسب و کار است. محاسبه دقیق ROI از بروز چنین اتفاقاتی جلوگیری میکند. در نهایت باید گفت که نرخ بازگشت سرمایه ثمره درخت کسب و کارتان یا فقدان وجود آن را به صورت شفاف به شما نشان میدهد. برای همین است که بررسی دقیق آن اهمیت زیادی دارد.
مزایای شاخص ROI
شاخص سرمایه بازاریابی، یکی از مهمترین معیارهای اندازه گیری برای بازاریابان می باشد چراکه اثربخشی بازاریابی را اثبات می کند. هر فعالیت بازاریابی که انجام می گیرد معمولا بر رشد و سود شرکت تاثیر می گذارد. به طور کلی کسب و کاری موفق است که با بررسی نرخ بازگشت سرمایه خود در بخش های مختلف، به صورت دقیق می داند که باید سرمایه گذاری خود را روی چه مواردی انجام دهد تا در نهایت ROI خود را هر روز بیش از پیش بهبود دهد. این شاخص به معامله گران اطلاعاتی را می دهد که درص موفقیت شان را بالا می برد. مانند هر ابزار مالی دیگری، شاخص ROI نیز از مزایای خاص خود بهره مند است که در ادامه آن ها را شرح می دهیم:
- ارقام کمی برای تکمیل محاسبه ROI وجود دارد و به طور کلی می توان گفت این یک روش محاسبه آسان است.
- با توجه به قابلیت تحلیل مقایسه ای، به دلیل استفاده گسترده و سهولت محاسبه آن، می توان مقایسه های بیشتری را برای بازده سرمایه گذاری بین سازمان ها انجام داد.
- تشخیص بازده هر سرمایه گذاری
همچنین ROI به درآمد خالص برای سرمایه گذاری های انجام شده در یک واحد تجاری خاص مربوط می شود. این امر معیار بهتری از سود آوری شرکت یا تیم ارائه می دهد. در تجارت ها، هدف از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، اندازه گیری نرخ بازده پول سرمایه گذاری شده در یک واحد اقتصادی برای هر دوره، برای تصمیم گیری در مورد انجام یا عدم سرمایه گذاری است. همچنین به عنوان شاخصی برای مقایسه سرمایه گذاری های مختلف در پرتفولیوی سرمایهگذار استفاده می شود.
جمع بندی
سرمایه گذاری هر شخص، یکی از مهم ترین ابعاد زندگی و کسب و کار او به شمار می رود. به همین دلیل دانستن فرمول ها و ابزار های تخصصی برای تعیین سود، ضرر و مسائل دیگری که برای سرمایه گذاران کاربرد دارد، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. بازگشت سرمایه یا ROI، یک فرمول ریاضی است. سرمایه گذاران می توانند از آن برای ارزیابی سرمایه گذاری های خود استفاده کرده و تعیین کنند که یک سرمایه گذاری خاص در مقایسه با سایرین، چقدر خوب عمل کرده است. با توجه به کاربرد این شاخص، می توان گفت ROI یک معیار کاربردی برای مدیریت هزینه ها و بازده یک شرکت و یا هر کسب و کار دیگری، محسوب می شود.
مدیریت زمان راهکار بهبود سودآوری در کسب و کار
میدانیم که ترقی، رشد و پیشرفت مسیر کاری ما بسیار به نحوه استفاده ما از زمان بستگی دارد. خیلی وقتها زمان را دیر شناسایی میکنیم و خیلی دیر وارد عرصههای لازم میشویم و این مسئله فرصتهای زیادی را میسوزاند و سودآوری ما را کم میکند.
بیایید از این بحثهای شعاری خارج شویم و بیشتر به بحثهای عملیاتی بپردازم. دوستان میدانند که ما در آراد سعی میکنیم تا بیشتر از اینکه حرفهایمان کتابی باشد، کارهایی انجام دهیم که برای ما پولساز باشد و این پولها بتواند فرصتی ایجاد کند تا با کمترین فشارها بیشترین خروجی را از کارمان بگیریم. جالب است میبینیم که بعضی از دوستان فشار زیادی را تحمل نمیکنند، اما سودهای خوبی به دست میآورند و بعضی از دوستان هم صبح تا شب میدوند، اما آنقدر خروجی ندارند. به نظر شما علت آن چه میتواند باشد؟ چرا بعضی موقعها نمیتوانیم از کار خروجی که باید را بگیریم؟ میخواهیم کار عملیاتی بکنیم. ذهن را خالی میکنیم. فقط به این فکر میکنیم که چرا نمیتوانیم از کارهایمان خروجی بگیریم. یک مسئله این است که هدفمان مشخص نیست. خیلی وقتها در مسیر هدفی که داریم پیش میرویم فراموش میکنیم که باید بعضی زایدهها و اضافات زندگیمان را دور بریزیم. وقتی که هدف مشخص باشد خیلی راحت برای آن برنامهریزی زمانی میکنیم تا وقتی که هدف مشخص نباشد. من یک هدف دارم. باید چند هدف در کسبوکارتان تعیین کنید. با توجه به اینکه مدل کسب و کار ما آنلاین است و به مدل فروشگاهی یا خاص دیگری کار نمیکنیم، بعضی کارها را باید به صورت روتین و روزانه انجام دهیم. یعنی باید این کارها را به صورت مداوم انجام دهیم. پس هدف ما این است که تارگت روزانه را به دست آوریم. مثلا اگر قرار است پنج مطلب نوشته شود، حتما پنج مطلب نوشته شود. کارهای روتین و روزانه است باید در طی روز انجام شود و جزو اهداف ما باشد. مثل هر روز صبحانه میخورید. غذا را باید هر روز خورد. آب را باید هر روز خورد. چیزی که باید مصرف شود، باید مصرف شود. کاری که باید انجام شود، باید انجام شود. بدون هیچ نگرانی و استرسی کار خود را انجام دهید. این هدف را چگونه مدیریت کنم؟ مثلا باید پنج مطلب بنویسم. نوشتن پنج مطلب زمانی میبرد. مثلا پنج دقیقه، ۱۰ دقیقه تا یک ساعت زمان میبرد. این یک ساعت زمان را جدا میکنم. انگار این یک ساعت را بیشتر خوابیدهام. یک ساعت زمان در زمانهای من نبوده است. هیچ استرسی ندارم که این یک ساعت زمان را از خودم بگیرم یا بگویم که کلا این یک ساعت زمان را نمیخواهم؛ مثلا الان یک روز تمام کار بکنم و یک روز اصلا کار نکنم. اکثر کسانی که موفق شدهاند این نظم را در کار خود داشتهاند و به همین دلیل خروجیهای خوبی گرفتهاند. نظم و تعهد نسبت به کار خود دارند. اگر من نوعی نمیتوانم این نظم را برای خودم ایجاد کنم باید دنبال کسانی باشم که در گروه یا اطرافیان ما بتوانند آن کارهای تخصصی را انجام دهند. مثلا میگویید من دارم کار میکنم و ماهانه فلان مقدار درآمد دارم. قسمتی از این درآمد را جدا میکنم و به یک نفر متخصص میدهم تا این کار را برایم انجام دهد؛ کارهایی از جمله مطلبنویسی، بهینهسازی، پاسخ دادن به تماسها، پیگیری مشتریها، زدن فاکتورها و غیره. باید نگاه کنید که چطور میتوانید آن کار را به بهترین حالت پیش ببرید؛ چه توسط خودتان و چه توسط شخص دیگری. پس باید نیروی متخصص آن کار را شناسایی کنید و حالا زمانهایتان را براساس همان مدیریت و تقسیمبندی کنید. بگذارید از خودتان بپرسم. بگویید در طول روز زمانهای اساسیتان چند قسمت است؟ قسمتهای اساسی آن در کار و زندگیتان را بگویید. زمانهایی برای خواب و استراحت؛ زمانی برای خورد و خوراک؛ زمانی برای امور شخصی و بهداشت. بگویید در طول روز چقدر زمان باقیمانده برایتان میماند؟ مگر چند درصد از ما ورزش میکنیم؟ کار و تفریح و استراحت؛ پاسخگویی مشتریها؛ آشپزی؛ بچهداری؛ دیدن آموزشها و رشدکردن یکی از قسمت های مهم زندگی ما است. خیلی وقت اضافه میآوریم. تولید محتوی؛ فکرکردن به آینده؛ فکرکردنهای ما معمولا پنج دقیقه بیشتر زمان نمیگیرد. پنج دقیقه هم در روز فکر کنیم خیلی زیاد است. کتاب خواندن؛ نظم نداشتن. نظم نداشتن به این دلیل است که بعضی از اصول را نمیپذیریم. هر کسی اخلاقیاتی دارد. باید اول خودتان را کشف کنید و بعد به آن مسائل بپردازید. مثلا اخلاق من نوعی این است که نمیتوانم صبح زود بیدار شوم. یا اخلاق من نوعی خاص این است که چهارونیم صبح بیدار میشوم. یعنی اگر چهارونیم صبح به بعد بیدار شوم احساس میکنم که آن روز را به بطالت گذراندهام و زمانم به بطالت گذشته است. هر کس مدلی دارد. مثلا شخصی شبها نمیتواند بخوابد یا برعکس. زمانهایمان مرده است. کانالهای تلگرام. ببینید. بعضی کارها را زیاد نمیشود انجام داد. مثلا اگر ورزشی انجام میدهم، در طول یک روز تنها یک ست نیم ساعت تا ۴۰ دقیقه ورزش میکنم چون بدنم ۲۴ ساعت زمان نیاز دارد تا دوباره آماده شود. اما یک ورزشکار حرفهای اینطور نیست. یک ست ورزشی صبح و یک ست ورزشی بعد از ظهر میزند. بعضی از ورزشکارهای حرفهای و حتی خیلی حرفهای سه بار در روز ورزش میکنند و توان آن را هم دارند. پس اگر کاری از وسع من بر نمیآید و نمی خواهم در مسیرم متوقف شوم باید کل کار یا قسمتی از آن را به گردن دیگری بیاندازم. مثلا اگر قرار است روزی ۱۰ مطلب تولید شود، سه تا را خودم و هفت تای باقیمانده را کس دیگری تولید میکند و من را پوشش میدهد تا هزینههای صرفشده را بازگرداند. کل سال را حساب کنید. ببینید کل سال چقدر از کسبوکارتان درآمد خواهید داشت و آیا به نسبت هزینهای که برای این کار صرف میکنید، خروجی میگیرید. یعنی آیا نظم، مدیریت و کار این نیرو برای من توجیهپذیر است یا نه. و بعد مدل کسبوکار خودتان را پیدا کنید. بیایید با یک مثال کاربردی جلو برویم. یکی از خانمها میگویند که من بچه دارم و فرصت نمیکنم که با وجود اینها مطلبنویسی کنم. چکار کنم؟ اول اینکه باید بدانید کارهایی که باید در طول روز انجام شود، چند قسمت است. قسمتی از آن را خود شما میتوانید انجام دهید و قسمتهایی هم وجود دارد که نمیتوانید. آنهایی را که میتوانید به گردن خودتان بگذارید و برای آنهایی که نمیتوانید کسی را پیدا کنید. بعد از این صحبتم در مورد این حرف میزنم که چگونه این نیروی متخصص را پیدا کنید و چه چیزی از او بخواهید تا بتوانید کارتان را پیش ببرید. نیروی متخصصی که بتواند کار شما را انجام دهد و آن مسئولیت را از گردن شما بردارد. به نسبت هزینهای که میکنید، خروجی خوبی به شما میدهد. مثلا اگر روزی پنج مطلب بنویسم، در ماه ۱۵۰ مطلب میشود. زمانی که این مطلبنویسی از من میگیرد مثلا سه ساعت در روز میشود. ۳۰ تا سه ساعت ۹۰ ساعت در ماه میشود. میخواهم کار ۹۰ ساعت در ماه را به کسی بدهم. در سال نزدیک به ۱۰۸۰ ساعت میشود. میخواهم برای ۱۰۸۰ ساعت کار در سال از کسی استفاده کنم. اگر این ۱۰۸۰ ساعت برای من مثلا ۱۵ میلیون تومان هزینه داشته باشد توجیهپذیر است، چون میتوانم از این ۱۰۸۰ ساعت، ۳۰ میلیون تومان برداشت کنم. باید در سال حساب کنید. اگر میتوانم ۳۰ میلیون تومان درآمد داشته باشم، پس ۱۵ میلیون هزینه میکنم. دو اتفاق برای من میافتد: یکی اینکه من بابت آن ۱۰۸۰ ساعت زمان خالی دارم و میتوانم به کارهای دیگری بپردازم که قبلا نمیتوانستم انجام دهم. دوم اینکه این کار روتین و برنامهریزیشده و این برنامهریزی مانع میشود تا از کسبوکارم عقب بمانم و این مسئله به من کمک میکند.
بسیاری از کسانی که پیشرفت کردهاند همین رویه را داشتهاند. یعنی همیشه یا مطلبنویس خوب داشتهاند یا خودشان هر روز مطلب نوشتهاند و به کارشان مقید بودهاند. این مسئله بسیار مهمی است.
یک تست برای کسانی که مشاوره تجاری داشتهاند گذاشتیم تا دقیقا ببینیم که چطور میتوانیم برنامههای کاری آنها را مدیریت کنیم. به آنها تعدادی برنامه دادم. روزانه تعدادی مطلب جدید با ساختاری که از قبل دارند مینویسند و روی آن بهینهسازی انجام میدهند. ما در هفت روز تست گرفتیم که ببینیم راندمان این بهینهسازی به چه صورت است و فهمیدیم که راندمان این کار از اینکه بخواهیم مطلب جدید بنویسیم، کمتر است. نوشتن مطلب جدید هم زمان کمتری میبرد و هم راندمان بیشتری دارد و خروجی آن هم میتواند شرایط مطلوبتری برای ما داشته باشد. یعنی میتواند شرایط بهتری را برای ما ایجاد کند و در واقع ارزش کار ما را بیشتر میکند. به آنها گفتم که دیگر کار قبلی را انجام ندهید و به کار جدید روی بیاورید. برنامهشان مشخص شد. دیگر به این نمیپردازند که چه ساختاری را پیش ببریم یا چه مدل کسبوکاری را انجام بدهیم. میخواهم به چند سوال کسانی که در مدیریت زمان مشکل دارند جواب بدهم تا مصداقهای مدیریت زمان را بهتر بشناسید. مشکل من واقعا بینظمی است. البته اشتغالات و گرفتاریهای متعدد زیادی دارم اما در عین حال هر وقت که حساب میکنم میبینم که وقت پرت هم زیاد دارم. به این نتیجه رسیدهام که فقط باید خودم را مجبور کنم. مثل همین ورزشی که مثال زدم. باید مدتی خودم را مجبور کنم تا از بینظمی به نظم عادت کنم. ببینید من بینظمی را قبول ندارم. هر کسی اخلاقیات خاص خود را دارد.
کسانی که ریاضیات بیشتر خواندهاند میدانند که در هر بینظمی، نظمی وجود دارد اما بعضی وقتها معادله آن خیلی پیچیدهتر است. آنهایی که معادله سادهای دارند برای ما قابل فهم هستند. به کسانی که معادلات نظم آنها بسیار ساده است منظم و به آنهایی که معادلات نظم پیچیده ای دارند بینظم میگوییم. در صورتی که شما میبینید در همان بینظمی هم، مدل رفتاری خاصی را رعایت میکنید.
درست است؟ حالا باید این مدل رفتاری خودتان را با آن اخلاقیات و روحیات خودتان بچینید. دوستی گفت آقای مهندس من نمیتوانم بعضی مسائل را یادداشت کنم. مثلا مشتری زنگ میزند و من نمیتوانم یادداشت بردارم. چکار کنم؟ این مسئله فشار زیادی به من میآورد و خیلی ناراحت هستم. گفتم خب یادداشت نکن! گفت خب آقای مهندس بعد چه میشود؟ گفتم هیچ اتفاقی نمیافتد. تلاشت را در جای دیگری بگذار و چیز دیگری را پوشش بده. اگر کسری در وجود شما هست، استعدادهای دیگرتان را بشناسید. همه ما استعدادهای خیلی زیادی داریم. متأسفانه امروز در کشوری زندگی میکنیم که تنها استعدادهای خودمان را در دانشگاه میبینیم؛ در درس خواندن، تستزدن و کنکوردادن. این واقعا جای تأسف دارد. بچهها، جوانها و مردم ما استعدادهایشان را با کنکوردادن و دانشگاهرفتن میسوزانند، در صورتی که میتوانند این همه استعداد را در جا و مکان دیگری استفاده کنند. به قول بنده خدایی میگفت هرکدام از ما ۳۴ استعداد داریم. البته نمیدانم این را از کدام منبع میگفت. از این ۳۴ استعداد حداقل چهار تای آن درونی است. از چهار تای دیگر استفاده کنید. مثلا این شخص میگفت روابط عمومی من خوب است. پیگیری تلفن را خوب انجام میدهم. مطلبنویسیام خوب است. گفتم خب با استفاده از آنها، این کسری را پوشش بده تا بتوانی ارتباطاتت را بهینه کنی. یا اگر مشتری داری که نمیتوانی پیگیرش شوی یا به این کار عادت نداری یا برایت سخت است، بهمحض اینکه رابطهات با او تمام شد یک پیام تشکر به همراه آدرس تلگرامت را برای او بفرست تا در کانال تو عضو شود و این فرصت را داشته باشی که همیشه از طریق کانال با او در ارتباط باشی و نیازی نباشد تا خودت پیگیری کنی. پس ما باید خودمان را بشناسیم و با توجه به آن چیزی که وجود دارد زمانمان را مدیریت کنیم، نه با توجه به آن چیزی که اخلاقیات خودمان است.
استعدادهای خودتان را بشناسید تا بتوانید از آنها استفاده کنید. خودتان را سرکوب نکنید. به خودتان نگویید من نمیتوانم. من آن چیزی که باید نیستم. نه. شما همه آن چیزی که باید را در همین لحظه به بهترین حالت ممکن دارید. فقط باید خودتان را درست بشناسید تا بتوانید درست از آن استفاده کنید و نتیجههای خوبی بگیرید. پس هیچوقت نگویید من بینظم هستم. نه. مدل نظم من به این شکل است. حالا باید از این استفاده کنم.
برنامه نویسی بود بسیار حرفهای که در پروژههای ملی کار میکرد. مدیر شرکت او به من میگفت که این شخص خیلی بینظم است. اما در واقع نظم او این بود که ساعت ۱۱ سر کار بیاید. ساعت ۱۱ میآمد و در دو ساعت کارکردن به اندازه ۶۰ نفر آدم خروجی میداد. تنها دلیل آن این بود که اعتماد به نفس بالایی داشت. اصلا نمیگفت من باید ساعت ۷ صبح بیایم. درست است که ما اعتقاد داریم باید ۷ صبح بلند شویم. ما اعتقاد داریم باید بعضی اخلاقیات عوض شود و بعضی روحیات خوب در ما ایجاد شود. اینها واقعا خوب است. ما هم واقعا به اینها اعتقاد داریم. اما از طرفی به این هم اعتقاد داریم که باید عزتنفس خودتان را حفظ کنید. باید بپذیرید که خودتان هم دارای خاصیتها، مزیتها و در واقع امکانات و استعدادهای خاص خودتان هستید. آن استعدادهای خاص خودتان را بشناسید. ضعفهای خودتان را توسط دیگران و چیزهای دیگر پوشش دهید. دوستی می پرسند به نظرم میآید که اکثر ما خیلی اسیر تلویزیون، ماهواره یا شبکههای اجتماعی هستیم. یعنی به نظرم در اکثر افراد مشترک است و درک آن کمی هنر میخواهد. درست است. ببینید اینها ربطی به نظم ندارد. اینها آفت است. اینها مثل یک انگل است. مثل یک ویروس است. اینها به ما چسبیدهاند و دارند زمان ما را میخورند. اینها را باید دور کنیم. اینها اصلا ربطی به منظمبودن ما ندارند. افتها و انگلها را از خود جدا کنید، بچسبید به آنچه در واقعیت وجود دارد و بدون نگرانی در همان کسبوکارتان رشد کنید. مزیتها و استعدادهای خود را بشناسید و از آنها استفاده کنید. ضعفها را هم توسط کسانی که در آن زمینه قدرت دارند، پوشش دهید. آنهایی که میخواهند به صورت اختصاصی برای زمانبندی کمکشان کنم و برنامه بدهم با من تماس بگیرند. بعضیها هم که مشاوره دارند و تماس میگیرند. الان به دوستان مشاوره تجارت گفتم که میخواهم برای یکبهیک شان برنامه بچینم و برنامه روزانهشان را منظم کنم. ببینید بعضی وقتها برنامهها ساعتی است. از این ساعت تا این ساعت فلان کار را انجام دهید. من به مدیریت زمان به این شکل اعتقاد ندارم. اعتقاد دارم که مدیریت زمان باید براساس گزینههای موجود انجام شود، نه براساس زمانبندی و خروجی کارها. همین کار را برای دوستانی که مشاوره تجارت دارند انجام میدهم. دوستان دیگری هم که این مشکل را دارند و میخواهند کمکشان کنم تا به صورت اختصاصی یک برنامه مدیریت زمان داشته باشند، ارتباط بگیرند. مشاوره تجاری بگیرند یا به هر صورت ارتباط بگیرند تا کمکشان کنم که مدیریت زمانی برای مدل کار خودشان داشته باشند. اهمیت و اولویتهای کسبوکار و زندگی شان را مشخص کنند و از بعضی زواید دور شوند. دوستی پیام میداد که آقای مهندس من در فلان کار و فلان کار و فلان کار عقب ماندهام. گفتم اینها را کنار بگذار. این اولویت است. این اصل است. فرعیها را کنار بگذار. گفت مهندس خب از این فرعیها عقب میمانم. گفتم عیبی ندارد. این فرعیها را کنار بگذار. اصلیها را قوی کنی، فرعیها پوشش داده میشود. پس به اصلیها بچسب. فرعیها را کنار بگذار. فعلا نگران آنها نباش.
هر کدام از ما ضعفهای خود را داریم. باید ببینیم که چطور میتوانیم با وجود این ضعفها، بهترین خروجی را به دست آوریم و هدف اصلیمان چیست. یک وقت درگیر زواید نشویم و از هدف اصلی و مسیری که دنبال آن هستیم، دور بمانیم.
دوستی می پرسد اگر میشود من را برای ایجاد انگیزه در مطلبنویسی راهنمایی کنید. هم از مطلبنویسی میترسم، هم آنقدر که انگیزه پاسخدادن به تلفن هست انگیزه برای نوشتن مطلب نیست. بله! مطلب نویسی ترس دارد به خاطر اینکه تجربه انجام خیلی از کارها را نداریم. از طرفی باید چیزی را در درون خودمان ایجاد کنیم و آن این است که ما هیچ کاری را بلد نیستیم. باید این را بپذیریم و برای اینکه یاد بگیریم باید خطا کنیم. این را در ذهنتان بگذارید. هر کاری را که میخواهید باید نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ در آن تجربه به دست آورید و تجربه ممکن است همراه با خطا باشد. پس از خطاکردن یا فشارآمدن یا اینکه نتوانید کاری را انجام دهید ناراحت نشوید. [av_notification title='' color='green' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-1730xwq'] انجامدادن هر کاری که نمیدانیم، ممکن است همراه با خطا و اشتباه باشد. این باید اصل فکری تان باشد. [/av_notification]
اگر این اصل فکری برای شما درونی شود، از انجامدادن هیچ کاری ترس ندارید چون هر کاری که بخواهید انجام دهید با همین مسیرها همراه است.
دیدگاه شما